شنبه ۲۹ ارديبهشت ۱۴۰۳
ساعت : ۰۱:۳۸
کد خبر: ۵۷۱۷۶
|
تاریخ انتشار: ۱۴ آبان ۱۳۹۱ - ۱۰:۰۷
كارگردان «اختاپوس» معتقد است كه وضعيت سينماي ايران به شدت نابسامان است، توليدكنندگان را دل‌سرد كرده و اين سينما روند نگران‌كننده‌اي را طي مي‌كند.

شهر: سيدجواد هاشمي كه اين روزها اولين ساخته‌اش را سردر سينماها نشانده است، بيشتر با فيلم‌هاي جنگي و مذهبي در مديوم تلويزيون به عنوان بازيگر براي مخاطبان شناخته شده بود؛ الان به عرصه سينما روي آورده، تجربيات خود را در عرصه سينما بيازمايد .

 

سيدجواد هاشمي متولد تهران و فارغ‌التحصيل رشته کارگرداني دانشکده هنرهاي زيباي دانشگاه تهران است. او براي اولين بار در تئاتر «حج ابراهيم حج عاشورا» به کارگرداني کمال‌الدين قراب بازيگري را تجربه كرد و كارهاي گوناگوني در عرصه آهنگسازي و سرودهاي انقلابي انجام داد تا اينكه در «پرواز شب» رسول ملاقلي‌پور حضور پيدا كرد و در مجموعه تلويزيوني «سيمرغ» كه در زمان خودش سريال جنگي مشهوري بود ظاهر شد. وي همچنين كارهاي «مظلوم اول»، «تنها» و «افسون» را نويسندگي و كارگرداني كرده است. همچنين در «بسوي خورشيد»، «پرواز روح» و «تشنه» در مقام آهنگساز ظاهر شده است. او تاکنون در بيش از 43 فيلم و سريال کوتاه و بلند، حضور داشته است.

 

در حال حاضر به بهانه اكران اولين ساخته‌ سنمايي‌اش، با وي به گفت‌و‌گو نشسته‌ايم كه در ادامه مي‌خوانيد.

 

با توجه به سوابق شما در عرصه تصوير مبني بر اينكه معمولا در حوزه‌هاي مذهبي و جنگي حضور پيدا مي‌كرديد، چطور شد كه به حيطه كودكان روي آورديد؟

 

من 30 سال است كه معلم هستم و وجه معلمي‌ام از وجوه ديگر كارهايم بيشتر بوده است. با عنايت به اينكه با بچه‌ها يك عمر سروكار داشته‌ام، روحيات و رفتار آنها را بيشتر مي‌شناسم و دوست داشتم اولين كار سينمايي كه انجام مي‌دهم، به طور مستقل متعلق به بچه‌ها باشد كه خيلي دوستشان دارم، آنها را جدي گرفتم و فيلم پرهزينه‌اي برايشان ساختم. 

 

درباره ايده لوكيشن مورد نظر در «اختاپوس» و نوشتن فيلمنامه به اين شكل بگوييد.

 

اين فيلمنامه يك سري لوكيشن‌هايي را قاعدتا در درون خود دارد. بنابراين هر كارگرداني كه فيلمنامه را مي‌خواند براساس خاستگاه، سليقه و نوع نگاه خود، لوكيشن‌ها را انتخاب مي‌كند. در اينجا چون خودم نويسنده فيلمنامه بودم لوكيشن‌ها آن چيزهايي درآمد كه در ذهنم بود. البته نمي‌گويم كه صد در صد همه ذهنياتم به تصاوير كشده شد. از جمله لوكيشن‌ها مي‌توانم به كلبه در جنگل اشاره كنم كه يك سوم فيلم در آن كلبه مي‌گذرد و بخش‌هاي ديگري را هم انتخاب و اضافه كردم.

