شنبه ۱۵ ارديبهشت ۱۴۰۳
ساعت : ۰۸:۰۸
کد خبر: ۱۲۷۴۲۴
|
تاریخ انتشار: ۲۵ مهر ۱۴۰۱ - ۱۲:۳۷
حسن فراهانی
سواد رسانهای؛ از فرد تا جامعهپایگاه خبری تحلیلی فرهنگ و هنر/این روزها در حال و هوای فضای سیاسی کشور یکی از اثرگذارترین عناصر تحولات حتماً و بدون تردید رسانه ها هستند. نقش رسانه ها در فرمها و اشکال متعدد در فضای امروز کشور بی بدیل بوده و عملکرد خوب یا بد آنها در جریان سازی و هدایت افکار عمومی موثر است، نقشی که البته چندین دهه آن را داشته و روز به روز با پیدایی فنآوری های جدیدتر موثرتر نیز شده است. 
رسانه ها امروزه بر اساس سیاستهای خود، جهت دار«له یا علیه» یک واقعیت و موافق با منافع خود شروع به تولید محتوا نموده و آنچنان تصویری به مخاطب از پیرامون یک واقعه نشان می دهند تا مصرف کننده آن پیام را مسخ شده و تحت امر خود در آورند.
 برای تبیین تاثیر نگاه از منظر رسانه و جریان سازی آن بر روی افکار عمومی و مخاطبان به این مثال توجه نمایید. تصور کنید خبرنگاری را که به کنار دریای خزر رفته است و قرار براین دارد که گزارشی برای مخاطبان خود از آنجا آماده و ارسال نماید. بطور طبیعی فضای کلی دریا شامل همه عناصر زشت و زیباست، از زیباییهای غروب آفتاب تا حرکت قایقها و یا خندهها و شادی افراد در ساحل دریا تا زباله های ریخته شده در ساحل، ورود فاضلاب به دریا و یا هر چیز دیگر مثبت و یا منفی. این مجموعهای از نکات متفاوت در یک واقعیتی به نام دریای خزر است، خبرنگار ما بر اساس رسالتی که دارد و سیاست و دستوری که از رسانه خود مامور به انجام آن است، یک یا چند مورد از این واقعیات را به مخاطب خود منتقل میکند که البته دروغ نبوده و برابر حقیقتی است که وجود دارد و این می شود دریچه نگاه مخاطب به آن بخشی که خبرنگار از دریا منتشر کرده است. حال این تحلیل شما به عنوان مخاطب است که این پیام خبرنگار داستان ما را همه واقعیت بدانید و یا فقط و فقط پوشش رسانهای و نگاه رسانهای خاص از گستره عظیمی به نام دریای خزر آن هم از نگاه و قلم خبرنگاری دارای ماموریتی مشخص.
 توانایی تفکیک واقعیت و پیام رسانهای که برداشتی از این واقعیت و انگارهای و تصویری از حقیقت است به عهده ماست. در دنیای امروز علم تفکیک این موضوع در قالب «سواد رسانهای» مطرح می شود.
اما اولین سئوال برای عبور از این همه تصاویر و اخبار متنوع و بعضاً متضاد، این است که چگونه باید با این پدیده مواجه شد و چگونه باید آن را تحلیل کرد؟ با وجود تعدد و تکثر رسانهها و فنآوریهای نوین برای آرامش خود وسلامت روانی در مواجهه با این همه پیام چه راهی باقی مانده است؟ 
در ابتدا باید مشخص کنیم که نمی‌توان انواع رسانه به ویژه انواع نوین فنآوری اطلاعات و ارتباطات آن را که عمدتاً در سطوح بین‌المللی و فراملی طراحی و سیاست‌گذاری و مدیریت می‌شوند، به لحاظ فرهنگی تحت کنترل قرار داد، بلکه باید توجه نمود که رسانه در دنیای معاصر بیشتر به صورت عامل محیطی بیرونی و البته با کارکرد بسیار مؤثر بر فرهنگ جوامع به شمار می‌آید که فرصت‌ها و تهدیدهای فراوانی را در مسیر تحقق اهداف خود به دنبال دارد و ازاینرو لازم است برای مواجهۀ فعال و هوشمندانه با انواع رسانهها تدابیری مناسب اندیشیده و اقداماتی شایسته طراحی و اجرا شود.
به هر روی بنظر می رسد با توجه به خارج از دسترس بودن رسانه های رایج در جهان امروز از سیطره دولتها، نهادهای آموزشی و خانوادهها، بهترین روش برای استفاده از این ظرفیت عظیم رسانهای در جهت توسعه جوامع و افراد، مسئله «خود کنترلی» و آگاهی بخشی باشد، همانگونه که این موضوع در حوزه رسانه با عنوان « نظریه استحکام» مطرح است. 
