به گزارش شهر و به نقل از روزنامه اعتماد، حسين ربانيغريبي، پيش از آنكه مدير فرهنگي باشد، هنرمند سينمايي است. اين را هم از تيپش ميشود فهميد و هم بعد از چند دقيقهيي كه با شما احساس راحتي كند، حرف دلش را ميزند، البته با اين قيد: «بين خودمون باشه، منم ميخوام برم جهنم.» رباني غريبي 170روز است در طبقه سوم فرهنگسراي رسانه، واقع در ضلع غربي ميدان «وليعصر» تهران، به صندلي رياست تكيه داده، در حالي كه قبلا، در جشنواره فيلم 100 و يكي دو جشنواره هنري ديگر فعال بوده و معاونت فرهنگي يكي دو نهاد از جمله حوزه هنري استان تهران را بر عهده داشته است. اكنون ربانيغريبي در مجموعهيي عهدهدار كارها شده كه وابستگي آشكاري به شهرداري تهران دارد، ولي او ميگويد چندان تابعيت تمامي از سياستگذاري شهرداري ندارد و زير نظر سازمان فرهنگي و هنري اين نهاد فعاليت ميكند كه هيات امنايي اداره ميشود. ولي فرهنگسراي رسانه در اين شرايط و بلبشوي اقتصادي و رسانهيي، چه ميكند؟ پاسخ رباني به اين پرسش، پاسخي است شامل شرح عملكرد شش ماهه او و آرزوهايي كه براي فرهنگسراي رسانه در سر دارد. از جمله رباني ميگويد حاضر است همه ديدگاههاي مختلف، موافق و منتقد در اين فرهنگسرا بنشينند و با هم مناظره كنند، مناظرههايي در تمام زمينههاي رسانهيي، فرهنگي، اجتماعي، اقتصادي و سياسي البته! ربانيغريبي درباره اين مناظرهها ميگويد: «اعلام آمادگي ميكنيم براي هر كسي كه حرفي دارد براي مناظره، بيايد اينجا و عموم مردم نيز بيايند. اگر توان داشته باشيم مناظرهها را مديريت كنيم، اين جنس از ريسك را ميپذيريم.»
گفتوگوي «اعتماد» با اين مدير فرهنگي و رسانهيي را در ادامه ميخوانيد:
به نظر ميرسد فرهنگسراي رسانه، حتي براي اهل رسانه هم شناخته شده نيست. آيا با يك تشكيلات حاشيهيي مواجهيم؟
شخصا به عنوان ريس فرهنگسرا از كاركرد مجموعه در ميان عموم راضي نيستيم. در سه شهر ايران، فرهنگسراي رسانه وجود دارد؛ شهرهاي مشهد، تهران و اصفهان. پس بايد فرقي بين اين شهرها و ساير شهرهاي كشور باشد؟ در دنيايي كه رسانههاي خارجي به صورت جدي و حرفهيي، با پشتوانه فراوان و بودجههاي كلان به مردم ايران، انواع و اقسام پيامهاي مستقيم و غيرمستقيم را ميدهند، اولا ما بايد توليد داشته باشيم، دوما اين توليد بايد نوآوري داشته باشد، يعني توليد محتواي نو داشته باشيم. سوم بايد براي اين توليدات نوآورانه، پژوهش داشته باشيم. قرار است اين كار در فرهنگسراي رسانه انجام شود.
يعني ميخواهيد يك اهرم رسانهيي جديد باشيد؟
حرفم اين نيست كه ما در فرهنگسراي رسانه، خودمان يك رسانهايم. ما رسالت و كارمان اين است كه ميزان مطالعه رسانهها و روزنامهخواني را در بين مردم افزايش ميدهيم، افزايش سطح نگاه م خاطبان نسبت به كيفيت برنامههاي صدا و سيما يا درباره نگاه مردم به اين همه روزنامه، هفتهنامه و بستههاي رسانهيي كه به خانهها ميرود، حتي اين كار را با نصب تابلوي روزنامهخواني در جلوي در مكانهاي عمومي ميشود انجام داد؛ كاري كه مردم بهشدت استقبال ميكنند و ياد ميگيرند براي اطلاع يافتن از وقايع، سراغ روزنامههاي مختلف بروند.
