جمعه ۱۴ ارديبهشت ۱۴۰۳
ساعت : ۲۲:۱۷
عوامل اجتماعی و فرهنگی تمایل یا عدم تمایل به فرزندآوریجمعيت و ابعاد آن، نقطه مركزي نظام اجتماعی محسوب می‌شود. تحولات جمعيتی، تقريبا  هر جنبه‌اي از زندگی ما و جهان پيرامون ما را تحت تأثير قرار داده، اثرات متعددي برخرده نظام‌هاي اجتماعی، اقتصادي، سياسی و محيطی وارد ساخته و تحولات چشمگيري را در اين عرصه ها به وجود آورده است. 

در مقابل، خود نيز متأثر از تحولات نظام اجتماعی و فرهنگی، سياست ها و برنامه هاي توسعه بوده است. مهمترين تغيير و تحول جمعيتی ايران در چند دهه اخير كاهش باروري بوده است. باروري به عنوان يك رفتار اجتماعی در محيط و بستر اجتماعی فرهنگی خاصی حادث می‌شود و تنظيمات نهادي و روابط اجتماعی اعضاي جامعه، ارزش‌ها و هنجارهاي مرتبط با آن را تنظيم می‌كند.  
   ايران در چند دهه اخيرشاهد كاهش باروري بوده است به گونه‌اي كه اين وضعيت سبب شده است كه امروز به يكی از كشورهاي با باروري زير سطح جانشينی بپيوندد.  بر اساس نتايج بررسی عباسی شوازي و همكاران(2009) گذار باروري در ايران در تمام مناطق جغرافيايی و براي همه زيرگروه‌هاي اجتماعی و جمعيتی صورت گرفته است.  
   تحولات جمعيت ايران در طول چند دهة گذشته، به ويژه در سال‌هاي پس از پيروزي انقلاب اسلامی، بسيار چشمگير بوده است. حجم جمعيت از حدود 19 ميليون نفر در سال 1335 به 75 ميليون نفر در سرشماري 1390 و 79 ميليون و 926 هزار و 270 نفر در سال 1395 رسیده است . 
بر اساس سرشماري عمومي نفوس و مسكن سال1395 ميزان باروري كل ايران رقمي برابر با 01/2 فرزند محاسبه شد.
   سياست جمعيتی فراتر از كاهش و افزايش مواليد است و تمام رفتارهاي اجتماعی و انسانی موثر بر متغيرهاي جمعيتی را دربر می‌گيرد.اين سياست‌ها بنيان و پايه‌هاي اساسی سياستگذاري موفق در ساير حوزه‌ها هستند و تبعات منفی شكست آنها به حوزه‌هاي سياستی ديگر سرايت خواهد كرد.لذا بازخوانی و مرور سياست‌هاي جاري و گذشته از منظر كيفيت سياست گذاري از اهيمت ويژه‌اي برخوردار است . 
   وضعيت باروري زير سطح جانشينی، نگرانی مسئولان بلندپايه نظام را به همراه داشته است.اين امر با شناخت ابعاد و بسترهاي پيچيده كاهش باروري و اتخاذ و اجراي سياستهاي جامع براي رفع موانع اقتصادي، اجتماعی و فرهنگی فرزندآوري ممكن خواهد شد.

