شنبه ۲۹ ارديبهشت ۱۴۰۳
ساعت : ۰۲:۳۴
کد خبر: ۴۹۸۰۰
|
تاریخ انتشار: ۱۱ اسفند ۱۳۹۰ - ۲۰:۳۶
گفت و گو با كيوان ساكت‌‌، نوازنده تار و مدرس دانشگاه؛
كيوان ساكت يكي از هنرمندان باسابقه در عرصه آهنگسازي و نوازندگي تار و سه‌تار است. او اولين درس‌هاي موسيقي را از دايي‌‌اش منوچهر زمانيان در كارگاه موسيقي كودكان و نوجوانان در صدا و سيماي وقت فرا گرفت.

پس از مدت كوتاهي معلم وي منوچهر زمانيان به دليل ادامه تحصيل از مشهد رفت و مدتي كلاس بدون معلم بود. از آن پس حميد متبسم كه در دانشسراي هنر تهران، موسيقي مي‌خواند و براي بازديد خانواده به مشهد آمده بود در كارگاه موسيقي به تدريس مشغول شد و 2 تابستان پياپي معلم آنجا بود. در سال 1375 گروه وزيري را تاسيس كرد و از آن زمان تاكنون آثار زيادي را با اين گروه اجرا كرده‌است. در سال 1369 به دعوت پرويز مشكاتيان به عنوان نوازنده و تكنواز به گروه عارف دعوت شد و حاصل اين همكاري آثاري نظير «افق مهر»، «وطن من» با صداي ايرج بسطامي، «مقام صبر» و. . . است.

 

 

برپايي كنسرت در داخل و خارج از كشور و تاليف كتاب‌هاي نظري براي آموزش تار و سه‌تار نيز گوشه‌هايي از فعاليت اين هنرمند طي سال‌هاي اخير به شمارمي‌رود. او امسال در بيست و هفتمين جشنواره موسيقي فجر همراه اركستر فرهنگسراي بهمن به اجراي برنامه پرداخته است. با او به بهانه حضورش در اين جشنواره به گفت‌وگو نشسته‌ايم.



اگر موافق باشيد گفت‌و‌گو را با سوالي درباره نوآوري شروع كنيم. درگفت وگويي كه سال گذشته با هم داشتيم اشاره كرديد كه نوآوري يك نياز است. با اين حال هنرمند نه‌تنها در حيطه موسيقي كه در تمام زمينه‌ها چه وقت مجاز به نوآوري است؟


نوآوري عنصري نيست كه خود به خود به هنرمند تزريق شود. بلكه اين مساله از طريق درك هنرمند از محيط پيرامونش شكل مي‌گيرد. در واقع نوآوري يك ضرورت به شمار مي‌رود و زماني نوآوري حاصل مي‌شود كه تمام شرايط براي هنرمند مانند داشتن روح زيبايي شناسي، تاثيرپذيري او نسبت به محيط و... مهيا شده باشد. به عنوان مثال در حيطه قصيده و غزل هزاران شاعر به سرودن شعر در قالب‌هاي متداول پرداختند تا شاعري چون حافظ در راس آنها قرار گرفت.

 

مي‌توان گفت نوآوري نيازمند آبشخور تازه در بستر جامعه است. البته همان‌طور كه اشاره كردم، هنرمند بايد براي ابداع كردن، مولفه‌هايي چون شناخت و استعداد و توانمندي را داشته باشد. هم چنين خيلي عوامل ديگر دراين ارتباط وجود دارند كه دست به دست هم مي‌دهند و زمينه را براي نوآوري در يك هنر فراهم مي‌كنند. در خيلي مواقع، هنرمند وقتي به خلق يك اثر پرداخت تازه مي‌فهمد كه اتفاق تازه‌اي در اين اثر افتاده است كه پيش از اين امكان نداشته است.

 

به اين صورت است كه نوآوري در اثر يك هنرمند متجلي مي‌شود و گرنه نمي‌شود گفت هنرمند مجاز به نوآوري است يا خير. اصلا كلمه مجاز بودن معني ندارد و همان‌طور كه اشاره كردم محيط پيرامون هنرمند در ذهن او تاثير مي‌گذارد و موجب تشكيل چنين فرآيندي مي‌شود.