 

با توجه به اينها يكي از بخش‌هاي پرهزينه فيلم «اختاپوس»، بخش دكور و صحنه‌آرايي و مانند آن است. در واقع از كارها و بخش‌هاي پرهزينه فيلم به حساب مي‌آيد. اين موضوع مخصوصا در انتخاب عوامل و بازيگران خود را نشان مي‌دهد. در اين رابطه بايد بگويم تا به حال در فيلم‌هاي حوزه كودك از اين همه بازيگران با اين تركيب استفاده نشده است.

 

همچنين به شدت از طريق كاربرد تكنيك، دكور، لباس و مخصوصا در بخش گريم سعي كرديم يك اتفاق تازه‌اي در سينماي كودك بيافتد. البته اين اتفاق تازه متاسفانه با عدم استقبال تماشاگر روبرو شده است و تاريخ سينما اينقدر با بي‌مهري تماشاگران روبرو نشده بود تا تمام فيلم‌ها با شكست روبرو شوند و فيلم من هم از شانس نداشتن دلار، و شرايط مردم و شرايط خاص سينما با اين وضعيت نامناسب مواجه شد. خيلي از اين شرايط متاسف هستم. اي كاش فيلم «اختاپوس» جايگاه واقعي خود را پيدا مي‌كرد و من خيلي قاطع مي‌گويم عده‌ زيادي انتظار پرفروش بودن اين فيلم را داشتند.

 

استقبال مدارس‌ از «اختاپوس» چقدر مي‌تواند در فروش آن تاثيرگذار باشد؟

 

در حال حاضر چهار تا فيلم كودك و نوجوان همزمان با هم اكران ‌شدند و اين فيلم‌ها از بهترين‌هاي جشنواره‌هاي سال گذشته بودند. در واقع علاوه براينكه «اختاپوس» بهترين فيلم از ديد تماشاگران بود، فيلم «بر بال فرشتگان» جايزه بهترين فيلم از نگاه داوران را دريافت كرد، «كلاه قرمزي و بچه ننه» كه پرفروش‌ترين فيلم شد و «همبازي» هم اثري بود كه دو سه سال در نوبت اكران مانده بود. با اين شرايط مي‌بينيم كه به نوعي يك جشنواره فيلم كودك در سينماي ما راه افتاده و هيچ وقت چنين چيزي سابقه نداشته است؛ به اين شكل فيلم كودك پشت سر هم اكران شود. در حقيقت به نظرم اين شانس من بود كه اينطوري شد.

 

چرا اكران «اختاپوس» را به تعويق نينداختيد؟

به دليل اينكه اين فيلم در بخش خصوصي توليد شده، سرمايه‌گذاري دولتي از اين اثر پشتيباني نكرده و 6 نفر زندگي خود را فروختند و براي ساخت اين فيلم سرمايه‌گذاري كردند. ما يك سال‌ونيم فيلم را به اصطلاح خوابانده بوديم. نمي‌گويم انجمن صنفي در اين رابطه بي‌مهري كردند چون آن بدبخت‌ها هم شرايط حاد خود را دارند.

 

در هر صورت شرايط نابسامان در دنياي ايران است، ما هم در اين اتفاق له شديم، در نهايت برنده اين ماجرا نبوديم و در واقع به هر نحوي با اين وضعيت ساختيم. البته مي‌دانستم شايد چنين وضعي پيش بيايد و به همين خاطر خواستم كه بعد از «كلاه قرمزي و بچه ننه» فيلم ما اكران شود. در حقيقت قرار بود «كلاه قرمزي ‌و بچه ننه» قبل از اكران فيلم «اختاپوس» از روي پرده‌ها جمع شود، براي همين ما با سرگروهي آن فيلم و جاي آن آمديم اما عملا كلاه قرمزي و بچه ننه» جمع نشد بنابراين اين قول و قرارها فقط در حد حرف بود (گرچه عوامل اكران فيلم‌ها ابتدا گفته بودند، بعد از «كلاه قرمزي و بچه ننه» شما اكران خود را آغاز كنيد ما هم گفتيم چشم اما در عمل لطمه خورديم). در حقيقت در خصوص نابساماني اكران نمي‌دانم تقصير كيست اما فقط مي‌دانم كه تقصير من نيست. خيلي‌ها در مورد اين پروژه گفتند که اين فيلم جزو پرفروش‌ترين فيلم مي‌شود اما فعلا كه يك شكست‌خورده است. در واقع به اندازه زحمتي براي آن كشيده شده است، همه توقع داشتند، قطعا به اندازه «كلاه قرمزي و بچه ننه» فروش مي‌كرد.

