گفتوگوي «شهر» با سيدمجتبي موسوي، رييس اداره حجم سازمان زيباسازي شهر تهران، پاسخگوي بسياري از سوالات مجسمهسازان و اهالي فرهنگ درباره مجسمههاي شهري است. موسوي معتقد است انتخاب مجسمههاي شهري بر اساس معيارهاي استاندارد و جهاني و توسط استادان و پيشکسوتان مجسمهسازي صورت ميگيرد. به گفته وي، مهمترين آسيب مجسمهسازي شهري، ورود افراد غيرمتخصص به حوزه طراحي و حتي مديريت در اين زمينه است. موسوي ديگر آسيب اين حوزه را کوتاهي برخي هنرمندان در اجراي شهري آثارشان ميداند.
معيارهاي شهرداري براي انتخاب مجسمههاي شهري چيست؟
ميتوان گفت موضوع، نقش و کاربرد مجسمه در فضاي شهر، شرايط و استانداردهايي دارد که در همه جاي دنيا ثابت است؛ زيرا قواعد و معيارهاي معماري و شهرسازي تغيير نميکنند، از شهري به شهر ديگر متفاوت نيستند و تنها با توجه به اصول ثابت و مشخص، به فراخور هر فرهنگ و اقليمي، بومي ميشوند. بنابراين حضور مجسمه نيز در فضاي شهر معيارهاي ثابتي دارد. ولي از آنجا که اين حجمها آثار هنري اند و نميتوان مطلقا با چهارچوبها و محاسبات مهندسي به آنها نگاه کرد، دامنه ايدهها و انتخابها در اين حوزه بسيار گسترده است و اساسا ذات هنر نيز چهارچوبپذير نيست.
مجسمهسازي ما نيز مانند مجسمهسازي همه جاي دنياست؛ با اين تفاوت که الگوها و نيازهايي داريم که ما را متفاوت ميکند؛ ولي در کاربرد اين هنر مانند ديگر نقاط جهان هستيم. ما در ايران به دليل اعتقادات خاص و ويژگيهاي بومي و فرهنگي و مذهبي خودمان از همه هنرها و همچنين مجسمهسازي انتظار داريم به اين ويژگيها بپردازد و انتظارات خاص خود را از هنر داريم. از طرف ديگر نيز با توجه به آنچه در دنياي معاصر ميگذرد و با توجه به رويدادهاي اجتماعي و فرهنگي متاخر، نيازهاي متفاوتي داريم. براي مثال به دليل جنگ 8 سالهاي که درگير آن بودهايم، پرداختن به مسائلي چون شهيد، شهادت و جانباز جزء اولويتهاي ماست و به عنوان کشوري که سالها درگير اين موضوع بوده، بايد از همه جوانب از جمله مجسمهسازي به آن بپردازيم.
يعني محتواي مجسمههاي شهري براي شما در اولويت است؟
در حال حاضر اگر بخواهيم انتخاب مجسمه مراحل درست خود را گذرانده و براي نصب در شهري چون تهران، فرآيند طراحي، انتخاب و نصب را درست و ضابطهمند طي کند، بايد از طريق دعوت از هنرمندان، طرح يا طرحهايي به سازمان زيباسازي شهرداري است ارائه شود و شوراي هنري شهرداري که دبيرخانهاش در سازمان زيباسازي و اداره حجم است، بهترين اين طرحها را انتخاب کند. حال وقتي يک طرح در شوراي هنري مطرح ميشود، اولين نکتهاي که مورد توجه قرار ميگيرد، ايده، محتوا و طرحي است که هنرمند براي يک موضوع ارائه داده است و آنچه در شورا رصد ميشود اين است که آيا ايدهپردازي خوبي در اين طرح شده، آيا طراحي مناسب است و آيا نگاه درستي به کليت موضوع شده است؟
پس از انتخاب اثر، کيفيت اجرا، ابعاد و جنس آن نيز نکات حائز اهميتي هستند. گاه ممکن است يک طرح خوب باشد؛ ولي اجراي ضعيف يا ابعاد نامناسب آن، ايده را از بين ببرد. گاهي نيز پيش ميآيد که کاري پيش پا افتاده، اجراي خوبي دارد که سبب ميشود در وهله اول مخاطب را جذب کيفيت خود کند.
