به گزارش خبرنگار شهر،نشست نقد وبررسي فيلم سينمايي «گزارش يک جشن» جمعه 22 بهمن بعد از پايان نمايش فيلم در برج ميلادبرگزار شد. در اين نشست ابراهيم حاتميکيا کارگردان فليم، رضا کيانيان، داريوش ارجمند و مريلا زارعي بازيگران فيلم، محمد پيرهادي تهيهکننده و سارا سميعي طراح صحنه فيلم حضور داشتند.
در ابتداي اين نشست حاتميکيا درباره مضمون اين فيلم گفت: سه سال قبل نسخه اوليه اين فيلمنامه که درباره ازدواج بود نوشته شد. اما هربار که بازنويسي توسط دوستان انجام ميشد مورد قبول من قرار نميگرفت و راضي نميشدم. چون اين موسسات ازدواج هنوز براي مردم ما شناخته شده نيست. من از پيرهادي تقاضا كردم تا به من وقت بدهد تا بر روي جزئيات فيلمنامه كار كنم.
وي در ادامه بيان كرد: براي يافتن موسسه همسريابي من تحقيقات زيادي كردم. ابتدا ساختمانهاي قديمي بسياري را مدنظرقرار داديم اما هيچکدام مورد قبول قرار نگرفت. تا اينکه اين کارخانه صابون سازي را پيدا کرديم که متروکه و قديمي بود اما با همت بچهها تبديل به لوکيشن اصلي فيلم شد.
كارگردان فيلم «آژانس شيشهاي» گفت: ممکن است فضاي بستهاي که فيلم در آن جريان دارد شبيه «آژانس شيشهاي» باشد. البته خوب است که اين فيلم را با فيلم قبلي خودم مقايسه ميکنند.
حاتميکيا درباره اين سوال که چرابعد از فيلم «آژانس شيشهاي» مي خواهد حرفهايي بزند که حرف خودش نيست و کارهايي انجام دهد که دوست ندارد، گفت: من معني اين حرف را متوجه نميشوم و نمي دانم چرا اين سوال را ميپرسيد. اين فيلم، فيلم من است و با تمام وجود آن را ساختهام.
وي در ادامه گفت: شخصيتهاي « گزارش يک جشن» با توجه به شرايط امروز جامعه شكل گرفتهاند و ميتوانند به نوعي نماد انسانهايي واقعي باشند.
در ادامه رضا کيانيان درباره همکاري مجدد با حاتميکيا گفت: من سينماي حاتميکيا را بسيار دوست دارم. فيلمنامه اوليه را که هنوز بازنويسي نشده بود چند سال قبل خواندم و قرار هم نبود در اين فيلم بازي کنم. اما زماني که دوباره فيلمنامه را خواندم ديدم که بسيار تغيير کرده است و جراحي بزرگي در آن اتفاق افتاده است.
داريوش ارجمند درباره همکاري با حاتميکيا گفت: شانس بزرگ من اين بود که براي دومين بار در خدمت حاتميکيا باشم. حاتميکيا يکي از استوانههاي سينماي ايران است. من آخرين کسي بودم که وارد گروه شدم. اولين ورود من به فيلم درواقع همان طور که در فيلمنامه نوشته شده صورت گرفت و براي اولين بار در آن سکانس وارد گروه فيلمبرداري شدم. اين اتفاق براي من خوشايند بود. چون مانند سرهنگ براي اولين بار بود که در فضا قرار ميگرفتم و بهتر ميتوانستم نقشم را ايفا کنم.
وي ادامه داد: طراحي و فضا سازي فيلم را دوست داشتم . معتقدم که هنرمندان جاسوسان خداوند هستند و يکي از بهترين جاسوسان حاتميکيا است. او قادر است مسائل پنهان و مخفي مانده جامعه را به حول و قوت الهي به نمايش بگذارد. حاتميکيا هميشه نخستين تيغ را بر خودش وارد ميکند که قابل ستايش است.
مريلا زارعي درباره همکاري با حاتميکياگفت: در اين فيلم به عنوان دومين همکاري يکي از بهترين و دلپذيرترين لحظاتم را سپريکردم. کار با حاتميکيا براي من فرصت ارزنده و مغتنمي بود که خداوند را از اينبابت شاکرم.
زارعي خاطرنشان کرد: قبل از بازي دراين فيلم من به دليل اينکه فيلمنامههاي بسيار سطحي در اختيارم قرار ميگرفت درشرايط روحي بسيار سختي قرار داشتم . اما زماني که اين پيشنهاد به من شد با تمام وجود تلاش کردم تا نقشم را به بهترين شکل ارائه دهم . بعد از اين فيلم احساس کردم که دوباره بايد به کارم ادامه دهم و نااميد نشوم.
در ادامه سارا سعيدي از تجربه همکاري با حاتميکيا ابراز خرسندي کرد و تاکيد کرد تبديل اين کارخانه متروک به يک موسسه و لوکيشن اصلي فيلم کار بسيار سختي بود.
محمد پيرهادي درباره تجربه چندين ساله همکاري با حاتميکيا گفت: من و حاتميکيا دوستي ديرينه با يکديگر داريم اماسر صحنه فيلم دوستي ما به يک همکاري مسرت بخش تبديل ميشود. آماده کردن ساختماني متروکه براي تبديل به لوکيشن اصلي فيلم کار بسيار مشکلي بود.اما به گمانم ما از پس آن برآمديم.