 

آيا فيلم بزرگسال در تم كودك ساخته‌ايد؟

 

در اين فيلم مي‌خواستم كه هم با بچه‌ها و هم بزرگترها حرف بزنم. به دليل اينكه من در آموزش و پرورش كار كردم، طبق تجربياتم در اين عرصه دريافته‌ام، تربيت وقتي خوب انجام مي‌شود كه اولياي بچه‌ها را مورد خطاب قرار مي‌داديم و مباحث تربيتي را توامان براي والدين و بچه‌ها مطرح مي‌كرديم. بنابراين معتقدم كه اين دو بايد با هم در نظر گرفته شوند تا اثر تربيتي خود را نشان دهد.

   

شما خواستيد در «اختاپوس» حرف‌هاي سياسي را در قالب فيلم كودكان بزنيد؟

 

در اين رابطه يك پلان در يك سكانس را كار كرديم البته خودم با اين موضوع خيلي موافق نبودم و اگر هم اين كار را انجام شد الان اعتراف مي‌كنم كه اشتباه بوده است. به دليل اينكه فيلم من تربيتي است و بعضي از همكاران گفتند اين بخش سياسي را بگذار شايد مخاطبان خوششان بيايد و به سينما بيايند اما كاش آن را حذف مي‌كردم، به دليل اينكه فيلم من فرهنگي است.

   

دليلتان براي استفاده از بازيگران معروف در اين فيلم چيست؟ كمااينكه خيلي از كودكان اصلا نتوانند با محبوبيت يا معروفيت اين بازيگران ارتباط برقرار كنند.

   

براي ساخت «اختاپوس» بازيگر معروف آوردم تا بزرگتر‌ها هم با فيلم ارتباط برقرار كنند و در گريم اين بازيگران هم طوري كار كرديم كه بازيگرها شناخته شوند. در واقع از ماسك استفاده نكرديم و حداقل تغييرات در صورت بازيگر ايجاد كريم به دليل اينكه مثلاهمه بدانند اين شخصيت موش امين حيايي است و از اين موارد. به طور كلي سعي كرديم همه بازيگرها را كاملا با گريم‌هايي نشان دهيم كه همه بتوانند بازيگران را تشخيص دهند.

 

تاثير «اختاپوس» را در سينماي كودك كشور چطور ارزيابي مي‌كنيد؟ 

 

با اكران اين فيلم اتفاق‌هاي خوبي مي‌افتد. در واقع تنها «اختاپوس» بعد از «اژدهاي عروسك‌ها» به عنوان يك محصول خوب، تنها فيلمي است كه بچه‌ها را جدي گرفته است. بعد از سال‌ها يك گذر از مرز جديد اين ژانر سينمايي به حساب مي‌آيد. به نوعي مي‌توان گفت فيلمسازان بعد از «اختاپوس» متوجه شدند، امكان كار كردن در حوزه كودك وجود دارد و كودكان و نوجوانان را بايد جدي گرفت.

در حقيقت اختاپوس يك رنگ و لعاب و شكل جديدي در سينماي ايران خلق كرد تا جاييكه هر كس تصاوير اين فيلم را مي‌بيند مي‌گويد چه عجيب و غريب است. با توجه به اينها اين فيلم اثر ويژه‌اي در عرصه سينماي كودك است. جاي خوشحالي دارد كه در زمره فيلم‌هاي ماندگار نوجوانان بماند. 

