پنجشنبه ۱۳ ارديبهشت ۱۴۰۳
ساعت : ۰۵:۰۴
خبط اصلی سریال‌های امروزی،جذاب‌سازی شخصیت‌هایی است که الگو می‌شونددر این چند روز بطور اتفاقی شاهد پخش سریال هایی بودم که در دهه های ۷۰ و ۸۰ آن چنان مخاطب گسترده‌ای داشتند که شب‌ها خیابان های شهرهای بزرگ برای چندین ساعت با کمترین ترافیک مواجه می‌شدند و مردم سعی می‌کردند خود را هرچه سریعتر به منزل برسانند تا به تماشای سریال محبوبشان بنشینند.

اجازه بدهید فقط عناوین این سریال‌ها را با هم مرور کنیم مانند سریال آرایشگاه زیبا، همسایه ها، آژانس دوستی، خانه سبز، زیر آسمان شهر. و وقتی جلوتر بیاییم به سریال های پرطرفدار متهم گریخت،ترش و شیرین و خانه به دوش می‌رسیم .

اگر به عناوین دقت کنیم متوجه می‌شویم تا چه اندازه حس انسان دوستی،گرما و صمیمیت در ما ایجاد می‌شود.مثلا با شنیدن عناوینی مانند خانه سبز،آژانس دوستی،زیر آسمان شهر حسی که به ما منتقل می‌شود حس انسان دوستی،نوع دوستی،شرافت،مهربانی و از این قبیل ارزش‌های اخلاقی است و اگر منتقد یا تحلیل گری در آن زمان می خواست سمت و سوی گرایش و تمایل و سلیقه تماشاگر را در آنزمان بسنجد قطعا بایستی این مجموعه کارها را به عنوان اساسی ترین کارهای نمایشی که موفق به جذب مخاطب گسترده شده اند قلمداد می کرد.

اما وقتی امروز را بررسی می‌کنیم قطعا می‌توانیم دو سریال نمایش خانگی را به عنوان محور جذب بیشترین مخاطب در نظر بگیریم سریال «زخم کاری» و «یاغی» که دومی هم اکنون در حال پخش است و اگر سری به صفحه اینستاگرام سریال یاغی بزنید و یا شبکه های اجتماعی تبلیغ کننده آنها بخوبی در می‌یابیم که مردم آنچنان اشتیاقی برای دنبال کردن سریال یاغی دارند که ملتمسانه از کارگردان درخواست می‌کنند که هرچه زودتر قسمت‌های بعدی این سریال را به نمایش در آورند و اگر سریال یاغی را مشخصا مثال زدم چون بدون شک این سریال و سریال زخم کاری بیشترین جذب مخاطب را داشته اند.

در آخرین قسمت که از سریال یاغی پخش شد دو سکانس بحث برانگیز دیده شد.سکانس صحبت‌های یکی از شخصیت‌های اصلی داستان یعنی طلا با مرد جوانی در ماشین که خارج از عرف بود و این برای اولین بار بود که بیننده با این آگاهی که او زنی متاهل است با عشقم ، عشقم گفتن جوان داخل ماشین مواجه می‌شود و چون زن دنبال آدرس می‌گردد جمله معروف هدف وسیله را توجیه می‌کند به طرز شرم آوری عادی سازی می‌شود.

در سکانس دیگری کاراکتر مادر در صحنه‌ای در مقابل پسرش ابراز ندامت می کند و دقیقا عبارت من غلط کردم را بکار می‌برد و در میان تمام کامنت های که در مدح و ستایش سریال نوشته شده بودند نظرات بیشماری دیدم که از هتک حرمت مادر گله‌مند بودند و این نشان می‌دهد هنوز پایه های شرافت،انسانیت و اخلاق آنچنان سست نشده که هر کلیپ ساز متوهم و خود بزرگ بینی با چند کپی برداری ناشیانه از کارهای کلاسیک هالیوود بخواهد خارج از دایره ارزش‌های اخلاقی حرف بزند .

اجازه بدهید باردیگر به عناوین برگردیم و سعی کنیم بفهمیم چطور از اسامی مانند آرایشگاه زیبا،خانه سبز، زیر آسمان شهر و ترش و شیرین به یاغی و زخم کاری که تداعی کننده پلیدی و خشونت هستند رسیدیم .

در اینکه فرهنگ و هنجارهای اجتماعی برآمده از سازوکار اقتصادی یک جامعه می‌باشد بحثی نیست و به طور کلی این نظریه عقلانی و پذیرفته شده است و آن سریال های دهه ۷۰و۸۰ برآمده از شرایطی بودند که اقتصاد تولید محور و مشاغل متعارف تا حد زیادی جوابگوی نیازهای معیشتی مردم بود.

