به گزارش پایگاه خبری تحلیلی فرهنگ و هنر،کمتر فیلمسازی در تاریخ سینمای دنیا هست که مانند دیوید کراننبرگ رنگ و بوی دوران خود را داشته باشد. فیلمساز آثاری مانند «تاریخچه خشونت»، «عنکبوت»، «قولهای شرقی»، «تصادف»، «اسکنرها»، «شباهت کامل»، «منطقه مرده» و بسیار فیلمهای دیگر که خشونت و وحشت عریان چند دهه اخیر دنیا را در خود دارند.
شهروند نوشت: حالا بعد از تغییر شکل دنیا بر اثر همهگیری ویروس کرونا -که جهان را شبیهتر از همیشه به فیلمهای دیوید کراننبرگ کرده- میتوان پرسید که خود این کارگردان در چه حالی است و دنیا را چه شکلی میبیند؟!
این پرسش البته دو نوع پاسخ میتواند داشته باشد: عدهای شاید فکر کنند که کراننبرگ با الهام از این اولین هراس و اضطراب جمعی قرن جدید، شورمندانه در حال نوشتن فیلمنامهای غیرمتعارف و کراننبرگی است. عدهای دیگر نیز دیوید کراننبرگ را مثل هر کس دیگری، یکی دیگر از انسانهایی میدانند که در چنبره شرایط جدید گیر افتاده و گرفتار ملال کرونایی دو سال اخیر شده است.
خود این کارگردان البته در این چند وقت بارها و بارها گفته که هیچ نکته الهامبخشی در کرونا نمیبیند و به عبارت بهتر قصدی برای استفاده از این موضوع در فیلمهایش ندارد: «کرونا ممکن است رویدادی سحرانگیز باشد، اما من نکته الهامبخشی در این واقعه نمیبینم.» دیوید کراننبرگ که در چند ماه اخیر، بعد از ٢٥ سال تدوین تازهای از ماندگارترین فیلمش «تصادف- کراش» را اکران کرده، در گفتوگوی پیشرو درباره میراثش، کرونا و فیلمسازی در آینده پساکرونایی صحبت کرده است.
سلطه سانسور بر ذهن مردم
دیوید کراننبرگ بارها گفته که موضوع فیلم «تصادف» درباره خردهفرهنگی که اعضایش برای لذت بردن از تصادفهای اتومبیل مدام دست به تصادفهای مخاطرهآمیز میزنند، «هیأتهای سانسور را در سراسر دنیا آشفته کرده و حتی تد ترنر، غول رسانهای آمریکا، جلوی نمایش فیلم در آمریکا را گرفته». او میگوید که «سانسور در بسیاری از موارد در ذهن و روح مردم رخنه کرده و حتی آدمی مانند فرانسیس فورد کاپولا نیز از این موضوع در امان نیست.»
کاپولا که در آن سالی که «تصادف» در جشنواره کن حضور داشت، رئیس هیأت داوران فستیوال بود، به گفته دیوید کراننبرگ «با اینکه این فیلم را جسورانه و چالشبرانگیز توصیف کرد، اما در عین حال مخالف صددرصد «تصادف» بود و نگذاشت جایزه جشنواره به این فیلم برسد.»
دیوید کراننبرگ میگوید: «گمان کنم مهمترین مخالف فیلم خود او بود. البته درست است که فیلم من جایزه ویژه هیأت داوران را برد، اما میدانم که این جایزه به خاطر تلاش هیأت داوران بود که نظر منفی کاپولا را نادیده گرفتند.
به هر حال میدانیم که اعضای هیأت داوران این حق را دارند که حتی با وجود مخالفت رئیس هیأت داوران نیز به فیلم مورد نظرشان جایزه بدهند.»موارد سانسور در مورد «تصادف» البته منحصر به مخالفت فرانسیس فورد کاپولا یا دیگر فستیوالهای دنیا با این فیلم نبوده. فضای سهمگینی که پیرامون این فیلم وجود داشت، خود از هر سانسوری ویرانگرتر بود.
