پایگاه خبری تحلیلی فرهنگ و هنر؛ عباس خامهیار*: یادداشت «جورج شکور، از حماسه حسین تا حماسه پیامبر»، نوشتاری از دكتر عباس خامهیار است که به بررسی شخصیت فرهنگی و ادبی جورج حنا شکور، ادیب، نویسنده و شاعر معاصر لبنانی پرداخته و روایتی ناب و شنیدنی از ملاقات اخیر نگارنده با جورج شکور ارائه میدهد.
گفتوگو به مناسبت اربعين حسينى و در گلزار «روضه الشهیدین» حومه جنوبی بیروت و در کنار مزار شهیدان عماد و جهاد مغنیه و غسان بدرالدین بود که من ناگهان شروع کردم به بیان دلتنگی از جاماندنم از همراهی میلیونها زائر دلباخته سرور و سالار شهیدان در مسیر پیادهروی اربعین امسال میان دو شهر نجف و کربلا.
بعد از مصاحبه با حجمی از حسرت و افسوس در شهری که حالا به نظرم تنگ و کوچک مینمود راه افتادم و به فعالیتها و ملاقاتهای روزمره ادامه دادم. هیچ تصور نمیکردم که این حس «جاماندگی» که بر شانههایم سنگینی میکرد را به کلبه ساده و صمیمی یک عاشق دلداده نصرانی از تبار «وهب» ببرم و با او تقسیم کنم.
کلبهای واقع در طبقه پنجم «ساختمان طرابلسی» در منطقه مسیحینشین «الاشرفیه» در شرقِ بیروت، کانون فالانژها و دقیقاً همان نقطه شعلهور شدن جنگ داخلی هفده ساله لبنان در سال ۱۹۷۵ و نقطه شروع حوادث فتنه انگیز هفته گذشته.
شنيدن مرثیه اباعبدالله الحسین (ع) از زبان پیرغلام 90 ساله مسیحی و شاعر محب آن امام همام آنهم دقیقا در روز اربعین حسينى، بسان آب گوارایی بود که در گلوی تشنه کبوتر جاری شد. احساس میکردم با خیل عظیم زائران حسینی در صحرای کربلا همگام شدهام. شگفت انگیز بود. شاعر، سقّا شده بود در وادی حسرت جاماندگی و خاطره و تاریخ.
در محضر جورج شکور، ادیب و شاعر بزرگ مسیحی لبنانی،
ماجرا از این قرار بود که بهرغم آشنایی دیرینه و شناختی که سالها پیش از جورج شکور شاعر مسیحی داشتم اما طی اقامت دو ساله اخیرم در لبنان، توفیق دیدار با ایشان را پیدا نکرده بودم. هر بار که تصمیم به دیدارش میگرفتم مانعی پیش میآمد، و البته کرونا علت اصلی بود.
سخت علاقهمند زیارتش بودم اما شکور به خاطر کهولت سن در زادگاهش روستای «شیخان» در منطقه جبیل توسط خانوادهاش قرنطینه کامل شده بود و كسى اجازه دیدار و ملاقات با وى را نداشت و دسترسی به ایشان تقریباً ناممکن بود. اما پس از مدتها گفتوگو با فرزند ارشدش «لواء» بالاخره قرار گذاشتیم تا همدیگر را در بیروت ملاقات کنیم و این ملاقات در همان خانه سادهای بود که بنيانِ «پیمان مار مخايل» بین جنبش حزبالله و جریان ملی آزاد در آن پایهگذاری شده است. این پیمان با مدیریت فرزند شکور اندک زمانی بعد در ۱۷ بهمن ۱۳۸۴ منجر به دیدار تاريخى و بیسابقه «سيد حسن نصرالله» و «ميشل عون» در كليسای مارونيهای «مار ميخائيل» در منطقه «الشياح» در ناحيه جنوبی بيروت گردید که امضای تفاهم نامه تاریخی «تفاهم نامه مار میخایل» را به دنبال داشت. همچنین تحولات بیسابقهای در تاریخ معاصر این کشور رقم زده و به مقاومت و رویارویی با رژیم اشغالگر قدس شکل دیگری بخشیده است.
بر اساس تفاهمنامه مزبور، گفتوگو ميان لبنانيها به عنوان تنها وسيله برای حل بحرانها معرفی شد و همچنين مقرر شد سلاح حزبالله در چارچوب حلوفصل فراگيری قرار گيرد كه اجماع ملي را محقق و قوت و موضع لبنان و لبنانيها را تامين كند. علاوه بر این مقرر گردید حمل سلاح حزب الله بر اساس شرایط و ضوابط منطقی باشد. در اين تفاهمنامه شروط مقاومت لبنان برابر خطرات اشغالگریهای اسرائيل از طريق گفتوگويی ملی كه به تبيين و تدوين استراتژي دفاع ملی و آزادی مزارع شبعا و اسراي لبنانی از زندانهاي اسرائيل و غیره بینجامد، به تفصیل تبیین شده است.
بگذریم!
استاد جورج شکور به گرمی و با چهرهای گشاده و خندان از من و همکار و همراه خوبم دکتر علی قصیر استقبال کرد. همسر و شریک زندگیاش «دُلّی حبیب» و نیز دوست قدیمیاش «فارس مالک» که وکیل دادگستری بود را با شوقی فراوان معرفی کرد.
من را به نشستن در کنارش دعوت کرد و بلافاصله با حلاوت دیوان«ملحمة الحسین» از من پذیرایی کرد. طمطراق ابیاتش و خوانشِ حماسیاش غوغا به پا کرد. غوغایی که دل آرزومند یک «جامانده حسینی» در خود داشت:
علی الضَّمیرِ دَمٌ كالنَّار مَوَّارُ
إنْ يُذْبَحِ الحَقُّ، فالذُبَّاحُ كُفَّارُ
دَمُ «الحُسينِ»سَخِيٌّ فى شَهادتِه
ماضَاعَ هَدْراً، به للهَدي أنوارُ
وللشَّهادة طَعمٌ لم يَذُقْهُ سِوَی
الشُّمِّ الأُلَی أقْسَمُوا،إنْ يُظلَمُوا ثارُوا...
(بر دل و جان خونی است جوشان و بسان آتش شعلهور، اگر حق را سرببرند بیشک قاتلان جنایتکار وکافرند. خون حسین(ع) بخشنده وراهگشاست خونی که هدر نرفت و چراغ روشنگر راه هدایت شد. شهادت طعمی دارد که کسی نچشیده است جز آزادگانی که قسم خوردهاند در برابر ظلم سر خم نکنند و قیام کنند.)
با حماسهای وصفناپذیر و صدایی رسا و به سان یک مداح تمامعیار اهل بیت شعرش را میخواند گویی که در جمعمان صدها نفر حضور دارند و شنونده او هستند و پای روضه عاشقانه موزون او نشستهاند.
