کد خبر: ۱۱۱۳۸۰

شعر شاعران درباره حمله تروریستی دانشگاه کابل با عبارت «جان پدر کجاستی؟»

حمله تروریستی ۱۲ آبان به دانشگاه کابل و شهادت شماری از دانشجویان این دانشگاه، شاعرانی از ایران و افغانستان را به سرودن اشعاری ترغیب کرد که عبارت آشنا برای دنیا یعنی «جان پدر کجاستی؟» در آن مکرر استفاده شده است.

به گزارش پایگاه خبری تحلیلی فرهنگ وهنر، دانشگاه کابل در شب میلاد پیامبر اکرم (ص) مورد حمله تروریستی گروهک داعش قرار گرفت و ۲۳ تن از دانشجویان این دانشگاه به شهادت رسیدند. همچنین در این حمله تروریستی بیش از ۳۰ تن از دانشجویان زخمی شدند.

«جان پدر کجاستی؟» پیامک پدری است که پس از ۱۴۲ بار تماس با گوشی دخترش، برای اطلاع از وضعیت او بی‌پاسخ ماند و همین عبارت شاعرانه که به هشتگ غم‌انگیزی در توئیتر و اینستاگرام تبدیل شد، دستمایه اشعاری از سوی شاعران ایران و افغانستان نیز قرار گرفت.

شاعران زیادی درباره این حمله تروریستی شعر گفته‌اند، اما علیرضا قزوه، محمدرضا وحیدزاده و محمدحسین انصاری‌نژاد از ایران و سیدضیاء قاسمی، سهراب سیرت و قاسم ساکنی از افغانستان، چند شاعری هستند که سروده‌هایشان بیش از بقیه در فضای مجازی مورد توجه واقع شده است.

این شعرها را ببینید:

علیرضا قزوه

جرم تو چیست نازنین؟ صدق و صفا و راستی
ای که تو از خدای خود غیر خدا نخواستی

ای به فدای خنده زخمی و دلشکسته‌ات
شکر خدا که همچنان سرخوشی و به پاستی

کابل زخم خورده‌ام! وقت برای گریه نیست
گریه با تبسمی، گم شده در خداستی

کابل جان خسته‌ام! شانه ما پناه تو
چشم و زبان پارسی! نور دو چشم ماستی

کابل جان چه می‌کشی؟ از دست حرامیان
کابل بی پناه من! قبله عشق و راستی!

دختر شعر فارسی! کابل من ! چه می‌کنی؟
حرف بزن! عزیز من! «جان پدر! کجاستی؟»!

محمدرضا وحیدزاده

زنگ زدم هزار بار، جان پدر کجاستی؟
باشه عزیز! برندار، جان پدر کجاستی؟

جان به لبم رسیده و بغض امان نمی‌دهد
حرمت من نگاه دار، جان پدر کجاستی؟

گفت کسی: شنیده‌ای این خبر شگفت را؟
با خبرش مرا چه کار؟ جان پدر کجاستی؟

خبر رسیده لشگری به دشت غنچه تاخته
تو را چه کار با سوار؟! جان پدر کجاستی؟

در دل این خاک غریب داغ هزار لاله است
بخوان، بخوان، بخوان هَزار! جان پدر ‌کجاستی؟

محمدحسین انصاری‌نژاد

«جان پدر کجاستی‌؟» اما جواب کو؟
آن سرو خواب رفته به روی کتاب کو؟

آبادی‌ات کجاست؟ نفس می‌کشی هنوز
می‌پرسی از خودت هله خانه خراب! کو؟

حاصل به غیرچشم تر از این عتاب نیست
جز شعله شعله بر جگر از این خطاب کو؟

در شیشه فلک به جز از خون شراب نیست
جز خون به شیشه کردنت از آفتاب کو؟

یک پابه پیش و پای دگر می‌کشد عقب
چشمی به کوه محو فرود عقاب کو

«اشک کباب، باعث طغیان آتش است»
سهمت به جز چکیدن خون بر کباب کو؟

دادند نان سوخته‌ای از جگر تو را
جز بر مدار خون تو یک آسیاب کو؟

ابر آمده است کو تب و تاب شکفتنی؟
ابر آمده است در دهن غنچه، آب کو؟

بر صبح باغ می‌شنوی رقص شعله را
نیلوفرانه حاصلت از پیچ و تاب کو؟

شعر شاعران درباره حمله تروریستی دانشگاه کابل با عبارت «جان پدر کجاستی؟»

سیدضیاء قاسمی

شلیک آغاز
خشت‌ها پرواز کردند از دیوار
شیشه‌ها پرواز کردند از قاب پنجره
شاخه‌ها پرواز کردند از درختان
کتابچه‌ها و قلم‌ها از میزهای صنف
دست‌ها پرواز کردند از تن ادریس
موهای شعله‌ور‌ سهیلا
پیراهن خونین یوسف
مسابقه پرواز بود
و دانشجوها پرنده شدند

سهراب سیرت

تا چشم وا کردی به خود حیران شدی کابل
دیدی که در خون می‌تپی گریان شدی کابل

از خانه بیرون رفته بودی تا که برگردی
در نیمه راهت تکه و پاشان شدی کابل

از «شهر نو» تا «باغ بالا» دیدنت سخت است
از بس که در هر گام، مرگ‌‌آسان شدی کابل

می‌دانم این‌که خود نمی‌دانی گناهت را
با خون و خاکستر چرا یکسان شدی کابل؟

زیبا که بودی بر رخت تیزاب پاشیدند
بینی بریدندت که نافرمان شدی کابل

با سنگ و چوب و آتشت هم زجرکُش کردند
تو باعث سوزاندن قرآن شدی کابل!

