پنجشنبه ۱۳ ارديبهشت ۱۴۰۳
ساعت : ۱۴:۵۲
کد خبر: ۱۳۵۷۶۳
|
تاریخ انتشار: ۲۰ آبان ۱۴۰۲ - ۱۱:۳۳
محمود درویش شاعر نامدار فلسطینی در یکی از کتاب‌های نثر خود «یومیات الحزن العادی» نوشتاری درباره مقاومت منحصر به فرد غزه نگاشته که در این روزهای بمباران و موشکباران بی‌سابقه غزه توسط صهیونیست‌های اشغالگر خواندنی است.
«سکوت به احترام غزه»به گزارش پایگاه خبری تحلیلی فرهنگ و هنر، یدالله گودرزی، مترجم با این مقدمه بر ترجمه‌اش از نوشتاری از محمود درویش نوشته است:

««سکوت به احترام غزه»

پهنه‌اش بمبگذاری شده و پیوسته منفجر می‌شود

و این نه مرگ است نه خودکشی

این شیوه غزه است برای اعلامِ ارزشِ زندگیِ خویش

چندسال است که گوشتِ غزه از بارشِ گلوله‌ها تکه تکه درحالِ پرواز است

و این نه جادوست نه معجزه، این سلاح غزه است در دفاع از خویش و برای خسته کردنِ دشمن

بیش از چهار سال است دشمن سرخوش از رویاهاست، شیفته بازی با زمان است اما نه در غزه!

زیرا غزه از بستگانش دور و به دشمنانش نزدیک است

زیرا غزه جزیره‌ای است که هرگاه منفجر می‌شود چهره دشمن را می‌خراشد. آرزوهای دشمن را درمی‌شکند و وی را از رضایتِ گذشت زمان بازمی‌دارد! زمان در غزه چیز دیگری است، زمان در غزه یک موجودِ بی‌طرف نیست او مردم را به برودتِ اندیشه نمی‌کشاند بلکه آنها را به سوی انفجار و برخورد حقیقی هُل می‌دهد!

زمان در اینجا کودکان را از کودکی به پیری نمی‌برَد بلکه آنها را در نخستین برخورد با دشمن، مرد می‌کند!

زمان در غزه، آرامش نیست،

یورشِ نیمروزِ سوزان است، زیرا ارزش‌ها در غزه متفاوت است؛ تنها ارزشِ انسانِ اشغال‌شده میزانِ مقاومتش در برابرِ اشغال است،

این تنها رقابت ِ آنجاست،

و غزه به دانستنِ این ارزشِ شرافتمندانه و بی‌رحمانه عادت کرده است و آن را از کتاب‌ها و دوره‌های مطالعاتی و بوق‌های تبلیغاتیِ پرسر و صدا و شعارها فرانگرفته بلکه به تنهایی از تجربه و تلاش آموخته است.

غزه در سخنرانی مهارت ندارد، غزه حنجره ندارد، منافذ پوستش با عرق و خون و آتش سخن می‌گوید

غزه به سلاح‌هایش، توان و بودجه‌اش نمی‌بالد، او گوشتِ تلخ خود را عرضه می‌کند، با اراده می‌کوشد و خونش جاری می‌شود.

غزه در سخنرانی مهارت ندارد، غزه حنجره ندارد، منافذ پوستش با عرق و خون و آتش سخن می‌گوید.

از اینجاست که دشمن تا سرحدِ مرگ از او بیزار است و تاحد ِانجامِ هر جنایتی از او می‌ترسد و می‌کوشد غزه را در دریا، در بیابان یا در خون غرق کند.  

زیرا غزه آموزه‌ای رام‌نشدنی است و الگویی است درخشان، همزمان برای دوستان و دشمنان!

غزه زیباترین شهر نیست، ساحل آن آبی‌تر از کرانه‌های شهرهای عربی نیست و پرتقال‌های آن زیباترین پرتقال‌های مدیترانه نیستند

غزه پولدارترین شهر نیست، بهترین و بزرگترین شهر نیست اما برابر با تاریخِ امت است!

زیرا او درچشمِ دشمن آزاردهنده‌ترین است

زیرا او درفروپاشیِ روحیه و آسایشِ دشمن، تواناترین است

غزه، کابوسِ دشمن است، او پرتقالی مین‌گذاری‌شده است!

کودکانی بی کودکی، سالمندانی بدونِ پیری و زنانی بی‌آرزو، آنها این‌گونه‌اند، آنها زیباترین ِ ما، پاکترین ما، بی‌نیازترین ما و شایسته‌ترین برای عشق هستند.

هنگامی که از غزه افسانه می‌سازیم به او ستم می‌کنیم، زیرا وقتی او را

درمی‌یابیم می‌فهمیم غزه چیزی بیش از یک شهر تنگدست و کوچک نیست که مقاومت می‌کند آنگاه از خود می‌پرسیم چه چیزی از او یک افسانه ساخته است؟

غزه نه اسب دارد نه هواپیما و نه عصای جادو، نه نمایندگی در پایتخت‌های مختلف جهان،

غزه خود را از ستایشِ ما، از زبانِ ما و از مهاجمانش رها کرده است از این رو هنگامی که در این فضا با او دیدار می‌کنیم ما را نمی‌شناسد، زیرا غزه در آتش زاده شده است و ما در انتظار و گریه بر دیار!

درست است که غزه شرایط ویژه و سنت‌های انقلابی دارد اما رازش، مبهم نیست؛ مقاومتی مردمی و درهم تنیده که می‌داند چه می‌خواهد! (می‌خواهد دشمن را از پیراهنِ خود بزداید)

و پیوندِ مقاومت او با مردمانش، پیوندِ پوست و استخوان است نه رابطۀ معلم و شاگرد.

مقاومت در غزه تبدیل به شغل یا یک موسسه نشده. غزه سرپرستی کسی را نپذیرفته و سرنوشت خود را به امضا یا اثر انگشتِ کسی نسپرده است.

برایش مهم نیست نامش را بدانیم و تصویرش را بشناسیم، او به لنزِ دوربین‌ها وخمیرِ لبخندها بر چهره‌اش باوری ندارد.

از اینجاست که غزه برای دلالان یک تجارتِ زیانبار است، از اینجاست که غزه گنجینه بی‌پایان معنوی و اخلاقی برای همه است‌

از زیبایی‌های غزه آن است که صدای ما به او نمی‌رسد و چیزی حواسش را پرت نمی‌کند!

هیچ چیز مُشتِ او را از چهره دشمن دور نمی‌کند.

دشمنان ممکن است بر غزه پیروز شوند، ممکن است استخوان‌هایش را بشکنند، ممکن است در شکمِ فرزندان و زنانش تانک بکارند و او را به دریا، شنزار یا خون بیندازند اما او دروغ‌ها را تکرار نمی‌کند و به مهاجمان نمی‌گوید: بله!

غزه به انفجار ادامه خواهد داد

و این نه مرگ است و نه خودکشی

این شیوۀ غزه است برای اعلامِ ارزشمندی زندگی‌اش!

غزه به انفجار ادامه خواهد داد ...»
نظر شما