در آخر هم گفت: «این دیوانِ حسین باید در خانه یکایک ایرانیان وجود داشته باشد»
ابیات و سرودههای فاخر و پرمغز و از جان برآمده او به وجدمان آورده بود و اشک جان ما را برانگیخته بود. به ناگه یادم آمد که امروز اربعینِ فرزند فاطمه است.
رو به استاد با شگفتی پرسيدم: جناب شکور ! آنهمه انتظار این دیدار را کشیدم، به نظر شما صرفاً یک اتفاق و یک تصادف است که در روز اربعین سرور شهیدان برای منِ«جامانده» توفیق این دیدار پر از شور حسینی میسر شود؟
از پرسشم غافلگیر شد و بر لحن حماسیاش افزود و شعرخوانی حسینیاش را با اشتیاق بیشتری ادامه داد. او ابیاتش را با شعرهای دیگری که از بر بود برای ما تفسیر و تشریح میکرد. گاهی هم که مکث میکرد بلافاصله همسر فرهیختهاش به یاریاش میشتافت. گویی «دُلّی» کپی برابر اصل «جرج» بود...
بعد از غوغای این ابیات، یادش آمد که هنوز به ما خیر مقدم نگفته است! صحبتش را آغاز کرد و از سفرهایش به ایران و محبت ایرانیان نسبت به خودش چهها که نگفت. نشانهای مسيحيايى این محبتها بر در و دیوار کلبهاش نقش بسته بودند و آنها را با شورى فراوان نشانم میداد.
تابلوی نقاشی زیبای سرِ اسب در صدر مجلس خودنمایی میکرد که آن را با شوقی فراوان «اسبِ حسین» نامید و به اشاره نشانمان داد.
عکس یادگاری ایام جوانیاش با زنده یاد نزار قبانی و دستنويس تحسینآمیز او به شکور روی میزی قرار داشت و نیز تندیسها و مدالها و تقدیرنامههای فراوانی زینتبخش کلبه استاد بودند. جورج از یاران و دیگر مسیحیان ولایی هموطنش نیز به نیکی یاد کرد؛ از جوزف الهاشم، میشل کعدی، ویکتور الکک و سليمان كتانى...
از تاثیرگذاری ادبیات فاخر نهجالبلاغه در دوره نوجوانی بر خود و چگونگی جذب شدنش به علی(ع) و اهل بیت پیامبر اکرم (ص) سخنها گفت؛ نکتهای که بیشتر مسیحیان ولایی که با آنان آشنایی داشته و دارم به آن اقرار و تأکید دارند.
از عشقش به همسرش که شاگردش بود گفت و سرودههايش برای او را بازخوانی کرد و از هر دری سخنی به میان آورد. به سختی میشد گهگاهی عامدانه سخنان استاد را قطع کرد. از او پرسیدم که چه عاملی شما را به سمت و سوی على و فرزندش حسین و اهل بیت پیامبر سوق داد؟
پاسخ داد: من از جوانی عاشق «حسین» شدم. البته «علی» هم علاوه بر خارق العاده بودنش، مردی در منتهای بلاغت در ادبیات عرب است! از هنگامی که دانشآموز بودم، شیفته نهجالبلاغه او شدم. علی را همواره به شدت دوست داشته و دارم. علیِ شهید، بزرگمردی از شگفتی های تاریخ است.
از او پرسیدم: «جوان که بودید گفتید که اگر در دوران امام حسین(ع) میزیستید بیشک به یاری وی میشتافتید و در صحرای کربلا همراه امام به شهادت میرسیدید و اینکه شهادت در کنار امام حسین، افتخار بزرگی است که آرزو داشتید نصيبتان شود. اکنون که به این سن رسیدهاید هنوز اين آرزو را در سر دارید و به حرفهايتان پایبندید؟»
پاسخش را از حرکات سر و دست و رخسارش دریافتم و همسرش نیز با نگاهی معنیدار پاسخ پرسشم را به تایید داد.
میدانستم که تمامی آثارش را با هزینه خود و بدون هیچگونه چشمداشتی چاپ کرده است. لذا از ضرورت بازنشر آثارش و برگردانشان به فارسی و همچنین تجلیل و گرامیداشت او در سالروز تولدش در ماه آوریل آینده و رونمایی ترجمهها در این مناسبت گفتم که صمیمانه و کریمانه پیشنهاداتم را پذیرفت.
هنگام خداحافظی سه اثر فاخر خود را با نامهای: ملحمة (حماسه) الحسین، ملحمة الرسول و ملحمة الامام علي به من اهدا کرد.
من نیز سه جلد کتاب ترجمه شده به عربی با عناوین: تاریخ ادبیات فارسی، منتخبی از تاریخ ایران و تاریخ هنر ایران را به ایشان اهدا کردم. سپس از او اجازه خواستم اثر هنری اصفهانىهاى خوشذوق را که برایش آورده بودم به همسرش اهدا کنم.
به استاد گفتم: «شما یکی از خصوصیات ما ایرانیان را دارید، مثل ما برای بانوان احترام فوق العادهای قائلید. به نظرم بخش مهمی از آنچه که استاد جورج شکور را به اين منزلت و جایگاه رسانده، خانم دُلّی است که شما را اینگونه عاشقانه و خالصانه همراهی کرده و راه را برایتان هموار ساخته است».
همسر استاد نیز با صدایی آهسته و لرزان اضافه کرد، من 57 سال است که همراهش هستم و نازکتر از گل با او سخن نگفتم. اکنون نیز پرستارش هستم. بانو را ستودم و پیش از آن که اعضای خانوادهاش را که در یک قاب روی میز قرار داشتند معرفی کند مراقبت از سلامتی استاد را به او مجدداً یادآوری کردم.
20 دقیقه زمانی که به دلایلی برای این دیدار در نظر گرفته شده بود، حدود دو ساعت به طول انجامید و من «جامانده» از اینکه عقربههاى ساعت به این سرعت حرکت کرده بودند، جا خوردم!
به ناچار و با اندوه فراوان از استاد جدا شدم و به امید دیداری دیگر در شرایط بهتر، از او خدا حافظی کردم.
جرج حنا شکّور كيست؟
جرج حنا شکّور شاعر، ادیب و نویسنده بزرگ مسیحی لبنانی است که در سال 1935 میلادی در روستای شیخان واقع در شهرستان جبیل جبل عامل دیده به جهان گشود. وی آموزههای مسیحی را آموخت و آن را با آموزههای اسلامی تلفیق کرد. قرآن کریم و نهج البلاغه را خواند و شیفته ادبیات آن شد.
