جمعه ۲۸ ارديبهشت ۱۴۰۳
ساعت : ۱۲:۴۸
کد خبر: ۵۶۶۹۰
|
تاریخ انتشار: ۲۶ مهر ۱۳۹۱ - ۱۲:۳۶
دورويي‌هاي تهيه‌كننده «ميلياردر» كارگردان ر ا به ستوه آورد.

به گزارش «شهر» و به نقل از مهر، مسعود کرامتي از نسلي از سينما، تئاتر و تلويزيون است که سال‌ها در عرصه کارگرداني و بازيگري فعاليت داشته‌است. از جمله مجموعه‌هاي تلويزيوني وي مي‌توان به «خانه ما» ما اشاره کرد. البته عمده فعاليت‌هاي وي در سينما در ژانر کودک و نوجوان بوده‌است.

 

وي مدتي پيش کارگرداني سريال «شرکت» به تهيه‌کنندگي رامين عباسي‌زاده را برعهده گرفت اما بعد از مدتي به دلايل نامعلوم از ساخت اين پروژه کنار رفت و عليرضا اميني جايگزين وي شد.

 

سريال شرکت اين روزها با نام «ميلياردر» مراحل تصويربرداري را طي مي‌کند و کرامتي که آن روزها درباره خروج خود از سريال، سکوت کامل اختيار کرده بود در اين مصاحبه ناگفته‌هاي خود را پس از مدت‌ها طرح کرد.

   

آقاي کرامتي از ابتداي کار شروع کنيم. اختلافات اوليه بر سر «شرکت» چگونه شکل گرفت؟

 

کرامتي: حقيقت اين است که من سريالي را به تهيه‌کنندگي رامين عباسي‌زاده براي شبکه اول ساختم که به شکل غريبي تعطيل شد. 430 دقيقه مفيد مونتاژ شده داشتيم، حدود 2 ماه و نيم نيز کار تصويربرداري آن طول کشيد. 5 ماه و نيم قبل از آن هم پيش‌توليد سريال «شرکت» را در دفتر عباسي‌زاده انجام داديم. مجموعا 8 ماه درگير "شرکت" بودم. پس از خروج من از سريال، همه عوامل که با من کار مي‌کردند به غير از 2 بازيگر کار که جزو نقش‌هاي سوم بودند، ماندند و با گروه جديد پروژه را ادامه دادند. به نوعي همه عوامل بيرون آمدند.

  

اين اولين همکاري شما با آقاي عباسي‌زاده بود؟

 

کرامتي: بله، در ابتداي پيش‌توليد عباسي‌زاده فرد بسيار معقولي به نظرم مي‌آمد. حساسيت‌هايي درباره فيلمنامه داشت که به نظرم مثبت و خوب بود. درباره سناريو بسيار دقت داشت و حتي در ارتباط با آن بحث مي‌کرديم. چون فيلمنامه در زمان پيش‌توليد در حال نگارش بود. من خودم هم به شدت درگير بودم. در کل ارزيابي مثبتي از او داشتم. اما کم‌کم سيگنال‌هاي منفي دريافت کردم و احساس کردم حد دخالت او در کار بيش از اندازه است اما با اين حال فکر مي‌کردم که عباسي‌زاده تهيه‌کننده‌اي است که مي‌توان با او صحبت کرد و به نتيجه رسيد و حتي نگران‌ نبود.

 

به هر حال زياد اظهارنظر کردن از طرف تهيه‌کننده شايد به لحاظ حرفه‌اي غلط نباشد و در تعريف سينما و يا تلويزيون خارج از کشور عنوان مي‌شود که اين موضوع از خصوصيات تهيه‌کننده است ولي يک واقعيتي وجود دارد آنهم اين است که در ايران اين گونه نيست. اکثر تهيه‌کننده‌هاي ما دانش آن را ندارند. نمي‌گويم عباسي‌زاده دانش ندارد اما زياد از حد مي‌خواست در کار اعمال سليقه کند.

