شنبه ۲۹ ارديبهشت ۱۴۰۳
ساعت : ۰۷:۵۲
کد خبر: ۱۸۸۲۶
|
تاریخ انتشار: ۳۰ خرداد ۱۳۸۹ - ۱۵:۵۲
در نشست نقد و بررسي آخرين اثر بهمني در فرهنگسراي انقلاب عنوان شد
نشست نقد مجموعه‌ي شعر «من زنده‌ام هنوز و غزل فكر مي‌كنم» محمدعلي بهمني عصر روز گذشته (شنبه، 29 خردادماه در فرهنگسراي انقلاب برگزار شد.

به گزارش شهر به نقل از روابط عمومي فرهنگسراي انقلاب، مصطفي رحماندوست در اين نشست، شعر محمدعلي بهمني را شعر قصه‌گو خواند و افزود: بهمني غزل‌قصه مي‌گويد و با تو حرف مي‌زند و تلاش نمي‌كند تو را تحت تأثير قرار دهد؛ خود كلمه است كه با تو حرف مي‌زند.


اين شاعر تأكيد كرد: بهمني نيامده است تا تنها قصه را داخل غزل بياورد و با به‌هم ‌ريختن كلمات، كار جديدي كند؛ به اعتقاد من، بهمني قبل از آن‌كه غزل بگويد، قصه‌گويانه فكر كرده و قصه‌گويانه حرف زده و غزل در نهايت، قصه‌ي دل بهمني را گفته است.


رحماندوست هنر بهمني را تنها در تقطيع شكل ظاهري غزل ندانست و گفت: او پيش از گفتن غزل، آن را در ذهن خود تقطيع كرده و تقطيع‌گويانه سخن گفته است.


شعرهاي بهمني‌وار

 سيامك بهرام‌پرور نيز شعرهاي محمدعلي بهمني را بهمني‌وار خواند و تأكيد كرد كه بايد بر يك شاعر زمان زيادي بگذرد تا بتوان شعر او را اين‌گونه خواند.


اين شاعر يكي از ويژگي‌هاي شعر بهمني را نزديك ‌بودن آن به گفتار خواند و تأكيد كرد: شعر بهمني گفت‌وگوست و لحن گفتار را حفظ مي‌كند و با مخاطب صميميت دارد؛ بنابراين اين شعر نبايد پيچيده‌گو باشد و تصاوير سوررئاليستي در آن باشد؛ بلكه بايد با جان و روح و ذهن مخاطب نزديك باشد و جريان سيال عاطفه را متوقف نكند. مهم‌ترين مسأله در شعر بهمني، عاطفه است و او هميشه ارتباط عاطفي خود را با مخاطب حفظ كرده است.


بهرام‌پرور كتاب «من زنده‌ام هنوز و غزل فكر مي‌كنم» را هم داراي خصوصيات شعر بهمني‌وار دانست و افزود: بهمني شاعر تغزلي است و اين تنها به علت قالب غزل نيست؛ بلكه زبان عاشقانه و نگاه مهربانانه‌ي اوست كه شعرش را اين‌گونه كرده است.


وي به شعرهاي اجتماعي بهمني اشاره كرد و افزود: شاعر در اين شعرها به موقعيت كنوني جامعه اشاره مي‌كند، به دنبال علت‌ها نمي‌رود و نگاه انساني دارد. به ذات ماجراها نگاه مي‌كند و نه علت آن‌ها و همين امر است كه شاعر را فرزند زمانه مي‌كند و او شعري مي‌سازد كه هميشه خواندني است.


اين منتقد توجه به فرم را در غزل مهم خواند و افزود: شاعران جوان نيز از تقطيع پلكاني استفاده كرده‌اند كه قرار است به خواندن بهتر متن كمك كند؛ اما هر چيزي كه قرار است فرم ظاهري شعر را بر هم بزند، بايد يك ضرورت مهم درون‌متني داشته باشد.


بهرام‌پرور البته اين ساختار‌شكني در فرم را نكته‌ي مثبتي در شعر بهمني خواند و افزود: اين نشان‌دهنده‌ي توجه او به جريان‌هاي شعري معاصر است و براي جريان شعري معاصر مناسب است و جرأت شعر‌گويان جوان را بيش‌تر مي‌كند.