مثلا در سریال مانند آژانس دوستی شغلی مانند مسافرکشی و کار در آژانس در شرایط اقتصادی آن موقع به گونه ای بود که جوابگوی نیازهای معیشتی یک خانواده باشد و یک خانواده بتواند بر اساس درآمد آن برای آینده خود و فرزندانش برنامه ریزی کند. پس آن سریال پذیرفته شده بود و به لحاظ کیفی و تکنیک چه در بازی و چه در فیلم‌نامه قابل قبول بود و مخاطب را جذب می‌کرد.

اما ظاهرا هرچه به اواخر دهه نود نزدیک می‌شدیم به دلیل وجود تاثیر زیاد دلالی و واسطه‌گری در اقتصاد و خانه‌های لاکچری آقایان فیلم ساز هم مسحور این جذابیت شده‌اند و بجای نقد آن سبک زندگی مبتنی بر دلالی را هم تبلیغ می‌کنند .

در سریال زخم کاری آدم‌های بد داستان به عقوبت خود رسیدند و احتمالا در سریال یاغی هم بدین گونه خواهد بود تا کارگردان این پیام را به زعم خود برساند که عاقبت کج روی ناکامی است و مجازات سنگینی دارد اما خبط اصلی در جذاب سازی شخصیت هاست که الگو می‌شوند شما هم اکنون شور و شوق طرفدران سریال یاغی را بخاطر جذابیت دو کاراکتر اصلی این سریال به وضوح مشاهده می‌کنید و می‌دانید کجای کار خطرناک است و تاثیر می گذارد؟

برای مثال در دیالوگی بهمن به برادرش می‌گوید صحبت ۲۰۰ میلیارد پول است. وقتی مخاطب بعضا جوان جمله دویست میلیارد را می‌شنود همزمان جذابیت ظاهر و زندگی دو شخصیت اصلی سریال و آن مبلغ کلان را کنار هم قرار می‌دهد و ناخواسته شرایط کسب ثروت بدین گونه برایش عادی سازی و جذاب می‌شود .

یکی دیگر از مسائل قابل اشاره فقدان دو عامل اصلی شغل و خانواده گرم و صمیمی در این دو سریال است که در یاغی وقاحت را به جایی می‌رساند که به کاراکتر مادر هم توهین می‌کند. شما در سریال زخم کاری کارخانه یا تولید کالایی را نمی‌بینید روابط زن و شوهر بسیار خصمانه و بر محور کامیابی مالی بنا شده است .

ظاهرا آقایان پشت این کارها نمی‌توانند بین قبح و ارزش های اخلاقی تمایز قائل نشوند برای مثال بررسی و صحبت درباره مسائل جنسی در فضای رسانه قبحی بود که باید شکسته می‌شد چون سلامت جنسی در روابط زناشویی برای حفظ کیان خانواده حیاتیست .

کارگردان زخم کاری وقتی زن جوانی صیغه مدیر تشکیلات بوده و حالا همسر زیردست آن شخص می‌شود و در صحنه ای با او اغواگری می کند و نقشه قتلش را می‌کشد این دیگر شکستن قبح نیست مانند عنوان سریال زخم کاریست بر ارزش‌های اجتماعی این جامعه.

کارگردان یاغی وقتی زن متاهل برای گرفتن آدرس با مرد جوانی لاو می‌ترکاند این اسمش شکستن قبح نیست آنهم گامی دیگر است در شکستن هنجارهای اجتماعی جامعه که حتی مخاطبت که هر پنجشنبه تا هشت صبح خواب ندارد تا قسمت بعدی را با ولع ببیند به تو می تازد که چرا کاراکتر مادر برای ما به زیرکشیدی و از تو شاکی می‌شود .

تاختن به کیان خانواده و ارزش‌های اخلاقی جامعه به معنای پریدن در آغوش اومانیسم و آزادی‌های فردی نیست نامش خودزنی افرادیست دگم که بقول مسعود فراستی کارهای نمایشی این قماش حاصل تراوشات ذهنی و محفلی آنهاست و ارتباطی با زندگی جاری مردم ندارد.

مرعوب کردن تماشاگر با موزیک غربی و نورپردازی و اکسسوار وخانه‌های مجلل و داشتن خدمتکار و نگاهداشتن مردم پای سریال به هر قیمتی از یک کلیپ ساز با استعداد هم بر می آید پیام واقعی این دو سریال و این قبیل سریال ها می‌دانید چیست ؟

این است که ما دیگر قشر متوسط نداریم یا آنی با زد و بند و قاچاق صاحب یک پول قلمبه می‌شوی یا مورد احترام نیستی و جایگاهی در اجتماع نداری و کارگردان هم آن را با جذابیت سازی تایید می‌کند .