آيا مي‌توان درباره خود شما نوآوري را اجراي قطعاتي از آهنگسازان كلاسيك جهان به وسيله تار و سه‌تار قلمداد كرد؟


اين كه من با تار و سه‌تار آهنگ‌هاي مشاهير دنيا كه در برهه‌اي از زمان بر موسيقي جهان تاثيرات شگرفي داشته‌اند را در قالب تكنوازي يا به همراهي اركستر زده‌ام نمي‌توان نوآوري دانست، بلكه مي‌توان آن را حركتي جديد عنوان كرد. زماني كه من به انجام چنين كاري پرداختم هدف اصلي‌ام جلب كردن توجه جوانان به سمت سازهاي ايراني بود.


در واقع مي‌خواستم به آنها بفهمانم كه سازهاي ايراني قابليت بالايي دارند كه مي‌توان موسيقي دنيا را به وسيله آنها نواخت. به طور كلي هر حركت نويي كه در عادت‌هاي فسيل‌شده رسوخ كند و خلاف جهت بيان هنري معمول صورت بگيرد نوآوري است و مشخصا همان‌طور كه طرفداران خود را دارد منتقدان خود را نيز خواهد داشت. امروز بعد از گذشت سال‌ها خيلي‌ها علاقه‌مند شدند حركتي كه من طي سال‌هاي گذشته در حيطه تار و سه‌تار انجام داده‌ام را دنبال كنند. من نشان دادم سازهاي ملي ما اين توانمندي را دارند كه ظريف‌ترين و دشوارترين ملودي‌هاي معروف دنيا را به مدد آنها نواخت.


حالا يك عده در اين مسير به تقليد هم پرداخته‌اند و اين كه موفق شده‌اند يا نه به خودشان مربوط است، اما روشي كه من در آن سال‌ها در پيش گرفتم و قطعاتي از آهنگسازان جهاني را با تار و سه‌تار نواختم با استقبال زيادي مواجه شد. به طوري كه آلبوم‌هاي «شرق اندوه»، «آن سوي آب و گل» من توانستند حركت‌هاي تازه‌اي در عرصه آهنگسازي و موسيقي ايراني به شمار روند و بعد از گذشت سال‌ها، هنوز در رديف پرفروش‌ترين آلبوم‌هاي موسيقي تكنوازي به شمار مي‌روند. اينها نشان مي‌دهد كه جامعه در آن برهه حركت‌هاي دشواري از اين دست را پذيرفته بود.


البته اين را اضافه كنم كه من براي هركدام از اين آلبوم‌ها زحمات و مرارت‌هاي زيادي كشيدم. مثلا وقتي دوره رمانتيك را كار مي‌كردم نه چيز ديگري مي‌شنيدم و نه مي‌ديدم. دائم در حال تمرين بودم. سرگذشت شوپن و آهنگسازان دوره رمانتيك را مطالعه مي‌كردم و قطعاتشان را تمرين مي‌كردم. اما شيوه نوازندگي من مي‌تواند نوآوري به شمار رود. زيرا من جملات و تكنيك‌ها و پاساژهايي را در حين نوازندگي‌ام استفاده مي‌كنم كه پيش از اينها در هيچ مقطعي از زمان ازهيچ استادي نديده بوديم.


همين‌طور در نوع ساختار كنسرتينوهايي كه براي تار و سه‌تار و اركستر تار و پيانو ساختم نوآوري كردم و مي‌بينيد كه تا پيش از اين كارها كنسرتينوهايي نظير آن ساخته نشده بود. اگرچه استاد وزيري، آهنگ‌ها و قطعات بسيار زيبايي براي تار ساخته‌اند، ولي با فرم و قالب متفاوتي كه من ساخته‌ام فرق دارد. به اين ترتيب مي‌توان نتيجه گرفت كه نوآوري عنصري است كه سلسله شرايط جامعه موجب آبستن‌شدن آن مي‌شود. حتي ممكن است اين آبستني سال‌ها طول بكشد و همان‌طور كه پيش‌تر هم گفتم بايد بستري براي زايش اين حركت ميسر شود.



