شنبه ۲۹ ارديبهشت ۱۴۰۳
ساعت : ۰۸:۳۶
کد خبر: ۵۷۸۹۴
|
تاریخ انتشار: ۰۷ آذر ۱۳۹۱ - ۱۵:۲۵
شعري از شهريار در سوگ امام حسين(ع)/
«شمر گويد گوش کردم تا چه خواهد از خدا/ جاي نفرين هم به لب ديدم دعا دارد حسين» بيتي از شعر شهريار درباره واقعه کربلاست.

 به گزارش شهر، شعر «کاروان کربلا» که شهريار، شاعر معاصر، آن را در سوگ امام حسين(ع) سروده است:



شيعيان ديگر هواي نينوا دارد حسين


روي دل با کاروان کربلا دارد حسين


از حريم کعبه‌ي جدش به اشکي شست دست


مروه پشت سر نهاد، اما صفا دارد حسين


مي‌برد در کربلا هفتاد و دو ذبح عظيم


بيش ازين‌ها حرمت کوي منا دارد حسين


پيش رو راه ديار نيستي، کافيش نيست


اشک و آه عالمي هم در قفا دارد حسين


بس که محمل‌ها رود منزل به منزل با شتاب


کس نمي‌داند عروسي يا عزا دارد حسين


رخت و تاراج حرم چون گل به تاراجش برند


تا به جايي که کفن از بوريا دارد حسين


بردن اهل حرم دستور بود و سرّ غيب


ورنه اين بي‌حرمتي‌ها کي روا دارد حسين


سروران، پروانگان شمع رخسارش ولي


چون سحر روشن که سر از تن جدا دارد حسين


سر به قاچ زين نهاده، راه پيماي عراق


مي‌نمايد خود که عهدي با خدا دارد حسين


او وفاي عهد را با سر کند سودا ولي


خون به دل از کوفيان بي‌وفا دارد حسين


دشمنانش بي‌امان و دوستانش بي‌وفا


با کدامين سر کند، مشکل دو تا دارد حسين


سيرت آل علي‌(ع) با سرنوشت کربلاست


هر زمان از ما يکي صورت نما دارد حسين


آب خود با دشمنان تشنه قسمت مي‌کند


عزت و آزادگي بين تا کجا دارد حسين


دشمنش هم آب مي‌بندد به روي اهل بيت


داوري بين با چه قومي بي‌حيا دارد حسين


بعد ازينش صحنه‌ها و پرده‌ها اشک است و خون


دل تماشا کن چه رنگين سينما دارد حسين


ساز عشق است و به دل هر زخم پيکان زخمه‌اي


گوش کن عالم پر از شور و نوا دارد حسين


دست آخر کز همه بيگانه شد ديدم هنوز


با دم خنجر نگاهي آشنا دارد حسين


شمر گويد گوش کردم تا چه خواهد از خدا


جاي نفرين هم به لب ديدم دعا دارد حسين


اشک خونين گو بيا بنشين به چشم شهريار


کاندرين گوشه عزايي بي‌ريا دارد حسين

نظر شما