جمعه ۲۸ ارديبهشت ۱۴۰۳
ساعت : ۱۱:۵۰
کد خبر: ۵۴۳۶۶
|
تاریخ انتشار: ۱۵ مرداد ۱۳۹۱ - ۱۳:۵۷
گزارش «شهر» از پديده ديوارنويسي/
ديوارهاي شهر همواره مکاني مناسب براي ثبت گفته‌ها و ناگفته‌هايي است که گاه در قالب جمله‌هاي کوتاه و گاهي نيز در چهارچوب اشکال ساده و سريع، با ذهن جامعه گلاويز مي‌شوند؛ به‌ويژه آن زمان که در شهر، جنبشي پا مي‌گيرد که انکاري است بر نبايدها.

به گزارش خبرنگار فرهنگي «شهر»، ديوارهاي شهر همواره مکاني مناسب براي ثبت گفته‌ها و ناگفته‌هايي است که گاه در قالب جمله‌هاي کوتاه و گاهي نيز در چهارچوب اشکال ساده و سريع، با ذهن جامعه گلاويز مي‌شوند؛ به‌ويژه آن زمان که در شهر، جنبشي پا مي‌گيرد که انکاري است بر نبايدها.



انقلاب 57 در ايران، زمان و زمانه‌ي يکي از پررنگ‌ترين و موثرترين اين گلاويزي‌ها بوده است و ديوارهاي آجري و گاه بتني تهران بهترين، در دسترس‌ترين و مردمي‌ترين سطوحي که بتوان روي آن‌ها حرف دل نوشت. نام اين دل‌نوشته‌ها، شعارها و ابراز خشم‌ها و ارادت‌ها امروز، «گرافيتي نوشتاري» است که نمونه‌هاي مشهوري از آن‌ها هنوز در ذهن بسياري از اهالي نه‌تنها تهران، که بسياري از مردم جهان هست. «مرگ بر شاه»‌هايي با شاه واژگون‌نوشته، «درود بر خميني»‌ها، «مرگ بر منافق»‌ها و ده‌ها شعار که روزها بر خيابان‌ها طنين مي‌انداخت و شبانه بر ديوارها نقش مي‌بست.



در کنار اين نوشته‌ها، دست‌هاي خونين، لاله‌‌هايي که از خون جوانان وطن دميده بودند و بعدها در فاصله سال‌هاي 59 تا 67، چهره شهداي مشهور جنگ تحميلي، شکل تصويري اين گفتن‌ها بود که تحت نام «گرافيتي نمايشي»، هنوز هم براي هر ايراني يادآور ايثار، ايمان و مقاومت است. نه‌تنها در ايران، که در همه‌جاي جهان گرافيتي مظهر اعتراض است، اعتراضي که اغلب اجتماعي است و در برهه‌‌هايي توان سياسي شدن مي‌يابد. به همين دليل است که خلق آن در بيشتر موارد ممنوع بوده ولي با اين حال پس از خلق، برجسته‌ترين‌ و هنرمندانه‌ترين‌ نمونه‌هاي آن حفظ و تبديل به نمادي از آزادگي يک ملت شده‌؛ به‌گونه‌اي که امروز شش طرح «رابرت بنکسي»، هنرمند انگليسي‌تبار، روي ديوار بيت‌اللحم شهرت جهاني يافته و در کنار آثاري از هنرمندان ديگر اين رشته، اين ديوار را که نمادي از تبعيض و ظلم است، تبديل به يک گالري کرده است.






گرافيتي به مثابه يک رسانه

گرافيتي يک هنر و شايد بيش از آن، يک رسانه است. رسانه‌اي ارزان‌قيمت و عمومي که نقد، اعتراض، دغدغه و گاه طنز را يک‌جا در خود جاي مي‌دهد و کپسولي قدرتمند و تاثيرگذار را به مخاطب عرضه مي‌کند. رسانه‌اي که در طول حيات نه‌چندان کوتاهش، گاه تا حد وسيله‌اي براي گروه‌‌هاي خرابکار نزول کرده و گاه در اوج،‌ با تبديل شدن به نشانه‌ي يک جنبش مردمي، تعالي ‌يافته است.



