شرایط پساکرونا ظرفیت مناسبی برای عبور از پیچ تاریخی و شکلگیری جهانیسازی توحیدی است، اینکه بشر به استیصال رسیده و برخی که حتی مسلمان نیستند، نماز میخوانند یا درهای کلیساها بیشتر باز میشود و مردم به دنبال منبع حقیقی معنویت هستند، خود مقابلهای با این تمدن عقلگریز و حسمحور است، همچنین جهانیگرایی تشدید شده و به سمت حکمرانی مجازی حرکت میکنیم. شکل حکمرانی عوض میشود یا اینکه بشر به سمت جهانیسازی معتدل میرود، جایی بین ملیگرایی و جهانیسازی است که البته باز هم محور تأمین منابع دنیایی است لذادر این خصوص با حجت الاسلام والمسلمین «علیرضا پیروزمند» عضو هیئت علمی فرهنگستان علوم اسلامی قم گفت و گویی انجام دادیم که در ادامه آن را می خوانید.
چقدر شیوع کرونا و بحران های روحی، اجتماعی و اقتصادی ناشی از آن به نمایش ضعف های علوم انسانی غربی منجر شد؟
بحران کرونا یک آزمون بزرگ برای همه کشورهای دنیا از لحاظ اقتصادی، فرهنگی، قدرت مدیریت، همبستگی اجتماعی، سرمایه اجتماعی و قدرت شبکه بهداشت بود، به همین دلیل تعدادی از رشته های علوم انسانی در این بحران بیش از بقیه مورد پرسش و آزمون قرار گرفتند که از آن جمله می توان به دانش اقتصاد و مدیریت اشاره کرد که در رشته مدیریت ضعف نحوه کنترل و مدیریت بحران مشخص شد و در زمینه پیامدهای اخلاقی و معنوی آن، رشته ادیان به ویژه رشته فرهنگی مورد چالش قرار گرفت، در مجموع شکست غرب در مدیریت این بحران و کنترل پس لرزه های آن بیانگر عدم توانایی کافی کارشناسان غرب در پیش بینی، کنترل و مهار این واقعه بوده است؛ ضمن اینکه از لحاظ اقتصادی هم پیامدهای منفی زیادی داشتند و ضعف سیستم بیمه و خدمات اجتماعی آنها در عدم تامین نیازهای اولیه افراد نشان داد که ساختار اقتصادی آنها توان کنترل چنین پس لرزه هایی را ندارد.
چرا جهان غرب با وجود اینکه مدعی رشد و توسعه در زمینه های مختلف در دنیا است ولی در بحران کرونا نتوانست کاری از پیش ببرد ؟
جهان غرب علاوه بر ضعف ساختار اقتصادی خود نتوانستند تصمیم قاطعی به نفع مردم و علیه کمپانی ها و شرکت های اقتصادی اتخاذ کنند. بر اساس برآوردهای اولیه و اطلاعات ثبت شده، بخشی از تاخیر غرب در کنترل بحران کرونا به دلیل صدمات کمتر به کمپانی های اقتصادی بزرگ بود که این کوتاهی کنترل در بحران، در روابط اجتماعی و محیط های کاری، علیرغم اینکه آنها خود را مهد توسعه صنعتی قلمداد می کردند، موجب افزایش شتابان این بیماری در این جوامع شد، در حالی که در مقایسه با ایران اسلامی می بینیم که به دلیل مردم نهاد بودن کشورمان همه افراد جامعه ما در بحران کرونا در صحنه حاضر شدند و یک جوشش عظیم و خیره کننده از حمایت های مردمی از بیماران، خانواده های آنها و اقشار آسیب پذیر به راه افتاد ولی در کشورهای غربی دیدیم که با وجود آسیب پذیری های زیاد، مردم در صحنه حضور نداشتند و بیشتر آنها در قالب های کاملا کلاسه بندی شده و بر اساس محاسبات مالی، امدادها و فعالیت های خود را انجام می دادند لذا اینها همان مواردی هستند که علوم اجتماعی غرب در رفتارهای خودشان مشاهده نکردند؛ بر همین اساس از بحث اقتصادی وارد بحث جامعه شناسی شدند که در اینجا باید رفتار گروه های اجتماعی آنها مورد مطالعه قرار گیرد تا آسیب های رسیده از این بحران را شناسایی و بررسی کنند، مانند پرخاشگری های اجتماعی و افسردگی هایی که به واسطه سرگرمی های کاذب مانند بازی های ورزشی، تفریحات ناسالم، خوش گذرانی در کنار دریاها، موسیقی های کاذب و غیره که برای پر کردن اوقات فراغت مردم ایجاد کردند، این در حالی است که در آن سوی قضیه نهاد خانواده سست شده است، به عبارتی،دیگر خانواده موضوعیت خود به عنوان یک منبع آرامش را تا حد زیادی از دست داده است؛ بنابراین وقتی نهاد خانواده متزلزل می شود، افسردگی فراگیر، اقشار ضعیف جامعه را در بر می گیرد.