 

بايد قبول کنيم که اين دوستان در تلويزيون تهيه‌کننده نيستند. بلکه حلقه واسطه بين تلويزيون و گروه اجرايي هستند. در حقيقت مجري‌اند. اين شرايط مخدوش در شکل اعمال قدرت آنها، با هاليوود و حتي خارج از کشور قطعا فرق دارد. در کار ما هم اين اعمال نظارت به نحوي شده بود که مدير توليد سريال ( شهنام شهباززاده که قطعا ايشان هم حرف‌هاي من را تاييد خواهند کرد) چند بار در مقطع پيش‌توليد به من عنوان کرد که ما با تهيه‌کننده دچار مشکل خواهيم شد و پيشنهاد داد که از همان ابتدا بهتر است صحبت‌هاي خود را طرح کنيم.

 

در همين راستا من چند جلسه با عباسي‌زاده داشتم و در آن جلسات وي بسيار مثبت برخورد کرد و حتي درباره اختياراتمان در کار با هم صحبت کرديم.

 

که احتمالاً اين توافقات موقتي بوده‌است.

 

کرامتي: متاسفانه اتفاق خيلي بد ديگري هم در طول کار افتاد که اتفاقا تا زمان شروع تصويربرداري هم ادامه پيدا کرد. متاسفانه در اين مدت من زياد پيغام دريافت مي‌کردم. اين پيغام‌ها من را خسته کرده بود. حتي شرايط به گونه‌اي بود که من احساس کردم با توجه به صحبت‌هايي که با عباسي‌زاده داشته‌ام، گويا مديرتوليد پروژه صحبت‌ها را بد منتقل مي‌کند.

 

اما من نگران شهباززاده به‌عنوان مديرتوليد نبودم. حتي فکر مي‌کردم اين انتقال بد صحبت‌ها براي من مشکلي ايجاد نمي‌کند. به همين دليل به عباسي‌زاده تاکيد کردم که بهتر است اگر صحبتي و يا مشکلي است، پيغام ندهد و مستقيما به خود من بگويد. به هر حال ما در يک دفتر کار مي‌کرديم. اما همچنان اين پيغام‌ها تا روز اول فيلمبرداري ادامه پيدا کرد، که در اصل افتتاحيه کار بود. آنها تعداد زيادي خبرنگار براي کليد زدن دعوت کرده بودند و حتي تعدادي هم مهمان حضور داشت. اين موضوع براي من جاي سئوال بود که مگر قرار است چه اتفاقي بيفتد که اينها چنين مراسمي در نظر گرفته‌اند.

 

واقعيت اين بود که من همان روز مطمئن شدم با فردي طرف هستم که به شدت اهل کارهاي نمايشي و برجسته کردن است و به نوعي مي‌خواهد خودنمايي کند. اما باز فکر کردم که بهتر است من به فکر کار خودم باشم.

   

آن روز مقابل خبرنگاران اتفاقي افتاد؟ برخي رسانه‌ها حاشيه‌هايي را درباره آن مراسم منتشر کردند.

 

کرامتي: بله. مشغول تصويربرداري بوديم که اتفاق عجيبي افتاد. من در ابتدا متوجه تنشي شدم. مدير توليد را صدا کردم و او هم عنوان کرد اتفاقي نيفتاده است. اما به نوعي يک آشفته حالي در گروه ديده مي‌شد. در نهايت متوجه شدم عباسي‌زاده به همراه کارمندش که هميشه به عنوان بادي‌گارد با وي است به حياط دفتر رفته و يکي از بازيگران سريال را که اتفاقا آن روز آمده بود به گروه سر بزند و بازي هم نداشت، اخراج کرده و به وي تذکر داده که از دفتر من برو بيرون!

 

اين من را خيلي ناراحت کرد. وي بدون اينکه با من صحبتي کرده باشد، بازيگر را اخراج کرده بود. من هم کار را تعطيل کردم. به مدير توليد هم اعلام کردم که بهتر است هر چه زودتر درباره اين اتفاق يک جلسه برگزار شود. اما عباسي‌‌زاده گفت بهتر است کار را ادامه دهيد و براي عصر جلسه بگذاريم. من باز تاکيد کردم نمي‌توانم کار کنم. اما تهيه‌کننده در سالن بلند عنوان کرد که عوامل نهار بخورند و کار تعطيل شود. من هم گفتم چون گرسنه نيستم به خانه مي‌روم.

