به گزارش شهر، دربارهی وضعیت نقد ادبی در رسانههای کشور گفت: به نظر من، به موازت آثاری که در جامعه تولید میشوند، باید به مقولهی نقد ادبی توجه کرد و هر اثر هنری باید از طریق منتقدان در جامعه مطرح شود تا مخاطبان به کمک نگاههای منتقدان با فضاهای ساختاری و درونی یک متن آشنا شوند. این مقوله باید از طریق رسانهها، چه تخصصی و چه غیرتخصصی، بازتاب پیدا کند.
او در ادامه اظهار کرد: عرصهی مطبوعات یکی از جدیترین پایگاهها و چشماندازهایی است که میتواند این رسالت را برعهده بگیرد و ویژگیهای درونی اثر را به نمایش بگذارد، اما اینکه آیا مطبوعات این وظیفه را به خوبی برعهده دارند یا نه، محل تأمل و نگرش است. آنچه در عرصه مطبوعات میبینیم، شاید نمایانگر این نقد عمیق نباشد. چون در حوزه ادبیات و هنر، نشریات تخصصی ما کم است، در نتیجه فضایی که در آن با دیدگاههای تئوریک آثار بررسی شوند، کم هستند. نشریات ما بیشتر موضوعات مختلفی را پوشش میدهند که در آنها برخی نقدها هم میآید که واقعیت این است که باید توجه کرد چقدر شیوه ارائه مطلب با ساختارهای نقد جدی منطبق است و بسیاری از نشریات اعتنای لازم را به این موضوع ندارند.
معتقدی با اشاره به کم بودن تعداد منتقدان جدی گفت: ما منتقدان خوب زیاد داریم، اما این تعداد کافی نیست. نکتهی دیگر دربارهی متنهایی که به عنوان نقد ادبی چاپ میشوند، این است که برخی از این نقدها، نقدهای ساختاری، نقدهای اجتماعی و نقدهای روانشناسی و فلسفی را در برنمیگیرد، چون ما منتقدان متخصص نداریم، بنابراین در نقدها بیشتر جنبههای نظری خاص و یا فضاهای مشخصی مورد توجه قرار میگیرد که این به نقطه نظر نقاد بازمیگردد.
او همچنین تأکید کرد: منتقدان جدی ما کم هستند و مراکز آموزشی، آنچنان که باید، به آموزش منتقدان نمیپردازند و توجه به نقد نو در فضاهای آموزشی ما وجود ندارد؛ در نتیجه منتقدان از دل فضای دانشگاهی بیرون نمیآیند و نقادی بیشتر به جنبههای فردی و ذوقی افراد بازمیگردد.
این منتقد ادبی دربارهی ویژگیهایی که یک منتقد باید داشته باشد، گفت: مطالعه و اشراف کامل در زمینههای تئوری از ملزومات منتقد بودن است و این سبب میشود تا نقد بر پایهی اصولی مشخص شکل بگیرد و ضعف ما در همین زمینه است که سبب شده نقد ما با ناموزونیهای فراوان روبهرو باشد. مطبوعات ما باید فضای بیشتری را به نقد اختصاص دهند، خصوصا در حوزهی شعر و داستان که ما نیازمند این هستیم که همراه با انتشار آثار، نقد و نظر هم با آنها همراه باشد تا مخاطبان بتوانند از نقطه نظر منتقدان، آثار را ارزیابی کنند. در نتیجه طبیعی است که اشراف کامل داشتن بر ادبیات، دانستن زبان خارجی، دسترسی به متون تئوری، شناخت از داستان و شعر و آشنایی با جوهرهی شعر ویژگیهایی است که باید دستمایهی کار یک منتقد قرار گیرد تا او بتواند از زوایای مختلف به موضوع بپردازد و نقاط تاریک یک اثر را روشن کند و این کار هر کسی نیست و دوستان ما در حوزهی نقد بیشتر از منظر زیباییشناسی خودشان به آثار میپردازند، بیآنکه به فضای تئوریک اثر بپردازند؛ اما مطالعهی زیاد و تعقیب انتشارات و تولیدات ادبی میتواند در روزآمد بودن یک منتقد مؤثر باشد و اینها سبب میشود منتقد با یک سلاح مشخص به سراغ متن ادبی برود تا فضاهای منتقد، متن را برای مخاطب رونمایی کند.
محمود معتقدی در پاسخ به این سؤال که نقد چقدر میتواند در معرفی نادرست برخی آثار و به حاشیه کشیدن آثاری که ارزش ادبی دارند، مؤثر باشد، گفت: بارها این اتفاق را دیدهایم که متنی ادبی که ساختمند نیست و از نظر مضمون دارای یک سبک ادبی مشخص نیست، مورد توجه یک متفکر قرار میگیرد و در جامعه مطرح میشود. برعکس این اتفاق هم مؤثر است که بسیاری از آثارِ درخور مجال عرضه در جامعه را نیافتهاند. این مسؤولیت منتقد حرفهیی و بعد مسؤولیت رسانههاست که بیطرفانه و با نگاهی حرفهیی نقد بر آثار را منتشر کنند و این رسالت بزرگی است که منتقد باید تلاش کند تا آثار هنری و ادبیای دیده شود که ارزش دیده شدن را دارد. اما یکی از آفتهای ما در فضای نقد ادبی همین دوستبازیها و رفیقبازیهایی است که از عرصهی شخصی به مطبوعات و رسانهها کشیده میشود. یک متن باید جدا از رفاقتها دیده شود. گرچه ما دربارهی کار دوستانمان هم مینویسیم، اما این درست نیست که رفاقت سبب دیده شدن اثری شود و ما باید عادت کنیم نگاهی بیطرفانه به یک متن ادبی داشته باشیم که سبب شود جامعه از ظرفیتهای یک اثر آگاه شود.
او سپس دربارهی اینکه در گذشته شاعران و نویسندگان در معرفی نسل بعد از خود تلاش میکردند، گفت: از نظر من این شیوه، شیوهی بسیار مناسبی است که از طریق مقدمهنویسی که صاحبان نام بر آثار جوانترها مینوشتند، شاعران و نویسندگان جوان مطرح میشدند. اما این موضوع هماکنون فراموش شده و یا در این زمینه هم نوعی تکیه بر رفاقتها وجود دارد. نسل جوان سزاوار حمایت هستند و لازم است که پیشکسوتها هنرمندان جوان را معرفی و آثار آنها را رونمایی کنند که جامعه از طریق تأیید بزرگان با آثار آنها آشنا شود.
او افزود: اما در این روش پیشکسوتان ما باید از خودشان مایه بگذارند و دچار درد جاودانگی نباشند و فضا را به دیگری بدهند، ولی بسیاری از بزرگان ما دچار درد جاودانگی هستند و متوجه این نیستند که دیگر باید مجال را به جوانترها منتقل کنند و باز شدن عرصه و معرفی جوانها تنها از طریق حمایت بزرگان محتمل میشود.