يك سوال هم درباره سبك. به نظر شما ضرورت دارد هر هنرمندي كه پا به عرصه هنر مي‌گذارد الزاما صاحب سبك شود؟ كما اين كه خود شما از جمله هنرمنداني هستيد كه معتقديد سبك فرآيندي است كه خود به خود به وجود مي‌آيد؟


سبك و شيوه امضاي هنرمند است. اگر هنرمند به يك بيان شخصي و دروني مستقل خود دست يابد در حقيقت توانسته امضاي خاص خود را داشته باشد. در غير اين صورت هنرمند مقلد مي‌ماند. در معاصرين هم هنرمنداني هستند كه از استاداني چون جليل شهناز، فرهنگ شريف و... تقليلد مي‌كنند. اصولا چندين سال است كه حالت بدي در بين هنرمندان خاصه جوانان به وجود آمده و چشم و هم‌چشمي ‌و بدگويي رواج يافته است. به نظر مي‌رسد وجود اين عادت‌هاي ناپسند موجب مخدوش شدن و از بين رفتن گوهره موسيقي اصيل ايراني مي‌شود.



شما در بيست و هفتمين جشنواره موسيقي فجر به اجراي برنامه پرداختيد. اگر ممكن است درباره اين برنامه توضيح دهيد؟


اين برنامه 28 بهمن برگزار شد. من اركستر فرهنگسراي بهمن را رهبري مي‌كنم و به آهنگسازي خود، قطعاتي را نيز در اين اركستر نواختم. سال گذشته نيز اين اركستر را آموزش دادم و توانست مقام نخست را در جشنواره موسيقي فجر كسب كند. دراين برنامه نيز قطعاتي چون «يك نوروز»، «يك خانه پر از مستان»، «دور از وطن» و... به خوانندگي علي ياري‌پور اجرا كرديم. همچنين امسال در جريان برگزاري موسيقي فجر در خانه هنرمندان ايران با موضوع تجزيه و تحليل موسيقي ايران از نگاه امروز به سخنراني پرداختم.



فكر مي‌كنيد جشنواره‌اي مانند جشنواره موسيقي فجر كه به هر حال 27 دوره از برگزاري آن مي‌گذرد چقدر توانسته از منظر عملكرد براي مخاطب و هنرمندان راضي‌كننده باشد؟


بي‌ترديد جشنواره بايد حامل پيام و اتفاقي باشد. نه‌تنها در زمينه موسيقي كه در تئاتر و فيلم نيز بايد چنين مولفه‌اي وجود داشته باشد. بويژه آن كه مسوولان براي برگزاري جشنواره‌هايي از اين دست زحمت مي‌كشند، اما ظاهرا دستشان از نظر مالي بسته است و بودجه چنداني در اختيار ندارند. در عين حال هنر موسيقي هنر پرخرجي است كه نيازمند بودجه زياد است. به نظرم متوليان برگزاري جشنواره موسيقي فجر بايد به اين سمت و سو بروند كه دليل برآورده نشدن انتظارات از سطح كيفي جشنواره چيست.



آقاي ساكت! در عرصه هنرهاي تجسمي ‌بسياري از هنرمندان زبده و پيشكسوت بر اين باورند كه آنچه توانسته نظر غربي‌ها را نسبت به هنر ما خاصه مينياتور جلب كند وجود عرفان شرقي است كه در كار هنرمندان به چشم مي‌خورد. آيا اين مساله درباره موسيقي ايران هم صادق است؟


بدون شك. هرچند موسيقي ايراني به دليل محدوديت‌هايي مثل ممنوعيت صداي زن، نحوه اجراها و نشان‌ندادن سازها مورد بي‌مهري و كم‌لطفي قرار گرفته است، اما توجه غربي‌ها به تم‌ها و ملودي‌هاي شرقي همواره وجود داشته است. بخصوص اين كه هنرمندان غربي به گام‌هاي شرقي گوشه چشمي‌دارند.

 

تا اندازه‌اي كه موسيقي پاپ و راك امروزي آنها برگرفته از مدهاي شرقي است. بخصوص مدي كه در اين موسيقي از يونان قديم گرفته شده و شباهت زيادي به شور يا نواي ما دارد. شما چنين ويژگي‌هايي را مي‌توانيد در ترانه‌هاي آنها نيز مشاهده كنيد. آنها از فضاي موسيقي مينور و ماژور خود دور شده و به موسيقي شرقي نزديك شده‌اند. براي همين است كه مي‌بينيد موسيقي آنها اينقدر مورد توجه قرار مي‌گيرد. دليلش اين است كه مدها و گام‌هايشان غالبا ملهم از موسيقي شرقي است.


