به گزارش پایگاه خبری ـ تحلیلی فرهنگ و هنر،آیین رونمایی کتاب «خیابان ولیعصر» نوشته مائده نعمتی که در سالن باران فرهنگسرای اشراق و با حضور نویسنده کتاب، جمشید ایرانی ، صبا کاشانی و با اجرای دلداه بارانی برگزار شده بود صبا کاشانی درباره این کتاب گفت: کتاب «خیابان ولیعصر» حاوی مجموعهای از داستانهای کوتاه و معاصر به قلم مائده نعمتی است. این کتاب ۵ داستان را در بر گرفته که عنوان آنها عبارت است از «پدرنگار»، «زیورکثافت»، «شال سرخ»، «خیابان ولیعصر» و «غذاخوری کامو».
وی ادامه داد: میدانیم که داستان کوتاه به داستانهایی گفته میشود که کوتاهتر از داستانهای بلند باشند. داستان کوتاه دریچهای است که به روی زندگی شخصیت یا شخصیتهایی و برای مدت کوتاهی باز میشود و به خواننده امکان میدهد که از این دریچهها به اتفاقاتی که در حال وقوع هستند، نگاه کند. شخصیت در داستان کوتاه فقط خود را نشان میدهد و کمتر گسترش و تحول مییابد.
این کارشناس ادبی با بیان اینکه گفته میشود که داستان کوتاه باید کوتاه باشد، اما این کوتاهی حد مشخص ندارد افزود: نخستین داستانهای کوتاه اوایل قرن نوزدهم میلادی خلق شدند، اما پیش از آن نیز ردّپایی از این گونه داستانی در برخی نوشتهها وجود داشته است. در اوایل قرن نوزدهم «ادگار آلن پو» در آمریکا و «نیکلای گوگول» در روسیه گونهای از روایت و داستان را بنیاد نهادند که اکنون داستان کوتاه نامیده میشود. از عناصر داستان کوتاه میتوان به موضوع، درونمایه، زمینه، طرح، شخصیت، زمان، مکان و زاویهدید اشاره کرد.
کاشانی عنوان کرد: داستان گویی، همواره تجربه جدیدی به دنیا اضافه میکند. خواندن داستانها، شناخت شخصیتها و زندگی کردن با آنها، باعث گسترده شدن جهان ما میشود و لذتی وصفناشدنی دارد. داستانهای کوتاه فارسی از گذشته تا امروز مسیرهای متفاوتی را در محتوا، زبان و ساختار طی کردهاند. گاهی سراغ مسائل اجتماعی یا فرهنگی رفتهاند، زمانی به درونیات شخصیتها پرداختهاند و برخی دیگر به کنکاش در مسائل و روابط پیچیده مردم طبقهی متوسط جامعه مشغول شدهاند.
او «خیابان ولیعصر» را حاوی داستانهایی خلاقانه دانست و تاکید کرد: در حقیقت برای نگارش داستان کوتاه، نویسنده ضمن رعایت داستاننویسی باید خواننده را با خودش همراه کند. در این کتاب نویسنده با انتخاب عنوان مناسب و داستانهای جذاب خواننده را با خودش همراه میکند.
در ادامه مائده نعمتی نویسنده کتاب در پاسخ این سوال که چه شد به نویسندگی علاقهمند شدید بیان کرد: سالها کلاسهای مختلفی برای نویسندگی از جمله کلاس سروش صحت رفتم اما در حقیقت از کودکی آرزوی نویسندن شدن در من شکل گرفت. در آن زمان که سن کمی داشتم، کتاب «پنجره» نوشته فهیمه رحیمی را خواندم و پس از آن به مادرم گفتم من بهتر از این کتاب را میتوانم بنویسم.
نویسنده کتاب «کسی کتابهایم را چاپ نمیکند» افزود: پس از آن شروع به نوشتن کردم و بر مبنای آن نوشته خامی را به سرانجام رساندم و برای کتابم جلدی ساختم و اولین کتابم را برای خودم نوشتم. پس از آن در دوران دبستان انشا و رمانهای دیگری نوشتم. از همان زمان آرزو داشتم رمانهایم چاپ و منتشر شود و خوشحالم که این اتفاق در زمان مناسبی رخ داد تا به پختگی برسم و نوشتهام حرفی برای گفتن داشته باشد و قواعد داستاننویسی را رعایت کرده باشم.
نعمتی پیرامون چگونگی فراگیری قواعد داستاننویسی اظهار کرد: آن زمان کلاسهای انجمن داستاننویسی زیاد بود و در شبکههای اجتماعی گروههای زیادی برای این منظور فعالیت میکردند. در همین زمان داستانهای مختلفی مینوشتم که در سایتها و کانالهای مختلف منتشر شد. در این دوره فعالیتم با نویسندگان مختلفی آشنا شدم و برخی از دوستانم موفق شدند کتابهای خود را چاپ کنند. با عضویت در آن گروهها؛ با قواعد داستاننویسی آشنا شدم و با دوستانم تبادل اطلاعات داشتیم.
این نویسنده جوان درباره چاپ کتاب خود در انتشارات آئی سا توضیح داد: از ابتدا قصد داشتم با ناشر خوبی کار کنم و نوشتهام را بخوانند و چاپ کنند. برخی به من میگفتند که پول بدهم و کتاب چاپ کنم که من این را قبول نداشتم. قبل از کتاب «خیابان ولیعصر» کتاب دیگری را به این انتشارات فرستادم که رد شد و خوشبختانه این کتاب مورد تایید قرار گرفت و به چاپ رسید.