مثلا اینکه بسیاری از سینماداران از پخش این فیلم خودداری کردند، تنها و تنها میتواند ذیل فشار سنگینی که از طرف مطبوعات و رسانهها وارد آمد، تحلیل شود. اتفاقی که باعث تدوین خنثی فیلم و نمایش آن با درجه آر شد که به معنای ممنوعیت نمایش برای کمتر از ١٨ سالهها بود. دیوید کراننبرگ در این زمینه میگوید: «یک فیلمساز دوست دارد فیلمی که ساخته، توسط مردم دیده شود و این یعنی سانسورهای اعمالشده از فیلم برداشته شود. اتفاقاتی که برای فیلم تصادف پیش آمد، اما به من یاد داد که باید برای هر دستاوردی جنگید.»
زندگی در روزگار سیاستزده
به ادعای دیوید کراننبرگ «این روزها وضع و حال فیلمسازان خارج از جریان اصلی و تجاری سینما بدتر از همیشه است. به خصوص فیلمسازانی که در فیلمهایشان- با هر مضمونی- افراطی عمل میکنند و تلاش دارند مرزها را پشت سر بگذارند.
چنین فیلمهای مناقشهبرانگیزی البته بیش و پیش از اینکه به مانع سانسور بخورند، این روزها با مانع اساسیتری مواجه هستند و آن هم به این معناست که اصلا حمایت مالی لازم برای ساختهشدن به دست نمیآورند. به هر حال در دوران سختی زندگی میکنیم. یک زندگی متزلزل و بیثبات که در آن همه چیز سیاسی است یا سیاسی دیده میشود.»
مرزهای جدید سینما
چند سالی میشود که دیوید کراننبرگ فیلمی نساخته. خودش اما میگوید که این دوری به معنای بازنشستگی نیست. به خصوص که علاقه و اشتیاق به سینما هنوز در وجود کراننبرگ از بین نرفته که خودش آن را به خاطر مرزهای جدیدی میداند که بهواسطه نتفلیکس پیشروی سینماگران گسترده شده است.
کراننبرگ میگوید که «مجموعههای نتفلیکس جذاب و واقعا کنجکاویبرانگیزند و به دلیل رویکرد خلاقانهتری که در روایت و داستانپردازی دارند، علاقه و اشتیاق سینمادوستان را احیا میکنند. برای خود من هم این اتفاق افتاده و این روزها به خاطر مواردی ترغیب شدهام که فیلمی دیگر بسازم.
البته نمیدانم این کار جدید در چه قالبی، فیلم یا سریال یا هر چیز دیگری خواهد بود. به هر حال در دنیای فیلمسازی این چیزها را نمیشود از پیش دانست؛ چرا که ما با مشکلی به نام سرمایه سر و کار داریم و این معضل برای فیلمهای دشوار و مناقشهبرانگیز به مراتب دشوارتر هم هست.» دیوید کراننبرگ البته میگوید که دنیای امروز بهرغم دشواریهایش کارها را برای آثار نامتعارف و حتی آلترناتیو از جهاتی هم بهتر کرده است.
یکی از این راهها و مسیرهای جدیدی که پیشروی این نوع آثار وجود دارد، کسب سرمایه لازم از شرکتهایی است که پول لازم را برای حمایت از اینگونه آثار دارند. به باور کراننبرگ؛ «در شرایطی که این را میدانیم که یافتن سرمایهگذار از همان ابتدا هم برای فیلمهای نامتعارف دشوار بود، اما برخلاف آنکه به نظر میرسید مواردی مانند شیوع کرونا و البته جهانیتر شدن پخش و نمایش فیلمها کار را برای فیلمهای غیرتجاری، مستقلتر یا خلاف جریان اصلی سینما سختتر خواهد کرد، شاهد اتفاقاتی برعکس هستیم و میبینیم که رشد و پولدار شدن شرکتهایی مانند نتفلیکس- که حالا دیگر پول کلان و پتانسیل تماشاگران کلانتری در اختیار دارند- دارد کمکم به نفع فیلمهای مستقل اغلب کوچک تمام میشود.