عاشق شدی، شلاق خوردی زخم خجلت نیز
زن بودی و شایسته زندان شدی کابل

باغ و بهشت «عاشقان و عارفان» بودی
گاهی جهنم گاه گورستان شدی کابل

رفتی که از ملا بیاموزی تجاوز کرد
در کودکی سرکوب و سرگردان شدی کابل

اسپند کردی شهر را اما «نظر» شد باز
نعشِ به ‌خون ‌افتاده ‌در میدان شدی کابل

گرگان گُشنه بین خود تقسیم کردندت
نانی برای چند دسترخوان شدی کابل

دیدند سبزی، هر طرف خاکستر افکندند
دیدند باغی و تبرباران شدی کابل

از آشنایان پیشِ پا خوردی و افتادی
در تابه بیگا‌نگان بریان شدی کابل

کابل منم کابل تویی کابل همه هستیم
تنها نه تو در این میان قربان شدی کابل

از هر طرف با هر کسی در هر زمان که بود
ویران شدی ویران شدی ویران شدی کابل

گفتم که دور از تو روم دل بر کَنم از تو
در زیر زیر پوستم پنهان شدی کابل

هستی سراسر جانِ ما بودی تو «کابل جان»
حالا چه شد که این‌همه «بی‌جان» شدی کابل

قاسم ساکنی

زمزمه‌ها شنیده‌ام، جان پدر کجاستی؟
از همه دل بریده‌ام، جان پدر کجاستی؟

زنگ زدم فزون ز صد به گوشی‌ات جواب‌گو
پای بنه به دیده‌ام، جان ‌پدر کجاستی؟

پیر شدم، جوان شدی، وای به من خزان شدی
زحمت تو کشیده‌ام، جان پدر کجاستی؟

دلهره می‌کشد مرا، رحم نما عزیز من
به این دل رمیده‌ام، جان پدر کجاستی؟

در غم جانگداز تو، ای مه جان‌فزای من
حنجره‌ها دریده‌ام، جان پدر کجاستی

گزارش خطا
ارسال نظر
آخرین اخبار
روایت‌های ایرانی، این‌بار با زبان‌های مختلف در باغ کتاب تهران
نمایش و تحلیل مستند «راه پرستاره» با حضور هنرمندان برجسته
عرضه «سووشون» پس از ۵۰ روز؛ سوم مرداد ادامه سریال پخش می‌شود
برپایی فرهنگسرای منتظر در جوار نماز جمعه تهران
دور جدید اجراهای تعزیه «شبیه نور» در پردیس تئاتر تهران
اکران افتتاحیه «دست ناپیدا» همراه با تجلیل از انسیه شاه‌حسینی
«مادران قصه‌گو»؛ روایت مقاومت و امید برای نسل آینده
نمایش و نقد فیلم «شمال از شمال غربی» در فرهنگسرای ارسباران
صفحه اول روزنامه ها- سه شنبه ۳۱ تیر ماه ۱۴۰۴
فیلم؛ برگزاری ویژه برنامه "عاشورا بدون مرز" در فرهنگسرای نوجوان
اکران و نقدِ جدیدترین ساخته وس‌ اندرسون در سینما اندیشه
واگذاری تعدادی از فضا‌های تجاری سازمان فرهنگی هنری از طریق مزایده عمومی
ثبت نام دوره‌های تخصصی ترم تابستان خانه کاریکاتور آغاز شد
نمایشگاه بین‌المللی کارتون «جنگ و صلح» در خانه کاریکاتور ایران
فیلم؛ ترانه «ای ایران ایران» توسط گروه کر آوای عشاق فرهنگسرای دانش
نمایش «جاده اردکها ۲» در فرهنگسرای ارسباران
نقد و بررسی کتاب «خداحافظ گاری کوپر» در کتابخانه شهید سیدمحمدعلی جهان‌آرا
همایش بزرگ مثنوی‌خوانی «شرح اشتیاق» در فرهنگسرای ارسباران
سروده تازه میلاد عرفان‌پور برای این روزهای غزه/ در این داغ باید چه خاکی به سر کرد؟
فصل دهم پاتوق فیلم کوتاه از ۷ مرداد آغاز می‌شود
اختتامیه پویش «مادران قصه‌گو» با حضور تعدادی از مادران راوی دفاع مقدس برگزار می‌شود
نامزدهای بیست‌وسومین دوره جایزه قلم زرین معرفی شدند/ اختتامیه؛ دوم مرداد
نامگذاری یکی از سالن‌های پردیس سینمایی باغ کتاب به نام خسرو شکیبایی
گروه هنری لبخند با نمایش شاد و خانوادگی «بی‌باک» در فرهنگسرای فردوس
صفحه اول روزنامه‌ها- دوشنبه ۳۰ تیر ماه ۱۴۰۴