پس از پایان تحصیلات، به استادی رشته ادبیات درآمد. از همان آغاز حامل رسالت تعلیم بود. در روستای خود با تختههای چوبی برای دانشآموزان نیمکت میساخت و برای آنان مدرسهای تابستانی و رایگان دایر میکرد. او تا به امروز این کار را زیر درختان بلوط روستای شیخان ادامه داده است.
شکور در دانشگاه سنژوزف بیروت به تحصیل در ادبیات عرب و تاریخ تمدن پرداخت و مدرک لیسانس رشته زبان و ادبیات عرب را اخذ کرد. اين نويسنده مسيحي که از برجستهترين شاعران عرب دوران معاصر است، در دانش لغت و ادبیات معرب تخصص فوق العادهای دارد و سالهاست علاوه بر فعالیت ای ادبی، تجربه تعليم و تدریس در رشته تخصصی خود در مراكز و كالجهاى مختلف را دارد.
از مهمترین سوابق او در سالهای اخیر میتوان به سمتهایی چون ریاست انجمن زبان عربی دانشگاه الشرق الأوسط لبنان، عضو مجمع فرهنگى و نايب رئیس اتحاديه ادیبان و نویسندگان عرب اشاره کرد.
از شکور مقالات فراوانى در روزنامهها و مجلات علمی لبنان و جهان چاپ و منتشر شده است. وی در سال 1971 نخستین مجموعه شعرش را با مقدمهای ستایشآمیز از «اخطل صغیر» شاعر بزرگ لبنانی منتشر کرد. پس از آن نیز در کنار انتشار چند مجموعه شعر به تصحیح و انتشار دیوان برخی شعرای بزرگ عرب همچون «احمد شوقی» و «سعید عقیل» پرداخت.
شکور ارتباط نزدیکی با «سعید عقل» شاعر برجسته لبنان داشت و وصی ادبی این شاعر نامآور معاصر به شمار میرود. وی در توصیف رابطه دوستانهاش با عقل میگوید:
هي الصّداقةُ حبُّ الرّوحِ لا الجسدْ عبيرُ جنّتِها باقٍ إلى الأبدْ
(رفاقت واقعی دلبستگی میان دو روح است نه دو جسد؛ اینگونه است که عطر خوش رفاقت تا ابد باقی میماند).
بسیاری از منتقدان و صاحبنظران، شعر حماسه حسینی جرج شکّور را مطالعه و درباره آن اظهارنظر کردند. ازجمله شاعران بزرگی که درباره این حماسه اظهارنظر کرده سعید عقل بود. او ضمن تمجید از سروده شکّور به وی گفته است: پس از 20 سال هرکس قصیده تو را میخواند خواهد گفت که تو شیعه شدهای. شکّور در پاسخ گفته است: چنانچه دفاع از ارزشها و فضایل اخلاقی گرویدن به تشیع به شمار میرود، من میپذرم که درباره من گفته شود که او شیعه شده است.
تاکنون علاوه بر کتابهایی که تصحیح و تنقیح کرده، به صورت مستقل از وی چندین مجموعه شعر منتشر شده است. كتابى با عنوان «البیان» و چند مجموعه شعری از جمله دیوان «وحدها القمر» و «زهرة الجمالیا» از آثار انتشار يافته اوست.
بسیاری از شاعران و ادبای برجسته عرب و لبنانی در دهههای گذشته شعر شكور را تحسین کرده و ستودهاند؛ از جمله امیرالشعرا -اخطل صغیر- که چهل و پنج سال پیش خطاب به او گفته بود: زبان اسرار خود را به تو نوشانده و شعرت اصالت و تازگی را با هم دارد. یکی از عوامل برجسته زیبایی این ابیات شکّور، تعبیرات زیبا، معانی ژرف، گیرایی تصاویر و ایماژهای شعری اوست که باعث تأثیرگذاری بیشتر بر خوانندگان میشود.
ويژگى مجموعه شعرهاى شكور که همگی تجدید چاپ شدهاند و او را از دیگر شاعران متمایز میکند پایبندی به قالبهای کلاسیک شعر عرب و به ویژه غزلهای عاشقانه است.
این شاعر لبنانی به جز شعرهای عاطفی سرودههایی درباره وطن و اجتماع نیز دارد.
اما بزرگترین ويژگى اين اديب بزرگ مسيحى که اخیراً «امیر شعرای عرب» لقب گرفت، ولايى بودن او و عشق و محبتش به اهل بيت (ع) است كه او را در رديف شاعران بزرگ مسيحى اهل بيتى دوران معاصر قرار داده است. نويسندگان و شاعرانى همچون بولس سلامه، جورج جرداق، سليمان كتانى، ميشيل كعدى، آنطوان بارا، جوزيف الهاشم و غیره که با زبان و قلم خود و از خلال آفرينش آثار ادبي ماندگار پيرامون ائمه(ع) بهويژه امام عليبن ابيطالب(ع) و حسين بن على(ع) مروج ارزشهاي والاي انساني بودهاند. ارزشهايي که در عدالتورزي، ظلمستيزي، حقطلبي و انساندوستي ائمه اطهار(ع) تجلی یافته است و روشن است که هرگاه اين ارزشها در انسانی تجلِّي يابند، دیگران در هر عصر و نسلی و از هر رنگ و نژادي جذب آنها ميشوند.
او هدف و آرمان اصلی خود از سرودن حماسههای بلند را «تاریخ سرایی» میداند؛ به این معنا که با زبان ادبی وقایع تاریخی را به شعر درآورده و به مخاطبان و ادبدوستان عرضه کند. شکّور در حماسههای بلند خود ضمن تلاش برای تبیین واقعیت و آشکارسازی حقایق، اهداف والایی را ازجمله ترویج فرهنگ نوعدوستی و دیگرپذیری و همچنین رفع تبعیض و کاهش فاصله طبقاتی دنبال میکند.
شکّور به صراحت از دیگرخواهی و نوعدوستی سخن گفته است: «أسواتر بين القلوب لكذبة حب يطل، سواتر تنهار». وی در این راستا تاکید میکند که: «محبت نعمت عظیمی محسوب میشود که خداوند به انسان ارزانی فرموده است.»
«جرج حنا شکّور» سرودن اشعار را از انسانیت انسان آغاز میکند و در این راه هیچ تفاوتی میان پیروان ادیان مختلف تفاوتی قائل نیست. شکّور با تاکید بر اینکه هیچ تفاوتی میان مسیحیان و مسلمانان قائل نیست، میگوید: «بیشتر پرسشهایی که در رسانههای خبری از من پرسیده میشود این است که چگونه یک شاعر مسیحی در سرودن اشعار حماسی بزرگ بر رسول اکرم(ص)، امام علی(ع) و امام حسین(ع) متمرکز است. من در جواب میگویم: انسان ها قبل از ادیان وجود داشتند و من هرگز بین هیچ انسانی تفاوتی قائل نیستم.»