 فرايند گذار باروري در ايران متناسب با تحولاتی بوده است كه در ابعاد مختلف اقتصادي، اجتماعی، فرهنگی و سياستی به وقوع پيوسته است. در واقع، كاهش باروري در سازگاري نظام‌مند با تغيير در شرايط نظام اجتماعی پيرامونی يا به عبارتی انطباق با شرايط در حال تغيير اقتصادي، سياسی، اجتماعی و فرهنگی كشور بوده است در اين ميان، شرايط اقتصادي نقش مهمی داشته است. با اين حال، بسترها و مؤلفه‌هاي اجتماعی و فرهنگی نيز سهمی در كاهش باروري داشته‌اند. 
   ارزش، هنجار، باورها، شيوه و الگوهاي زندگی و كدهاي رفتاري يك جامعه نقش تعيين كننده اي در شكل‌گيري ارزش‌ها، هنجارها و ايده‌آل هاي فرزندآوري آن جامعه دارد. به عبارت ديگر، ارزش‌ها و هنجارهاي اجتماعی و فرهنگی، نقشی اساسی در تبيين، كنترل و هدايت كنش‌ها و رفتارهاي جمعيتی افراد ايفا می‌كنند.. 
تمایل به فرزندآوری نکاتی است که در ادامه این یادداشت به آن پرداخته می شود. 
عوامل فرهنگی و اجتماعی تاثیرگذار بر فرزندآوری 
فردگرایی و تمایلات فرزندآوری 
با گسترش بی سابقه فرديت و اختيارات فردي، نظام ارزشی جامعه هم متحول می‌شود. در فرايند تغيير ارزش‌ها، ارزش‌هاي جامعه محور معطوف به نيازهاي اوليه به سرعت جاي خود را به ارزش هاي فردمحور معطوف به نيازهاي ثانويه داده است. نيازهاي اخير به طور عمده حول تحقق خويشتن در صورتبندي اهداف، استقلال فردي در انتخاب وسايل، شناسايی و مقبوليت براي تحقق آنها شكل گرفته اند(سرايی 1387).

 امروزه با توجه به اين كه در فرايند رشد و پيشرفت افراد درجامعه ايران مشكلات عديده اي به خصوص براي زنان وجود دارد و اين قشر از جامعه براي رسيدن به خواسته‌ها و نيازهاي خود راه‌هاي پر فراز و نشيبی را طی كرده‌اند؛ ترجيحشان براي ادامه مسير زندگی به نوعی تنهايی و استقلال است. داشتن فرزند براي زنان مسئوليت هاي بی شماري را بیش از مردان در برخواهد داشت. زیرا بر خلاف توسعه و گسترش جامعه از نظر فرهنگی همچنان مسئولیت اصلی فرزندآوری و تربیت فرزند  از سوی جامعه به عهده زنان است. البته در سال های اخیر شاهد تغییرات چشمگیری در این زمینه هستیم اما تا رسیدن به حد مطلوب فاصله زیادی وجود دارد.

تحولات خانواده و کاهش باروری 
   خانواده، به عنوان بستر فرزندآوري در جامعه در چند دهه اخير با تغييرات محسوسی همراه بوده است. از جمله اين تغييرات، می توان به مواردي همچون تغيير موقعيت و جايگاه زنان و موزانه قدرت آنها با مردان، افزايش سن ازدواج، دگرگونی ارز شها، تغيير نگرش نسبت به نقش هاي خانوادگی( زن، شوهر، والدين و فرزندان) افقی شدن ساختار قدرت در ارتباط ميان والدين و فرزندان، حركت از وضعيت برتري جنسيتی به نقد جنسيتی و شكاف نسلی اشاره كرد(آزاد ارمكی،1389).

از اين رو، در جريان گذار جمعيتی ايران، روند كلی تغييرات خانواده به لحاظ شكل به سوي خانواده هستهاي، به لحاظ همسرگزينی به سوي گسترش دايره اختيار پسران و دختران در انتخاب همسر، به لحاظ دوام ازدو اج به سوي آسيبپذيري و به لحاظ فرزندآوري به سوي تقليل باروري رفته است (سرايی، 1387) به طور كلی، مطالعات انجام شده در ايران بيانگر تلفيق پيچيده اي از تغيير و تداوم در درون خانواده ايرانی است، به طوري كه برخی جنبهها و ابعاد خانواده بدون تغيير باقی مانده و برخی ديگر دچار تحولات زيادي شده است. 

تغييرات به طور عمده درسطوح فردي و داخلی خانواده (تقسيم نقشها و نگرش‌هاي جنسيتی در اين زمينه و تصميم‌گيري درباره تعداد فرزندان) رخ داده و در سطح عمومی و بيرونی، تغييرات بسيار كند و آرام است. تغييرات بنيادي و محسوسی در معيارهاي همسرگزينی، افزايش سن ازدواج و نيز كاهش چشمگير ميزان باروري طی سال‌هاي پس از انقلاب رخ داده است.