خبرها حاکی از آن است که جهان غرب در بحران کرونا دچار یک بی عدالتی جنسیتی شده است مفهوم این مساله چیست؟
علاوه بر آن در بحث جامعه شناسی، تبعیض جنسیتی و تبعیض سنی از جمله پیامدها و موارد بی عدالتی اجتماعی بود که در بحران کرونا در این جوامع ایجاد شد. طبق آمار به دست آمده بیشتر جان باختگان بحران کرونا از اقشار ضعیف با مشکلات مالی و از رنگین پوستان و افراد مسن بودند، هرچند این ویروس بیشتر، جان افراد مسن را می گرفت ولی باز هم دیده می شود که آمار مرگ و میر افراد سن بالا در این کشورها بیشتر از سایر کشورها بوده است لذا این بی عدالتی ها همان چیزهایی است که جامعه شناسی غربی خود را مدافع عدالت و آزادی معرفی کرده و نظریه های خود را بر اساس این عوامل بنیانگذاری کرده است که در عمل دیده نمی شود.
بحران کرونا از لحاظ فرهنگی چه پیامدهایی برای جوامع غرب داشت؟
گسست های فرهنگی جامعه غربی در بحران کرونا بیشتر خود را نشان داد. از جمله می توان به بی اخلاقی ها، پرخاشگری ها، دزدی ها، افزایش آمار خرید اسلحه و تهاجم و تاراج مردم اشاره کرد، در حالی که این نمونه ها به هیچ عنوان در کشور ما مشاهده نشده است. این مسایل بیانگر چالش های جدی در زمینه های فرهنگی این کشورها می باشد.
کرونا از لحاظ مدیریت بحران چه ضعف هایی را در کشورهای غربی نمایان کرد؟
در بحث مدیریت هم علیرغم اینکه جهان غرب خود را دارای سرمایه ها و ساختار مدیریتی قوی و نظم فولادین می دانست ولی به دلیل اینکه در چنین وقایعی ساختار بروکراتیک توان پاسخگویی به چنین معضلاتی را ندارد لذا به دلیل ضعف حضور مردم و ضعف سرمایه های اجتماعی در پشتیبانی از حاکمیت برای جبران چنین مشکلاتی نتوانستند پیامدهای این بحران را به خوبی مدیریت کنند، حتی شبکه های بهداشت و درمان آنها که مدعی پیشرفت و توسعه در سلامت بودند، ضعف و ناکارآمدی همه این بخش ها نیز در بحران کرونا مشخص شد؛ به گونه ای که بیماران در خیابان ها و راهروهای بیمارستان ها بستری شده بودند و حاکمیت هم در پشتیبانی از شبکه بهداشت و درمان حتی در ارایه امکانات اولیه در مدارا و رسیدگی به بیماران عاجز مانده اند، در حالی که این کشورها نه مانند ایران تحریم و نه از لحاظ مالی مشکلات کشور ما را دارند ولی این چنین در برابر بحران کرونا مستاصل شدند. هرچند ما در ایام نخست شیوع بحران کرونا کاستی هایی داشتیم اما به همت مردم، بسیج و دولت خدمتگزار این مسایل به خوبی مدیریت شدند و در این مدت زمان کوتاه توانستیم خدمات خوبی را ارایه دهیم.
ناتوانی های غرب در کنترل کرونا چه پیامدهای در آینده دارد؟
پیامدها و پس لرزه های بحران کرونا در غرب را بایستی بیش از امروز در آینده مشاهده کنیم و جهان غرب مجبور به بازنگری های بنیادین در زمینه های مختلف خواهد شد در پسا کرونا جهانیگرایی تشدید شده و به سمت حکمرانی مجازی حرکت میکنیم. شکل حکمرانی عوض میشود یا اینکه بشر به سمت جهانیسازی معتدل میرود، جایی بین ملیگرایی و جهانیسازی است که البته باز هم محور تأمین منابع دنیایی است.
منبع:خبرگزاری شبستان