یادداشت
موسیقی و تابآوری در بحرانهای شهری- محسن سپهرپور
محسن سپهرپور
موسیقی به عنوان یکی از مؤثرترین ابزارهای فرهنگی و اجتماعی، نقش بیبدیلی در تقویت تابآوری جوامع شهری در مواجهه با انواع بحرانها ایفا میکند. این نقش چندوجهی شامل حمایت روانی افراد در شرایط فشار اقتصادی، بیماریهای همهگیر، و بلایای طبیعی مانند سیل و زلزله است. موسیقی میتواند با کاهش استرس، اضطراب و تنهایی، و فراهم آوردن فرصتهایی برای تعامل اجتماعی، سلامت روان را بهبود بخشد و ظرفیت بازسازی روحیه جمعی را افزایش دهد.
اجرای موسیقی خیابانی و فعالیتهای موسیقایی در فضاهای عمومی نیز به عنوان عاملی مهم در ایجاد نشاط، امید و همبستگی اجتماعی شناخته میشود که به ویژه در بحرانهای شهری، نقش محوری در ارتقاء تابآوری جامعه دارد. همبستگی اجتماعی، که با حمایت متقابل و انسجام جمعی تقویت میشود، از طریق موسیقی بیش از پیش به عنوان یکی از پایههای اصلی حفظ پایداری و بهبود کیفیت زندگی شهری به شمار میآید.
تجارب تاریخی ایران در دوران جنگ تحمیلی عراق علیه ایران و همچنین جنگ دوازدهروزه اخیر، به خوبی گواهی بر این مدعاست که موسیقی نه تنها در تقویت روحیه فردی بلکه در حفظ انسجام و همبستگی اجتماعی نقش کلیدی دارد. در نهایت، توجه به جایگاه موسیقی در سیاستگذاریهای فرهنگی و مدیریت بحران میتواند به افزایش اثربخشی برنامههای تابآوری شهری کمک شایانی کند.
حال باید به این نکته توجه ویژه داشت که قبل از مواجهه با شرایط بحرانی، چه نوع موسیقی مبتنی بر سیاست گذاری اصولی و درست در یک جامعه اخلاق محور میتواند چنین خصیصهای داشته باشد. به عبارت دیگر سیاستگذاری درست در اشاعه موسیقی سالم در جامعه اخلاقمحور قبل از مواجهه با بحران چیست
برای بهرهمندی بهینه از نقش موسیقی در تقویت تابآوری اجتماعی و ارتقای کیفیت زندگی شهری، سیاستگذاریهای فرهنگی باید مبتنی بر اصول اخلاقی و فرهنگی جامعه طراحی و اجرا شوند. در یک جامعه اخلاقمحور، اشاعه موسیقی سالم به معنای ترویج محتوایی است که ارزشهای انسانی، همبستگی، امید و آرامش را تقویت کند و از انتشار پیامهای مخرب یا تحریکآمیز خودداری شود.
اصول کلیدی در سیاستگذاری موسیقی سالم:
حمایت از تولید محتوای فرهنگی متناسب با ارزشهای اجتماعی: تولید موسیقی باید تشویق شود که در آن مفاهیم اخلاقی، انسجام اجتماعی، همدلی و احترام به تفاوتها برجسته باشد. این محتوا باید الهامبخش باشد و پیامهای مثبت به جامعه منتقل کند.
آموزش و ارتقای آگاهی عمومی: آموزش موسیقی در مدارس و مراکز فرهنگی باید بخشی از سیاستهای کلان فرهنگی باشد تا نسلهای جوان با آگاهی از نقش موسیقی سالم و پیامدهای آن رشد کنند و بتوانند انتخابهای فرهنگی آگاهانه داشته باشند.
تنظیم مقررات و استانداردها: وضع مقرراتی که از انتشار محتوای نامناسب و ضد ارزش جلوگیری کند، در کنار حمایت از هنرمندان و گروههای موسیقی سالم، از ارکان اصلی سیاستگذاری است. این مقررات باید به گونهای تدوین شوند که خلاقیت هنری را محدود نکنند، بلکه مسیر رشد فرهنگی را هموار سازند.
تسهیل دسترسی عمومی به موسیقی سالم: ایجاد و توسعه بسترهای مناسب مانند جشنوارهها، اجراهای خیابانی، کنسرتهای آنلاین و حضور موسیقی در رسانهها، باید به گونهای باشد که دسترسی همه اقشار جامعه به موسیقی سالم فراهم گردد.
حمایت از هنرمندان اخلاقمدار: تشویق و حمایت مالی، آموزشی و معنوی از هنرمندانی که در تولید موسیقی سالم فعال هستند، میتواند انگیزه تولید آثار فرهنگی با کیفیت را افزایش دهد.
گفتوگوی مستمر میان جامعه و سیاستگذاران فرهنگی: تعامل با جامعه برای شناخت نیازها و سلایق فرهنگی و نیز بازخوردگیری مستمر، موجب بهبود و تطبیق سیاستها با واقعیتهای اجتماعی میشود.
نتیجهگیری
سیاستگذاری فرهنگی موفق در زمینه اشاعه موسیقی سالم، تنها به تدوین مقررات محدود نمیشود بلکه نیازمند رویکردی جامع و چندجانبه است که آموزش، حمایت هنرمندان، فراهم کردن بسترهای مناسب و ارتقای آگاهی اجتماعی را در بر میگیرد. چنین سیاستی میتواند ضمن حفظ اخلاق و ارزشهای اجتماعی، از ظرفیت موسیقی برای تقویت تابآوری و همبستگی اجتماعی بهرهبرداری کند و جامعهای سالمتر، آرامتر و همدلتر بسازد.