اگر نگاهی دوباره به مشاغل دو سریال آژانس دوستی و زیر آسمان شهر بیندازیم متوجه می شویم مشاغل تعریف شده در آن شامل رانندگی،ت عمیر کار خودرو ،سرایدار و پزشک  است و مردم انها را می پذیرفتند اما انگار در دوره ای هستیم که داشتن شغل شرافتمندانه و معقول کاری عبث و ناچیز است .

وقتی در سریال مانند زخم کاری و یاغی کسب پول‌های کلان میلیاردی عادی سازی و تبلیغ می‌شود این القا ترسناکی به نسل جوان جامعه است که خودش را در بین این قشر پیدا کند و بینید و با سبک زندگی لاکچری همانند‌سازی کند که حتی می‌توان آن را در نظرات مردم مشخصا در مورد سریال یاغی دید که حتی بعضی‌ها ارزو داشتند کسی مانند زوج بهمن و طلا از آنها حمایت کند یا با طلا خانم به خرید بروند .

این الگوی ذهنی چه بخواهیم و چه نخواهیم تمام کارهایش برای مخاطب جذاب می‌شود حتی شلیک کردنش و معاشقه و لطفا خرده نگیرید و مرا به تعصب محکوم نکنیدکه چرا از  این سکانس  طلا خانم گله مندم که اجازه بدهید شما را ارجاع سینمایی بدهم به فیلم «بی وفا» سینمای امریکا که چگونه در سکانسی مرد متاهل فیلم ،گوی شیشه ای را بر سر جوان دانشجو خرد می‌کند به این دلیل که با همسرش روابط خارج از عرف داشته و چگونه گریه و ندامت و بیداری وجدان زن را بخاطر خیانت به همسرش به تصویر می‌کشد.

در این دوره که شاید سرایدار،راننده تاکسی و یا هر آدم دیگری با شغل آبرومندانه با سختی امور زندگی را بگذراند اما شرافتش و معنای زندگیش را با جذابیت های لاکچری تاخت نمی‌زند . آقایان زخم کاری و یاغی و در ادامه می دانید معنای زندگی این مردم با شغل شرافتمندانه چیست؟

معنای زندگیش را همان بزرگانی ساخته‌اند که اکنون در آرامگاه ظهیرالدوله خفته‌اند. معنای زندگیش را حافظ ،سعدی، مولانا و فردوسی ساخته‌اند.معنای زندگیش را فروغ فرخزادها و اخوان ثالت ها ساخته‌اند با سخره گرفتن سبک زندگی قشر متوسط و بعضا فرودست جامعه و چنگ زدن به کارهای کلاسیک غربی و هالیوودی و کپی دست چندم از آنها چه در دکوپاژ و چه در میزانسن نمی توانید کارهایتان را ایرانیزه کنید.

بی آن که بدانید یاغی شده اید تا زخم کاری بر ارزش‌های انسانی وارد کنید تا مادر بگوید غلط کردم تا کارگردان سریال خانه سبز از ساخت سریالش پشیمان شود .فیلم مادر علی حاتمی را ببینید تا خوب متوجه شوید کجای کارتان ایراد دارد.

از بینندگان و طرفدران سریال یاغی می‌خواهم با خود فکر کنند اگر دو بازیگر اصلی سریال یاغی در آپارتمان پنجاه متری زندگی می‌کردند و شغل آبرومندانه و زندگی جمع و جوری داشتند باز هم بقول بعضی از مخاطبان این سریال کراش ابدی بودند؟ لطفا آنقدر بی حساب و کتاب و صاحب همه چیز شدن را با رنگ و لعاب تحویل مخاطب ندهید که چیزی جز سرخوردگی، ناامیدی، بی انگیزگی و خشم و عقده برای جوانان نخواهد داشت.

دوربین را کاشتن و از زرق و برق فریم فریم فیلم گرفتن و یک تعلیق کپی شده داخل سریال گذاشتن شما را پیشرو نمی‌کند شما را متوهم زده می‌کند که فکر می‌کنید در این مسیر تاریک ره به جایی خواهید برد به خود بیایید و هنر فاخر این مملکت را بازنگری کنید.

منبع: جامعه سینما
برچسب ها: نقد سریال ، زخم کاری ، یاغی
نظر شما