 

وي بيرون رفتن من را هم ديد. اما زماني که در ماشين بودم، با من تماس گرفت که لطفا برگرد دفتر و آقاي فرجي مدير شبکه آمده‌اند و مي‌خواهيم صحبت کنيم تا تکليف را روشن کنيم. من با حسن نيت برگشتم و صحبت کرديم. وي مدعي شد که آن بازيگر يک حرکت غيراخلاقي کرده است (البته ترجيح مي‌دهم درباره اين موضوع حتي صحبت هم نکنم).

 

آنقدر حرکتي که عباسي‌زاده به بازيگر من منتسب کرد، زشت و وقيحانه بود که من در اولين جمله به وي گفتم اين تصويري که شما از بازيگر مطرح مي‌کنيد، حتي سطحي‌ترين آدم‌ها هم اين کار را نمي‌کنند، چه برسد به يک بازيگر آن هم در يک جمع فرهنگي.

   

و اين اولين ترکش‌هاي اختلاف در گروه بود؟

 

کرامتي: به عقيده من وي مي‌خواست از همان اول ميخ خود را بکوبد. من به تهيه‌کننده کار گفتم بهتر است اين موضوع حل شود. وي يک قدم عقب رفت، به مدير توليد عنوان کرد که اگر بازيگر مورد نظر متنبه شده‌، مي‌تواند برگردد! با بازيگر تماس گرفتم که اتفاقا وي در ابتدا اصلا نمي‌خواست، برگردد چون معتقد بود که نمي‌تواند با چنين بي‌حرمتي که به او شده، دوباره کار را شروع کند. اما من خواهش کردم که از اين تصميم صرفنظر کند. وي هم لطف کرد و برگشت.

 

جالب است وقتي برگشت و بازي او در سريال آغاز شد، عباسي‌زاده به شدت از بازي وي راضي بود و بارها اين موضوع را بيان کرده بود. در واقع بعد از آن اتفاق، من ديگر نتوانستم به نوعي دلم را صاف کنم. خيلي هم تلاش کردم تا اين ارتباط درست شود چون من آدم بي‌حاشيه‌اي هستم. گروه به شدت خوبي هم در اين سريال داشتم. خيلي همه با هم رفاقت داشتيم و هيچ مشکلي هم نبود. اما کسي که خارج از اين گروه قرار داشت، رامين عباسي‌زاده بود. که البته نه من و نه گروه نمي‌خواستيم که اين گونه شود.

 

من و گروه کار خودمان را مي‌کرديم و روزي 7 دقيقه و يا 7 دقيقه و نيم خروجي داشتيم و براي من اين زمان ايده‌آل بود. اما باز هم اين پيغام‌ها و کنايه‌ها شروع شد و من مدام مي‌شنيدم و اين جو را خراب مي‌کرد.

   

چطور شد که بحث حضور يک کارگردان ديگر مطرح شد؟

 

کرامتي: يکي از مسائلي که عباسي‌زاده بر آن تاکيد مي‌کرد و من را آزار مي‌داد، اين بود که تهيه‌کننده مدام عنوان مي‌کرد تايم کم است و بيشتر کار کنيد. من گفتم که ما تلاش خود را مي‌کنيم ولي براي بار دوم تاکيد کردم که بنده تندتر از اين نمي‌توانم کار کنم و اگر ناراضي هستيد بدون هيچ دلخوري و بحثي کيفم را از اينجا برمي‌دارم و مي‌روم. شما هم شخص ديگري را بياوريد.