در نظریه مذکور، اینگونه طرح موضوع شده است که تأثیر پیامهای ارتباطی بر نگرش و رفتار مخاطب محدود و عمدتاً در جهت تقویت و استحکام عقاید و باورهای قبلی اوست. به این معنا که دامنه تجربیات فرد در خانواده، اعتقادات، فرهنگ عمومی، سطح مطالعات و اندیشه های فردی، آموزش های موازی در مدرسه، گروههای همسال و غیره همه و همه، فرد را می تواند در برابر پیام های رسانه قادر به انتخاب نماید. در این نظریه مطرح می شود که تولیدات رسانهای به سمت علاقمندان آن پیش می رود، مثلاً اگر شما علاقمند به حوزه ورزش هستید بیشتر اخبار و برنامه های ورزشی را رصد میکنید و اتفاقاً از آنها تاثیر بیشتری میگیرید و اگر با یک جریان خاص موافق باشید بیشتر در کانالها و شبکههای اجتماعی و ماهوارهای دنبال کننده همان جریان خاص خواهید بود که صد البته آن جریان بر روی شما اثر بیشتری نیز خواهد گذاشت. به عبارت بهتر رسانه ها از دید خود و بر اساس منافع خود وقایع را پوشش میدهند و مخاطبان نیز براساس پیش زمینههای ذهنی و علاقمندیهای خود آنها را دنبال کرده و می پذیرند. 
باید توجه داشت که مخاطبان، گیرندگان منفعل پیامهای رسانه ای نیستند. اعتقادات، نظامهای ارزشی، نیازها وشبکههای ارتباطی افراد همگی بر نحوه ادراک آنها از پیامهای رسانهای تأثیرگذار است و ما پیام رسانه ها را از صافی اعتقادات و باورهایمان گذر میدهیم و درک میکنیم. در این فرایند هرچقدر آگاهی عمومی بالاتر رود کار سهلتر خواهد شد. 
اما این همه ماجرا نیست، زیرا با اصلاح ذهنی و تفکری افراد باز هم نیاز به یک جامعه پویا و سلامت و البته امن از منظر رسانهای و فرهنگی احساس میشود.
شهید بهشتی در مناظرههای سال 1360 که بعدها با عنوان کتاب «آزادی، هرج و مرج و زورمداری» منتشر شد در این ارتباط میگوید: « در هدایت کلی جامعه به سوی فلاح، نمی شود به وضع محیط اجتماعی به کلی بی اعتنا بود وگفت هر فردی خود را بسازد تا جامعه ساخته شود. نه؛ این طور نیست. این شعار که هر فردی خود را بسازد تا جامعه ساخته شود، شعاری نیمه اسلامی است، تمام اسلامی نیست. هر فردی خود را بسازد و در ساختن محیط نیز نقش خود را ایفا کند تا جامعه ساخته شود. این شعار اسلامی است».(شهید بهشتی،ص91)
بنابراین علاوه بر خود سازی و تقویت سطح مطالعات و داشته های فردی که با عنوان دامنه تجربیات از آن یاد شد، باید نظام تربیت رسمی و عمومی رویکرد مواجهه فعال و هوشمندانه با این رسانه ها را در پیش گیرد و با تأکید بر آماده سازی  جهت مواجهه خردورزانه با انواع رسانه، ایشان را برای حضور ارزش مدار و عقلانی در عصر رسانه و بهره گیری از ظرفیتهای آن و مصون سازی نسبت به تهدیدات انواع روزافزون رسانه (به جای برخورد محدود کننده ) آماده سازد. رویکرد مصون سازی به مفهوم استفاده آگاهانه، ارادی و صحیح از رسانه‌هاست نه محدودیت که به مفهوم اجبار وکنترل بیرونی افراد است. 
بنابراین اگر بخواهیم یک سواد رسانه‌ای عمیق و وسیع در جامعه داشته باشیم که بر اساس آن افراد جامعه بتوانند در مقابل تمام رسانه‌های داخلی و خارجی مسیر دقیق و درست را بیابند، راهی نیست جز تحلیل رسانه و نگاه انتقادی به پیام آن که ابتدا از فرد و خانواده شروع شود و بسترها و امکانات مادی و غیر مادی آن نیز می بایست به موازات توسط نظام حاکم تامین گردد.
در نهایت باید بدانیم تعمیم اهداف سواد رسانهاي در گروداشتن نگاهي دقیق، عمیق و تفكري منتقدانه در جهت انتخاب صحیح گزینههاي رسانهاي است. جهانی که رسانه ها نشان میدهند در واقع تصویری گزینشی است که ویژگیها و شرایط لازم برای نمایاندن واقعیت کل جهان را ندارد، اما واقعی به نظر میرسد. 

نظر شما