بهطور کلي محتوا، زيبايي و کيفيت اجرايي مجسمههاي شهري براي ما حائزاهميت است.
اداره حجم سازمان زيباسازي تا چه حد بر ماندگاري مجسمههاي شهري تاکيد دارد؟
مجسمهسازي مثل هنرهاي ديگر دامنه وسيعي دارد و ميتوان به شکلهاي مختلف به آن نگاه کرد. بحث ماندگاري آثار لزوما به اين دليل مطرح است که از گذشته مجسمه معمولا با جنس سخت ساخته ميشده؛ ولي اصولا ماندگاري يک اثر تنها وابسته به جنس و مصالح نيست. امروز مساله در دنيا تغيير کرده و قرار نيست همه کارها ماندگار باشند. امروز ايدههايي را ميبينيم که ماندگاري آنها در حد همان زماني است که اجرا ميشوند و به آنها آثار ميرا ميگويند. قطعا اگر قرار باشد ما در فضاي شهرمان در همه ابعاد مجسمهسازي فعاليت کنيم، ميتوانيم فضاهايي را به چنين کارهايي اختصاص دهيم. اگر به فعاليتهاي چند سال اخير دقت کرده باشيد، حتما شاهد اين بودهايد که رويکرد جديد ما، حرکت به سمت اجراي آثار موقت است؛ آثاري که با ايدهها و متريال سريعتر و ارزانتر اجرا ميشوند.
معمولا به چه شيوههايي اقدام به تهيه مجسمه شهري ميکنيد؟
طبيعتا به اين دليل که با صورتمسالههاي متفاوتي مواجه هستيم، از روشهاي مختلفي نيز براي حل اين مسائل استفاده ميکنيم. اما براي رفع عمده نيازهاي شهرمان به مجسمه، به يک روش کلي که پيش از اين سياستگذاري شده و پيشتر به آن اشاره شد، عمل ميکنيم که روش خوبي نيز هست و تنها مختص ما نيست؛ بلکه در همه دنيا به اين شيوه عمل ميکنند.
اما روش ديگر، مراجعه به هنرمندان خاص و متخصص در يک کار خاص است. گاهي نياز به طراحي و اجراي اثري هست که هنرمندان معدودي در آن تخصص دارند و طبيعتا براي تهيه آن به متخصصانش مراجعه ميکنيم. همچنين ممکن است آثار و ايدههايي مختص يک هنرمند باشند و اين طبيعي است که از ايدههاي خاص هنرمندان مختلف نيز استفاده کنيم. ولي شيوه ديگر، علاوه بر دعوت ويژه از هنرمندان و سفارش آثار خاص به هنرمندان متخصص، در سال 1386 با انتشار يک فراخوان با ايده آزاد شکل گرفت. اين روش پيش زمينهاي براي برگزاري نخستين دوسالانه مجسمههاي شهري شد که دور سوم آن امسال برگزار ميشود و يکي از روشهاي مناسب براي جذب طرحها و ايدههاي مختلف از هنرمندان مختلف است و تاکنون بسياري از آثار شرکتکنندگان در اين بينالها را خريداري، اجرا و در شهر نصب کردهايم.
تا به حال پيش آمده براي نصب يک اثر شاخص از يک مجسمهساز پيشکسوت احساس نياز کنيد و اصرار داشته باشيد اثري از او در تهران نصب شود؟
بله، چندي پيش به صورت حضوري خدمت محسن وزيريمقدم، که يکي از مجسمهسازان پيشکسوت دوران مدرن ما هستند، رسيده و يکي از آثارشان از جنس چوب را با طي مراحل قانوني از ايشان خريداري کرديم. همچنين مجوز گرفتهايم تا اين اثر را در مقياس شهري با مواد مقاوم بسازيم و اينها صرفا براي اين بود که تهران يک کار از محسن وزيريمقدم در خود داشته باشد.