 

اما عباسي‌زاده عنوان مي‌کرد اينگونه نمي‌شود؛ راهکار پيدا مي‌کنيم. وي بعد از مدتي گفت که ما يک گروه دومي تشکيل مي‌دهيم و شما کارگردان و دستياري را به همين منظور انتخاب کن. من هم گفتم شخص خاصي را ندارم. چند روز بعد که ما شب کار بوديم وي حدود 3 بامداد با من تماس گرفت و عنوان کرد: با شخص خاصي صحبت کردي و من گفتم نه. گفت: با عليرضا اميني موافق هستي؟ جا خوردم و تأکيد کردم ايشان که براي خودشان کارگرداني هستند و چند فيلم تاکنون ساخته‌اند. بعيد مي‌دانم که قبول کنند و گروه دوم کارگرداني باشند و زيردست من کار کنند.

  

اما عباسي‌زاده گفت: گوشي با اميني صحبت کن! من با کمال حيرت با وي حرف زدم. اميني همان پاي تلفن گفت: استاد ما آمديم درس پس بدهيم! من در خدمت هستم (الفاضي که براي من خيلي بي‌مزه بود) اما من آنقدر شوکه شده بودم که حتي نتوانستم چيزي عنوان کنم. حدود 20 دقيقه بعد اميني و عباسي‌زاده سر صحنه بودند باز دوباره اين مکالمه از طرف اميني مطرح شد (البته مکالمه که نه، تک گويي).

 

آن شب را گرفتيم. رفتم خانه و واقعا حتي نتوانستم بخوابم. ديگر تصميم را در همان روز در لوکيشن گرفته بودم به پريناز هاشمي برنامه‌ريز کار اعلام کردم که من مي‌خواهم با عباسي‌زاده صحبت کنم که يک هفته‌اي که از شب‌کاري‌ها باقي ‌مانده را بگيريم و وقتي تمام شد ما ديگر نياييم. وي به من گفت اگر شما اجازه بدهيد من ديگر از امروز نيايم. وي تاکيد کرد که من ديگر تحمل اين دورويي و رياکاري را از طرف عباسي‌زاده ندارم.

 

فرداي آن روز، صبح با دفتر عباسي‌زاده تماس گرفتم و عنوان کردم که من 10 روز فرصت مي‌خواهم و از شما خواهش مي‌کنم که مخالفت نکنيد و من اين چند روز کار را بگيرم و کنار بروم و عليرضا اميني کار را ادامه دهد. عباسي‌زاده عنوان کرد، نه اصلا اين حرف را نزن. مشکل شما عليرضا اميني است، من مي‌گويم ديگر از فردا نيايد. گفتم نه من اصلا با وي مشکلي ندارم. من براي اولين‌بار اميني را از نزديک، سر صحنه همين کار ديدم.

 

تاکيد کردم اتفاقا مشکل من با اين برخوردهايي است که در حين کار پيش آمده است ولي وي قبول نکرد، اما براي من ديگر تمام شده بود و من ديگر نمي توانستم اين شرايط را تحمل کنم. حتي به کنايه به وي گفتم اصلا نگران چيزي نباش. اميني در فرصت مناسب کار را مي‌شناسد و حتي تاکيد کردم که من فکر مي‌کنم اميني حتي تمام سناريو را خوانده است. اين بيشتر يک بازي با من است.

 

اما عباسي‌زاده مدام عنوان مي‌کرد که اينگونه نيست. به هر حال تصميم خودم را گرفته بودم. ما چند شب کار را ادامه داديم. عواملي که با من کار مي‌کردند، کم کم متوجه شدند و اعلام کردند که اگر تو نيايي ما هم کار را ادامه نمي‌دهيم. اولين نفر مديرتوليد بود که اين موضوع را عنوان کرد. پشت آن مرتضي پورصمدي مدير تصويربرداري هم به اين موضوع تاکيد کرد. به نوعي آنها نيز عنوان کردند که ديگر تحمل رفتارهاي تهيه‌کننده را ندارند و اگر هم تا الان مانده‌اند به خاطر حضور من بوده است.