وی بر این باور است که تفاوت میان اسلام و مسیحیت بسیار اندک اما فصول مشترک میان این دو دین بسیار فراوان است. شکور به موضع گیریها و نقش مسیحیان در برخی رخدادهای تاریخ اسلام ازجمله هشدار «بحیرا السریانی» راهب مسیحی به امام علی(ع) نسبت به خطری که یهودیان علیه پیامبر(ص) دارند، اشاره میکند تا نشان دهد مسیحیت و اسلام ارتباطات تنگاتنگی با یکدیگر دارند.
آثاري که ادبا و نويسندگان مسيحى لبناني در توصيف شخصيت هريک از ائمه(ع) آفريدهاند، شکي باقي نميگذارد که نوشيدن جرعهاي از زلال معرفت ائمه(ع) چنان آنان را به وجد آورده است که در توصيفش جلوههايي ماندگار در آسمان شعر و ادب آفريدهاند. آثاري که زينتبخش کتابخانه تمدن انساني خواهند ماند و آيندگان را همچون معاصران با چشاندن قطراتي از چشمه صاف معرفت، سيراب خواهند کرد.
شكور که خود نیز متولد ماهِ ربیع، ماهِ میلاد رسول گرامی اسلام است به این موضوع افتخار میکند و «ملحمه النبی»، «حماسه پیامبر» را همزمان با میلاد پیامبر اکرم در یکهزار و صد بیت به پایان رسانده و این نخستینبار است که یک شاعر غیر مسلمان به روایت زندگی پیامبر اسلام(ص) میپردازد.
منظومه «قصيده الحسین» اثر بديع و یکی از مشهورترین سرودههای او پيرامون سرور شهيدان و در وصف عاشورا و واقعه کربلاست که در سال 2001 تنظیم شده است. این اثر بیانگر احساسات و عواطف شخصی شاعر بوده که شیفتگی عمیق خود نسبت به امام حسین(ع) را بیان میکند.
شکور در این سروده 80 بیتی، ضمن بیان احساسات شخصی و حب خود نسبت به امام حسین(ع)، بسیار هنرمندانه صحنههای تراژیک کربلا را به تصویر میکشد؛ آنگاه که میگوید:
إنّي أَراكَ ذَبيحَ (الطَّفِّ)مُنطرحاً
في( كَربلاءَ) ومنکَ الدَّمُّ فوَّارُ
ظَمآنَ وَيلَكَ لاتُسقَى، وهُم بِهِمُ
إلى شَفاعَتِيَ السَّمحاءِ أَوطارُ
يَرجونها؟لا،ورَبِّى لن أجُودَ بها
يومَ القيامةِ ،لا، لم يَنجُ أشرارُ
أَقدِم،(حُسينُ)،حَبيبى،أهلُكَ اشتعلُوا
شوقاً إليكَ،غَدَا للشَّوق أَبصارُ
«تو را مینگرم سربریده و فتاده در میدان نبرد سرزمین کربلا درحالیکه خون ریخته شدهات جوشان است.
-ای حسین! ای معشوق من! به سوی من بیا که خاندانت در اشتیاق و سوز و گداز تو به سر میبرند.
خون حسین(ع) سخاوتمندانه در قربانگاهش میریزد و برای شهادت طعمی است که هر سنگدلی آن را نمیچشد. ائمه گفتند و امتها به آنان اقتدا و دشمنان بدان اعتراف کردند».
جورج شکور، فضای شعر سرایی حسینیاش را اینگونه وصف میکند: «هنگام سرودن این اشعار احساس کردم که حسین(ع) در وجودم زندگی میکند. من شخصاً دوست دارم که حق به مقابله با باطل برخیزد و خون در برابر شمشیر قامت علم کند. امام حسین(ع) مانند مسیح(ع) مرگ را ترجیح داده و حیات را به پسینیان خود هدیه داد».
فراز شکّور در دنیای امام حسین(ع) زاده تاثیرپذیری شاعر از یک منظومه ارزشهای تاریخی انسانی عظیمی است.
شکّور حماسه حسین را با بلاغتی صادق که آن را از نهج البلاغه آموخته بود، سروده است.
شکّور مسیحی در ابتدا با دل و جان، شیفته امام علی(ع)شد. سپس امام حسین را شناخت. وی در این باره میگوید هنگامی که مشغول تحصیل در دوره دبیرستان بوده، امام حسین را از طریق مطالعه درباره امام علی شناخته است. جرج میافزاید: در آن سالها مشغول مطالعه نهج البلاغه بودم. ارزشهایی که نهج البلاغه از آن سخن میگوید؛ ارزشهایی ازجمله راستی، شفافیت و فداکاری راهنمای من بود. این ارزشها الگویی بود که از آن تبعیت کردم. اینگونه بود که منِ مسیحی ارتدوکس عاشق امام علی و خلق وخوی ایشان شدم. درباره امام حسین و سیره زندگی وی چندین کتاب خواندم. از رشادتها و دلاوریهای این بزرگمرد مطلع شدم. سپس درباره مذهب وی مطالعه کردم و دریافتم معنای شیعه بودن را. سپس او را به عنوان یک قهرمان بزرگ سرودم. اینگونه بود که حماسه حسین در هشتاد بیت زاده شد و اینگونه بود که حسین در نفسها، آرمانها، وجدان و زندگی من عجین شد.
شکور، چرایی انتخاب موضوع امام حسین(ع) و عاشورا در سرودههای خود را با شعر توضیح میدهد که: در ضمیر انسان خونی به مثابه آتش نورانی مینشیند، زمانی که حق سربریده میشود و قصابان آن کافر باشند. خون حسین(ع) سخاوتمندانه در قربانگاهش میریزد و برای شهادت طعمی است که هر سنگدلی آن را نمیچشد. ائمه گفتند و امتها به آنان اقتدا و دشمنان بدان اعتراف کردند.
حسین(ع) دستپرورده نبی بود و حاصل جدش؛ کسی که او را ریحانه جوانان نامید؛ ریحانهای که در بهشت عطرش میپیچید. حسین(ع) وارث علی است؛ جوانمردترین جوانان؛ کسی که در خلوتش سلوک پر راز دارد و شمشیرش ذوالفقاری است که سرگردنکشان را به فرمانبری میکشاند.