 افزايش ميزان طلاق، افزايش فرصت هاي اشتغال زنان و بهبود موقعيت اقتصادي و اجتماعی آنان و نيز تغيير در روابط زوجين در درون خانواده به چشم می خورد؛ اما به دليل وجود مجازات براي رفتارهايی نظير هم خانگی و فرزندآوري پيش از ازدواج يا خارج از حيطه ازدواج، شواهدي كه بر وجود چنين رفتارهايی دلالت كند، اندک است. 
مطالعات مختلفی تحولات باروري در ايران را از دريچه تحولات خانواده نگريسته و تبيين كرده اند. تغيير در ايستارهاي مربوط به زندگی خانوادگی نقش تعيين كننده در كاهش باروري داشته است. در اين ميان، زمان ازدواج به علت ارتباط با روندهاي باروري، به صورت گسترده اي مورد توجه جمعيت شناسان واقع شده است. يافته‌هاي مطالعه صادقی و همكاران (1386) در خصوص موقعيت ايده آل ازدواج نشان می دهد: حدو د 90 درصد جوانان معتقدند كه موقعيت ايدال ازدواج براي پسران، بعد از اشتغال به كار و دارا بودن شرايط مالی مناسب است؛ همچنين حدود نيمی از جوانان پاسخگو مناسب‌ترين موقعيت ازدواج براي دختران را بعد از اتمام تحصيلات دانشگاهی و كسب استقلال اقتصادي بيان كرداند كه در واقع بيانگر نوعی تغيير ارزشی در جامعه و ظهور نقش هاي اجتماعی جديد براي زنان است. 


محاسبه متوسط سن در اولين ازدواج نشان می دهد كه در سه دهه اخير متوسط سن ازدواج، به ويژه براي زنان همواره در حال افزايش بوده است. ميانگين سن ازدواج براي زنان از 20 سال به 24 سال و براي مردان از 24 سال به حدود 28 سال افزايش يافته است ( منبع: پردازش بر اساس نتايج سرشمار يهاي جمعيتی 1365 تا 1390) 

تغییر نقش زنان  
در گذشته در بافت فرهنگی ايران ارزش زن به عنوان نقش مادري ارزيابی می شد و احترام،حمايت و همدردي را در خانواده و يا در جامعه بزرگ تر با داشتن فرزندان زياد (به ويژه پسر) به دست می آورد. اين بافت و محيط اجتماعی در چند دهه اخير تغيير يافته است. تحولات گسترده در نقش هاي زنان موجب شده حضور زنان در عرصه هاي مختلف اجتماعی و فضاهاي عمومی افزايش يابد و با افزايش استقلال در جنبههاي مختلف زندگی آنان از موقعيت و پايگاهی بالاتر نسبت به دهه‌هاي قبل برخوردار شوند.

 اين امر زمينه تغييرات محسوس در كنش‌هاي باروري (رفتار، تمايلات و ايده‌آل هاي باروري) زنان را فراهم ساخته است. باروري به طور تفكيك ناپذيري با نقش هاي زنان در خانواده و جامعه مرتبط است. افزايش در تحصيلات و مشاركت زنان در نيروي كار، موقعيت زنان را بهبود می‌بخشد. امروزه معيارهاي زنان براي موفق بودن تنها ازدواج و مادري نيست بلكه آن ها ترجيح می‌دهند به عنوان عضوي از جامعه نقش‌هاي مهمتري را به عهده گيرند و در عرصه‌هاي اشتغال و تحصيلات موفقيت‌هايی كسب كنند . 