از اين بحث كه بگذريم اجازه بدهيد يك سوال هم درباره آلبوم‌هاي موسيقي بپرسم. در 2 دهه گذشته آلبوم‌هايي منتشر مي‌شدند كه آهنگسازي آنها برعهده هنرمندان بزرگي چون كامبيز روشن روان، فريدون شهبازيان و... بوده است. اين آلبوم‌ها به مدد وجود چنين آهنگسازاني توانستند صرف‌نظر از اين كه نقطه عطفي در موسيقي معاصر ايراني باشند تا سال‌ها براي مردم خاطره ساز شوند. حال آن كه امروز ديگر چنين ويژگي‌هايي در آلبوم‌هاي موسيقي به چشم نمي‌خورد يا اگر هست اندك است.


به نظر شما اين به كم‌كار شدن برخي آهنگسازان برمي‌گردد يا دليل ديگري دارد؟

 

به نظرم آهنگسازان كم‌كار نشده‌اند، اما نمي‌شود انتظار داشت شرايط اجتماعي در تمام دوره‌ها يكسان بماند و از همه مهم‌تر حال روحي هنرمندان دستخوش تغيير نشود. امروز برخي عوامل موانه ميان مخاطب و آهنگساز را بر هم زده است. يكي از اين عوامل نبود حق كپي‌رايت و عدم حمايت دستگاه‌هاي ذي‌صلاح از مصنفان و مولفان است. اين مساله باعث شده توليد اثر بالا برود و در عين حال به كيفيت لطمات زيادي وارد شود.

 

ديگر اين كه صدا و سيما آثار برخي جوانان را كه هنوز در زمينه آهنگسازي به تكامل و پختگي نرسيده‌اند را پخش مي‌كند. اين در حالي است كه آثار اين عده از نوپايان موسيقي، هنوز صلاحيت شنيده شدن به وسيله مردم را ندارد. تصورم بر اين است عواملي از اين دست اين موازنه را برهم زده‌اند و طبعا از اين رهگذر ذوق و سليقه شنيداري مردم نيز افت كرده است.



 

ظاهرا در حال حاضر مشغول آماده‌سازي آلبوم تازه‌اي با عنوان «مي‌تراود مهتاب» هستيد كه توسط اركستر سنتي سازهاي ايراني تنظيم شده و خوانندگي‌اش برعهده سالار عقيلي است؟

 

بله، اين آلبوم در واقع در رديف نخستين آلبوم‌هايي است كه با تركيبي متفاوت عرضه خواهد شد. در اين آلبوم 7 قطعه ضربي آوازي به چشم مي‌خورد و به احتمال زياد چهارده ترك خواهد داشت. تا امروز كارهايي كه بيشتر در اين قالب عرضه‌شده تك‌صدايي بوده كه اصطلاحا به آن مونوفونيك گفته مي‌شود يا كارهاي اركستر ملي بيشتر براساس سازهاي غربي بوده است، اما دراركستر ما به عنوان مثال دوازده كمانچه هست كه هم كنترپوان است و هم‌ هارموني دارد.



  

تمام اشعار اين آلبوم از نيما يوشيج است؟

  

نه، فقط يك شعر مي‌تراود مهتاب از اوست. بقيه از شعر شاعران ديگر استفاده شده است.



 

برخي معتقدند موسيقي سنتي ازاين جهت دلنشين است كه متكي به ادبيات كلاسيك است. سوال اينجاست كه آيا مي‌شود خارج از اين چارچوب ادبيات كلاسيك در موسيقي سنتي بهره گرفت؟

 

ببينيد موسيقي كه امروز اجرا و مورد توجه عام و خاص است از 2 بخش متن و حاشيه تشكيل شده است. به اين صورت كه متن بايد از كلام پارسي باشد. در واقع استفاده از كلام پارسي ناگزيري موسيقي ايران است. شايد به اين خاطر كه اگر كلام پارسي در موسيقي سنتي نباشد شنونده تمايلي به شنيدن آن نشان نمي‌دهد.