 

در رابطه با حركات موزون در فيلم‌تان انتقاداتي شده است، در اين رابطه چه نظري داريد؟

 

انتقاد چنداني به مورد حركات موزون نداريم. به دليل اينكه تعريف تكراري‌ترين مضمون فيلم را نشان داديم و همچنين موضوع تكراري است كه در كارهاي ديگر ژانر كودكان و نوجوان هم انجام شده است.

  

بازهم مي‌گويم انتقاد چنداني در اين خصوص، جز از سوي قشر مذهبي نداشتيم. در اين رابطه هم اين قشر به جاي اين حرف‌ها بايد بر هشدار من در فيلم توجه كنند. از سوي ديگر اين اثر را سيد جواد هاشمي ساخته است و با توجه به سوابقم هيچ كس نمي‌تواند خداي نكرده انگ غيرمذهبي بودن به فيلمم را بزند، در حقيقت من يك كار بر اساس شرع و قانون توليد كرده‌ام، در عين حال اين منتقدين به اين موضوعات بايد توجه كنند امروز به علت هجوم ماهواره‌ها بايد فيلم‌هايي ساخته شود تا بتواند با اين فيلم‌ها مقابله كند. بنابراين مقابله فرهنگي يعني همين توليد فيلم‌هاي همچون «اختاپوس». بايد مردم بروند اين فيلم‌ها را تماشا كنند و بگويند اين فيلم خوب ساخته شده است. در واقع حداقل 2 ساعت اجازه ندهيم مخاطبان ما فيلم‌ها و سايت‌هاي نامناسب را ببينند كه ر در دنيا به شدت توزيع مي‌‌شود.

با توجه به اينها منتقدين از اين طيف كمي اين موضوع را درك كنند و سخت نگيرند.

به طور كلي اين فيلم 11 ترانه دارد و فكر مي‌كنم بايد از موسيقي، شعر و جذابيت‌هاي بصري استفاده مي‌كرديم تا كودكان فيلم را شادمانه ببينند، فيلمي كه به دختران و مادران هشدار مي‌دهد كه گول نخورند، خوبي و بدي وجود دارد و در سپاه بدي قرار نگيرند. هشدار به بزرگسالان وجود دارد با كودكان درست رفتار كنند تا مبادا آنها از خانه فراري باشند و يا بزرگترها با بداخلاقي بچه‌ها را از خود دور نكنند، نبايد فراموش كرد اين معضلي است كه در جامعه ما وجود دارد.

   

آيا تصميم داريد كه اختاپوس 2 و 3 را هم بسازيد و نظرتان در خصوص سريالي شدن فيلم كودك در ايران چيست؟

 

سرمايه‌گذار زياد است كه شماره‌هاي بعدي «اختاپوس» را بسازيم البته اگر مي‌دانستم كه سينما اينقدر بدبخت است ديگر به سينما روي نمي‌آوردم.

 

در اين خصوص تبليغات تلويزيون بي‌تاثير نيست كه تيزرهاي فيلم را تبليغ نمي‌كند، بايد همه به داد سينما برسند، به دليل اينكه سينما زمين خورده است.

 

آيا سياست‌ها و مميزي‌ها در رابطه با وضعيت نامناسب سينماي ايران دخيل‌ها است؟

 

مميزي‌ها، سخت‌گيري،عدم وحدت مسوولين با هم در روند سينماي ايران تاثيرگذار است. الان ارشاد فيلمي را تاييد مي‌كند اما تلويزيون تيزر همان فيلم را پخش نمي‌كند، فيلمي را امام جمعه دستور مي‌دهد كه از روي پرده پايين بكشند. گاهي فيلم را تلويزيون قبول مي‌كند اما ارشاد قبول نمي‌كند. با توجه به اينها بايد وحدت نظر در بين مسوولين مربوطه به وجود بيايد. در اين ميان تكليف من توليدكننده چيست؟ با اين كارها مردم دلسرد مي‌شوند و به سينما نمي‌آيند.

