شنبه ۱۵ ارديبهشت ۱۴۰۳
ساعت : ۱۳:۴۸
کد خبر: ۱۱۸۰۲۴
|
تاریخ انتشار: ۳۰ مرداد ۱۴۰۰ - ۱۲:۳۳
«نوحه خوان» اثری است که «علی رهبری» در سن ۲۲ سالگی ساخت و به مشهورترین اثر عاشورایی در موسیقی کلاسیک جهان تبدیل شد.
ماجرای خلق «نوحه خوان» از زبان «علی رهبری»/«جوانان بنی هاشم» و الهام به موسیقیدان اتریشی
 به گزارش پایگاه خبری تحلیلی فرهنگ و هنر، «نوحه خوان» اثری است که «علی رهبری» آهنگسار و رهبر ارکستر در سن ۲۲ سالگی ساخت و به مشهورترین اثر عاشورایی در موسیقی کلاسیک جهان تبدیل شد. علی رهبری ساکن وین اتریش طی بیش از ۵ دهه زندگی و کار حرفه ای موسیقی در اروپا بیش از ۱۲۰ ارکستر جهان را رهبری کرده و بزرگترین ارکسترهای دنیا چوب رهبری او را تجربه کرده اند. در همین خصوص به بهانه اثر عاشورایی «نوحه خوان» خبرگزاری فارس با این آهنگساز  گفتگویی ترتیب داده است که در ادامه می خوانید:

«نوحه خوان» بی شک معروف ترین اثر عاشورایی ایران در جهان است. توضیح بفرمایید که اولین جرقه خلق این اثر تحت تاثیر چه چیزی در شما زده شد؟

*نظر مثبت منتقدین از لندن تا نیویورک و برلین به «نوحه خوان»

الان «نوحه خوان» خیلی مشهور شده است. حالا که این اثر توسط شرکت آلمانی «ناکسوس» در سرتاسر جهان پخش شده نه تنها مورد توجه منتقدین بزرگ دنیا در لندن، نیویورک و برلین قرار گرفته و باعث خوشحالی من است بلکه چند نفر از مشهورترین نوازندگان ویلن جهان همچون «براون اشتاین» کنسرت مایستر فیلارمونیک برلین بوده و الان به عنوان سولیست فعالیت می کند یا آقای «کر پونتر» ویولونیست معروف آمریکایی و چند نوازنده مشهور دیگر می خواهند این اثر را اجرا کنند، برای من باعث افتخار است.
ولی باید اشاره کنم که این اثر حدود ۱۰ سال قبل از انقلاب ساخته شده یعنی تقریبا آهنگسازهای دیگر در آن شرایط توجهی به خلق آثار موسیقایی مذهبی و تم های مذهبی نداشتند. اینکه عده ای سعی کردند سمفونی مذهبی بسازند بیشتر به بعد از انقلاب موکول شد و متاسفانه به دلیل عدم آشنایی دسته ای از آهنگسازان با موسیقی مذهبی به طور اعم و موسیقی عاشورایی به طور اخص، باعث شد آثاری عجیب و غریب از کار دربیاید. ولی با وجود این، اینها بیشتر به خاطر اینکه دیدند بعد از انقلاب از این تم ها و موضوعات بیشتر استقبال می شود به سمت خلق آثار اینچنین روی آوردند. ولی وقتی که من اثر «نوحه خوان» را نوشتم ۱۰ سال قبل از انقلاب بود و ما در شرایطی بزرگ شده بودیم که با عزاداری و نوحه و مراسم ماه محرم عجین شده بودیم.

من به این دلیل که پدرم پزشکیار بیمارستان فیروزآباد بود، می بایست در شهر ری زندگی می کردیم که نزدیک محل کار پدرم باشیم، این هم مزایایی داشت و هم معایبی. مشکلاتش البته زیاد نبود و یکی از آن ها این بود که من می بایست یک ساعت و نیم راه بپیمایم تا به هنرستان موسیقی برسم و یک ساعت و نیم هم راه برگشت. البته محیط هم آنطور نبود که همه از آن تعریف می کنند هرچند ذکر خاطرات دوران کودکی شیرین است ولی واقعیت حاکم بر شرایط دوران قبل از انقلاب به گونه ای بود که مناطق پایین شهر دارای مشکلات فراوانی از منظر رفاهی و بافت شهری و تراکم جمعیتی داشتند.

