به گزارش پایگاه خبری تحلیلی فرهنگ و هنر، نسخه الکترونیکی گزارش فرهنگی «بازنمایی اعتیاد و معتادان در سینمای ایران پس از انقلاب اسلامی» نوشته مهدی سلطانی گردفرامرزی، منتشر شد.در این پژوهش، سوژه اعتياد بهعنوان یکی از سوژههای قدیمی و معتادان بهعنوان یکی از شخصیتهای مطرح فیلمهای محبوب و عامهپسند ایرانی پیش و پس از انقلاب، بازنمایی شده است. بر این اساس، سینمای ایران پس از انقلاب اسلامی به پنج دوره دفاع مقدس، سازندگی، اصلاحات، اصول گرایی و اعتدال تقسیم شده و سپس از هر دوره، دو فیلم به روش نمونهگیری هدفمند انتخاب شده است که عبارتند از: پنجمین سوار سرنوشت (۱۳۵۹)، تیغ و ابریشم (۱۳۶۴)، روسری آبی (۱۳۷۴)، باد و شقایق (۱۳۷۶)، شمعی در باد (۱۳۸۲)، بوتیک (۱۳۸۲)، سنتوری (۱۳۸۵)، مرهم (۱۳۸۹)، ابد و یک روز (۱۳۹۴) و دارکوب (۱۳۹۶).
پژوهشگر در این مطالعه پس از بررسی فیلمهای نامبرده، اعلام میدارد که سوژه اعتیاد همواره برای نهادهای فرهنگی و هنری و کنشگران هنری حائز اهمیت بوده است. همچنين معتقد است که اين فيلمها، غالباً آسيبهاي اجتماعي مربوط به معتادان و خانواده آنها را به تصوير كشيده و كوشيدهاند در خلال گفتار و روايت خود، از معتاد شدن شخصيتهاي خود، تبيين به دست دهند.
مطابق یافتههای این پژوهش، معتادان در فيلمهاي سينمايي ايراني به شكلي سوگيرانه مورد بازنمايي قرار گرفتهاند. اين سوگيري بهخصوص در فيلمهاي دهه اول انقلاب وجه ایدئولوژیک پیدا کرده و بيشتر نمود داشته است. تا آنجا كه در برخي از فيلمهاي ايراني دهه ۶۰، امپرياليسم و رژيم طاغوتي شاه، عامل اعتياد معرفي شدهاند و يا معتاد به عنوان موجودي كه از سطح انسانيت نزول كرده و به يك مادون انسان بدل شده است، تصوير شده است. در دههها و دورههای سیاسی بعد، همنوا با تغییرات اجتماعی و رسانهای در جامعه، نحوه نمایش اعتیاد نیز تا حدودی دچار تغییر شده است.
به استناد این بررسی، مرزهای ترسیم سوژه اعتیاد رفتهرفته بسط یافته و عمیقتر شده است. چنانکه سینمای ایران در دوره اعتدال با وضوح و شفافیت بیشتری به مسئله اعتیاد و عواقب آن برای فرد، خانواده و محله (سطح خرد) و جامعه (سطح کلان) پرداخته است. این بیپروایی در بازتاب، یکی از مسائل گریبانگیر جامعه ناشی از انباشت بازنمودهای متعدد تصویری و گفتاری در سینمای دهههای قبل ایران است.