مادر يک ناشنوا با اشاره به تلاشهاي انجمن خانواده ناشنوايان ايران به خبرنگار اجتماعي شهر گفت: انجمن برنامه و کلاسهاي خوبي تدارک ميبيند اما از لحاظ مادي دستشان باز نيست. به اين انجمنها کمکي نميشود. مسئولين اين انجمن از افراد خير و نمايندههاي مجلس و شوراي شهر کمک ميگيرند. ما در اصل زير نظر سازمان بهزيستي هستيم اما فايده چنداني براي ما ندارد.
ناشنوايان مزايا و حقوقي ندارند
يکي ديگر از والدين ناشنوايان افزود: تا سه سال پيش همه شهريه دانشجويان ناشنوا را سازمان بهزيستي تقبل ميکرد اما چون تعداد دانشجويان زياد شده است به يک سوم و يک چهارم رسيده است. مزايا و حقوقي به اين بچهها داده نميشود. تنها بيمه درماني دارند که آن هم نياز به دوندگي زيادي دارد و در نهايت تاثير آنچناني ندارد و به درد نميخورد.
امکانات براي همه ناشنوايان نيست
وي افزود: ما در شهر اراک هستيم. امکانات به طور مناسب در همه جا وجود ندارد. هر استاني بودجه متفاوتي دارد و سطح رسيدگيها با هم متفاوت است. حتي تهران هم براي اين بچهها امکانات ويژهاي ندارد چه برسد به ديگر شهرها.
کاش ديگران هم بفهمند
اين مادر اظهار داشت: بچههاي زير 6 سال امروز با کاشت حلزوني ميتوانند تا سطح بسيار بالايي توانايي شنيدن را کسب کنند. اين عمل هزينه بسيار سنگيني دارد. تربيت شنيداري خاص دوران زير 6 سال است. من وقتي دخترم 13 ساله بود اين عمل را انجام داد اما درصد موفقيتش پايين بود. واقعيت اين است که من پذيرفتم تا آخر عمر بچه من همين وضعيت را دارد. اميدوارم ديگران هم اين را بفهمند. اينها مشکلاتي است که ما داريم و بايد تا آخر عمر هم با آن سر کنيم.
دخترم ميپرسد براي چه به دنيا آمدم؟
وي افزود: در اين جامعه اين موضوع يک مشکل خيلي بزرگي است. اين بچهها هر لحظه اين کمبود را احساس ميکنند. دختر من هميشه ميپرسد براي چه به دنيا آمدم؟ وقتي در اين جامعه من نميتوانم يک کارهاي باشم و جز اذيت پدر و مادرم کار خيري نميتوانم داشته باشم. چرا به دنيا آمدم. من هم هرچقدر او را دلداري دهم که اين حرفها را نزن فايده ندارد. آنها بچه نيستند و خودشان ميفهمند.
کسي حرف ما را گوش نميدهد
اين مادر ناشنوا با اشاره به تبعيض موجود براي يافتن شغل افزود: الان خيلي از بچههاي ناشنوا با پارتي بازي توانستند شغلي پيدا کنند. اما ما به جايي نرسيديم. کسي هم حرف ما را گوش نميدهد. الان براي فرزند من همه چيز تکراري است. تمام سرگرمياش سرزدن به دو خواهرش است و يک کامپيوتر در خانه داريم که سرگرمي اوست. اما سرگرمي و کار دگيهاي براي آنها وجود ندارد.
ناشنوايان مثل بقيه انسانها هستند
وي افزود: مشاور و معلم فرزند من به ما ميگويند تنها شما ميتوانيد از بچههايتان حمايت کنيد. در غير اين صورت هيچ کاري در جامعه نميتوانند انجام دهند. شما بايد دستشان را بگيريد کمکشان کنيد. اما ما چه کاري ميتوانيم بکنيم. فقط مسئله خورد و خوراک نيست. من بهترين امکانات را مهيا ميکنم براي فرزندم. اما اينها هم زندگي دارند، ميخواهند زندگي کنند. فردا ميخواهند صاحب بچه شوند. مثل بقيه انسانها هستند. دخترم مدام از من ميپرسد چرا دو خواهرش خوشبخت شدند و خودش نه؛ بيفاصله جواب ميدهد دليلش اين کمبودي است که من دارم. اينها جوانند آرزو دارند. من خيلي با او صحبت ميکنم دلداري ميدمش. اما ميگويد مامان دلم پر است حرف نزن يه وقتايي ميبينم در اتاق دارد گريه ميکند. اينها براي پدر و مادر سخت است.
پدرش حرفش را نميفهمد و در خلوت گريه ميکند
وي با اشاره به مشکلات خانواده ناشنوايان ميگويد: وقتي دخترم بچه بود يک سال رفتم سر کلاس نشستم و کامل زبانشان را ياد گرفتم. اما هيچکدام از اعضاي خانواده زبان اشاره را ياد نگرفتند. حتي با پدرش راحت نميتواند صحبت کند. گاهي خيلي از حرفاشو متوجه نميشوند و تنها پدرش مينشيند و گريه ميکند. با برادر و خواهرهاي خود با پيامک در ارتباط است. اما در مجموع اين مشکلات براي ما گذشته است. مسئولان بايد براي بچههاي ناشنوايي که تازه به دنيا ميآيند و سر کلاس ميروندبيشتر توجه کنند. کساني که امروز پا به تحصيل گذاشتن را کمک کنند.
ناشنوايان بسيار احساسي هستند
اين مادر ناشنوا درباره مشکلات ازدواج ناشنوايان ميگويد: وقتي دختر من يک پسر کمشنوا يا ناشنوا ميبيند انگار تمام دنيا را به او دادند. پسرها هم همينطور هستند. اين بچهها بسيار احساسي هستند. انتخاب و رفتار در اين مورد بسيار سخت است.
دختر من تا به حال چند خواستگار شنوا داشته است. اما من که با يک ناشنوا زندگي کردهام ميدانم چنين چيزي صحيح نيست و نميتواند پايدار باشد. يک سال که بگذرد و زيبايي دختر من براي يک فرد شنوا عادي شود تمام مشکلات جلوي چشمش ميآيد. من به کلي نميدانم براي ازدواج دخترم چه بايد بکنم.
دراينباره بخوانيد و ببينيد:
گزارش تصويري اجتماع ناشنوايان به مناسبت روز جهاني ناشنوايان (هياهو در سکوت)