فرم و محتوا در اين شيوه‌ي بياني که به‌ويژه در نمونه‌هاي امروزينش به‌جرات مي‌توان نام هنر بر آن نهاد، از جامعه‌اي به جامعه ديگر و از فرهنگي به فرهنگ ديگر تغيير کرده است. آن‌چه به نام گرافيتي در ايران مي‌شناسيم، علاوه بر ديوارنوشته‌هاي دوران انقلاب، تصاويري است که در سال‌هاي اخير در گوشه و کنار تهران و شهرهاي بزرگ، چهره‌اي متفاوت به ديوارهاي سنگي و سيماني داده است. از طرح‌هاي سريع و تک‌رنگ و گاه شابلوني که تصاوير شناخته‌شده‌اي چون موناليزا، جيغ ادوارد مونش و چهره‌ي چگوآرا را نشان مي‌دهند، تا نوشته‌‌هايي به فارسي و لاتين که با حروف رنگي در هم پيچيده و دورگيري‌شده، يک پيام يا يک نام را تبليغ مي‌کنند و بسيار تاثيرپذيرفته از نمونه‌هاي خارجي هستند. يکي از گرافيتي‌هاي ايراني، تصويري نقش‌گرفته روي يکي از ديوارهاي شهرک اکباتان است. اين گرافيتي با استفاده از برجستگي ميله‌هايي که روي ديوار بتني وجود داشته، اين نرده‌ها را به ميله‌هاي قفسي تبديل کرده است که موجوداتي يک‌چشم شبيه به انسان در پس آن‌ها اسيرند. امراله فرهادي و نفيسه بزرگزاده شهدادي در پژوهشي که زير نظر ايرج انواري با عنوان «ديوارنوشته‌هاي انقلاب» در شماره ششم و هفتم نشريه «ماه نور» در بهمن 1358 منتشر شده است، آورده‌اند: «تقريبا از هزاران شعاري که بر ديوارها نوشته شد حتي نيمچه اثري از قلم پرورده هنرمندان ديده نمي‌شود.»



بر اساس اين پژوهش، در بررسي 200 اسلايد برگزيده از ميان 600 اسلايد مربوط به ديوارنوشته‌‌هاي تهران، يک‌درصد از آن‌ها در بالاي شهر، 76.5درصد در ميان شهر و 22.5درصد در پايين شهر نوشته شده‌‌اند. همچنين طبق آمار ارائه شده در اين متن، 85درصد شعارها افقي و 14درصد آن‌ها به‌صورت عمودي نوشته شده‌اند. درباره زمينه ديوارنوشته‌‌ها نيز 67.5درصد ديوارهايي که بر آن شعار نوشته شده، از سنگ سفيد، سيمان و سطوح روشن بوده است. در بخشي از پژوهش «ديوارنوشته‌هاي انقلاب» که از رديبهشت 58 تا شهريور 58 به‌طول انجاميده و عکس‌هاي مربوط به آن در فاصله 19 آذر 57 (تاسوعا) تا 25 اسفند 57 (روز پاک‌سازي شهر تهران) صورت گرفته، آمده است: «بر زمينه‌هاي وسيعتر مثل ديوارها، شعارهاي کوتاه و فشرده که کوبش بيشتري دارند و داراي هيجان و اثر سريع‌تر هستند نوشته شده است. اين شعارها با توجه به اثر آني و محل وسيع زمينه، بزرگتر نوشته شده‌اند. فيکساتور در اين نوع شعارها زياد بکار رفته است. بر سطوح کوچکتر مثل درها و سطوح فلزي، شعارهاي طولاني‌تر و نقطه نظرهاي گروه‌هاي مختلف، آيات قرآن، گفتار بزرگان مذهبي و سياسي نوشته شده، که با توجه به طول کلام و زمينه محدود، ريزتر نوشته شده است. ماژيک در اين نوع شعارها ابزار نوشتار بوده است.»




درباره‌ گرافيتي

گرافيتي، يک عنوان کلي براي اطلاق بر مجموعه‌اي شامل ديوارنويسي، امضا، شابلون، تابلو، دورگيري و پيس است؛ البته برخي نقاشي ديواري را نيز يکي از شيوه‌هاي گرافيتي مي‌دانند؛ ولي گمان مي‌رود اين دو از برخي جهات کاملا با يکديگر متفاوتند.



شيوه‌هاي خلق گرافيتي در جهان

Tag يا امضا:
يکي از انواع گرافيتي،‌ امضايي به سبکي خاص است که معمولا در اماکن عمومي، روي انواع سطوح، به شکلي سريع و عموما توسط اعضاي گروه‌هاي زيرزميني و غيرقانوني براي نشانه‌گذاري منطقه‌اي خاص، به‌وسيله ماژيک‌هاي پهن يا اسپري، نقاشي مي‌شود.



Throw Upيا دورگيري: عموما دربردارنده کلمه يا نامي است که حروف در هم پيچيده و نسبتا فانتزي آن، با خطي تيره دورگيري شده و درون حروف نيز به‌سرعت با اسپري پر مي‌شود. اين شيوه غالبا به‌سرعت و توسط گروه‌هايي که شعار يا نشانه خاصي دارند، استفاده مي‌شود.