ما سعي کردهايم همه راهها را برويم. البته مسلما در چند سال اخيري که به مجسمهسازي پرداخته شده، هنوز فرصت کافي را نداشتهايم تا به سراغ بسياري از پيشکسوتان برويم، ولي اين اقدامات را در اداره حجم سازمان زيباسازي در برنامه کاريمان داريم.
در چند دوره برگزاري دوسالانه و سمپوزيوم و در خريد، اجرا و نصب مجسمههاي شهري با چه مسائلي مواجه بودهايد و اگر بخواهيد اين حوزه را آسيبشناسي کنيد، چه نکتهاي بيش از ديگر مسائل توجهتان را جلب ميکند؟
اميدوارم که مديران ذيشعور، فهميده و دنياديده ما سعي کنند از آسيب و آفت زدن فضاي مجسمهسازي جلوگيري کنند. سالهايي که مديران شهري ما اصلا به مجسمهسازي فکر نميکردند، اصلا تصور اين وجود نداشت که مجسمهسازان بتواند آثارشان را در شهر نصب کنند. در آن دوران بسياري از مجسمهسازان مشکلات معيشتي داشتهاند و هيچ حمايتي نيز از آنها نميشده، ولي خوشبختانه امروز فضا باز شده است و اوضاع کمي بهتر است. اما هميشه وقتي يک نهاد در يک رشته فعال ميشود، پاي عدهاي سودجو که هيچ دغدغه هنري ندارند و تنها به دنبال موقعيتهاي مالي و فردي خود هستند، به اين فضا باز ميشود و من اميدوارم بودجهاي که مجسمهسازي اختصاص داده شده، به دست مجسمهسازان واقعي برسد. يکي ديگر از مسائلي که ما با آن درگير هستيم، کيفيت اجراي آثار است. درست اين است که هنرمندان مقيد باشند به اين که اثرشان را با بهترين کيفيت ممکن اجرا کنند و حاضر نباشند فقط در ازاي بستن يک قرارداد و دريافت يک مبلغ، هر کاري را با امضاي خود ارائه دهند. البته من اين موضوع را به همه هنرمندان تعميم نميدهم، ولي هنرمندان بايد به اين درک برسند که صرفا به دليل مسائل مالي حاضر نشوند هر کاري را با هر کيفيتي در شهر نصب کنند؛ حتي اگر هيچ نظارتي بر کار آنها وجود نداشته باشد. هنرمند بايد اعتبار حرفهاي، هنري و امضاي خود را با ارزش بداند و کاري را ارائه کند که کيفيت آن سبب ماندگارياش شود و پس از چند سال مردم آنرا دور نيندازند.
اما بسيار شاهد اين هستيم که يک اثر باکيفيت، به شدت توسط مردم آسيب ميبيند. به نظر شما مشکل از کجاست؟
به هر حال در هر جامعهاي ونداليسم هم وجود دارد و نميتوانيم انتظار داشته باشيم هيچ اتفاقي براي کارهايي که در سطح شهر نصب ميشوند، نيفتد. زيرا حتي گاهي عدهاي با هدفي خاص اين آسيبها را به مجسمهها و حتي مبلمان شهري ميزنند. اما مساله ديگر اين است که ما و هنرمندان بايد براي کارمان اهميت قائل باشيم و به بهترين شکل آن را ارائه کنيم تا از آسيبها در امان باشد. وقتي ما براي مجسمه حريم قائل شويم، از گزند در امان ميماند؛ ولي وقتي ما يک مجسمه را در جايي نصب کنيم و يک ارگان ديگر براي مثال در نزديکي آن يک حفاري انجام دهد يا يک تير چراغ برق يا يک کيوسک نصب کند، طبيعتا بايد منتظر بيحرمتي مردم نسبت به آن نيز باشيم.
