به گزارش خبرنگار شهر،نبوي از مجيد مجيدي دعوت كرد كه پشت تربيون قرار بگيرد.او كه تقريبا بعد از شروع برنامه به جمع پيوسته بود،ابتدا اعلام كرد تبركا اينجا آمده و در عرصه دفاع مقدس فعاليتي نداشته است و سپس درحالي كه لحن آرام اما غمگيني داشت مطالبي را بدين مضمون گفت: «تبركا اينجا آمدم ...طعم روزهاي زيباي دفاع مقدس همه ما را دلتنگ ميكند... حال آن روزها من را دچار افسردگي ميكند.. هم اكنون بر ما چه ميگذرد... دوراني كه پر از شور و شعف بود. دوراني كه كسي زور نميزد صف اول باشد، نامش در تيتر اول باشد، همه تلاش ميكردند مخفيانه كار بكنند، كسي نبيند كه چه كسي كفششان را واكس ميزند، مردمي كه نداشتهشان را تقسيم ميكردند... براستي چه شد آن روزها ... آن روزهاي زيبايي كه اسم شان را بگذاريم روياهاي سرزمين من، سرزمين ايران... انگار جنگ واقعي كه پر از كينه است الان دارد اتفاق ميافتد... كسي آن موقع به كسي تهمت نميزد، همديگر را متهم نميكرد. حال چرا اينجوري است ...» مجيدي در اين لحظه ناگهان بغض كرد و با صدايي اشك آلود خطاب به آقا گفت: آقا ما دلتنگايم. آقا من حالم خوب نيست... كجا داريم ميرويم... چرا به چنين روزيي افتاديم... چكار ميكنيم ...»
سپس در آرامش ادامه داد: «همه چي را داريم قطعه قطعه ميكنيم ... آن رشادتها كجا رفتند ... غرور ما را گرفته ... ما چيزي از خودمان نداريم هر چه داريم متعلق به شهداست و مرداني كه پايمردي كردند تا ما در عرصههاي مختلف قدم برداريم. قهرمان واقعي ما آنها هستند ...» و سپس دوباره با حالت بغض گفت «آقا من حالم خوب نيست ... حال خيلي از فيلمسازها خوب نيست ... خيلي از فيلمسازها امروز نيامدند و البته دليلش بيحرمتي نبود بلكه مايل بودند در موقعيتي مناسبترحضورتان بيايند و حرفهاشان را با آقا بزنند... همه دارد از دست ميرود... داشته و نداشتههاي ما دارد از بين ميرود ... چرا همديگر را متهم ميكنيم ... همهچي يكطرفه است... من همين جا اعلام ميكنم تلويزيون حق ندارد اصلا تصوير من را پخش كند. براي اينكه مجيدي را ميبرد در ليست سياه... من هيچي ندارم. هرچي دارم از مردم و انقلاب است... اگر درايت و تدبير خردمندانه شما نبود هر كاري ميخواستند ميكردند... من آن ليست را ديدم ... تلويزيون حق ندارد؛ حتي در مديريت جديد هم حق ندارد تصوير من را پخش كند... همه ضررها بهخاطر اين است كه عصر خودمان را فراموش كردهايم ... به يك وضع نامتعادلي رسيدهايم، به يك وضع بياخلاقي، فضاي دروغ، تهمت... فيلمي كه من ساخته بودم؛ سه بار اعلام كردم اين خانم هنرپيشه نيست اما سه بار در رسانههاي رسمي اعلام كردند كه هنرپيشه است... چرا به اينجا رسيدهايم؟ بهخاطر اين كه از ريشهها جدا شدهايم، تهي شدهايم. ريشههايي كه متعلق به ائمه معصومين است ... روز به روز از معنويت فاصله گرفتيم، به شعار زدگي محض رسيديم، در آن دوران زيبا ما اينجوري نبوديم. اميدوارم به لطف پروردگار و خون شهدا و عزيزاني كه پشتوانه انقلاب بودند ما برگرديم به عصر خودمان، به باورهاي عصر خودمان كه ايران سربلند و پر از اميد داشته باشيم» پس از سخنان مجيدي در حالي كه سكوت جلسه را فرا گرفته بود آقا با آرامش و مهرباني مطالبي را بدين مضمون فرمودند:« آقاي مجيدي بهخاطر هنرمند بودنشان روح لطيف دارند و خيلي حساس هستند. من اين حرفها را قبلا هم از ايشان شنيده بودم و اشك ايشان را كه از خلوص بود ديده بودم... آن روزي كه روزهاي دفاع مقدس بود همان روزها هم همين جور دعواها بود، خيال نكنيد نبود، به حافظه مراجعه كنيد اين دعواها بود. خودم جبهه بودم وگاهي از تهران ميآمدند نكاتي را ميگفتند بعد ديدم در سالهاي 63، 64، 65 هم بچهها در كتاب خاطرات خود نيز به آنها اشاره ميكردند...آن موقع كنار آن بهشت، جهنمي بود الان هم كنار اين جهنمي كه شما حس ميكنيد بهشتهايي وجود دارد.