خبرنگار شهر: جلد سياه «اولين روز تابستان» و طرح روي آن، برخلاف کتابهاي رنگ و وارنگي که کانون چاپ ميکند، خبر از يک داستان تيره ميدهد. روي جلد سياه، تنها قطعهاي با پوشش UV براق شده که چهره يک نوجوان را محصور شده در قابي به شکل يک خانه نشان ميدهد؛ نوجواني با چهرهاي معصوم که اگر تهريشش نبود، دختر به نظر ميآمد.
داستان با بد و بيراه و سرزنش و ناسزايي شروع ميشود که قهرمان داستان جلو آينه به خودش ميگويد. ظاهرا اتفاقي افتاده که راوي نوجوان، خودش را باعث پيش آمدن آن ميداند. به نظر موضوع جديتر از اتفاقات معمولي است که براي پسرهاي نوجوان ميافتد و براي همين هم راوي دو هفتهاي است که خودش را در اتاقش حبس کرده، گويي از ترس و از خجالت.
سيامک گلشيري که شايد شم داستاننويسي را از عمويش ارث برده، داستان را از جايي شروع ميکند که خواندن ادامهاش براي مخاطب قطعي است. با اينکه رمان براي نوجوانان نوشته شده، سطرهاي اول کتاب اين سوال را پيش ميآورد که چه کسي تا اين حد از خودش بدش ميآيد؟ چند سالش است؟ اگر نوجوان است چرا از خودش بدش ميآيد و چه کرده که به خود ناسزا ميگويد؟
در صفحه 14 کتاب ميفهميم که اسم قهرمان داستان کامي است. کامي بعد از بد و بيراهها شروع به تعريف داستان ميکند و از مراودهاش با شخصي به نام ناصر ميگويد که گويا از خودش بزرگتر است، بزرگتر، قويتر و جسورتر. جسارتي که بوي خلافکاري و دردسر ميدهد.
زبان راوي در سراسر داستان عاميانه و گاه کوچه بازاري است. گلشيري که متولد سال 47 در اصفهان است و تا به حال 9 رمان و پنج مجموعه داستان منتشر کرده، کارشناس ارشد زبان و ادبيات آلماني است و بهجز نوشتن داستان و رمان، چند کتابي را هم از آلماني به فارسي ترجمه کرده. او از سال 71 که نوشتن را شروع کرده بيشتر براي بزرگترها مينويسد؛ ولي قبل از اين «سمک عيار» که تحليل و تلخيص از داستان سمک عيار است و همينطور «قصه ديگچه و ملاقه» که ترجمه يک داستان از ميشائيل انده است را با همکاري انتشارات کانون پرورش فکري کودکان و نوجوانان چاپ کرده است.
گلشيري در «اولين روز تابستان» قصهاي عبرتآموز براي نوجوانان ميگويد، قصهاي که روابط ميان شخصيتهاي آن شبيه به بسياري از دوستيهاي دوران نوجواني است، پر از بلندپروازيها، تعارفها، نه نگفتنها، زياده اعتمادکردنها و اسطوره ساختنها.
«اولين روز تابستان» 80 صفحه دارد و نثر روان آن ميتواند ساعتي خواننده را با خود تا انتهاي داستان بکشاند؛ داستاني که ميشود آن را در يک نوبت خواند. کتاب با همان شکل و شمايلي صفحهبندي و حروفچيني شده که «صوفي و چراغ جادو» ابراهيم حسنبيگي، «لالو» يوسف قوجق، «شاهينها و بشکهي باروت» محمدرضا اصلاني، «دوست غارنشين من» محمدکاظم اخوان، «فقط بابا ميتواند من را از خواب بيدار کند» مژگان بابامرندي و «هستي» فرهاد حسنزاده در مجموعه «رمان نوجوان امروز» براي گروه سني «د» و «هـ» منتشر شدهاند.
تيراژ 15000 نسخهاي هم انگار امتيازي براي همه کتابهاي اين مجموعه است و کانون «پرورش فکري کودکان و نوجوانان» ميخواهد حسابي فکر نوجوانان را پرورش بدهد. اين يکي 1800 تومان است و مينو کريمزاده ويراستارياش کرده، طرح جلد مرموزش کار پژمان رحيميزاده و صفحهآرايياش هم کار مهدي نعمتي است.
بايد خواند و ديد اين تابستان که «کامي» از روز اول خرابش کرده، از آن تابستانهايي است که «رز زرد» و «من ميدانم تابستان گذشته چه کرديد» از رويش ميسازند، يا اين که جلد سياهش آنقدرها هم سياه نيست!