تحصیلات و باروری  

   تحصيلات نقش مهمی در بسياري از نظريه‌هاي گذار باروري دارد با افزايش سطح تحصيلات، ميانگين تعداد فرزندان زنان كاهش می‌يابد. به علاوه، نه تنها رفتار باروري، بلكه تمايلات فرزندآوري نيز به شدت تحت تأثير تحصيلات است. براي مثال، نتايج پيمايش ملی باروري تحصيلات، به ويژه تحصيلات زنان را نيروي اصلی نهفته در پسِ گذار باروري می‌دانند. 

افزایش اشتغال و مشارکت اقتصادی زنان  

افزايش اشتغال و مشاركت اقتصادي زنان در صورت عدم وجود سياست‌هاي حمايتی خانواده محور، منجر به كاهش باروري می شود. هرچند اثرگذاري آن به دليل پايين بودن ميزان اشتغال زنان در ايران اندک است. ميزان مشاركت اقتصادي زنان در جامعه ايران هرچند پايين و كمتر از 15 درصد است، اما زنان شاغل در مقايسه با همتايان خانه دار خود از باروري پايينتري برخوردارند.

 البته ذكر اين نكته ضروري است كه در تحليل بسترهاي اجتماعی فرهنگی كاهش باروري در ايران  می توان گفت كه اشتغال صرف زنان باعث كاهش باروري نمی شود، بلكه آنچه در رابطه وضعيت شغلی و باروري تعيين‌كننده است، نوع شغل و بخش شغلی است. اشتغال در بخش‌هاي مدرن اقتصاد نظيرخدمات عمومی و دولتی و صنعت، محدودكننده باروري است. 

برعكس، اشتغال در بخش هاي سنتی، مثل دامداري و كشاورزي نه تنها نمی تواند محدودكننده باروري باشد، بلكه به دليل نياز به نيروي كار فرزندان مشوق باروري بيشتر نيزهست. همچنين اثرگذاري اشتغال بر باروري بستگی به سياست‌هاي حمايتی از زنان شاغل نيز دارد. تجربه جهانی نشان می دهد: در كشورهايی كه سياستهاي حمايتی خانواده براي تركيب كار و بچه در زندگی زنان شاغل وجود نداشته باشد، اشتغال زنان اثر منفی و كاهنده بر باروري دارد، برعكس در كشورهايی كه سياست‌ها و برنامه‌هاي حمايتی خانواده محور وجود دارد رابطه اشتغال زنان و باروري مثبت است.  
در ايران قانون براي حمايت از زنان شاغل، مرخصی تحت عنوان مرخصی زايمان پيشبينی كرده است. دستمزد فرد در طول اين مرخصی توسط كارفرما پرداخت نمی‌شود بلكه تحت عنوان كمك هزينه زمان بارداري، به وسيلة سازمان تامين اجتماعی پرداخت می‌شود. اين مرخصی تماما جزء سوابق كار فرد محسوب شده و حتی پاداش و عيدي به آن تعلق می‌گيرد.  
ولی با وجود اين كه اين موضوع قانونی است اما زنان معمولا بعد از سپري كردن دوران مرخصی زايمان نگران از دست دادن جايگاه و موقعيت شغلی خود هستند و از همه مهمتر اين كه مشكل نگهداري از فرزندان در زمانی كه آن ها مشغول به كار هستند وجود دارد. كه همين موضوع  می تواند بر روي فرزندآوري تاثير می‌گذارد . 

الگوی تقسیم کار در خانه 
  با وجود تغييرات در خانواده و همچنين تغيير رويكرد به نقش هاي زنان و مردان، اما در ايران اين موضوع با مسائل متعددي روبروست. اين مسائل به خصوص براي زنان شاغل، مشكلات بيشتري را همراه دارد. زنان شاغل پس از طی كردن ساعات كاري در اداره و محل كار خود موظف به انجام امور مربوط به خانه و خانه‌داري هستند و جامعه و به طور مشخص مردان از آن ها انتظار دارند كه نقش هاي مادري و زن بودن در خانه را بهتر از ساير نقشهايشان در جامعه ايفا كنند، حتی اگر پا به پاي مردان در جامعه مشغول فعاليت باشند .