جرج مسیحی در بخشی از سخنان خود به ماجرای سرودن حماسه امام حسین(ع) اشاره و تصریح کرد هنگامی که به خواب میرفته قصیده و ديوان حماسه امام حسين(ع) را روی بالشت كنار سر قرار میداده است؛ موضوعی که با واکنش همسر خود همراه بود. وی در توجیه این رفتار به همسر خود گفته بود: بر اين باورم كه امام حسين(ع) كنار من میخوابد، بنابراین شعر از سوی ایشان به من الهام میشود و اگر شعر به من از سوی آن بزرگواران الهام نشود، من قادر به نوشتن نيستم. شکور تاکید میکند که 75 روز به طور مستمر مطالعه كرده تا بالاخره توانسته اين حماسه را در طی یک ماه بسراید. درونمایه آموزشی حماسه حسین(ع) در ﮐﻨﺎر ﻋﺎﻃﻔﻪ ﺳﺮﺷﺎر و ﭘﺮﺑﺎر و خیالپردازیهای استادانه، باعث شده است شکّور این حماسه زیبا را بهصورت دلکش و پرتأثیر عرضه کند.
شکّور میگوید: همانطور كه كتابها اطرافم چیده شده بود به خواب میرفتم، همسرم میپرسید این كتابها برای چیست؟ به او می گفتم احساس میكنم امام حسین(ع) در كنارم قرار دارد، سرانجام شعری برای او خواهم سرود كه زیباترین قصیده زندگی شعری من باشد.
شکّور با بیان اینکه یک ماه تمام طول كشید تا این قصیده را به نظم درآورده است، افزود: اسمش را «حماسه حسین» گذاشتم، هشتاد بیت بیشتر نیست اما با 800 بیت شاید هم با هزاران بیت برابری می كند چرا كه این قصیده تمام سیره امام حسین (ع)را در خود جمع كرده و در سرودن آن هیچ یک از وقایع تاریخی را نقض نکردم.
گرچه نهضت امام حسین الهامبخش بسیاری از نویسندگان و ادیبان از ادیان و مذاهب مختلف بود، اما تاثیرپذیری شکّور از شخصیت امام حسین شکل متفاوتی دارد. او جسورانه امام حسین را در اشعارش به تصویر کشید است. حسین در شعر شکّور قهرمانی است که شگفتی شهادت را رقم میزند. شکور میگوید که شهادت از این مرد و از پدرش و همچنین خاندانش نشئت میگیرد. او امام حسین را رحمة للعالمين خوانده است همانگونه که پدربزرگش، حضرت محمد(ص) نیز اینگونه بوده است. حسین در دیدگاه شکور، قهرمانی بزرگ محسوب میشود که ارزشهای فداکاری، مردانگی عزت و کرامت در سیره وی تجلی یافته است.
شعر شکّور صحنههای ظهر عاشورا را با زبانی ادبی به تصویر میکشد. رخدادهای تلخ ظهر عاشورا برای شکّور معنای دیگر دارند. او صحرای کربلا را سندی محکم برای اثبات ظلم وستم روا شده بر آزادگان توصیف کرده و میگوید:
يا «كربلا» أأنت الكَربُ مُبتلياً
وأنت جُرحٌ على الايامِ نغَّارُ؟
لا، لا، وثيقةُ حقٍّ أنتِ شاهدةٌ
أَنْ في الخليقةِ أشرارٌ وأخيارُ
وجولةُ البُطلِ، إن طالت، لها أَجَلٌ
والحقُّ، جَولتهُ في الدَّهرِ أدهارُ
شکّور در پاسخ به پرسشی درباره حال و هوای خود پس از سرودن حماسه حسینی میگوید: پس از آنکه حماسه را به پایان رساندم، احساس غرور کردم. گویی که جرج شکّور مجددا زاده شده است. زیرا که هرکس حسین را میخواند به کودکی بازمیگردد اما هرکس او را مى سراید مجددا در این جهان زاده میشود.
وی به نقش حضرت زینب(س) در حماسه عاشورا اشاره کرده و میگوید: حضرت زینب س) دختر امام علی، شیرزن كربلا، نمونه كامل زن شجاع و با صلابت است. او همان كسی است كه پایههای حكومت یزید را به لرزه درآورد. از دیدگاه شکور حضرت زینب نقش بسزایی در ماندگاری نهضت عاشور داشته و زینب در حقیقت بخش تکمیلی و ادامه حماسه حسین است.
وی با بیان اینکه شخصیتهایی که درباره آنها شعر سروده است، شخصیتهای بزرگ هستند و اختصاص به دین و مذهب و طایفه خاصی ندارند، تاکید کرد این بزرگان سرمایههای همه بشریت هستند.
هنگامی که وی از حضرت زینب(س) سخن میگوید از رفتار و مواضع آن بانوی مقاوم در كربلا، اتفاقات دراماتیک و صحنههای دردناکِ قبل و بعد از شهادت امام حسین(ع) و یاران باوفایش، از جمله مصیبتهای حضرت زینب در مسیر كاروان اهل بیت به سوی شام اشاره میکند و بیتی از حماسه امام حسین(ع) را یادآور میشود؛ بیتی که شاعر در آن با کلماتی سرشار از حزن و اندوه لحظه آوردن سر امام حسین(ع) نزد یزید را به تصویر میکشد:
رأسٌ الحسینِ بهِ تَلْهوا بِمَخْصَرَةٍ
كفُ یزیدٍ كأنما لَمْ یُشْفِهِ ثارٌ
شکور، شیفتگی خود به بلاغت كلام و خطبههای حضرتش برابر یزید را ابراز میکند و سخنان آن بانوی بزرگوار را همچون شمشیر برنده و تیرهای سهمگین كه یكی پس از دیگری یزید را نشانه میگرفتند، تشبیه میکند.
وی آن لحظات را با بیان ادبی خاص و منحصر به فرد به تصویر میکشد :
غبنَ البطولةِ آهٍ، زینبٌ هتَفَتْ ترمی الكلامَ كما تصطكُّ أشفارُ
أو كالرماحِ وقد حُرَّتْ بها حُمَمٌ
أو كالسهامِ إذا ما شُدَّ أوتارُ
ترنو لرأسِ أخیها، الطَّرْفُ منكسرٌ إلي یزید بها للطَّرفِ أظفارُ
این شاعر مسیحی درباره باورها و رویکرد خود در برخورد با حقایق تاریخی ازجمله نهضت عاشورا و رخدادهای تاریخ اسلام میگوید: به این ارزشها ایمان دارم و آن را تغییر نخواهم داد، چراكه من ترس و ابایی ندارم. من مقاومت را در کاخ يونسكوى بيروت ستودم و اعلام کردم: ملتی كه حق را شناخت و فهميد كه بالاخره میميرد و در راه حق كشته شد، نمیمیرد. امام حسين(ع) با مرگ وارد میدان شد و از مرگ نهراسید و با شهادت خود زندگی را به شهدای بعد خود هديه کرد.
