امروزه در نگاه نوین مدیریت استراتژیک منابع انسانی اصطلاح نیروی کار،جای خود را به منابع انسانی و حتی فراتر از آن سرمایهی انسانی داده است. نخستین بار عنوان سرمایه انسانی توسط گری بکر (1) در سال 1963 با انتشار کتابی به همین نام (سرمایه انسانی) وارد ادبیات اقتصادی شد که مرجع استاندارد بسیاری از پژوهشهای انجام گرفته در این زمینه نیز هست.
شاید چندین دهه بیشتر از عمر درک درست این عنوان در کشور ما نگذشته باشد که نشان دهنده ضرورت اهمیت منابع انسانی در ساختارهای اداری و حوزههای کاری است. سرمایه انسانی بنابرتعاریف استاندارد، ویژگیهای کیفی افراد را شامل میشود. سرمایه انسانی سرمایه فیزیکی و سرمایه مالی محسوب نمیشود بلکه به عنوان دانش، مهارت، خلاقیت وسلامت فرد تعریف شده است.
بدیهی است که منابع و سرمایهها چرخندههای اساسی هر ساختاری هستند و وقتی با انسان یک ترکیب را میسازند ما را متوجه اهمیت مولفهای فراتر از تجهیزات و امکانات و ... میکند؛ خانهای لوکس با بهترین امکانات و وسایل در بهترین جغرافیای شهری ، با خانه ای خالی بدون کوچکترین وسایل رفاهی اولیه در بدترین نقطه ممکن زمین بدون حضور افرادی برای بهره مندی از آن، هیچ تفاوتی با هم ندارند!
همین مثال در خصوص ساختارهای کاری نیز حکم میکند. این انسانها هستند که معنی بخش و تاثیر گذارند! و اهمیت سرمایههای انسانی در همین جا مشخص میشود. "سرمايههای انسانی در واقع مكمل سرمايههای فیزیکی هستند و موجب میشوند تا از سرمايههای فيزيكي بهرهبرداری مناسبتری صورت بگیرد.(2 )بیشک پویایی ، تحول و رشد و تاثیر هر ساختار اداری مرهون تخصص و کار سرمایههای انسانی است. این تاثیر در حوزههای فرهنگی بیش از جاهای دیگر نمود پیدا میکند. زیرا در این حوزه تماماً سر و کار ما با انسانها و مسائل مرتبط با آموزش ، رشد و توسعه آنهاست.
سازمان فرهنگی هنری شهرداری تهران نیز به عنوان یکی از سازمانهای فرهنگی پویا با سابقهی فعالیت نزدیک به 3 دهه در اَبر شهر تهران ازاین قاعده مستثنی نیست و بیشترین بهره را از سرمایه های انسانی برده است. به تعبیر بهتر سرمایهانسانی متخصص در حوزههای فرهنگ و هنر توانسته اهداف این سازمان را با نیازهای جامعه همگام سازد.
در یک نگاه گذرا به فعالیتهای سازمان و آمارها و گزارشهای موجود می توان دریافت هر جا نشان از موفقیتی به چشم میخورد ، تخصص و تعهد یک یا چند همکارا بر آن سایه افکنده است؛ در حوزههای آموزشی این نیروی متبحر است که با انتخاب درست استادان و مربیان مجرب ، با نیاز سنجی درست برای برگزاری دورههای آموزشی و حتی انتخاب روز و ساعت متناسب، یک کلاس و دورهی آموزشی موفق را رقم میزند.
در برگزاری مراسم فرهنگی و هنری از یک نشست هفتگی ساده تا سمینارها و همایشها و جشنوارههای بزرگ حضور نیروهای انسانی کاربلد -که خود بخشی از حوزهی فرهنگ و هنر است- اتفاقات ویژه را میآفریند. در یک نگارخانه حضور یک سرمایهانسانی آشنا به هنرهای تجسمی، صنایع دستی و هنرهای سنتی و... که با جامعهی هنری نیز در ارتباط مستمر است، نمایشگاههای سطح یک را برپا می کند. در حوزهی برنامه های مرتبط با علوم روانشناسی نیز موفقیت در گِرو حضور کارشناسی آشنا به این علم نوین وگسترده است. همچنین کتابخانههای سازمان بیشتر از این که به بخش مرجع و بانک کتابها متکی باشند به سرمایههای متخصص خود در زمینه کتاب و مطالعه استوارند.
در شرایط بحرانی همهگیری ویروس کرونا که دنیا در تحدید بیماری و مرگ بود و حضور و ارتباط فیزیکی به حداقل رسید، این همکاران خوش ذوق و متعهد بودند که با درک درست از شرایط، ارتباط را به حوزهی مجازی بسط دادند و با تولیدات فرهنگی و هنری، آموزشی، بهداشتی و ... نبض پیکرهی سازمان را زنده نگه داشتند.
هرچند به دلیل تازگی کار در حوزه مجازی اشکالاتی را نیز مشاهده کردنداما از پای ننشستند تا به استاندارهای مورد قبول دست یافتند. سازمانی که هرگز میدان را خالی نکرد ودر تمام عرصهها با اتکا بهکارگیری سرمایههای انسانیاش حضور داشت. سرمایههای انسانی سازمان بخش تفکیکناپذیر آن هستند که خود را عضوی از این پیکرهی وسیع میدانند. هرچه این سرمایهها متخصصتر و بیشتر از اهالی هنر و فرهنگ باشند، نقش سازمان نیز در توسعه فرهنگ وهنر موثرتر خواهد بود.
بیشک صحبت از موفقیت سازمان همواره با حضور نامرئی متخصاصان و متعهدان و سرمایه های انسانی آن همراه است و معنا دارد. تقویت و استمرار این ارتباط تنگاتنگ بین سازمان و سرمایههای انسانی و دستیابی به موفقیتهای بیشتر، نیازمند به کارگیری روشهای مدیریتی و فرمولهای انگیزشی ویژه دارد که باید به متخصاصان مدیریت منابع انسانی سازمان سپرد...
1- (Gary Becker) اقتصادان آمریکایی،برنده جایزهی نوبل اقتصاد در سال ۱۹۹۲ میلادی
2-مقاله (نقش مدیریت منابع انسانی در انسجام سرمایه های سازمانی) نویسنده فریدون آزما