 

البته بايد به وضعيت نابسامان اقتصاد مملكت اشاره كرد كه غوغا مي‌كند. در اين ميان همچنين بايد از بيشترين طرفداران سينما از جنوب شهر و شهرهاي ديگر هم ياد كرد كه آنها الان دنبال گوشت و نان هستند نه فيلم ديدن. الان مردم گرفتارند و انگيزه من توليدكننده هم در ساخت فيلم برگشت سرمايه‌ام است و مگر ما در سال چند تا فيلم مي‌سازيم.

 

همه مي‌گويند «كلاه قرمزي و بچه ننه» 6 ميليارد فروش كرده است. بايد متذكر شد اين ميزان فروش فقط 2 ميلياردش به تهيه‌كننده مي‌رسد و بعد از حساب هزينه‌ها براي او تنها يك ميليارد مي‌ماند با اين پول فقط مي تواند يك آپارتمان در بالاي شهر بخرد. با اين توصيفات عاقبت پرفروش‌ترين فيلم در ايران اين است حالا سرنوشت فيلم‌هاي ديگر را خدا مي‌داند.

 

اين وضعيت واقعا خجالت‌آور است و باعث مي‌شود كار فرهنگي نكنيم. به دليل اينكه تمام سرانه پول برگشتي سينماي ايران 20 ميليارد تومان بوده است، از اين 20 ميليارد، 8 ميليارد فقط براي فروش يك فيلم بوده است. با 20 ميليارد تومان مي‌توان يك آپارتمان ساخت. بنابراين اين شرايط خيلي به جامعه ما ظلم مي‌كند. همچنين اين20 ميليارد تومان كل سرانه فيلم ايران با حقوق يك نوجوان بازيگر هري پاتر در آن فيلم برابري مي‌كند. با توجه به اين مسايل شوخي و خنده دار است كه توقع داريم در مقابل هجمه‌هاي فرهنگي دشمن بايستيم و رقابت كنيم. بنابراين با اين وضعيت بهتر است آدم دنبال آپارتمان‌سازي برود و اگر من هم عمله مي‌شدم مي‌توانستم زندگي بهتري داشته باشم.

 

قصه فيلم‌هاي بعدي «اختاپوس» يك(آهوي پيشوني سفيد) در مورد چه چيزهايي خواهد بود، آيا فلش‌بك اين فيلم است؟

 

قصه فيلم‌نامه‌هاي بعدي به قبل از قصه اختاپوس يك(آهوي پيشوني سفيد) برمي‌گردد اما نمي‌توان اسمش را فلاش‌بك گذاشت بلكه به نوعي قصه باز مي‌شود و مشخص مي‌شود كه شخصيت‌هاي فيلم از كجا امده بودند و به كجا مي روند و مثلا چرا پدر آهو انسان است. به نظرم قصه جذابي خواهد شد به شرطي كه با اين پروژه هم مثل قبلي برخورد نشود.

 

سريالي بودن فيلم در ايران چه تاثير در فروش آن مي‌تواند داشته باشد؟ 

 

تمام هنر سينما در دنيا سريالي بوده و فيلم‌هاي سينمايي از جمله راكي، پليس آهنين، ترمينيتور، هري‌پاتر و غيره اينطور بودند. بنابراين مي‌شود روي اين فيلم هم در اين خصوص حساب كرد و نتجه خوبي دربر داشته باشد. در ايران هم «اخراجي‌ها»، «كلاه‌قرمزي و بچه ننه» را داشتيم. اميدوارم تا يك ماه آينده فروش فيلم ما به يك مقبوليتي برسد.

 

در رابطه با اكران «اختاپوس» از انجمن صنفي نمايش گلايه مي‌كنم و فكر مي‌كنم آنها بايد اين فيلم را مثل «كلاه قرمزي و بچه ننه» اكران مي‌شد و با اين تعداد فيلم كودك كه اكرام شده، مگر يك خانواده براي چند فيلم مي‌توانند كودكشان را به سينما ببرند؟! اين مسأله خيلي خنده‌دار است.

نظر شما