او مقاومت را نه تنها سلاح كه اندیشه، شعر و فعاليتهاى فرهنگی مىداند و بر این باور است که امام حسین(ع) جد مقاومت در لبنان است و مقاومت لبنان ریشه در نهضت امام حسین دارد. این مقاومت (ریشهدار) میراثی دارد؛ میراثی که پس از شهادت امام حسین(ع) در کربلا شکل گرفت.
وی در ابیاتی از قصیده حماسه امام حسین(ع)، مردان مقاومت حزبالله را «فرزندان و نوادگان امام(ع)» توصیف كرده است؛ مردانی كه در دفاع از لبنان جانفشانی کردند. شکور در وصف این دلاورمردان میگوید:
يومَ الحسيـنِ همُ الأحفادُ أنهارُ
في العـالَمين ، لهم دِفْقٌ وتيّارُ
مذ ضيم لبنان واغتر الغزاة به كانوا الفداء ورد الأرض ثوار
ورددوا قوله والدهر رددها
ما ضاع حق به صك وإقرار
القدس عاصمة في الأرض قائمة وفي السماء لها بالروح إعمار
شکور که امام حسین را جد مقاومت توصیف کرده بود، مقاومت را نوه ایشان دانسته و میگوید: مقاومت نوه امام حسین(ع) (میراث امام) است. این امام حسین بود که پرچم مبارزه با ظلم برابر ظالم را برافراشت و به پیروان خود درس فداكاری و ایثار را آموخت. بنابراین اگر نیروهای مقاومت نبودند لبنان هم اکنون نبود.
ازجمله سایر آثار جورج شکّور کتاب حماسه امام علی(ع) است که در سال 2007 منتشر و به زبانهای فرانسه و انگلیسی نیز ترجمه شده است.
شکور برای ورود بهوادی شعر و ادب میگوید: از زمانی كه دبیرستان میرفتم، شیفته نهج البلاغه بودم، زیر درخت بلوط مینشستم. جایی كه هرروز مردها و پیرمردهای روستا دور هم جمع میشدند و برایشان نهج البلاغه میخواندم و از انگوری كه دستم بود دانهدانه میخوردم، پیرمردها با تعجب به من نگاه میكردند كه چطور با شوق و علاقه سخنان امام علی(ع) را بلندبلند میخوانم. علی جانشین مصطفی در روز غدیر بود که خدا از غیب به پیامبرش وحی کرد تا ابلاغ کند و محمد(ص) نیز گفت: هر که من مولای اویم، علی مولای اوست.
جورج شکور پس از سرودن دو دیوان شعر در وصف امیرالمومنین(ع) و امام حسین(ع) با عناوین: «ملحمة عاشورا» در رابطه با امام حسين(ع) و «ملحمة الامام علي(ع)» در رابطه با حضرت علي(ع)، اثر تاریخی دیگری را با عنوان «ملحمة الرسول»، حماسه پیامبر (ص) و در آستانه عید سعید غدیر سال ٢٠١٠ منتشر کرد. این دیوان مشتمل بر ۱۶۰۰ بیت و ۶۷ قصیده در بیان مهمترین رخدادهای زندگی پیامبر اکرم(ص) و تاریخ اسلام است که به سیره زندگی حضرت محمد(ص ) بر اساس مراتب زمانی از بدو تولد تا وفات ایشان میپردازد.
جرج شکور در این دیوان با یاری جستن از بسیاری از آیات قرآن کریم و احادیث شریف از آنها به عنوان منابعی در تبیین بسیاری از ابیات و کلمات دیوان خود استفاده کرده است.
این شاعر مسیحی، اين آخرین دیوان شعری خود را به تمام جوامع بشری تقدیم کرده است. شکّور در صفحه اهدا یا همان تقدیم دیوان، به ذکر عبارت «إلی البشرية جمعاء» (تقدیم به تمام بشریت) اکتفا کرده است. وی در این باره میگوید: اهدا كردن ديوان اخير خود به تمامي انسانها برای این بوده است تا همه آنها را مورد خطاب قرار دهم و اعلام کنم که خداوند بر اساس آموزههای اسلامی متعلق به تمام جهانیان است، برخلاف آموزههای یهودیان که بر این باروند آنان ملت برگزیده هستند گویی که خداوند دیگر ملتها را رها کرده است.
شکور تاکید میکند: «من در خلال مطالعاتم از دين اسلام، تاريخ اسلام و قرآن هيچ اشاره ناخوشايندی نیافتم و بر اين باورم كه تمامی ارزشهای اسلام ارزشهای مهر، محبت، عدالت و ايمان است كه بر تمامی بشریت قابل تعميم است.»
این شاعر مسیحی درباره این دیوان خود میگوید: پیش از سرودن حماسه پیامبر(ص) بسیاری از کتب و منابع سیره نبوی را مطالعه کردم و به همین دلیل توانستم به اين وسعت و شموليت و دقت تاريخی و رعايت تسلسل زمانی این حماسه را بسرايم. وی ابراز تاسف میکند که برخی منابع تاریخی بخشهای مهمی از شخصیت پیامبر(ص) را نادیده گرفته و حق آن را ادا نكردهاند. وی همچنین معتقد است تمام شاعران حتی بزرگترین شاعران شیعه، از گذشته تا امروز حق پیامبر و امام حسین را آنگونه که باید ادا نکردهاند.
شکّور با اشاره به مطالعه منابع مرتبط با زندگی حضرت محمد(ص) میگوید: «بسیاری از زندگینامههای مربوط با پیامبر را خواندم ازجمله كتاب محمد حسنين هيكل (اندیشمند مصری) با عنوان حیاه محمد (زندگي محمد). آنچه در این کتاب برای من ناخوشایند بود، ناديده گرفتن واقعه غدير است؛ واقعهای که من آن را روز ولايت يا روز وصيت مینامم».
وی بر این باور است که نادیده گرفته شدن واقعه غدیر در نتیجه تعصب مذهبی برخی نویسندگان انجام شده است. درحالیکه این واقعه یکی از ایستگاههای مهم در تاریخ و تمدن اسلامی است و حتی در کتب معتبر اهل سنت یاد شده است.
شکور با بیان اینکه در سرودن حماسه رسول(ص) به منابع شیعی تکیه نکرده، تاکید میکند که در سرودن این حماسه كتابهای زيادی از نويسندگان مذاهب مختلف خوانده است. وی خاطرنشان میکند: «من نه شيعه هستم نه اهل سنت بلكه من مسيحی ارتودوكسم و خود را داوری بیطرف میدانم.»
