جمعه ۲۸ ارديبهشت ۱۴۰۳
ساعت : ۱۴:۱۲
کد خبر: ۳۰۰۷۹
|
تاریخ انتشار: ۱۳ دی ۱۳۸۹ - ۱۷:۳۹
سيدمحمد حسيني وزير فرهنگ و ارشاد اسلامي به ماسبت 13دي سالروز تولد شاعر نامي ايران نيما يوشيج پيامي ارسال كرد.

به گزارش شهر، اين پيام به شرح ذيل صادر شده است: سيزدهم دي ماه سالروز وفات بزرگ مردي است كه در ادبيات ايران، بويژه در حوزه شعر، نامي ماندگار از خود به يادگار گذاشته است. مردي كه با گذشت نزديك به 90 سال از چاپ اولين منظومه‌اش هنوز، ابعاد زبان شعري و انديشه اجتماعي‌اش به درستي تحليل و به شايستگي تبيين نشده است.


علي اسفندياري، شاعر انديشه ورزي است كه با ارايه برنامه شعر نو فارسي «آب در خوابگه مورچگان» ريخت. چرا كه در پي آن بود تا «خواب در چشم‌تر» ادبيات قديم و اديبان كهن گراي فارسي بشكند. و در كنار بنيادهاي كهن شعر فارسي طرحي نو در اندازد.


نيما يوشيج اين تحول ادبي خود را در حوزه شعر «نوگرايي» ناميد و با چاپ منظومه «قصه رنگ پريده» حساسيت ادبي برخي از بزرگان ادب پارسي عصر خود را بر انگيخت و جمعي آشكارا و پنهان شعر‌هايش را كه او «شعر نو» مي‌ناميد انكار و بر مخالفت خود اصرار ورزيدند. اما نيما همچنان استوار و با نگاهي عميق به فرداهايي آفتابي مسير خود را عالمانه و هوشمندانه ادامه داد، به گونه‌اي كه بسياري از جريانهاي شعري معاصر، و حتي برخي از ويژگي‌ها و مختصات شعر مدرن امروز وامدار تلاش‌ها و نوگرايي و نوانديشي او است.


كيست كه نداند «روايت» را اول بار نيما در شعر معاصر مطرح كرد و چه كسي است كه باور نداشته باشد. «فرديت» و شرح تجربه‌هاي فردي و جمعي شعر امروز از نيما شروع نشده باشد؟ چرا كه نيما، نه تنها آوازهاي آدميان را با گوش خودش از پشت كاچ‌ها شنيده . بلكه آن‌ها را از بر دارد.


هنوز ابعاد زبان‌شناختي، روان‌شناختي و جامعه‌شناسانه اشعار نيما به درستي و آن سان كه سزاوار تحليل و تبيين نشده است. نيما ارزشهاي والاي انساني را كه از اسلافش با اشاره و كنايه شنيده بود: كجا دانند حال ما سبكبالان ساحل‌ها يا " از غرقه ما خبر ندارد _ آسوده كه بر كنار درياست با فرياد بيان مي‌كند.

« آي آدم‌ها

كه در ساحل نشسته شاد و خندانيد

يك نفر در آب دارد مي‌سپارد جان

يك نفر دارد كه دست و پاي دايم مي‌زند

روي اين درياي تند و تيره و سنگين كه مي‌دانيد... »


آري نيما درد بي‌دردي و بي‌تفاوتي برخي از مردم را، نه با گلايه و افسوس، كه با فرياد به يادشان مي‌آورد تا به رسالت شاعري خود عمل كرده باشد.


نيما براي تكامل انديشه و زبان خود، از منظومه افسانه شروع مي‌كند و با به چالش كشيدن برخي از باورهاي ادبي پيشينيان و مخاطب قرار دادن بزرگان ادبيات، به ذهن و زبان روزمره مردم نزديك مي‌شود. سپس مخاطب خود را تغيير داده و با به چالش كشيدن ديروز، فردايي آفتابي را به نسل نو نويد مي‌دهد:

«بچه‌ها بهار گل‌ها وا شدند برف‌ها پا شدند از رو سبزه‌ها از رو كوهسار بچه‌ها بهار..»


به هر حال نيما شاعري است زلال انديش و زيبا دوست، كه به " قاصد روزان ابري / داروك "مي‌گويد

«كي مي‌رسد باران؟» و فردايي آفتابي و پر باران را براي مردم آرزو مي‌كند.


از اين رو بزرگداشت نيما، بزرگداشت زيبايي و زلالي است. بزرگداشت نيما، بزرگداشت نوآوري در ذهن و زبان ادبي جامعه است و امروز بر همه محققان و پژوهشگران عرصه ادبيات است كه علاوه بر توجه به نوآوري‌هاي نيما، به باز‌شناسي زبان و انديشه، بپردازند تا به لطف و كرم ايزد متعال، جامعه ادبي و فكري ما بيش از پيش از آن بهره‌مند شوند.

نظر شما