شنبه ۱۵ ارديبهشت ۱۴۰۳
ساعت : ۰۰:۳۲
کد خبر: ۱۳۳۴۴۰
|
تاریخ انتشار: ۰۱ مرداد ۱۴۰۲ - ۱۵:۳۴
کتاب «سامورایی در میدان مین» زندگی‌نامه جانباز «اسماعیل زمانی» است، این جانباز ۷۰ درصد رزمنده‌ای شجاع و شوخ طبع که بمب روحیه بود.
«سامورایی در میدان مین» روایت جانباز ۷۰ درصدبه گزارش پایگاه خبری تحلیلی فرهنگ و هنر، کتاب سامورایی در میدان مین، زندگی‌نامه جانباز اسماعیل زمانی معروف به «کل اسمال» است. او متولد سال ۱۳۴۳ در قم است، تیربارچی ماهر و شجاع گردان سیدالشهدا، لشکر ۱۷ علی بن ابی‌طالب و جانباز ۷۰ درصد! رزمنده‌ای شجاع و شوخ طبع که بمب روحیه بود و با تیربار با هلی‌کوپتر دوئل می‌کرد. کل اسمال عاشق فیلم‌های ژاپنی و سامورایی بود و در میان دود و آتش، تبدیل به یک سامورایی می‌شد و خنده را روی لب‌های رزمنده‌ها می‌نشاند.

به نقل از ایرنا،به گفته نویسنده کتاب، اسماعیل زمانی شخصیتی شجاع بود. همچنین در موقعیت‌های سخت و حساس عملیات‌هایی چون خیبر و الفجرها با شوخی‌هایش به رزمنده‌ها روحیه می‌داد، کلمه سامورایی از همین شوخی‌های او گرفته شده است. در جایی که عملیات بسیار سخت می‌شود ایشان تیربار به دست بلند می‌شود و جمله مشهورش را تکرار می‌کند. «یک سامورایی هرگز شکست نمی‌خورد».

میدان مین در نامگذاری کتاب براساس خاطرات رزمنده‌ای است که همراه او به میدان مین رفته است.

قسمتی از متن کتاب

عزت‌الله صادقی رفیق اسماعیل هم کلاه آهنی‌اش را زد سر اسلحه و کنار اسماعیل یواش آورد بالا. رکبار عراقی‌ها می‌آمد و کلاه‌ها را می‌چرخاند. حبیب زمانی بلند شد و برای عراقی‌هایی که فاصله‌ای با آن‌ها نداشتند شکلک درآورد. چتد متر آن‌طرف‌تر عزت‌الله هم سرش را آورد بالا و دستانش را گذاشت دو طرف سرش و شکلک درآورد. صدای خنده بچه‌ها بلند شد. عراقی‌ها عصبانی شدند و شروع کردند به تیراندازی.

اسماعیل چند بار دیگر این کار را تکرار کرد، صدای سرباز عراقی بلند شد:«این مترسکه، قلابیه. تیراندازی نکنید، شما رو سرکار گذاشته. »

عراقی‌هایی که آنجا با بچه‌ها درگیر بودند فارسی می‌فهمیدند و بعضی‌ها فارسی حرف می‌زدند. فاصله بچه‌ها با عراقی‌ها خیلی کم بود، فاصله یک کانل آب و خاکریز کنارش. وقتی اسماعیل خیز می‌گرفت که شلیک کند، حبیب زمانی فریاد می‌کشید:« ژنرال! بزن داغونشون کن. بزن.»

اسماعیل هم با صدای بلند می‌گفت:« هرگز شکست نمی‌خوره یک سامورایی،اِی بچه‌های عزیز! اِی بچه‌های عزیز! یک سامورایی هرگز شکست نمی‌خوره.»

تعداد بچه‌ها کم بود و مهمات کمتر، ابوالفضل حیدربیگی فرمانده گروهان گفته بود: «بچه‌ها روحیهشون افتاده. یه کاری بکنید.»

حبیب زمانی زیر آتش و گلوله، بلند شد و شروع کرد به فیلم در آوردن. ادای گالیور و پینوکیو در می‌آورد و با حرکات موزون و تقلید صدا، بچه‌ها را می‌خنداند. اسماعیل هم به کمکش می‌آمد و شروع می‌کرد به سامورایی بازی و تقلید صدای هنرپیشه‌های سینما. بعضی از بچه‌ها درحال تیراندازی و رگبار بستن، بد و بیراه قمی نثار عراقی‌ها میکردند. یکی داد زد:«تُف به چوبی!» و به سمت عراقی‌ها رگبار بست. (صفحه ۸۲ و ۸۳)

کتاب سامورایی در میدان مین نوشته رضا کشمیری، در شمارگان هزار نسخه، در ۱۶۴ صفحه و به قیمت ۶۵ هزار تومان، برای بار دوم در زمستان ۱۴۰۱ توسط انتشارات کتاب جمکران منتشر شد.
نظر شما