البته در مواردي هم ما مقصر هستيم.
برخي از مجسمهسازان از نحوه محاسبه قيمت آثار و مراودات مالي با شهرداري گلايه دارند. فکر نميکنيد گاهي همين گلايهها، دليل اجراي کمکيفيت باشد؟
رويه کار ما به اين شکل است که براي اجراي يک اثر، از هنرمند ميخواهيم ريز هزينههاي طراحي، ساخت و نصب مجسمه را برآورد کرده و ارائه کند. اين هزينهها کارشناسي ميشود و پس از تاييد، مبالغي نيز به آن اضافه ميشود که جمع آنها با برآورد هنرمند، مبلغ قرارداد را تعيين ميکند. بر اساس اين قرارداد هنرمند موظف ميشود مجسمهاي را با مواد، ابعاد و شرايط مشخص اجرا کند. نميخواهم ادعا کنم در همه موارد، ولي در بيشتر موارد، برآورد هزينه ما درست بوده و سعي ما همواره بر اين بوده است که اجحافي در حق هنرمند نشود. ولي بودجه ما نيز از بيتالمال است و بايد درست مصرف شده و طوري برنامهريزي شود که تا حد زيادي نيازها را پوشش دهد.
بله، برخي اوقات بعضي از مجسمهسازان گلايه ميکنند، ولي من 90 درصد اين گلايهها را قبول ندارم. از نظر من بيشتر مباحثي که در اين حوزه مطرح ميشود، کليگويي است. از طرف ديگر به هر حال ما حق داريم و طبيعي است که بر اساس قراردادي که با يک مجسمهساز ميبنديم، انتظار کيفيت خوب در اجراي آن را داشته باشيم، زيرا هزينهها بيشتر مربوط به جنس و ابعاد اند که در قرارداد مشخص است و هزينههاي آن نيز برآورد شده است، ولي کيفيت اجرا که براي ما بسيار حائز اهميت است، مستقيما به نحوه کار هنرمند مربوط است.
البته ممکن است بسياري از هنرمندان در طول يک سال تنها يک قرارداد شهري داشته باشند و ممکن است اين يک قرارداد کفاف هزينههاي زنگي آنان را در طول يک سال ندهد. ولي قرار هم نيست يک قرارداد کفاف زندگي يک ساله را بدهد؛ زيرا يک سفارش، يک سفارش است و سودي به اندازه يک قرارداد دارد. اين که مجسمهسازان و هنرمندان با مشکلات معيشتي روبرو هستند يک مسئله اجتماعي است و با بالا بردن قيمت قراردادها نميتوان آنرا رفع کرد. کمبود اشتغال، مشکلي است که در همه زمينههاي اجتماعي وجود دارد و هنرمندان نيز بخشي از اين اجتماع هستند.
در انتخاب مجسمههاي شهري بيشتر به دنبال آثار هنري هستيد يا آثار مردمي و عامهپسند را ترجيح ميدهيد؟
شهر است و مردم و سلايق و نيازهاي متقاوت؛ مهم اين است که ما در فضاهاي معين آثاري را جانمايي و نصب کنيم که با آن فضا هماهنگي و همخواني داشته باشند. مثلا در يک پارک، يک کار فلسفي و مفهومي چندان پاسخگو نيست و طبيعي است که چنين اثري را بايد در يک مکان خاص فرهنگي هنري نصب کنيم. نقاطي در شهر همچون پارکها که تفرجگاه هستند و مردم براي تفريح از آنها استفاده ميکنند، نيازمند نصب آثاري مانوستر و سادهتر هستند. هم ما و هم هنرمندان بايد اين نکته را رعايت کنيم.
