کد خبر: ۱۲۴۹۵۵

«یاغی»؛ هضم خشونت با چاشنی عشق

نقطه قوت سریال «یاغی» ساخته محمد کارت پیش‌بینی‌ناپذیر بودن آن است. فیلمنامه پیچیده سریال مدام به مخاطبش رودست می‌زند و او را به مسیری می‌برد که فکرش را نمی‌کرده است.

«یاغی»؛ هضم خشونت با چاشنی عشقبه گزارش پایگاه خبری تحلیلی فرهنگ و هنر، غافلگیرکننده‌ترین سکانس یاغی جایی است که دوستان جاوید می‌خواهند با اجرای یک نمایش مثلا پلیسی شناسنامه‌اش را تحویل دهند. آنها عملیات سورپرایز کردن دوست‌شان را این قدر دقیق اجرا می‌کنند که مخاطبان همراه با جاوید جا می‌خورند. این حس غافلگیرکنندگی در تار و پود روایت تنیده شده است. پیش‌بینی کردن مسیر بعدی اتفاقات برای مخاطبی که داستان را نخوانده، امری دشوار است. جاوید آنجا که فکر می‌کنیم قرار است انتقام بگیرد، از انتقام پشیمان می‌شود. جایی که قرار است گیر بیفتد فرار می‌کند و زمانی که در مکانی مطمئن پنهان شده لو می‌رود.

کارگردان سریال یاغی اگر چه همچون فیلم نخستش، شنای پروانه به سراغ قشر جاهل‌ها و لات‌می‌رود ولی در مقام مقایسه فضای متنوع‌تری دارد. دوربین محمد کارت این بار از جنوب شهر آغاز می‌کند و در ادامه به سمت طبقه مرفه بدون درد می‌رود.

در شنای پروانه اجتماع لایه‌های مختلف جاهل‌ها همچون قماربازها، قمه‌کش‌ها، عرق خورها و عرق فروش‌ها را می‌دیدیم و و قهرمان و ضد قهرمان از میان این طبقه ظاهر می‌شد. اما در سریال یاغی نمایش جنوب شهر و زندگی جاهلی صرفا در خدمت معرفی شخصیت «جاوید» به عنوان قهرمان داستان و توصیف مکانی است که او از آنجا برخاسته است. کارگردان ثابت می‌کند که هم نسبت به زیر و بم زندگی در پایین شهر آگاهی دارد و هم مناسبات زندگی مرفهان شمال شهر را به خوبی می‌شناسد.

بازی بازیگران و طراحی صحنه تصویری واقعی و ملموس از جغرافیای اثر ارائه می‌دهد؛ ولی دوربین روی دست، کمکی به واقعگرایی سریال نمی‌کند و زاید و نمایشی به نظر می‌رسد.

«یاغی»؛ هضم خشونت با چاشنی عشق
بر اساس این نوشتار به نقل از ایرنا، تفاوت دیگر یاغی و شنای پروانه لحن عاشقانه سریال است که منجر به تلطیف صحنه‌های خشن فیلم شده است. رابطه میان جاوید و ابرا با فراز و نشیبی که دارد از تلخی واقعیت خشن جاری در زیر پوست شهر کاسته است. در این رابطه عاشقانه دیالوگ خاصی رد و بدل نمی‌شود و بار عاطفی بیشتر بر دوش تصاویر و موسیقی است.

یاغی درباره گروه لمپن‌هاست و شخصیتی نادر به نام جاوید است که از دل آن جامعه برخاسته‌ است. چرا مخاطبی که هیچ گونه علاقه‌ای به سبک زندگی لمپن‌ها ندارد، با اشتیاق سریال را دنبال می‌کند؟ شاید به این خاطر که قواعد زندگی جاهلی در بخش‌هایی از اقتصاد و اجتماع و فرهنگ ما در حال تکرار است. فقط لمپن‌ها نیستند که چشم دیدن پیشرفت‌های جاوید را ندارند و می‌خواهند با حاشیه‌سازی چوب لای چرخ کار او بگذارند. در طبقات دیگر جامعه نیز افرادی هستند که اگرچه ظاهرشان بسیار شیک و آراسته است؛ ولی منش و روش‌شان فرقی با آنچه در سریال می‌بینیم ندارد. به عبارت دیگر یک مخاطب عادی که در مسیر ترقی‌اش با موانع عجیب و غریب روبرو می‌شود، می‌تواند با جاوید همذات‌پنداری کند.

«یاغی»؛ هضم خشونت با چاشنی عشق
گروه لات و جاهلی که در سریال می‌بینیم ویژگی‌های مشترکی دارند، ولی با رنگ آمیزی هوشمندانه کارگردان و فیلمنامه‌نویس هر کدام صاحب شخصیت مستقلی شده‌اند. آدم‌های جنوب شهری را می‌توان به چند دسته تقسیم کرد. اسی (با بازی امیرجعفری) که گنده‌لات است و علنا آدم‌ها را لو می‌دهد و رشوه ‌می‌گیرد. علی گرگین (در نقش عباس جمشیدی‌فر) ذاتا تفاوتی با اسی ندارد؛ ولی با رفتاری ریاکارانه‌ خودش را جلوی پلیس و غریبه‌ها فردی فرهیخته و مودب جلوه می‌دهد.

