«عليرضا مجمع» منتقد سينماي ايران با بيان اين مطلب در گفت و گو با خبرنگار «شهر» گفت:جشنواره فيلم فجر امسال تفاوتهايي با دورههاي گذشته داشت و حاشيهها باز هم بحث برانگيز بود. يك ماه قبل ازجشنواره فجر گروهي از فيلمسازان به شکل غير رسمي اعلام كردند كه به اين دوره جشنواره فيلم نخواهند داد؛ چند داور هم به شکلي غير معمول از داوري جشنواره انصراف دادند؛ يعني گفتند هستيم،اما در جلسات هيات داوران شرکت نکردند.بحث اكران فيلمهاي توقيفي و نمايش آن در يک بخش ويژه جشنواره نيز كافي بود تا اين جشنواره نسبت به جشنواره هاي گذشته تنها در ظاهر متفاوتتر جلوه كند.
مجمع در ادامه گفت: کيفيت فيلمهاي امسال جشنواره فيلم فجر شايد يكي از ضعيفترين دوره ا را براي اين جشنواره 28 ساله رقم زد و معتقدم با اكران فيلمهاي توقيفي كيفيت جشنواره در وضعيت بهتري قرار نگرفت.
وي ادامه داد:نمايش اين فيلمها در ارزيابي کلي از جشنواره خيلي تاثيري نداشت و فرقي در اصل ماجرا نكرد. اين نشان ميدهد که در دوره چهار ساله قبل تنها ناتواني مديران و همچنين سليقه آنها باعث شد اين فيلمهايي که اکران شدند و هيچ مسئلهاي به وجود نياوردند،به موقع اکران نشود و مسئولان جديد سينماي ايران با ژست آزاد انديشي کمي محافظه کاري را کنار گذاشتند و اين فيلمها را اكران كردند.
مجمع با اشاره به دوگانگي سياستها و سليقهها،تصريح كرد:از اين دو گانگي سياستها و سليقهها ميشود نتيجه گرفت که سينماي ايران همچنان درگير لابيهايي است كه بدون شك موقعيت فيلمها را تغيير ميدهد؛ يعني فيلمساز بايد ياد بگيرد خارج از حيطه سينما هم به دنبال اکران فيلمش باشد و هميشه استرس عدم اكران فيلمش را داشته باشد.
اين نگاه سليقهاي البته در مديران جديد هم وجود دارد؛همين مديران سينما كه فيلمهاي توقيفي را به نمايش گذاشتند، بدون هيچ قاعده و قانوني فيلم «پاداش»(كمال تبريزي)را توقيف كرده اند. پس مسئله اصلي شجاعت آدمهاي جديد و محافظه کاري آدمهاي قبلي نيست،مسئله ريشهدار تر از چيزي است که تصور ميشود.
اين منتقد سينما در بخش ديگري از صحبتهايش گفت:اگر قائل به اين باشيم که کليت سينما بايد نشان از جامعهاش باشد- که من به اين ماجرا اعتقاد دارم- جشنواره فجر هيچ نشاني از حامعه حال حاضر ايران نداشت. سينماي ايران به خاطر فراگير بودن آن، بازخوردهاي زيادي در جامعه دارد؛ سينما در فرهنگسازي جامعه نقش پررنگي دارد، اما هيچ كدام از فيلمهاي روي پرده سينما نشانهاي از جامعه امروز را به نمايش نگذاشتند. فيلمهاي امسال فيلمهاي خنثي و بي هدفي بودند كه به شدت با مشكل ترس از مطرح کردن مسائل اجتماعي روبرو بودند.حتي فيلم «طلا و مس» به كارگرداني همايون اسعديان که به نظرم بهترين فيلم جشنواره هم بود،باز نشاني از جامعه پيرامونش نداشت و هر برهه زماني ديگري ميتوانست اتفاق بيفتد.
وي ادامه داد:فيلمهاي جشنواره امسال فجر،هيچ نشانهاي از جامعه سال 88 را نداشت،چون جامعه ما از سينما بسيار جلو تراست.اتفاقاتي كه در جامعه رخ ميدهد تا به سينما و پرده سينما برسد،با معضل زمان روبرو است.بعد از ساخت فيلم هم بايد فيلمسازان فيلمهاي خود را از تيغ سانسور و مميزي بگذرانند. اين مسائل نميگذارد فيلمسازي که نشان داده ميتواند فيلم خوب بسازد،راحت کارش را بکند.
مجمع در خصوص داوري جشنواره فيلم فجر گقت:سالهاست ديگر مسئله داوري در جشنواره فجر جدي نيست؛در واقع داوري شکل درستي ندارد و بيشتر بازتاب نگاه رسمي مديران و سياستگذاران سينماست تا نگاه هفت نفر داور در يک جشنواره سينمايي! حداقل در 15 سال اخير فيلمهاي بسيار خوبي ديدهايم، كه با توجه به شرايط موجود زمان خودشان در دايره قضاوت داوران ناديده گرفته شدند.
وي افزود:امسال نيز فيلمي كه 5سال پيش ساخته شده به جشنواره آمد و جوايز اصلي را دريافت کرد؛ من فكر ميكنم اين اتفاق شوخي بزرگ جشنواره امسال بود. وقتي «به رنگ ارغوان» هم در بخش بين الملل جشنواره و هم در بخش مسابقه سينماي ايران جايزهها را دريافت ميكند،نشان ميدهد كه نگاه دولتي بر داوران نيز قالب است.فيلمي را عدهاي توقيف ميکنند،عده ديگري فيلم را از توقيف در ميآورند و آنچنان ذوقزده اند که بر سر و رويش جايزه ميريزند،يعني معذرت ميخواهيم از اينکه فيلم را توقيف کرديم.واقعا مگر چقدر نگاه آدمها در اين سي سال با هم تفاوت دارد که اين اتفاقها ميافتد؟همه اين مديران که در همين نظام فعاليت کرد هاند و به چيزهاي تقريبا واحدي اعتقاد دارند.
وي با تاكيد دوباره بر شوخي بودن نتيجه داوريها در جشنواره فيلم فجر،ادامه داد:وقتي اين اتفاقات را در سينماي ايران ميبينيم بيشتر برايمان شوخي است تا اينکه بخواهيم آن را جدي بگيريم.از طرفي ديگر،ميبينيد از چند سال قبل جايزهاي را به مجموع جوايز اضافه کردهاند به عنوان بهترين فيلم ملي.
امسال شوخياي را باسينماي ايران ميکنند که تا سالها شايد بشود آن را مثال زد،جايزه بهترين فيلم ملي را به دو فيلمي ميدهند که اصلا ربطي به اين جامعه ندارد.«ملک سليمان نبي» که نميدانم واقعا براي کدام جامعه است و «عصر روز دهم» که اساسا فيلمي ضد ملي است. کجاي اين فيلمها ربطي به مليت ايراني ما داشت که تشويق هم شد؟
«عليرضا مجمع» در پايان گفت:پس مي بينيد که اهدا جايزه از سوي داوران خيلي جدي نيست.تماشاگران و منتقدان ما بايد متوجه اين موضوع باشند که مديران و داوران کار خودشان را ميکنند،ما هم کار خودمان را ميکنيم.چون قضاوتها بر اساس كيفيت و محتواي فيلمها نيست و كاملا براساس خط سيري است كه سياستگذاران سينما آن را در پيش گرفتهاند.