البته مردم هم بايد آموزش ببينند و نگاه عميقتري داشته باشند. لزوما اينطور نيست که در زندگي روزمره که مردم دائما در رفت و آمد هستند، نميتوان برخورد مفهومي با مجسمه داشت؛ بلکه لازم است که مردم هم گاهي در مقابل يک مجسمه مکث کرده و به آن نگاه کنند. ولي مجسمههايي نيز ميتوانند در سطح شهر نصب شوند که عابران تنها با گذر از کنار آنها حس خوشايندي را دريافت کنند. شهر نيازهاي متنوعي دارد و با آثار متفاوت ميتوان اين نيازها را مرتفع کرد.
اساسا با چه هدفي در شهر مجسمه نصب ميکنيد؟
من مجسمه و اثر هنري را لزوما بخشي از جريان زندگي ميدانم و نصب مجسمه در شهر تنها به اين دليل صورت نميگيرد که شهر زيبا شود و سواد بصري مردم ارتقا يابد. بلکه مجسمه يکي از اجزاي شهر و جرياني از زندگي است. ما زندگي ميکنيم، بنابراين راه ميرويم، بنابراين خيابان ميسازيم، مترو ميسازيم، پارک ميسازيم و مجسمه ميسازيم. اگر هر يک از اين ساختنها را بهدرستي انجام دهيم، ديگر بخشها نيز به درستي وجود خواهند داشت، شهر زيبا ميشود، فضاهاي فرهنگي شکل ميگيرند و جاذبههاي توريستي ايجاد ميشوند. به هر حال شهر يک مجموعه شهروندي است که هر کس و هر چيز نقش خود را در آن ايفا ميکند.
براي ايجاد هويت بصري ويژه براي تهران، برنامهاي داريد؟
بحث هويتسازي بحثي سطحي نيست و براي تحقق آن احتياج به آموزشهاي پايهاي داريم. اين فرهنگ بايد از نخستين و کوچکترين واحد جامعه که خانواده است و همچنين در مهدکودکها، مدارس و در همه ابعاد جامعه آموزش داده شود. اگر صنعت بدون هويت داشته باشيم، سينما، شهر و مجسمه بدون هويت نيز خواهيم داشت. نميتوان نبود اين نگاه را در ديگر بخشها ناديده گرفت و وقتي نوبت به مجسمه شهري ميرسد، از هنرمند توقع داشته باشيم اثرش هويت داشته باشد. زيرا هنرمندي که اين مجسمه را خلق ميکند نيز در همين بستر رشد کرده و آموزش ديده و در همين جامعه زندگي کرده است؛ به همين دليل اگر هنرمند نميتواند هويتش را در اثري که ميآفريند به نمايش بگذارد، اين تنها ضعف او نيست. ضروري است اين مباحث را عميقتر و ريشهايتر آموزش دهيم و فرهنگسازي کنيم؛ سپس توقع داشته باشيم مجسمهاي که در شهر نصب ميشود نيز هويت داشته باشد. البته مسئله هويت دغدغه ما و هنرمندان مجسمهساز هست و در جلسات بسياري در اينباره بحث و تبادل نظر شده و اميدوارم اقدامات ريشهاي در اين حوزه انجام شود تا همه چيز از ريشه مسير درست را طي کند.
برخي معتقدند هيئت انتخاب اثر و داوري در سازمان زيباسازي ترکيب ثابتي دارد و نگاههاي تازه و متنوع در آن لحاظ نشده است. آيا سازمان زيباسازي در مشاوره با هنرمندان محدوديتي براي خود قائل است؟
باز هم فکر ميکنم اين حرفها کليگويي است، من شخصا اين اطمينان را ميدهم که نگاهها در شوراي انتخاب آثار متنوع است؛ ولي وقتي قرار است يک شورا، آثاري را داوري کند، نميتوان اعضاي آن را از هر سطحي انتخاب کرد و نياز است اعضاي چنين شورايي در سطح بالايي از دانش قرار داشته باشند. مسلم است که هنرمندان جوان نيز بايد رشد و فعاليت کنند؛ ولي ما نميتوانيم يک جوان کمتجربه را وارد شوراي انتخاب اثر کنيم تا به او آموزش دهيم چگونه داوري کند؛ بلکه نياز است اين دوستان مسيري را طي کنند تا بتوانند بر قضاوت آثار متنوع اشراف داشته باشند.