 

 

بخش ديگر نيز حاشيه است كه به تزئين متن كمك زيادي مي‌كند. مشروط بر آن كه مخل فهميدن متن نشود. در واقع؛ آنچه از آن به نام موسيقي ايراني ياد مي‌شود، الزاما بايد براساس افاعيل كلام پارسي اجرا شود. در غير اين صورت، محبوبيت چنداني نمي‌يابد. به اين خاطر است كه آن دسته از موسيقي كه با شعر توام مي‌شود محبوبيت بيشتري پيدا مي‌كند. هرچند به طور استثنا، آثار من كه بدون كلام اجرا شده‌اند مانند «شبي با خورشيد»، «يادگار خون سرو» و... در اين رديف هستند.



 

شما مدت‌هاست كه روي تابلوي اشعار فردوسي كار مي‌كنيد و از اين رهگذر قصد داريد با شهرام ناظري نيز همكاري كنيد. اگر ممكن است دراين باره بگوييد؟

  

همان‌طوركه شما هم اشاره كرديد چندين سال است كه روي تابلوهاي فردوسي كار مي‌كنم و در حال حاضر 5 تابلو با مشاركت شهرام ناظري كار كرده‌ايم كه در حال ضبط و آماده‌سازي است.

 


  

شما هنرمندي هستيد كه فعاليت رسمي‌ خود را بعد از پيروزي انقلاب اسلامي‌ شروع كرديد. امروز چيزي نزديك به 3 دهه از فعاليت‌تان در عرصه موسيقي مي‌گذرد فكر مي‌كنيد درخشان‌ترين دوره‌اي كه توانستيد آثار ماندگار از خود به جاي بگذاريد كدام دوره بوده است؟

  

البته من پيش از انقلاب پا به عرصه موسيقي گذاشتم. مدت كوتاهي شاگرد دايي‌ام بودم و بعد از آن نيز نزد حميد متبسم به فراگيري موسيقي پرداختم. بعد از آن متبسم به تهران آمد. يكي دو ديدار كوتاه نيز با استاد حسين عليزاده داشتم كه با محبت‌هاي بيكران وي مواجه شدم و بعد از آن به شكل مستقل شروع به كار كردم، اما درباره سوال شما بايد بگويم تصور مي‌كنم 4 آلبوم يادگارخون سرو، شرق اندوه، رقص انگشتان و... كه طي سال‌هاي اخير از من منتشر شده در رديف كارهاي مطلوب من به شمار مي‌رود. نه اين كه بگويم اينها بهترين‌ها بوده‌اند، اما توانسته‌اند حرف جديدي به مردم بزنند و مردم نيز در ازا از اين آلبوم‌ها استقبال كرده‌اند.



  

شما از هنرمنداني هستيد كه علاوه بر فعاليت عملي در حوزه موسيقي به نگارش كتاب‌هاي ارزشمندي چون مجموعه 10 جلدي «شيوه نواختن تار و سه‌تار»، «بيست اتدود براي تار و سه‌تار»، «بيست تمرين براي تار و سه‌تار» و... پرداخته ايد. آيا باز هم كتاب جديدي در دست نگارش داريد؟


  

مي‌خواستم به كساني كه كتاب‌هاي مرا در آموزشگاه‌ها و دانشگاه‌هاي موسيقي تدريس مي‌كنند بگويم كه ويرايش كتاب اول و دوم من با عنوان «بياييد تار و سه‌تار بنوازيم» بتازگي منتشر شده است و مي‌توانند براي تدريس از اين كتاب‌ها استفاده كنند.



  

به نظر شما ممكن است در حيطه تار و سه‌تار نوازي شاهد اتفاقات تازه‌تري باشيم؟

 

خودتان مي‌گوييد اتفاق و معلوم نيست اين اتفاق كي بيفتد. شايد امروز شايد هم سال‌ها بعد. به هرحال همان‌طوركه اشاره كردم هنرمند بايد با محيط خود ارتباط برقرار كند تا ببيند چگونه مي‌تواند باعث زايش اين اتفاق شود.

  

منبع: جام جم

  

 

نظر شما