فیلمهایی که حالا دیگر میتوانند با حمایت جاهایی مثل نتفلیکس ساخته شوند و خودشان را درگیر تهیهکنندگانی نکنند که دشواریهای فراوانی در تولید این قبیل آثار داشتند.»
سینما در دوران پساکرونا
دیوید کراننبرگ البته در ادامه میگوید که «این امر البته به معنای دوام آوردن تهیهکنندگان مستقل هنری در عرصه نخواهد بود و در واقع نتفلیکس- مثلا- همانطور که میتواند با اختصاص بخش ناچیزی از درآمدش به فیلمهای خارج از جریان اصلی در ساخته شدن این نوع فیلمها نقش مثبت داشته باشد، در رقابت با شرکتها و تهیهکنندگان مستقل بیرحمانه به قلع و قمع آنها خواهد پرداخت.»
به گفته کارگردان فیلمهایی چون تاریخچه خشونت، عنکبوت، قولهای شرقی و تصادف «مسائلی مانند همهگیری کرونا کار را برای تصاحب کامل بازار توسط نتفلیکس راحتتر هم میکند.
به هر حال فیلمسازی که به خودی خود هم کار گرانی است، در زمانه کرونا با اضافهشدن ٣٠ درصد هزینه مراقبتهای کرونایی دشوارتر و گرانتر نیز شده و مثلا برای فیلمبرداری در یک دهکده پروتکلها حکم به قرنطینه آنجا میدهند. کاری که انجامش برای اغلب تولیدکنندههای فیلم مقدور نیست.
اما شرکتی مانند نتفلیکس میتواند این کار را بکند و حتی از ساکنان آن دهکده روزی دو بار هم تست کرونا بگیرد. نتیجه طبیعی این مسائل حذف تدریجی فیلمسازان مستقل و کوچک و قدرتنمایی شرکتهای پولدار تجاری است.
به هر حال در شرایطی که کمتر شرکتی توانایی بیمه کردن عوامل پرتعداد یک فیلم یا سریال را در برابر کرونا دارد، قمار فعالیت در چنین اوضاع و شرایطی تنها و تنها از کمپانیهای خاصی برمیآید.»
مختصری درباره کرانبرگ
نخستین فیلم سینمایی کراننبرگ، فیلم ترسناک و کمهزینه رعشهها (۱۹۷۵) بود. اسکنرها (۱۹۸۱) باعث شهرت او و منطقه مرده (۱۹۸۳) باعث جلب توجه هالیوود به او شد. پس از پیشنهاد چند فیلمنامه، او پذیرفت که فیلم کلاسیک سینمای ترسناک، مگس (کورت نویمان، ۱۹۵۸) را بازسازی کند. موفقیت این فیلم آغازگر دورهای جدید در زندگی حرفهای کراننبرگ و ساخت و عرضه فیلمهای بعدی او در سطح جهانی شد.
نخستین حضور کراننبرگ در کن در سال ۱۹۹۶ با فیلم تصادف بود، که جایزه ویژه هیئت داوران را برای او به همراه داشت. در سال ۲۰۰۲ با فیلم عنکبوت و در سال ۲۰۰۵ با سابقه خشونت در کن حاضر بود. در سال ۲۰۰۶ نیز در حالی که هیچ فیلمی در این جشنواره نداشت، جایزه دستاورد یک عمر به او اهدا شد. کراننبرگ در شصت و پنجمین دوره جشنواره فیلم کن با تریلر کازموپلیس که بر اساس رمانی از دان دلیلو ساخته شده در بخش رقابتی کن برای دریافت نخل طلایی حاضر بود.