به گزارش پایگاه خبری تحلیلی فرهنگ و هنر؛ سیزدهمین نشست از سلسله جلسات گفتوگو محور «بچههای رستا» با موضوع "تاثیر حساسیت اجتماعی در سرنوشت جمعی ما" با حضور کارشناس برنامه علیرضا معادی مدیرفرهنگی وهنری منطقه ۸ و رئیس فرهنگسرای گلستان روز سهشنبه هشتم اسفندماه ساعت ۱۰ در هنرستان زینب کبری(س) برگزار شد.
در ابتدا، کارشناس برنامه ضمن تشکر از حضور دانش آموزان، با توجه به موضوع نشست از آنان پرسید تفاوت بین سرنوشت اجتماعی و فردی در چیست؟
دانش آموزان هر کدام نظرات خود را درباره سوال طرح شده ارائه دادند: بسیاری از مشکلات جامعه ریشه در مشکلات اقتصادی دارد اگر اقتصاد هر جامعهای درست باشد میزان خطا و فساد در آن جامعه کم میشود - فرهنگ ما بالا باشد اقتصاد هم رشد میکند – اگر هرکسی از خود شروع کند میتواند مشکلات را تا حدودی حل کند ولی حل بیشتر مشکلات دست ما نیست – برخی از مشکلات به افراد جامعه و برخی به جامعه مربوط است - در هر محیطی کسی است که در زمان خطا ما را تنبیه و با رفتار خوب ما را تشویق میکند در بعضی جوامع به علت قوانین، هیچ دزدی اتفاق نمیافتد مثلا در شهر کربلا یا مکه فروشندگان زمان اذان، مغازه را رها کرده و به نماز میایستند و دزدی نیز اتفاق نمیافتد.
کارشناس برنامه پرسید؟ چرا در کربلا یا مکه این اتفاق میافتد؟ و آیا ریشهِ نبود این دزدی واقعا قانون است؟
یکی از دانش آموزان گفت: بعضی مواقع مثلا دزدی عادی سازی شده و کسی که این کار را انجام میدهد بقیه میگویند چرا ما این کار را انجام ندهیم.
معادی گفت: یکی از دانش آموزان گفتند بخشی از مشکلات به خود ما ربط دارد و بخشی به محیط پیرامون ما، سوال این است که تاثیرات ما و محیط پیرامون روی ما چقدر است؟ و چه کاری باید انجام داد تا تاثیرهر کدام بر دیگری کمرنگتر یا پررنگتر شود؟ سرنوشت هر فردی آیا به محیط بیرونی ما هم مرتبط هست؟ و اینکه آیا ما میتوانیم روی محیط پیرامون اثر بگذاریم؟
یکی از دانش آموزان گفت: مثلا کسی که میخواهد ازدواج کند به علت اتفاقات پیرامون باید تلاش کند چون جامعه بیشترین تاثیر را دارد، کسی که شغل مناسب ندارد سمت ازدواج هم نمیرود چون جامعه پذیرای این شرایط نیست.