 

در اين يک هفته هر شب تهيه‌کننده سر لوکيشن مي‌آمد تا موضوع را به گفته خودش حل کند. من اعلام کرده بودم که ديگر نمي‌آيم. دوباره يکي از آن شب‌ها عباسي‌زاده وارد صحنه شد و بعد از مدتي رفت. دوباره از مدير توليد پرسيدم چه اتفاقي افتاده است و وي عنوان کرد که عباسي‌زاده آمده بود تا سحر ولدبيگي را اخراج کند. ظاهرا ولدبيگي در اتاق گريم عنوان کرده که اگر کرامتي نيايد من هم ديگر نمي‌آيم.

 

جالب است اين خبر به گوش عباسي‌زاده رسيده بود و وي هم آمده بود تا نصف شب او را اخراج کند. اما مدير توليد او را قانع کرده بود که او تا به حال بازي کرده و اين امکان وجود ندارد. اما تهيه‌کننده همان شب با نويد ميهن دوست نويسنده سريال تماس گرفته بود که نقش شيرين (با بازي ولدبيگي) را مي‌تواني، حذف کني؟! نويسنده هم من را در جريان گذاشت. متاسفانه همه چيز در اين سريال به شکل زشت و توطئه‌گرانه و آزاردهنده ادامه پيدا مي‌کرد.

 

با اين شرايط کاملا مطمئن شدم که ديگر نمي‌شود کار کرد. من متوجه نمي‌شدم که چرا عباسي‌زاده حاضر نمي‌شد که خيلي رک و راحت جلوي من قرار بگيرد و عنوان کند که من تو را نمي‌خواهم و از اين به بعد با اميني کار مي‌کنم. در صورتي که من خودم تاکيد مي‌کردم مي‌خواهم بروم پس اين بازي‌ها چي بود؟! من موي خودم را در اين راه سفيد کردم ولي وي 10 سال است تهيه‌کننده شده است.

   

پس خودتان هم تمايل داشتيد که ديگر کار را ادامه ندهيد؟

 

کرامتي: مدير توليد با من صحبت کرد و به عباسي‌زاده هم عنوان کرده بود که ما 15 قسمت از اين سريال را با همين گروه کار مي‌کنيم (اتفاقا 11 قسمت هم به صورت تايمي گرفته بوديم) و مي‌رويم و بعد گروه ديگر کار را دنبال مي‌کند. اما روز آخر عباسي‌زاده دوباره سر صحنه آمد و من گفتم که واقعا خسته شدم و آدم حاشيه‌اي نيستم. او عنوان کرد: آره، واقعا اين کار حاشيه زيادي دارد. تعداد آدم‌ها زياد است و کار شلوغ، در نتيجه تو هم خسته شده‌اي. به هر حال آدم‌ها را خودت انتخاب کردي!

 

من در جواب به او به صورت مستقيم گفتم: آقاي عباسي‌زاده شما اصلا هيچ چيز را به خودت نمي‌گيري. کاملا تعجب کرد، اما من بازهم تاکيد کردم از دست شما خسته شدم. تمام حاشيه کار شخص شما است و ديگر خوشم نمي‌آيد با شما کار کنم من اصلا با گروه خودم مشکل ندارم من از کار خسته نمي‌شوم. من کارم را دوست دارم.

 

جالب است وي عنوان مي‌کرد که زمان نداريم و بازدهي کم است اما حاضر شد که از کار عقب بيفتد و دوباره از ابتدا تصويربرداري را انجام دهد.

 

وي در همان صحبت‌ها عنوان کرد با گرفتن 15 قسمت توسط گروهِ من، راضي است. اما من شرط گذاشتم که به هيچ وجه ديگر در کار دخالت نکند و بعد از اين صحبت رفت. دوباره فردا عصر سر لوکيشن حاضر شد و خيلي محترمانه و مودبانه عنوان کرد که من معذرت مي‌خواهم که نتوانستم با تو کار کنم به همين دليل کار بايد تعطيل شود. من هم قبول کردم. بعد از اعلام اين موضوع بچه‌ها کم کم در جريان قرار گرفتند و اتفاقا تمام گروه با روي خوش با هم خداحافظي کردند و حتي عکس يادگاري هم گرفتند.