اين شاعر مهم‌ترين درون‌مايه‌ي شعري بهمني را در اين كتاب موضوعاتي چون پيري، كهنسالي و موي سپيد خواند و افزود: هيچ شعري نيست كه در آن از اين موضوعات نام نبرده باشد.


نوآوري در غزل بايد توسط امثال بهمني باشد

 همچنين بهروز ياسمي هرگونه تلاش براي افزودن به امكانات غزل امروز را كاري بزرگ خواند و آن را قابل تقدير دانست و در عين حال گفت: اين تلاش بايد مبتني بر خرد و عقل هنري و از سوي منتقدان قابل دفاع باشد.


اين شاعر تأكيد كرد: شعر شنيداري است و نه ديداري و اگر شعري را خودت بخواني و با آن‌چه ديگري براي تو بخواند، فرق كند، اين شعر مشكل دارد؛ زيرا با آموزه‌هاي نيما هم در تضاد است؛ زيرا شعر موسيقي است.


او نوآوري‌ در غزل را پسنديده خواند؛ ولي تأكيد كرد كه اين نوآوري‌ها بايد توسط كساني چون بهمني صورت بگيرد.

  

ياسمي در پايان گفت: من مي‌فهمم اين كار همراهي با جريان شعري جديد است؛ اما نبايد اين گروه را دچار توهم كرد كه كارهاي آن‌ها درست است.


شاعري شبيه شعرهايش

 عبدالجبار كاكايي نيز در ادامه‌ي اين جلسه، محمدعلي بهمني را به شعرهايش بسيار شبيه خواند و تأكيد كرد: بهمني دست در گردن مخاطب مي‌اندازد و با او صميمانه حرف مي‌زند و در اغلب غزل‌هايش گفت‌وگو وجود دارد. او خواننده‌ي شعر خود را با تصوير و زبان درگير نمي‌كند؛ خود را كنار مي‌زند و با مخاطب صميمانه حرف مي‌زند.


اين شاعر مجموعه‌ي شعر «من زنده‌ام هنوز و غزل فكر مي‌كنم» را داراي درگيري با زبان خواند و افزود: اين نشان‌دهنده‌ي ورزيدگي زبان شاعر است.


او مضمون شعري شاعر را در اين كتاب جست‌وجو براي يافتن يك من دانست و افزود: اين من سخن عارفانه نيست؛ مني كه بهمني جست‌وجو مي‌كند، من انساني بهمني است كه حاصل تجربه‌هاي شخصي شاعر در شصت و اندي سال است و مي‌توان از اين رفتا‌رها كه در او رسوب مي‌شود، بهره‌برداري كرد.


كاكايي به وجود يك عشق‌ورزي در شعرهاي بهمني اشاره كرد و گفت: اين به اين دليل است كه وي شبيه به شعرهايش است و شاعري بخشي از زندگي‌اش است.


او به تقطيع غزل بهمني اشاره كرد و گفت: اين تلاش بهمني براي ارائه‌ي شكل جديد براي خوانش بهتر شعر است؛ زيرا يكي از مشكلات مخاطبان ما مشكل خواندن شعر است و اگر آن‌ها بتوانند شعر را بخوانند، با موضوعات آن ارتباط برقرار مي‌كنند.


شاعري دست به گريبان با خود

 يوسفعلي ميرشكاك هم درباره‌ي مجموعه‌ي شعر جديد بهمني گفت: شاعر در اين مجموعه پير ‌شدن خويش را باور كرده و در حال تصميم بر سلب و يا ايجاب آن است.


اين شاعر بهمني را زنده خواند و گفت: او زنده است، نه مانند برخي شعرا كه زور مي‌زنند تا بگويند زنده‌اند.


ميرشكاك درباره‌ي تقطيع پلكاني غزل نيز عنوان كرد: من شكل پلكاني را نه مي‌ستايم و نه انكار مي‌كنم؛ چون در توفيق و عدم توفيق غزل تأثير‌گذار نبوده و شعر تنها به خاطر مضمونش ماندگار مي‌شود.


او بهمني را همواره با خودش دست به گريبان خواند و گفت: بهمني همواره خودش را در مقابل خودش مي‌گذارد و مورد سؤال قرار مي‌دهد.