شکّور اظهار میدارد: قرآن و کتبی که درباره سیره و زندگی پیامبر نگارش شده است را با بیطرفی مطالعه کردم. به همین دلیل برای من آشکار بود هیکل در کتاب خود حیاة محمد(زندگی محمد) روز ولایت(واقعه غدیر) را نادیده گرفته است. نگارنده زمانیکه درباره حجة الوداع سخن میگوید، تنها به اختلاف نظر میان قبایل عرب پس از رحلت پیامبر اشاره کرده بیآنکه به خطبه پیامبر که در آن امام علی را جانشین خود معرفی میکند، اشارهای داشته باشد.
این شاعر مسیحی آخرین دیوان خود را اینگونه توصیف میکند: «ديوان حماسه رسول(ص) يک حماسه تاريخی با رویکرد امروزی است كه از تخیلات پوچ و بیهوده در آن خبری نيست و تاریخ را با رعایت زمانی و بدون جانبداری عرضه میکند». شکور یادآور میشود: وقتي سعيد عقل شاعر بزرگ لبنانی اين ديوان را خواند گفته است: بولس سلامه شاعر لبنانی با سرودن «حماسه غدیر» تاريخ را به نظم در آورد، اما تو تاريخ را به صورت یک شعر سرودی».
این شاعر بزرگ مسیحی دیوان خود را با قصیدهای به نام فاتحه آغاز میکند. وی در آن به ویژگیها و صفات رسول اکرم و پاکی سلاله آن حضرت اشاره دارد. دیوان حماسه رسول قصایدی به نام: تولد پیامبر، قبل از نبوت، همراه با کشیک بحیرا، پیامبر در صحرا، جبریل و وحی و قصاید دیگری دارد. شکور در قسمتی دیگر از دیوان خود به مجادلات و غزواتی که میان پیامبر اسلام و طایفه قریش روی داده است، اشاره میکند.
جرج شکور همچنین در دیوان حماسه رسول خود حدود بیست و پنج بیت را به جریان حجه الوداع و تعیین حضرت علی(ع) به عنوان ولی امر مسلمین از سوی پیامبر پرداخته است. وی برای سرودن اين اشعار صدها صفحه تاريخ اسلام را مطالعه كرده است.
این دیوان شرایط اجتماعی و فرهنگی قبل از میلاد پیامبر(ص) را در جزیره العرب بيان ميكند و از ولادت تا رحلت آن حضرت به همه حوادث و ماجراهای مهم تاریخ اسلام میپردازد. شکور درباره این اثر محمدی خود تاکید میکند که صرف نظر از وابستگیهای دینی و مذهبی انسانها، سرودن اشعار را از انسانیت انسان شروع میکند و در این راه میان پیروان ادیان مختلف تفاوتی قائل نیست.
جورج شکور که به دلبستگی و شیفتگی شدیدش به امام علی و سیدالشهدا ـ علیهما السلام ـ تصریح و با شور و شوق از سفر خود به نجف و زیارت حرم این بزرگواران تعریف میکند، موفقیت خود در مدح اهل بیت را مرهون لطف و یاری الهی دانسته و در آغاز اين خود مىگوید:
رسولُ اللهِ،ألْهَمَني كَلاماً كَمِثْلُكَ حينَ ألْهَمَكَ العَليُ
غَداً سَيُقالُ بَعْدي طابَ شِعْرٌ بهِ مَدْحُ النُبوَةِ عيسوي
«ای رسول خدا خود سخن را به من الهام کن چنان که خداوند بزرگ بر تو وحی کرد، فردا روز پس از من خواهند گفت: خوشا شعری که یک مسیحی در آن پیامبر را ستایش کرده است».
شکور، علل و چگونگی زبانه کشیدن عشق امام علی و امام حسین (ع) در وجودش را اینکونه توضیح میدهد: بارها گفتهام که انسان پیش از ادیان خلق شده است. برای من به عنوان یک انسان تمام جهان وطن واحد است و همه مردم برادران و خواهران من. در قلب من حد و مرزی وجود ندارد. جدال حق و باطل مرزبردار نیست. از هر چیز خوبی که شایسته سرودن باشد، میسرایم. از حسین(ع)، رسول خدا(ص)، مسیح(ع)، حضرت مریم(س) و از هر انسانی که شایستگی بیشتری برای سرودن اشعار داشته باشد، میسرایم. به جای اینکه مدح افرادی را بگویم که ارزشی نمیتوان برایشان متصور شد.
اما اینهایی که برایشان شعر میسرایم جاودانهاند، تأثیرگذارند و هرجا ارزشی به پا شود آنان حاضرند. آنگاه که از شخصیت امام علی(ع) صحبت میكند شیفتگی در نگاه و كلماتش موج میزند. سخنان امام علی(ع)، خطبهها و سیره حضرت تاثیر عمیقی در روح و جان وی گذاشته است. وقتی حرف میزند كلماتش شاعرانه است. اگر از وی سؤالی پرسیده شود جوابش را با ابیاتی از قصیدهها و سرودههای حماسی قدیم و جدیدش میدهد.
وقتی از او پرسیده شد چطور یک پیرو مسیحیت حماسههای اسلامی در باره اهل می سراید، پاسخ میدهد: انسانیت بر دینداری سبقت دارد. در پاسخ به این سؤال که آیا این سرودهها برای كسب مال است؟ با جملهای از حضرت مسیح(ع) پاسخ میدهد: آدمی تنها با نان زنده نمیماند. وی تاکید میکند که سرودن شعر در حقیقت ابراز احساسات است.
شکور به تاثیرپذیری از شخصیت و رفتار و منش مولای متقیان، حضرت علی (ع) اشاره میکند و گفت: امام علی بهترین الگوی من است. موجودات از حیث وجودی مراتب مختلف دارند. جمادات پایینترین مرتبه هستند، سپس گیاهان هستند كه در مرتبه پایینتر از حیوانات قرار دارند. انسان در مرتبه بالاتر از حیوان است و رتبه بالاتر از انسان متعلق به «انسان برتر» است و خدا در بالاترین رتبه و بالاتر از انسان برتر است. وی افزود: امام علی(ع) همان ابر انسان است (برتر از مخلوقات و پایینتر از خالق) که افلاطون و نیچه در جستجوی آن بودند. من این سخنان را بدون تعارف و با اعتقاد راسخ بیان میکنم.
او در پاسخ به این سؤال که چگونه یک مسیحی تا این اندازه عاشق امام علی(ع) میشود، میگوید: امام علی و حضرت مسیح در بسیاری از مسائل شبیه هم هستند. شکّور معتقد است که امام علی بالاتر و بزرگتر از آن است که او را یک انسان عادی تقلی کنیم. وی در این باره میگوید: امام علی (ع) پیامبر نیست، اما سخنان و شخصیتش همانند سخنان و شخصیت پیامبران است.