همچنين ترکيب فعلي انتخاب اثر و داوري ما، چه در بينال مجسمههاي شهري و چه در سمپوزيومها، متشکل از استادان مجسمهسازي دانشگاههاي هنر است و دانشجويان شرکتکننده، خود محصول آموزش و پرورش همين استادان هستند. اين مجسمهسازان کاملا بر هنر مجسمهسازي اشراف دارند و در جريان رويدادهاي جهاني در اين زمينه نيز هستند. علاوه بر آن ما در اداره حجم زيباسازي با اين استادان جلسات مکرري داريم که فارغ از جلسات مربوط به دوسالانه، درباره مجسمهسازي دنيا و نحوه رشد آن در ايران و درباره اينکه چطور ميتوانيم مجسمهسازيمان را همگام با جهان پيش ببريم، بحث ميکنيم.
علاوه بر اين، مگر غير از اين است که تعداد زياد و پرتنوع آثاري که در 5 سال گذشته در سطح شهر نصب شدهاند، توسط همين شورا انتخاب شده است؟
آيا از آثار مجسمهسازان خارجي نيز در سطح شهر استفاده ميکنيد؟
تا اين لحظه مستقيما از طرحهاي مجسمهسازان خارجي استفاده نکردهايم. البته فراخوان مجسمه براي ميدان وليعصر(عج) بينالمللي بود و تعدادي از مجسمهسازان خارجي نيز در اين فراخوان شرکت کردهاند. همچنين در سمپوزيومهاي پيشين، هنرمندان خارجي نيز شرکت داشتهاند و در سومين دوسالانه مجسمههاي شهري که از 20 شهريور تا 10 مهر 91 برگزار ميشود نيز 10 شرکتکننده خارجي داريم.
دغدغههاي شخصيتان در حوزه مجسمههاي شهري چيست؟
همانطور که پيش از اين اشاره کردم، ورود افراد سودجو و غير هنرمند به اين حوزه، ميتواند آسيبهاي جدي به مجسمهسازي وارد کند و البته غيرمتخصص بودن برخي مديران نيز به اين مساله دامن ميزند. به اين ترتيب بخش عمدهاي از بودجهاي که بايد صرف مجسمههاي خوب شود و به معيشت مجسمهسازان نيز کمک کند، به جيب افراد سودجويي ميرود که اينجا خود را مجسمهساز جا ميزنند و فردا اگر سود در سطل زباله شهري باشد، سراغ آن ميروند.
مگر نه اين که اداره حجم سازمان زيباسازي شهرداري تهران متولي تهيه مجسمههاي شهري است و ديگر ارگانها نميتوانند در شهر مجسمه نصب کنند؟
بله. قانون اين است؛ ولي به هر حال برخي اوقات ارگانهاي ديگر اين قانون را ناديده ميگيرند و ما نميتوانيم اين اقدامات را در سطح گسترده شهر به طور کامل کنترل کنيم. متاسفانه وقتي اين ارگانها يا مراکز از کانالي غير از اداره حجم زيباسازي اقدام به خريد مجسمه و حتي نصب آن ميکنند، آثار سطح پايين به مبالغ بسيار بالا به آنها عرضه ميشود. همه مجسمهسازان واقعي، بدون هيچ استثنايي، جايگاه خاص خود را براي ما دارند؛ ولي دلالان و سودجوياني که اصلا نميدانند مجسمهسازي چيست، هيچ جايگاهي براي اداره حجم سازمان زيباسازي شهر تهران ندارند.
گفتوگو: بهار عليزاده