ميرشكاك مسأله‌اي را كه شاعر در اين مجموعه با آن درگير است، پيري دانست و افزود: عنوان كتاب هم اين را مي‌گويد؛ يعني من هنوز شاعرم و غزل‌گونه فكر مي‌كنم.


پاسخ به اظهارات ضياء موحد درباره‌ غزل

 در ادامه، سعيد بيابانكي كه اجراي برنامه را بر عهده داشت، از يوسفعلي ميرشكاك درباره‌ي اظهارات ضياء موحد مبني بر تمام شدن عمر غزل پرسيد و ميرشكاك گفت: من قبلا گفته بودم كه زبان فارسي رو به مرگ است؛ زيرا سال‌ها پيش اين امكان وجود داشت كه كسي كه رنگ ايران را هم نديده، شيفته‌ي اين زبان شود و مانند بيدل غزل بگويد. عشق به اين زبان بيدل را اين‌گونه كرد و زبان فارسي، زبان عشق و عرفان ماند؛ در حالي‌كه زمانه،‌ زمانه‌ي عشق به آن معنا نيست.


او به زبان علم و زبان كوچه و بازار اشاره كرد و گفت: اكنون اين زبان پر شده است از واژگان غيرفارسي، خصوصا انگليسي كه در هر شهرستاني آموزشگاهي براي آن تأسيس شده و كسي شدن و نان‌ خوردن در پي فراگيري اين زبان است.


اين شاعر در عين حال تأكيد كرد: اما تا زماني كه 10 نفر به زبان فارسي حرف بزنند، شكل غزل، اصلي‌ترين شكل شعر فارسي است.


ميرشكاك همچنين گفت: موحد خارج از حوزه‌ي كار خود حرف مي‌زند. او منطق جديد خوانده و بهتر است كار خود را بكند.



وي غزل را دايره‌مدار خواند و گفت: غزل مركز پرگار شعر فارسي است؛ چون شكل عاشق ‌شدن ما تغزلي است و علي‌رغم اين همه تحول تكنولوژيك، شعرهاي عاشقانه تا همين الآن بر مدار غزل است؛ مانند هايكو براي ژاپني‌ها. هنوز شعري كه ژاپني‌ها با آن كيف مي‌كنند و شعري كه براي آن‌ها شعر باشد، هايكوست.


اين شاعر اذعان كرد كه ما هنوز قالب خاصي را نيافته‌ايم كه جاي غزل بگذاريم و كسي شاعران جوان را مجبور به غزل‌گويي نكرده است.


او در ادامه گفت: موحد شعر مي‌گويد؛ اما هيچ‌وقت به عنوان شاعر شناخته نشده است. برخي فكر مي‌كنند با آمدن شعر نو، شعر كلاسيك و غزل نمي‌ماند؛ اما ديديم كه غزل همچنان پايدار ماند.


پهلوان قدر غزل

 در پايان اين مراسم، محمدعلي بهمني با تشكر از نقد‌هاي انجام‌شده درباره‌ي كتابش، گفت: من اين‌جا آمده‌ام تا چيزي بياموزم و آموختم.


او افزود: من احساس مي‌كردم كه اين شعرها درست بايد در اين سال به دست مخاطبان برسد كه خوشبختانه اين‌گونه شد.


اين شاعر درباره‌ي پلكاني‌نويسي در شعر خود نيز گفت: مي‌خواهم اعترافي بكنم كه دروغ نگفته باشم؛ من اين كار را بيش‌تر براي اين انجام داده‌ام تا حجم شعرها زياد شود و بتوان آن‌ها را به شكل كتاب چاپ كرد؛ اما تجربه‌ي خوبي بود و شايد باز هم اين كار را انجام دهم.


بهمني در ادامه چند شعر سپيد خواند و تأكيد كرد: به راستي شعر‌گويي در قالب غزل دشوار‌تر است و من زماني كه غزل مي‌گويم، احساس مي‌كنم يك پهلوان قَدَر اين فرصت را به من داده است تا مقابل او بايستم. من هميشه مقابل او شكست خورده‌ام؛ اما پرواز روح را احساس كرده‌ام و گاهي حس مي‌كنم كارستاني كرده‌ام.

نظر شما