موضوع كار در خانه هم چنان تابع كليشه هاي جنسيتی است كه اين امور را وظايف زنان می‌دانند و مشكلات و ناكارآمدي‌هاي به وجود آمده در اين عرصه را ناشی از وقت صرف نكردن زنان و يا حتی به علت اشتغال آنان تصور می‌كنند . 
مردان اگرچه به لحاظ كلامی پذيرفته‌اند كه برابري در تقسيم كار در خانه وجود دارد ولی به صورت روانی و ذهنی همچنان در پس ذهن خود، زنان را مسئول اداره كردن امور منزل، آشپزي، رسيدگی بيش تر به فرزندان و ... می دانند. همين موضوعات باعث شده است كه زنانی كه مادري و فرزندآوري براي آنان اولويت هاي اصلی نباشد و در پی كسب موفقيت در عرصه‌هاي ديگري باشند، تمايل چندان براي فرزندآوري نداشته باشند . 

تنوع قومی 
 يك عامل بازدارنده قوي براي همگرايی جمعيت شناختی، به ويژه در جوامع متكثر به لحاظ قومی- فرهنگی نظير ايران است. بررسی روند تحولات باروري گروه‌هاي مختلف قومی در ايران ، بيانگر همگرايی در روند و تفاوت در سطوح است. بدين معنی كه باروري تمام گروه‌هاي قومی از ده 1360 روند كاهشی داشته است. با اين حال، زمان آغاز و سرعت كاهش باروري آنها يكسان نبوده است. براي مثال، هنوز گروه‌هاي قومی عرب و به ويژه بلوچ در مرحله انتقالی هستند و باروري بالاي سطح جانشينی دارند. گرو ه‌هاي قومی كرد، لر و ترک تقريبا  به پايان مرحله انتقال باروري رسيده‌اند و باروريشان در سطح جانشينی است. باروري فارس ها، گيلك ها و مازندرانی ها زير سطح جانشينی است(صادقی،1395: 226).

  در تحليل تفاوتهاي قومی باروري بر نقش عواملی چون مشخصه‌هاي اقتصادي اجتماعی، و هنجارهاي خرده فرهنگی تأكيد می‌شود. با كنترل مشخصه‌هاي اقتصادي و اجتماعی، هر چند قوميت تأثير مستقل و معنا دار خود را بر باروري حفظ می‌كند، شدت اين رابطه و تأثير آن، به ميزان قابل توجهی (حدود 60 درصد) كاهش پيدا می‌كند. در ميان مشخصه‌ها، تحصيلات بيشترين تأثير را در كاهش تفاوت‌هاي قومی باروري داشته است. 
دسترسی برابر گروه‌هاي قومی به امكانات و فرصت‌هاي آموزشی، كليد اصلی همانندي و همگرايی رفتارهاي قومی باروري در آينده محسوب می‌شود. از اين رو، وابستگی قومی ومذهبی افراد يكی از بسترهاي فرهنگی تأثيرگذار بر سطوح و الگوهاي باروري است و فهم و درک رفتارها و نگرش هاي باروري، نيازمند توجه به تنوع قومی و مذهبی آنهاست. 

جمع بندی و نتیجه‌گیری 
روند تحولات باروري در ايران نشان می دهد كه طی سه دهه گذشته ميزان باروري به طور چشمگيري كاهش پيدا كرده است. كاهش باروري براي تمام مناطق جغرافيايی و براي همه  زيرگروه‌هاي اجتماعی و جمعيتی رخ داده است. به بيان ديگر، اشاعه ايده خانواده كوچك و كم تمامی مرزهاي متمايز اجتماعی را درنورديده است. در نتيجه همگرايی باروري در جامعه رخ داده و وجوه باروري افتراقی كاهش يافته است. اين همگرايی علی رغم وجود تمايزات و نابرابری‌هاي توسعه اي، بيانگر نوعی تحول فرهنگی در رفتارها و تمايلات باروري است. كاهش باروري در ايران در واقع سازگاري نظام‌مند با تغيير در شرايط نظام اجتماعی پيرامونی يا به عبارتی انطباق با شرايط اقتصادي، اجتماعی و فرهنگی تغييريافته بوده است. در واقع، فرايند كاهش باروري متناس با تحولات اقتصادي، اجتماعی و فرهنگی در كشور بوده است.