*بچه های جنوب شهر با موسیقی محرم و عزاداری بزرگ می شوند

ولی واقعا محاسن زیادی هم داشت و اینکه آدم می فهمید که آنجا چه کارهایی را باید بکند و چه کارهایی را نکند. مهمترین حسنی که آنجا داشت این بود که ما در محیط موسیقی مردمی بزرگ شدیم. یعنی در آن محله ها بچه ها با موسیقی و ریتم ایرانی و مراسم مذهبی و عزاداری محرم رشد می کند. در دوران کودکی ما مدام از این دسته سینه زنی به آن دسته زنجیر زنی از این روضه خوانی به آن مجلس عزاداری می رفتیم و خلاصه در آیین های سوگواری محرم هضم شده بودیم.

در این میان زمانیکه من در سنین چهار پنج سالگی بودم چیزی که بیشتر از دیگر مراسم مرا تحت تاثیر قرار می داد و میگرفت، نوحه خوانی بود و بعد ریتم سینه زنی و بعد هم زنجیر زنی و مدام هم دوست داشتم در موردشان صحبت کنم و حسم را بیان کنم.
خلاصه گذشت و زمانیکه در سن هجده سالگی خواستم اثر «نوحه خوان» را برای ساز ویلن بنویسم، البته این را بگویم ردیف های صبا که استاد رحمت اله بدیعی با من کار می کردند، یعنی من به همان اندازه که موسیقی کلاسیک غربی کار می کردم به همان اندازه هم موسیقی سنتی ایرانی را کار میکردم و در همان دوران با مرحوم حسین تهرانی هم همنوازی ایرانی انجام می دادیم. و در همان زمان در کنار آقای حسن ناهید هم ساز نی یاد می گرفتم ازنیرو هم موسیقی کلاسیک غربی را خوب به من آموزش می دادند هم موسیقی اصیل ایرانی را.

*اثری جهانی که در کشورم به ناحق به آن توجه نشده

ازینرو زمانیکه من این تم های نوحه خوان وقتی نوزده ساله بودم به خاطر ردیف های موسیقی که استاد بدیعی به من می دادند و باید حفظ می کردم، اینها خیلی توی ذهن من به هم می خوردند. یعنی نوحه خوانی، ریتم های نوحه خوان و تحریرهای آن، این داستان را در ذهنم تداعی و بازسازی می کرد که من می بایست داستان واقعه روز عاشورا را  برای ویلن و ارکستر بنویسم. البته من این را نوشتم و در زندگی من رل مهمی ایفا کرد.
البته با این وجود که این اثر جهانی در کشور خودم ایران متاسفانه به ناحق و تعمدا به آن توجه نشده،  ولی در زندگی من نقش مهمی ایفا کرده و مهم این است که من وقتی نوحه خوان را نوشتم، بزرگترین آهنگساز آن دوران که بزرگترین آهنگساز قرن مهد موسیقی دنیا محسوب می شود در آن زمان «گودفرید فون اَینِم» که در واقع معلم من هم بودند، این اثر را بسیار پسندیدند و به من گفتند که آن را بسط و و ادامه بدهم و به من گفت تو جوری دیگر کار نکن و همین کار را انجام بده و پیش ببر. چون من در آن زمان «نوحه خوان» باعث شده بود که فکر می کردم شرایط موسیقی ایران به گونه ای است که باید در ساختار آن به هارمونی و کنترپوئن فکر کرد و خلاصه من افکار وایده هایم را با جدیت پیگیری کردم و این استاد بزرگ بعد از اتمام دو سال آکادمی موسیقی من در وین، تقاضای جایزه بزرگ مخصوص آهنگسازی را دادند که به خاطر دو اثر من با عنوان «نوحه خوان» و «خون ایرانی» به من تعلق می گرفت.
در نتیجه من در سن ۲۵ سالگی موفق شدم این اثر را به صورت رسمی در شهر وین پایتخت اتریش اجرا کنم. همزمان رادیو اتریش هم این اجرا را ضبط کرده بود که در آن زمان موسسه بتهوون در ایران هم آن را به صورت صفحه گرامافون درآورد و در ایران نیز بدین شکل منتشر شد.
من حالا که حدود ۵۵ سال است خارج از ایران زندگی می کنم و کلا سه سال قبل از انقلاب در سنین کم رئیس هنرستان عالی موسیقی بودم.
متاسفانه در سالهای بعد از انقلاب آهنگسازی در ایران به مسیر درستی نرفت. البته من هم تا حدودی مقصر هستم چون از سن ۲۸ سالگی تمرکزم را روی رهبری ارکستر در اروپا گذاشتم که مدال جهانی رهبری فرانسه در سن ۲۹ سالگی و سال بعد مدال نقره در ژنو و سال بعد هم مدال نقره فیلارمونیک برلین را کسب کردم و اینها زندگی حرفه ای من را متمرکز بر کار رهبری کرد اما همیشه در کنارش آثاری می نوشتم.
البته من همچنان خوشحالم که اثر «نوحه خوان» به موفقیتی چشمگیر رسید و حتی دوستانی از من چون حسین علیزاده به من لطف داشته و گفته اند که من همیشه از داشتن و شنیدن این صفحه «نوحه خوان» در منزلم به عنوان یکی از با ارزش ترین آثار ایرانی خرسندم.
پس از آن تا چند سال پیش که آقای باربد بیات آهنگساز و موزیسین خیلی خوب در وین به منزل من آمد و دید که من اثری با عنوان «مادرم ایران» روی میز کارم دارم و گفت که چرا این ها را کار نمیکنید که من گفتم فرصت ندارم که ایشان زحمت کشیدند و این آثار را نوشتند و مجموعه «مادرم ایران» را با «نوحه خوان» با تم و موضوع روز عاشورا کار کردیم.