این شاعر مسیحی در ادامه به منش والای حضرت علی حتی در رفتار با دشمنان خود اشاره کرد و گفت: امام دارای اخلاقی والاست. در جنگ صفین معاویه و لشکریانش، آب را روی سپاه امام علی و یارانش بستند. اما پس از آنکه سربازان مالک اشتر وارد کارزار شدند و آب به دست ياران امام على افتاد امام اجازه فرمود تا لشکریان معاویه هم از آب استفاده کنند. این است شخصیت امام علی(ع). او همانند مسیح دشمن خود را میبخشید.
شکور از نخستین کسانی است که در اشعار خود به موضوع مقاومت و مبارزه با اشغالگران صهیونیست پرداخته است و در نوشتههايش با تعابیر مختلف به این مسئله میپردازد. شكور انديشه پيروزي خون بر شمشير را در شعرش به نظم كشيد و جنگ موجود ميان حق و باطل را مقابل چشمان ما قرار داد و همواره در مراحل گوناگون تاریخ معاصر سیاسی لبنان پا به پای مقاومت و جریان آزادیخواهی پیش آمده است.
به نظر شکور، امام حسین(ع) پدر هر مقاومت شریف و نیز پدر مقاومت لبنان است؛ مقاومتی که برای آن خود سروده و گفته که مقاومت شریفی است که پشت آن امام علی و امام حسین (ع) قرار دارد.
او می سرایند: ملتی که حق را شناخت و در این راه جان سپرد، هرگز نمیمیرد، میگوید یادگار حسین(ع) همچنان در یادها و نفوس خلایق میماند و به همین خاطر است که امروز هم من در حال نوشتن سرودی درباره امام حسین(ع) هستم که در آن آوردهام «ما نوادگان حسینیم که فدیه حق را با خون خود میپردازیم و همواره در خاطرههای امتها باقی میمانیم.»
جرج شکور به عنوان یک شاعر مسیحی خطه لبنان در زمره شاعران مقاومت به شمار میرود و در بسیاری از جشنوارههای شعری داخلی و خارجی پیرامون مقاومت شرکت کرده است. شعر مقاومت باید آزاداندیشانه باشد. داعیهدار آزادی و استقلال برای سرزمینش باشد و در همین حال ترس و رعب را برنتابد و در مقابل دشمن محکم باشد.
شکور که سفرهای متعددی به ایران و عراق داشته و در جشنوارههای ادبی بزرگ این کشورها شرکت داشته است، سروده مشهوری دارد که در آن به مدح جمهوری اسلامی ایران و رهبر معظم آن و همچنین دبیرکل حزبالله پرداخته است.
وی بارها به ایران سفر کرد و در جریان این سفرها از وی تجلیل شایستهای به عمل آمد. این ادیب مسیحی ضمن ابراز تشکر و قدردانى از جمهوری اسلامی ایران از علاقهاش به كشورمان، سخن ها گفته و با افتخار از دوستان ایرانیاش ياد مىكند. زمانیکه از ایران سخن میگوید میتوان احساس شوق را در چشمانش مشاهده نمود؛ گویی که جرج دنبال ایجاد فرصتی است تا شور و اشتیاق دورنی خود را ابراز کند.
وی در مراسم تجلیلی که در تهران از وی به عمل آمد، قصیدهای با مضمون دوستی و برادری ایران و لبنان با مطلع (القلبُ شَطْرانْ ایران و لبنان) خواند. وی در این قصیده علاقه و شیفتگی خود به ایران را همسان با عشق و دلبستگی و دلدادگی به میهن خود توصیف میکند. او با ظرافت ادبی، عشق خود نسبت به ایران و لبنان را تقسیم كرده و میگوید:
من الأرز آت وبی طیب وتحنان والقَلْبُ شَطْرانَ، لبنانُ وإیرانُ
هنا الهوی والوفاءُ ما بَیْنَنا ذِمَمٌ بیروتُ أخْتَ لَها في الحُبِ طهرانُ
او در این قصیده با تقدیر از حمایتهای جمهوری اسلامی از مقاومت اسلامی حزبالله لبنان در مقابله با رژیم صهیونیستی یادآور میشود مقاومت لبنان به خاطر این حمایتها بود كه برای نخستینبار طعم شكست را به رژیم صهیونیستی چشاند و مىسرايد :
نَصَرَتْنا يَوًمَ الجلّيُ وَحاطَ بِنا طُغی و بَغْيٌ وأضدادُ وأضغانُ
زَوَدَتْنا بسلاحٍ هدَّ قُدْرَتَها
تِلْكَ التي لَمْ يَنَلْها قَبْلُ خُسْرانُ
وی همچنین شیفتگی خود به پیشرفتهای علمی و فناوری ایران را نیز بیان کرده و ایران را به «بهشت» و «نهضت استوار بر علم» تشبیه كرده است.
هنر ایران زمین نیز از نگاه شکور دور نمانده و میگوید:
إيران يا جنة في الشرق حالية يا نهضة أسّها علم وعمران
وروعة من فنون زان زخرفها
ذوق نقي وإرهاف وإتقان
شکّور در قصیده دیگری با عنوان «تهیّب وغضّ الطرف أوباما» به سبک خاص خود قدرت ایران را برابر تحریمها و دشمنیهای آمریكا و غرب به تصویر میکشد و با تشبیه باراک اوباما رئیسجمهور اسبق آمریكا به «كافور اخشیدی» (فرمانروای مصر که متنبی شاعر وی را هجو كرده است)، به اوباما وعده میدهد روزی سزای ظلمهایی را كه ضد جمهوری اسلامی ایران روا داشته است، خواهد دید. در ابیاتی از این قصیده میگوید:
«كافورُ أمريكةَ» يا حاكماً وَقِحاً حتماً سَتَلْقى جَزاءَالظُلْمِ لاما
أتُشْهِرونَ على إيرانَ مَظْلَمَةً؟
إيرانُ أمةُ مَنْ صلى ومَنْ صاما
تحرّمونَ عَلَيها أنْ تُبارِيكُمْ وَقَدْ غَدَتْ في صُفوفِ العِلْمِ قُدّاما
إيرانُ قِبْلَةَ كلِ الثائرينَ ولا يوماً تَهابُ أكاذيباً واتْهاما.
جورج شكور پیش از این از تلاشهاي رايزني فرهنگي کشورمان در لبنان به خاطر برگزاري مراسم تجلیل از خود قدردانيكرد و افزود که چنین اقداماتی از سوی رايزني فرهنگي ايران تعجبآور نيست؛ زيرا جمهوري اسلامي، يک جمهوري اصيل با پشتوانه تمدني و در برگيرنده ارزشهاي انديشه و فكر و پشتيبان قضاياي حق و آزادگي و رفع ستم از ملتهاي ستمديده و تحت اشغال چون لبنان و فلسطين است.
* رایزن فرهنگی ج. ا. ایران در لبنان