«یاغی»؛ هضم خشونت با چاشنی عشق
جاوید (با بازی علی شادمان) همچون دو نفر قبلی سردسته یک گروه است. اما حرف شنوی که نوچه‌ها از او دارند از روی ترس نیست و نشات گرفته از احترام و رفاقتی دوجانبه است. جاوید بر خلاف بقیه که دنبال خلافکاری هستند، می‌خواهد با تلاش و پشتکار پله‌های ترقی را طی کند و نان بازوی خودش را بخورد. همکاری او با سارقان یک همکاری موقت است که باعث می‌شود جاوید سریع‌تر به معشوقه‌اش (ابرا) برسد.

سماجتی که جاوید از خودش نشان می‌دهد، یاغی را بدل به یک اثر انگیزشی کرده است. او با زندگی در شرایط دشوار، جنگیدن را خوب یاد گرفته است. جاوید برای گرفتن شناسنامه، فراری دادن ابرا و موفقیت در کُشتی تلاش می‌کند و خودش را به آب و آتش می‌زند. تماشای سریال برای افرادی قابل توصیه است که می‌خواهند یاد بگیرند چگونه بر روی یک هدف تمرکز کنند و برای رسیدن به رویاهای‌شان تا آخرین نفس بجنگند.

پس از سریال زخم کاری (ساخته شده بر اساس کتاب بیست زخم کاری نوشته محمود حسینی‌زاد) برای دومین بار شاهد یک اقتباس از کتابی داستانی هستیم. سریال یاغی اقتباسی از رمان سالتو نوشته مهدی افروزمنش است. تجربه موفقیت این دو سریال نشان می‌دهد که فیلمنامه‌های اقتباسی پشتوانه تحقیقی عمیق‌تری دارند و می‌توانند حرف‌های کمتر گفته شده را بیان کنند.
گزارش خطا
ارسال نظر
آخرین اخبار
حامد همایون: چیزی دلنشین‌تر از یک همخوانی زیبا و دورهمی شاد نیست
تجلیل از خانواده شهدای جنگ ۱۲ روزه در جشن بزرگ «ایران عزیز»
ویژه‌برنامه «کارزار صمود» با حضور هنرمندان در جشن «ایران عزیز»
جشن «ایران عزیز» هر شب میزبان حدود ۳۰ هزار مخاطب است
نغمه‌سرایی اقوام ایرانی به مناسبت ایام ولادت «رحمت للعالمین»
«ایران عزیز»؛ جشن همدلی و مهر- مهرداد شفق
«ایران عزیز» به حفظ وحدت اقوام کمک می‌کند/ تاکید بر نیاز جامعه به نشاط
«ایران عزیز» به بازگرداندن آرامش قبل از جنگ به خانواده‌ها کمک بسیاری می‌کند
نمایشگاه آثار انتزاعی «نفس چوب» در فرهنگسرای ارسباران
آیین نمادین ساخت قایق با هدف همراهی با کشتی‌های صمود
بهترین هنرمندان در جشن «ایران عزیز» جمع هستند
فراخوان جشنواره شعر خاوران منتشر شد
پخش «مسابقه بزرگ ۱۰۰» از ۱۹ شهریور در شبکه سه
آغاز اکران فیلمی درباره شهدای غواص در «هنر و تجربه»
جشن «ایران عزیز»؛ نماد وحدت در کثرت اقوام ایرانی
جشن بزرگ ایران عزیز با هدف نمایش وحدت اقوام در دریاچه شهدای خلیج فارس(چیتگر) در حال برگزاری است
مردم ما به شادی عمومی احتیاج دارند/ لزوم توسعه فضای کسب و کار اقوام ایرانی
«قلک گمشده» در کارگاه آیات و نشانه‌های کتابخانه علامه جعفری
نمایشگاه عکس «به رنگ طبیعت» در فرهنگسرای امید
شصت و نهمین نشست دورهمی بچه‌کتابخون‌ها با عنوان «ما زِ احسان خدا اخوان شدیم!»
یازدهمین نمایشگاه «ایران‌نوشت» از ۱۸ شهریور آغاز به کار می‌کند
چهارمین دوره جایزه ادبی شهید اندرزگو برگزیدگان خود را شناخت
صفحه اول روزنامه‌ها- سه‌شنبه ۱۸ شهریورماه ۱۴۰۴
نمایش و نقد فیلم «بیل را بکش» در فرهنگسرای ارسباران
اختتامیه هفتمین دوره جشنواره موسیقی الکترواکوستیک و نهمین دوره مسابقه «رضا کروریان» در فرهنگسرای ارسباران