چند دهه از زمانیکه شما این اثر را در اوایل جوانی تان خلق کردید می گذرد که در طی این سالها توسط برجسته ترین ارکسترها و نوازندگان جهان ضبط و اجرا شده است. در این خصوص توضیح بفرمایید که شاخص ترین نسخه های این اثر توسط چه ارکسترها و چه نوازندگانی اجرا شده است؟

من واقعا فکرش را نمی کردم این اثر به اینچنین موفقیتی در سطح جهان برسد چون هم اثری دشوار است هم گوش کردنش سخت است. در این آلبوم «مادرم ایران» اولین قطعه همان «نوحه خوان» قرار دارد که داستان روز عاشورا را روایت می کند.
به محض انتشار این اثر آنچنان واکنش ها عالی بود که یکی از مشهورترین منتقدین موسیقی جهان از لندن که مشهور است به انتقادات تند و می تواند با قلمش هر اثری را خراب کند، نوشته بود این یک موسیقی مدرن است که می توان آن را با لذت شنید و این برای من تشویق بزرگی بود و بخاطر موفقیت همین «مادرم ایران» تشویق به نوشتن آثاری دیگر شدم.

با توجه به موفقیتی که «نوحه خوان» برای شما و موسیقی ایرانی و به دنبال آن آشنایی بیشتر جهانیان با مقوله محرم و عاشورابه همراه داشت، آیا پس از آن اثری دیگر برای محرم خلق کرده یا قصد ساخت اثری دیگر در آن مقیاس را دارید؟

بله اتفاقا یکی دیگر از قطعات «مادرم ایران» از تم «شام غریبان» گرفته شده است و آنهم موسیقی خیلی غمگینی است با این مطلع معروف «یتیمی درد بی درمان...»