Piece يا قطعه: به يک گرافيتي کاملا رنگي اطلاق مي‌شود که در دفعات متعدد و با طرحي دقيق، تکميل شود. اجراي گرافيتي با اين روش، به اندازه‌‌ي يک نقاشي ديواري وقت‌گير نيست؛ زيرا با اسپري و پيستوله، ولي با دقت بالا، انجام مي‌شود.



Panel يا تابلو: نوعي از گرافيتي است که روي بدنه‌ي قطار، واگن‌هاي مترو، بدنه‌ي اتوبوس يا ديوارهاي طولاني کنار اتوبان‌ها نقش بسته باشد.



Stencil يا شابلون: در اين شيوه با برش و ايجاد طرح دلخواه روي يک صفحه‌ي صاف و سخت، الگويي تشکيل مي‌شود که مي‌توان آن را با اسپري يا رنگ به دفعات روي سطوح مختلف تکرار کرد.




ابزار

در شعارنويسي‌هاي دوران انقلاب، رايج‌ترين ابزار، فيکساتور و ماژيک بوده است؛ البته قلم‌مو نيز بيشتر توسط خوشنويسان، و در مقاطعي چون دوران بختيار و بازرگان که آرامش نسبي در شهر برقرار بوده، عموما براي خوشامدگويي به امام(ره)، استفاده شده است.



استفاده از فيکساتور، ماژيک و قلم‌‌مو در تصويرسازي بر ديوارها مورد استفاده زيادي نداشته است. عدم استفاده از اين وسايل نخست به دليل نداشتن مهارت در طراحي با دست آزاد، و ديگر به دليل عدم امکان شبيه‌سازي تصاوير بزرگان جنبش با اين وسايل بوده است. بنابراين از اين سه ابزار تنها در مواردي معدود به‌منظور ارايه طرح‌هايي از شاه، بختيار و عمال امپرياليسم و ديگر شخصيت‌هاي منفور استفاده شده است؛ چراکه در ترسيم طرح چهره اين افراد، کمترين دغدغه‌اي نسبت به ضرورت شبيه‌سازي کامل وجود نداشته و حتي اجراکنندگان گرافيتي‌ها، از کاريکاتوري شدن تصاوير استقبال هم مي‌کرده‌اند.






رنگ‌ها و خطوط در گرافيتي

همچنين استفاده از شابلون به دليل زمان‌بر بودن طراحي شابلون و سرعت تغييرات شعارها در دوران انقلاب، در شعارنويسي‌ها بسيار محدود بوده و بيشتر در چاپ تصاوير و آرم‌ها از آن استفاده شده است. نقوش شابلون‌ها را بيشتر تصاوير شخصيت‌هاي مبارز، پيشرو و شهدا، و نيز آرم سازمان‌هاي سياسي تشکيل مي‌داده‌اند. بيشترين رنگ به کار رفته در ديوارنويسي‌هاي انقلاب که عموما از کنتراست بالايي برخوردار بوده‌اند، سياه و پس از آن، قرمز است که هر دو رنگ‌هاي نمادين قدرت و هيجان محسوب مي‌شوند. از رنگ آبي نيز در روزهاي پاياني و بيشتر براي تاييد دولت بازرگان استفاده شده است. همچنين گروه‌هاي چپ در مواردي که بيشتر مربوط به واقعه جنگل و سياهکل است، از رنگ سبز در شعارنويسي استفاده کرده‌اند. رنگ‌هايي چون زرد، ارغواني، قهوه‌اي و بنفش، بسيار محدود و بيشتر در اواخر دوره‌ي انقلاب به‌کار رفته است.



خطوطي که عموما در ديوارنوشته‌هاي انقلاب به‌کار رفته، دست‌نوشته‌هايي آزاد و فارغ از قوانين خوشنويسي هستند؛ به‌طوري که تنها در تصاويري که از شابلون براي ثبت آن‌ها استفاده شده است، خطوطي چون نسخ و نستعليق به چشم مي‌خورند. نکته جالب توجه، استفاده از خطوط پهن و تيره براي تصاوير و نوشته‌هاي مربوط به چهره‌هاي محبوب انقلاب، و خطوط ضعيف و نازک براي کاريکاتورها و نوشته‌ها و تصاوير مربوط به شخصيت‌هاي منفور اين دوران است.




تفاوت گرافيتي و نقاشي ديواري

آن‌چه گرافيتي را از نقاشي ديواري تميز مي‌دهد، چند ويژگي کلي است. نخست اين‌که گرافيتي اغلب در حرکتي خودجوش توسط يک فرد يا گروه که الزامي بر هنرمند بودن آن‌ها نيست، روي سطحي مناسب يا نامناسب نقش مي‌بندد؛ ولي نقاشي ديواري عموما به سفارش مراجع حکومتي يا نهادهاي مردمي بر ديواري خاص و توسط يک يا چند هنرمند اجرا مي‌شود. دوم اين‌که گرافيتي در زماني نسبتا کوتاه که از چند ساعت تجاوز نمي‌کند، و معمولا در خفا، اجرا مي‌شود؛ در حالي‌که براي يک نقاشي ديواري در سطح شهر، گاه هفته‌ها وقت صرف مي‌شود و تجهيزات متنوعي براي سهولت و ايمني در اجراي آن به‌کار مي‌رود.