 فرزندآوري به عنوان يك كنش اجتماعی علاوه بر بعد رفتاري، داراي ابعاد نگرشی، معنايی و بين ذهنی است. تحولات ارزشی و فرهنگی، هزينه هاي اقتصادي زندگی، بی اطمينانی و ماهيت نهادها و ساختارهاي اجتماعی منجر به كمتر شدن تعداد فرزندان می‌شود. كنش‌ها و تصميمات باروري افراد، نه تنها مبتنی بر ارزيابی كنشگران از شرايط حال و آينده خود براي افزايش سودمندي و رفاه خانواده اتخاذ می شوند، بلكه اين رفتارها می تواننهد هنجاري، عاطفی و برخواسته از بافتار فرهنگی و اجتماعی يك جامعه باشند.

 با افزايش فرصت‌هاي تحصيلی در مقاطع بالاتر و فرصت هاي شغلی بيشتر براي زنان،  موجب شده حضور زنان در عرصه‌هاي اجتماعی و فضاهاي عمومی افزايش يابد و با افزايش استقلال در جنبه هاي مختلف زندگی از موقعيت و پايگاهی بالاتر نسبت به دهه‌هاي قبل برخوردار شوند. اين امر زمينه تغيير در كنش‌هاي باروري رفتار، تمايلات و ايده‌آل هاي فرزندآوری زنان و خانواده‌ها را فراهم ساخته است.  
منابع 
اينگلهارت، رونالد ( 1382). تحول فرهنگی در جامعه پيشرفته صنعتی. ترجمه مريم وتر، تهران: نشر كبير. 
آزاد ارمكی، تقی (1389). جامعه شناسی خانواده ايرانی، تهران: انتشارات سمت. 
بارنز و بكر(2005).  تاريخ انديشه اجنماعی. ترجمه جواد يوسفيان.تهران. نشر همراه. 
جهانفر، محمد(1379).جمعيت و تنظيم خانواده.تهران نشر چهر. 
سرايی، حسن( 1387). گذار جمعيتی دوم با نيم نگاهی به ايران . نامه انجمن جمعيت شناسی.  
سووي، آلفرد(1357). مانوس و دو ماركس، ترجمه ابراهيم صدقيانی، تهران انتشارات امير كبير. 
شوازي، محمدجلال و همكاران(1384).تغييرات خانواده و باروري در ايران ،نامه علوم اجتماعی. 
صادقی،رسول(1388).جمعيت و توسعه در ايران: ابعاد و چالشها، تهران: انتشارات مركزمطالعات و پژوهش هاي جمعيتی آسيا و اقيانوسيه.  
صادقی، رسول(1383). قوميت و باروري : تحليل رفتار باروري گروه هاي قومی در ايران، پايان نامه كارشناسی ارشد جمع ت شناسی، دانشگاه تهران. 

قديري اصلی، باقر(1376). سير انديشه‌هاي اقتصادي چاپ نهم، تهران،انتشارات دانشگاه تهران 
گيدنز، آنتونی(1377). جامعه شناسی،ترجمه منوچهر صبوري، چاپ چهارم، تهران، نشرنی. 
كاظمی پور، شهلا و همكاران (1394 ). بررسی نحوه نگرش جوانان در آستانه ازدواج و زنان زنان 49-15 ساله نسبت به فرزندآوري و شناخت عوامل اجتماعی، اقتصادي و فرهنگی  مؤثر بر آن، طرح پژوهشی پژوهشكده آمار. 
نجاتيان و ديگران(1398).تبيين همزمانی تحولات فرهنگی و باروري در ايران، پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی. 
قانون كار جمهوري اسلامی ايران. 
* دکتری جامعه شناسی
نظر شما