*نوحه «جوانان بنی هاشم...» حافظِ ریتم مهم موسیقی ایرانی
اعتقاد من بر این است که موسیقی مذهبی ما به هیچ وجه از موسیقی سنتی ما جدا نیست. باید برای کسانی که در این زمینه اطلاعی ندارند عرض کنم که اتفاقا مراسم نوحه خوانی و سینه زنی باعث شده ریتم های اصیل ایرانی که همان «هفت ضربی» باشد، حفظ شود و نگهداری شود، چیزی که استادان ما در این خصوص کاری نکردند یعنی ما ریتم هفت نداریم برای نمونه این ضرب «جوانان بنی هاشم بیایید/ علی را بر سر خیمه رسانید» و به اینچنین نوحه هایی که می نگریم می بینیم این آیین در خود ریتم هایی بخصوص هفت ضربی دارد که آن را در درون خود حفظ کرده اند و این یکی از مثاله ای پیوند موسیقی و مراسم مذهبی در ایران است که من با الهام از آن ها و آنچه که از دوران کودکی با من عجین شده بود توانستم اثر «نوحه خوان» و دیگر آثار حماسی و سوگواری را خلق کنم.
مورد بسیار مهمی که باید در مورد «نوحه خوان» بگویم اینکه یکی از ساکسوفونیست های درجه یک جهان آقای «فانتوویتس» این اثر را برای ساکسوفون باریتون و ارکستر با ارکستر پراگ ضبط کرده که آن نسخه هم توسط شرکت «ناکسوس» در بازار جهانی موسیقی منتشر شده است.
و جالب تر از همه برای خودم من اینکه یکی از بهترین نوازندگان تار در ایران که واقعا من تا به حال تار در این سطح نشنیده ام آقای «آیدین اولیا نسب» الان دارند «نوحه خوان» را با ساز ایرانی تار کار می کنند. من هم طی همین یکی دو ماه گذشته داریم با ایشان روی تم های عاشورایی با تار و ارکستر تنظیم می کنیم و این نوازنده توانمند آنچنان این اثر را خوب می نوازند که انگار از اول برای ساز تار نوشته شده است.
راستش را بخواهید اگر من آن زمان می دانستم کسی می تواند به این خوبی تار بنوازد، اصلا به جای ویلن آن را برای تار می نوشتم. این هنرمند جوان کلا عقیده من را نسبت به تار عوض کرده و احتمال دارد در «مادرم ایران» های بعدی بخاطر نوازندگی ایشان بیشتر روی تار کار کنم.

البته هرچند سال یکبار یکی از موزیسین های برجسته ایران هم از اثر «نوحه خوان» به عنوان باارزش ترن قطعه سمفونیک ایرانی نام برده است ولی متاسفانه مسولین اصلا به این اثر توجهی نداشته اند و البته تقصیری هم نداشته اند به این دلیل که فهمیدن این موسیقی سطح بالایی می خواهد و مسولین هم انتظار نمی رود اثری در این سطح را بشنوند و همچنین شوراهای موسیقی ما هم در سطحی نبوده اند که این اثر را کاملا درک کنند. چراکه آن گاه که آکادمی وین اتریش که بالاترین آکادمی موسیقی کلاسیک در جهان محسوب می شود بالاترین جایزه خود را به «نوحه خوان» می دهد ولی در کشور خودم آنطور که باید شناخته نشده است و اینها مسائل و مشکلاتی است که امیدوارم روزی در کشورم ایران حل شود.

شما به عنوان آهنگساز و رهبر برجسته جهانی که مهمترین ارکسترهای سمفونیک جهان را رهبری کرده اید، نگاه و نظرتان در مورد موسیقی و ارکسترهای وطنتان ایران چیست؟

ما خیلی شانس زیادی داریم که موفقیت های زیادی به دست بیاوریم. ولی همانطور که قبلا هم گفته ام افرادی در چند دهه گذشته در شوراهای موسیقی کشورمان حضور داشته و دارند که اینها از نظر موسیقی در سطح پایینی بودند و موسیقی را در سطح پایینی نگه داشتند و چون اغلب نه با آهنگسازی آشنایی کامل داشتند نه با همان موسیقی سنتی، ازینرو همه چیز را در یک سطحی نگه داشته اند که سطح جالبی نیست و باید تغییرات کلی ایجاد شود.

*تولید اثر«دیوان شرق وغرب» گوته با الهام از حافظ
به نظرم باید شوراهای جدید تشکیل شود و از هنرمندان و آهنگسازان واقعی ایرانی حمایت جدی شود و این اوضاع مافیایی و رفیق بازی که خیلی به مملکت ضربه زده برچیده شود.

من به تازگی «دیوان شرق و غرب» گوته که با الهام از حضرت حافظ ساخته شده را برای خواننده باریتون کر و ارکستر به اتمام رساندم که واقعا خیلی برای این اثر ذوق زده و خوشحال هستم. آقای «بو فوکوس» یکی از بهترین خوانندگان باریتون اهل دانمارک این اثر را می خواند. ما برای ماه نوامبر این اثر را ضبط خواهیم کرد. حدود یک ماه پیش اثر «غم نامه پارسی» ضبطش با خواننده ها به اتمام رسید این دو اثر جزو همان «مادرم ایران» هستند.
نظر شما