ديگر تفاوت نقاشي ديواري و گرافيتي، هدف از خلق آن‌هاست. زماني ديه‌گو ريورا در مکزيک، ديوارهايي را نقاشي مي‌کرد و پيام اعتراض‌آميز خود را در اين نقاشي‌ها مي‌گنجاند؛ ولي امروز به‌ويژه در ايران، نقاشي‌هاي ديواري بيشتر جنبه فانتزي يا دکوراتيو يافته‌‌اند و اغلب نيز شيوه «ادامه فضا» در ميان شيوه‌هاي مختلف نقاشي ديواري دنبال مي‌شود. ولي گرافيتي حتي آن زمان که از تايپوگرافي و گرافيک فاصله گرفته و به نقاشي نزديک مي‌شود، حاوي پيامي عموما انتقادآميز است و تاثيري بي‌واسطه بر ذهن مخاطبي مي‌گذارد که در يک گذرگاه با آن مواجه شده و از کنارش گذشته است.



همچنين در نتيجه‌ي محدوديت‌‌ها و آزادي‌عمل‌هاي جاري در اين دو حوزه، در ابعاد اين دو نيز تفاوت عمده‌اي ايجاد مي‌شود؛ زيرا کار روي يک سطح بزرگ، براي مثال ديوار يک برج، براي يک هنرمند گرافيتي در کشورهايي که گرافيتي يک جرم محسوب مي‌شود، عملا امکان‌پذير نيست.



در کنار همه اين موارد، تفاوت در شيوه‌هاي اجراي اين دو (گرافيتي و نقاشي ديواري) نيز در جاي خود حايز اهميت است. نقاشي ديواري به دو شيوه اصلي اجرا مي‌شود؛ نخست فرسکو** (فرسک) و سپس، سِکّو. مشخص است که از هيچ‌يک از اين دو روش نمي‌توان در اجراي يک گرافيتي استفاده کرد.




چرا يک شيوه هنري در بيشتر کشورها جرم است؟

گرافيتي به دو دليل عمده در بيشتر کشورهاي جهان جرم محسوب مي‌شود. يکي از اين دلايل، تخريب اموال عمومي و ديگري اعلام مواضع و انتشار شعارهاي سياسي در فضاي غيرقانوني است. هر دو اين دلايل سبب شده‌اند گرافيتي در کشورهاي مختلف با نظام‌‌هاي متفاوت، از سوي حکومت‌‌هاي آزاد، قانونمند و البته ديکتاتور، ممنوع اعلام شود. پرواضح است که اين پديده به زعم حکومت‌هاي دموکرات، علاوه بر ضايع کردن حقوق شهروندي و نوعي ونداليسم، در نوع سياسي خود، ابراز موجوديت يک گروه در فضايي جز فضاي آزاد و قانوني موجود در اين کشورهاست. همچنين در کشورهايي که حکام ديکتاتور دارند، گرافيتي شيوه‌اي براي مخالفت با دولت و انتشار شعارها و نوشته‌هايي است که توده مردم را عليه نظام حاکم برمي‌انگيزد.




**«فرسکو (Fresco)
[فرانسوي: فرِسْک]. اسلوب نقاشي ديواري يا سقفي بر روي اندود گچي. در روش فرسکوي راستين (بوئُن)، لايه‌هاي گچ و آهک روي ديوار گسترده مي‌شود؛ و مادام که لايه نهايي هنوز خشک نشده است، نقاش با رنگ‌ماده رقيق روي ان کار مي‌کند تا رنگ به خورد ديوار رود. با اين روش - که در دوران رنسانس در ايتاليا به حد کمال رسيد - مي‌توان نقاشي‌هايي مقاوم در برابر تغييرات جوي به دست آورد. مشهورترين نمونه‌هاي آن، سقف‌نگاره‌هاي نمازخانه سيستين، کار ميکلانژ است. در روش فرسکوي خشک (سِکّو) - که نقاشي بر روي لايه گچ و آهک خشک اجرا مي‌شود - هم احتمال ورآمدن نقاشي هست و هم محدوديت رنگي وجود دارد. ولي با اين روش، نقاش مي‌تواند رنگ‌هاي تابناک و رنگسايه‌هاي لطيف ايجاد کند. اين روش دوم در دوران رکوکو متداول بود.» (دايره المعارف هنر، رويين پاکباز. چاپ نهم 1389. مدخل «فرسکو»)

گزارش: بهار عليزاده

نظر شما