براي اهل فن و كساني كه دستي به آتش دارند، چه برنامهيي در نظر گرفتهايد؟
به طور كلي، مخاطبان ما دو گروهند، يكي مخاطبان عام و مردم هستند كه برايشان برنامههاي متنوعي در نظر گرفتهايم و اجرا ميكنيم. بخشي از آن، در فرهنگسرا اجرا ميشود و بخشي بيرون از محيط اينجا. عليالاصول براي مخاطبان عام، دنبال افزايش سواد رسانهيي به معناي عام آن هستيم و اينكه مردم بدانند با چه رسانههايي طرفند و اين رسانهها چه فرصتها و تهديدهايي را در برابر آنها ميگذارند. در جامعه امروز ماهواره، اينترنت و شبكههاي اجتماعي به عنوان رسانههاي اجتماعي، بهشدت فراگير شده و همه مردم با آن ارتباط دارند. اما تا چه حد از آنها شناخت دارند. بيشتر اين رسانهها، هم توليدكنندهاند و هم پخشكننده توليدات ديگران. ما دنبال اين هستيم مردم بيايند و با رسانهها و تهيه آنها آشنا شوند. حتي عدهيي ميآيند و براي استفاده از رسانههاي مختلف، از كارشناسان ما در اينجا مشورت ميگيرند. از لحاظ آموزشي نيز ما آموزشهاي عام براي مردم داريم. دورههاي مختلف خبرنگاري، عكاسي، سينما، راديو، نويسندگي، كه در سطح مقدماتي برگزار و پس از آن به زيرگروههاي تخصصي زيادي تقسيمبندي ميشود.
توصيه ميكنيد رسانه نگاران بيايند در اين جلسات حاضر شوند؟
براي اهل رسانه، برنامه ما متفاوتتر است. از جمله اينكه در فرهنگسراي رسانه «كلينيك رسانه» تشكيل شده است. اين يك بنگاه حرفهيي براي تبادلات اقتصادي و همكاريهاي جديد اهالي رسانه است. تنها مجموعهيي در ايران، كه داراي مجوز رسمي براي تبادلات دروني در رسانههاست. عرضه مجوزهايي كه در معرض خريد و فروش و اجاره قرار دارند در اين كلينيك انجام ميشود و با توجه به آييننامه اجرايي قانون مطبوعاتي، تمام اين كارها پس از طي مراحل قانوني و اخذ مجوز در هيات نظارت بر مطبوعات، شكل قانوني به خود ميگيرد. مي دانيد كه اكنون عدهيي به دنبال مجوز رسانه براي خود هستند ولي فرآيند اخذ مجوز سالها طول ميكشد، عدهيي هم در اين ميان، با رهن و اجاره رسانهها، براي خود كاسبي راه انداختهاند. ما توصيه ميكنيم در يك تشكيلات قانوني و داراي مجوز، دوستاني كه تمايل به تهيه و تبادل مجوزهاي خود دارند، اقدام كنند و اين فضا در فرهنگسراي رسانه مهيا شده است.
چقدر مخاطب جذب كردهايد و اصلا اين كارها چقدر براي مخاطبان تاثيرگذار بوده است؟
به زيادي تعداد جلسات معتقد نيستم هر چند در سطح جامعه انگار آمار خيلي مهم شده است. اصولا نگرانم كميتپردازيها در عرصه برگزاري جلسات عمومي براي مردم، موضوع اصلي يعني كيفيت در كار فرهنگي را از ياد ببرد. مثلا چند روز پيش دعوت شدم به مراسم اختتاميه هزارمين جلسه شعر فلان فرهنگسرا، اينها كار آماري است، ولي در اين ميان، كيفيت فراموش ميشود.
