شنبه ۱۵ ارديبهشت ۱۴۰۳
ساعت : ۱۶:۵۸
همه آدم ها روزگاری از آسمان آمده بودندشازده کوچولو، اثر «آنتوان دوسنت اگزوپری»(1944-1900) در ظاهر قصه ای برای کودکان و نوجوانان است که در آن افسون و جادو با برخی از مسائل روانشناسی آمیخته شده است. البته این داستان [که در سال 1943 منتشر شد، هیچ نکته و مشخصه ای از ادبیات کودک را در خود ندارد و مخاطب آن اصلا گروه سنی خاصی نیست، بلکه برای تمام کسانی است که به دنبال مهر و محبت و دوستی بین انسان ها در تلاش اند.

مهمترین قسمت این داستان مکالمه ی روباه، با شاهزاده کوچولو در بیابان است که «روباه از او می خواهد تا برای برقراری ارتباط دوستی، ابتدا وی را رام و دست آموز کند». بعضی ها بر این باورند که شاهزاده کوچولو، شاهزاده ی سیاره ای دور دست، به نام: «سیاره ی کودکی» است و همه ی صفات آن دوران را نیز دارد؛ صفاتی همچون: توانایی شگفت زدگی و اعجاب، ادراک بکر، نگاهی همواره کنجکاو و جستجوگر به هستی، به خصوص مؤلفه های انسانی و واژه هایی که گویی تازه در روایت های داستانی متولد شده اند؛ و البته پرسش های که آدم بزرگ ها آن را بی منطق می دانند، اما همیشه برای «کودکان» هدفمند و سرشار از معانی عمیق هستی شناسانه .

شازده کوچولو، به یک معنا همزاد نویسنده یعنی دوسنت اگزوپری و همه ی کسانی است که چون راه و معنای اصل و منشاء زمان و هستی خود را گم نکرده اند، نخواسته اند «آدم بزرگی باشند که فقط به ارقام و منطق و استدلال باور دارند». اما سفر شاهزاده کوچولو از سیاره ای به سیاره ی دیگر برای آزمودن خصایل و صفات گوناگون انسان ها و چیزها، بسان جستجوها و پرسش های همیشگی ما به نیت خروج از حلقه ی انزوا و تنهایی است.

 کشف شازده کوچولو در این سفری که از آسمان آغاز کرده است این است که: فقط اشخاص و اشیایی را می توان به راستی و درستی شناخت که «رام و دست آموزشان» کرده باشیم.

 بی گمان این تفکر لیبرالیسم است که رام کردن مخالف را انگیزه ای برای رسیدن به صلح می داند؛ اما هدف داستان «شازده کوچولو» اینگونه نیست که «دیگری را رام و دست آموز خود کرده باشد»، بلکه زمانی رشته‌های دوستی را می یابد که بر اساس مناسبات تعاون، همبستگی و وظیفه مندی -که پایه و اساس عشق و دوستی هستند- به پیوندی انسانی رسیده باشد. و این منوط بر وجود ارتباط و تعاملی دوجانبه با یکدیگر، در جامعه ای همدرد و همرنج است. جامعه ای که فرد فردِ اعضای آن بر وجودی به نام «ارزشِ زندگی» به نگاهی همسو رسیده باشند.

شاهزاده کوچولو، زمانی این درس را می آموزد و در می یابد، باید هدیه ی مار سمی، یا همان نیش او را بپذیرد. تنها به این وسیله می تواند به گل سرخی بپیوندد که روزگاری دست آموز و رامش کرده بود- و نه این که به او حق انتخاب داده و به انتخابش احترام گذاشته باشد.

*کارشناش هنری
نظر شما