حسینی یکی از دانش آموزان گفت: در جامعه وقتی یک جمع کاری را انجام میدهند مخالفت یک نفر تاثیر چندانی ندارد و به عنوان فرد نمیتواند زیاد تاثیرگذار باشد
معادی در پاسخ به این دانش آموز گفت: آیا جامعه چیزی غیر از ما هست؟ جامعه از ما تشکیل شده و در عین حال که ما یک فرد در جامعه هستیم نفر مقابل هم یک فرد در جامعه است و همه همدیگر را در محیط تعاملی تکمیل، تایید یا تشویق میکنیم، جامعه یعنی من و شما، ما یکسری قواعد داریم که ما را کنترل میکند مثلا ترس از آبرویعنی قواعدی در جامعه وجود دارد که ما را کنترل میکند و نانوشته است و در جامعه شناسی به آن آگاهی مشترک میگویند مثلا اینکه در مجلس عروسی، پوشیدن لباس سفید مختص عروس است، ما یک آگاهی مشترک داریم که نسبت به آن قائلیم و جامعه را کنترل میکند، آگاهی مشترک یعنی همه ما به صورت ناخودآگاه در بوجود آمدن آن سهیم هستیم و در طول زمان شکل گرفته است، حال سوال این است ما چقدر در این آگاهی مشترک نقش داریم و اثر داریم و شکل میدهیم؟
علیرضا معادی کارشناس برنامه اظهار داشت: اگر ما نتوانیم در جامعه اثر داشته باشیم زندگی جبری میشود، حالِ ما دراین زندگی خوب نمیباشد و تمام انگیزهها و تعاملات از فرد گرفته میشود پس در ناخودآگاه هر فردی احساس اثر گذاشتن در محیط پیرامون را داریم، یکسری قوانین، توافق دوطرفه است مثل سروقت حاضر شدن در مدرسه که جزء قواعد میباشد یا در زمان قدیم صبح زود بیدار شدن و سر زمین رفتن را باعث برکت میدانستند و ضرب المثلی هم هست که میگوید سحرخیز باش تا کامروا باشی، بعضی قوانین به علت آسان شدن مشکلات و کم شدن آنهاست مثل قوانین رانندگی، در عین حال بعضی مسائل پیرو یک تفکر جمعی به ما رسیده و با یک اتفاقی ممکن است از بین برود یا کمرنگ شود، لزوما هر چیزی قانون نیست، قانون ابتدا یک ضرورت و پیش زمینهای داشته و بعد تبدیل به قانون شده است و اگر همه قواعد عمومی را رعایت کنند باز نیاز به قانون و ناظر است.
معادی ادامه داد: اگر در ذهن من این باشد که هر اتفاقی در جامعه میافتد یک عامل بیرونی دارد ما هیچ تلاشی برای تغییر خود و محیط پیرامون خود انجام نمیدهیم ولی اگر قدرت تغییر خود و شرایط خود را داشته باشیم قدرت تغییر محیط پیرامون را هم خواهیم داشت مثلا کسی که برای موفقیت در رشته پزشکی با تلاش زیاد، احترام و موقعیت اجتماعی خوب برای خود ایجاد کرده و طبقه اجتماعی، فرهنگی و اقتصادی خود را درجهت مثبت تغییر داده و در محیطی که به علت کمبود پزشک توانسته مثمرثمر باشد و تخصصی که در آن محیط نیاز هست را جوابگو باشد مسیر موفقیت را طی کرده است یا در رشته انیمیشن سازی که در سالهای اخیر پیشرفتهای زیادی در کشور ما حاصل شده و در دنیا حرفی برای گفتن داریم کسانی بودند که تلاش مضاعف کردند و از خیلی از توقعات خود گذشتند و راه موفقیت را هموار کردند.
معادی درپایان گفت: بعضی مواقع نفع جمعی باعث میشود که شرایط نامساعد را پذیرفته و تلاش مضاعف کنیم( مثل بازی فوتبال در هوای سرد)، تاثیر فرد در محیط پیرامون مثل اثر یک پیچ در مجموعه پیچ و مهرههای یک قطعه است که اگریک پیچ درست کار نکند کل وظیفه آن مجموعه دچار مخاطره میشود در جامعه هم حرکت در مسیر زندگی یکسری محدودیتهایی دارد ولی فرصتهایی هم در اختیار ما قرار میدهد در غیر اینصورت افسردگی اجتماعی بوجود میآید، در قدیم اگر کسی در خانوادهِ روستایی یا کشاورز به دنیا میآمد تا آخریک روستایی و کشاورز بود ولی الان این ظرفیت در جامعه وجود دارد که هرکسی برحسب علایق و استعدادش مسیرش را انتخاب کند و با تلاش به چیزی که میخواهد برسد، پس جامعه همیشه محدودیت را بوجود نمیآورد بلکه مسیر را تا حدودی هموار میکند اگر در جامعه این اتفاق بیفتد که کسی نتواند طبقه اجتماعی خود را تغییر دهد دیگر رشدی برای همه اتفاق نخواهد افتاد، پس باید نقش خود را در جامعه جدی بگیریم در غیراینصورت مهارتی یاد نخواهیم گرفت و موفقیتی وجود نخواهد داشت.