به نظر ميرسد فرهنگسراي رسانه، قبلا فعالتر بود؟
اجازه بدهيد تمام كارهايي را كه انجام ميدهيم بگويم. به جز كلينيك رسانه، اتاق رسانهيي سينماي ايران را تشكيل دادهايم كه به مسائل و بررسي دغدغههاي روز سينما ميپردازيم. در عين حال فيلمهايي كه در حال اكران است را با حضور عوامل توليد و منتقدان بررسي ميكنيم. مخاطبان عام نيز ميتوانند فيلمهايي را كه ديدهاند از ديدگاه منتقدان بازبيني كنند. اتاق تئاتر روز كه بررسي تئاترهاي در حال اكران است، در فرهنگسرا شكل گرفته. در اين فضايي كه انگار گرد مرده روي فضاهاي تئاتر پاشيدهاند، كارهايي ميكنيم كه مورد توجه مخاطبان عام نيز قرار ميگيرد. در عرصه كتاب، جلسات زرينقلم داريم كه به رونمايي از كتابهاي منتخب مخاطبان ميپردازد. در اين جلسات نيز با حضور نويسنده، به نقد محتواي كتاب ميپردازيم. درصدديم شبكهيي را با عنوان بانك اطلاعاتي اهالي رسانه راهاندازي كنيم. اين كار با هدف معرفي اهالي رسانه براي كساني كه مشغول به كارند، همچنين معرفي رسانهها شكل ميگيرد. مردم ميخواهند بدانند پس و پشت رسانهها چه كساني هستند. هدف بعدي درباره روابط عموميهاست كه هميشه ناديده گرفته ميشود. چندين سال است خبرهاي مهم از در اتاق جلسات هيات دولت منتشر ميشود. در نهادها، سازمانها و ادارات، روابط عموميها به صورت فعال ديده نشدهاند. ميخواهيم آنها را معرفي كنيم و به سمت هويتسازي و تخصصي كردن افراد شاغل در آن برويم. خلأ ديگري كه ميتوانيم تامين كنيم، ساماندهي اتفاقات رسانهيي مانند نشستها و جشنوارههاست. ميبينيم يك روز پر از خبر است و همه نشست گذاشتهاند ولي روز ديگر، رسانهها بدون خبر ماندهاند. جلسات پيشباز هم براي اهالي رسانهيي تشكيل ميشود كه در آن به پيشباز اتفاقات رسانهيي ميرويم. مثلا اگر قرار است جشنوارهيي برگزار شود، قبل از افتتاح جشنواره، جلسات پيشباز رسانهيي ميگذاريم. اهالي و كارشناسان را دعوت ميكنيم و درباره اتفاقي كه قرار است بيفتد، اذهان عمومي را شفاف ميكنيم و آمادگي مردم را افزايش ميدهيم. معمولا قبل از جشنوارههاي فيلم و جشنوارههاي سالانه فجر، اين جلسات را داريم.
به پيشباز وقايع اجتماعي و سياسي هم ميرويد يا فقط در حوزه هنر فعاليد؟
به خاطر فشارهاي سياسي بيروني كه غيرمستقيم روي اين مجموعه وجود دارد، و فضاي كشور كه ملتهب از انتخابات است، مجبوريم مسائلي را رعايت كنيم. به طور مثال در شرايطي هستيم كه اجراي برخي تئاترها به خاطر حضور يك بازيگر متوقف ميشود ولي اگر از قبل برنامه نقد آن را گذاشته باشيم، مجبوريم كنسل كنيم. گاهي هم به خاطر حضور تعدادي از عوامل سينمايي، مورد بازخواست جناحهاي مختلف قرار ميگيريم.
آيا اين مسائل به خاطر وابستگي شما به نهاد شهرداري تهران است؟
نه، فرهنگسراي رسانه در سياستگذاري مستقل است و زير نظر سازمان فرهنگي و هنري شهرداري تهران فعاليت ميكند كه ميدانيد هيات امنايي اداره ميشود و در آن، بسياري از نهادها، نماينده دارند. ولي به همه توصيه ميكنم عرصه را بيش از اين براي همديگر تنگ نكنيم. مدير سابق شبكه سه، آقاي پورمحمدي در مراسم اخير توديع خود گفت: اگر من خودي نيستم، كي خودي است؟ در عرصه فرهنگ اگر به كسي يا مديري اختيار ميدهيم، بايد به او اجازه بدهيم ريسك فعاليتهاي خود را بپذيرد. نميتوان در كنار او فيلتري قرار داد كه قبل از كار، ارزيابي آن اتفاق را انجام دهد و گاهي مانع شود.