 

اما درست از همان فردا، عباسي‌زاده با عوامل تماس گرفت. مدير توليد، مدير تصويربرداري(پورمحمدي)، سعيد پورصميمي، رضا بابک، داريوش صادق‌پور(صدابردار)، داود ژيان(طراح صحنه) و خيلي ديگر از عوامل حاضر نشدند در ادامه مجموعه همکاري کنند.

   

در حال حاضر عوامل يا حتي خود شما طبق قراردادتان مبالغ را دريافت کرديد؟

 

کرامتي: متاسفانه هنوز تسويه حساب نشده است.

 

فکر مي‌کنيد چقدر عليرضا اميني در اين جريان دخيل است؟

 

کرامتي: اين رفتار وي به عقيده من شان و منزلت يک کارگردان را نه تنها زير سوال که از بين مي‌برد. به نوعي بي‌حرمتي کردن به حرفه ما و آدم‌هاي اين حرفه است. به عقيده من اميني به بدترين شکل اين کار را کرد. طبق گفته برنامه‌ريز همان شب ساعت 2:30 عباسي‌زاده به اميني زنگ مي‌زند و او به دفتر مي‌آيد و چند دقيقه بعد تفاهم مي‌کنند تا به من زنگ بزنند. آن جلسه اول، اميني فکر کرده گروه دوم باشد اما بعد که متوجه شد جريان چيست، حتي به روي خود نياورد. من هم به شخصه برايم به عنوان کارگردان ديگر شخصي به نام اميني وجود ندارد و علت آن هم رفتار وي است.

  

با مدير شبکه در اين ارتباط صحبتي نداشتيد؟

 

کرامتي: چند روز بعد از کار با فرجي مدير شبکه قرار گذاشتم و به دفتر او رفتم. به وي تاکيد کردم که اميدوارم بحث کيفيت کار پيش نيايد که اگر پيش بيايد شما بايد راش‌ها را به من بدهيد تا من آنها را مونتاژ کنم و هر جايي که شما خواستيد نمايش دهم تا اين محصول کار من با تمام کارهاي قبلي عباسي زاده مقايسه شود تا ببينم کدام کيفيت پايين تري دارد. فرجي هم به من عنوان کرد که اصلا بحث کيفي کار نيست.

 

اما اخيرا من مي‌شنوم زمزمه‌هايي در دفتر و حتي در ميان گروه جديد هست که کيفيت کار آنقدر پايين بوده که ما مجبور شديم آن بخش‌ها را کنار بگذاريم. البته تاکنون اعلام رسمي نشده است.

  

مدير شبکه هم هيچ دليلي براي شما نياوردند؟

 

کرامتي: آقاي فرجي عنوان کرد که بناي ما حمايت از تهيه‌کننده است، با اين حرف تکليف روشن است.

  

در حال حاضر که پيگير مالي پروژه مي‌شويد جواب شخصي دريافت کرديد؟

 

کرامتي: با عباسي‌زاده درباره مسائل مالي اصلا صحبتي نکردم. مدير توليد هم پيگير بود. من با فرجي چندين بار تماس داشتم. آخرين تماس من با وي دو هفته پيش بود که او عنوان کرد طي دو يا سه روز آينده قسط خواهيم داد و عباسي‌زاده تسويه مي‌کند. از آن دو يا سه روز، در حال حاضر حدود 15 روز مي گذرد و يک بار براي فرجي پيامک دادم در ارتباط با مسائل مالي که جوابي ندادند.

 

مي‌توانيد شکايت کنيد؟

 

کرامتي: قرارداد داريم اما وارد اين موضوع نشديم. حقيقتا درباره اين مصاحبه هم اميدوار بودم که بحث به اينجا کشيده نشود که من بخواهم قصه اين اتفاق را رسانه‌اي کنم. ولي بيشترين چيزي که من را آزار مي‌دهد همان بازي پس و پشتي است که عباسي‌زاده مي‌کند و در آن فضا هم زمزمه مي‌کنند که آنقدر کيفيت پايين بوده که ما را کنار گذاشته و حالا در حال شاهکار ساختن است. من بيشتر به خاطر اين موضوع خواستم اين مطالب را عنوان کنم.

نظر شما