مگر سياستهاي رسانهيي شهرداري روي شما تاثير نميگذارد؟
به ما ربطي ندارد، آنها خودشان مركز رسانهيي دارند و سياستهاي رسانهييشان را در آنجا شكل ميدهند. ما فقط فرهنگسراي رسانه شهرداري تهران هستيم و به صورت مستقيم از طريق اتاق فكري كه در معاونت برنامهريزي سازمان فرهنگي هنري انجام ميشود، برنامهريزي و عملكرد داريم. خود نيز در آن اتاق عضو اصلي و نقشمحوري داريم، ولي جمعبندي در آنجا صورت ميگيرد.
صحبتي شده بود كه قرار است نشستي بين عوامل خانه سينما و معاونت سينمايي كشور در فرهنگسراي رسانه برگزار شود، چرا اين اتفاق نيفتاد؟
بله، قرار بود اين مناظره در فرهنگسراي رسانه برگزار شود. چون در صدا و سيما امكان اين كار نبود، ما اقدام كرديم ولي نشد. ما قصد داريم اين مناظرهها هميشه برگزار شود، اعلام آمادگي ميكنيم براي هر كسي كه حرفي دارد براي مناظره، بيايد اينجا و عموم مردم نيز بيايند. در جامعه، كمبود كرسيهاي آزادانديشي داريم. قرار بود اين در دانشگاهها اتفاق بيفتد، ولي اين فضاها به حاشيه رفت و از اصل بحث دور شد. ما امكان اين را داريم كه در فرهنگسراي رسانه، مناظره بين چهرههاي عرصههاي فرهنگ، اقصاد، ورزش و سياست برگزار شود. اين خوراك رسانهيي است كه مردم به آن احتياج دارند. از جايي كه مردم بهشدت در اين باره، كمبود و خلأ حس ميكنند، مطمئنا از اين كار استقبال ميكنند.
شما كه نتوانستيد مناظره دو مقام سينمايي را برگزار كنيد، چطور از همه چهرهها دعوت به مناظره در فرهنگسراي رسانه ميكنيد؟
اين موضوع به تصميم ما برنميگردد. مسائل ديگري در اين باره بود كه امكان اجراي مناظره خانه سينما و معاونت سينمايي را گرفت.
از شهرداري به شما دستور دادند برگزار نشود؟
محدوديتهاي ما تاكنون ايجابي و سلبي نبوده است. دستور اينكه آن فرد را به مناظره دعوت كن، فلاني را نگذار حرف بزند، تاكنون نداشتيم. محدوديت توصيهيي و ارشادي داشتيم، محدوديتهايي نه از لحاظ ساختاري و از مقامات مافوق ما، بلكه توصيهها از سوي صاحبنظران بود. همه چهرههايي كه وارد اين فرهنگسرا ميشوند، نظر ارشادي دارند و توقعات خود را در قالب اين توصيهها به ما عرضه ميكنند. ما اگر به اين تصميم برسيم كه ميتوانيم مناظرهها را مديريت كنيم، پاي تصميم خود ميايستيم. باز هم اعلام آمادگي ميكنيم، براي برگزاري مناظره از هر بخش. اين جنسي از ريسك است كه بالاخره يك نفر بايد انجام دهد و فرهنگسراي رسانه، بهترين فضا است. يك رسانه شايد نميتواند اين مناظره را انجام دهد، چون جهتدار ميشود و ممكن است مناظره برگزار نشود ولي ما اعلام آمادگي كردهايم. حتي در حوزه اقتصادي با اتاق بازرگاني نيز مذاكره كردهايم كه اگر در بين متخصصان اقتصادي كسي هست كه ميخواهد درباره مسائل يارانه، گراني، ارز و... صحبت كند، بياد و حرف بزند. مخالف او هم ميآيد و مناظره شكل ميگيرد. اين مسائل بهشدت نيز مورد استقبال مخاطبان رسانهيي و عام قرار ميگيرد.
شما فرهنگسراي رسانهايد، براي جشنواره و نمايشگاه مطبوعات كه فردا پسفردا آغاز ميشود، چه كردهايد؟
صحبت نكنيم بهتر است. بگذاريد يك سال صبر كنيم ببينيم چه ميشود.