شنبه ۲۹ ارديبهشت ۱۴۰۳
ساعت : ۰۷:۵۴
کد خبر: ۵۸۱۷۸
|
تاریخ انتشار: ۱۹ آذر ۱۳۹۱ - ۰۹:۰۶
يك منتقد معتقد است، فيلمساز طبقه سطح بالاي جامعه را مي‌شناسد و فقط درباره آنها و براي آنها فيلم مي‌سازد.

داوود زادمهر در گفت‌گو با خبرنگار فرهنگي «شهر»، در خصوص نمايش فيلم «من مادر هستم» براي همه گروه‌هاي مخاطبان، اظهار داشت: بايد ببينيم فيلمساز وقتي فيلمي مي‌سازد، مسئله اش جامعه است يا آنچه دور و اطرافش مي‌گذرد را به تصوير مي‌كشد. فيلمسازها قشري‌اند كه قشر رو به پايين جامعه ما محسوب نمي‌شوند و مظاهر مدرنيته در زندگي آنها وجود دارد. مي‌توان گفت، آن جنس مدرن زندگي غربي، در زندگي اين فيلمسازها وجود دارد و اين موضوع هم آنها را به ساخت اين فيلم‌ها سوق مي‌دهد.

    

اين منتقد سينما با بيان اينكه در جشنواره فيلم فجر گذشته هم به موضوعاتي از جمله مهاجرت و مانند آن بيشتر پرداخته شده بود، گفت: مهاجرت يكي از مسايل دانشگاهي و نخبه‌اي است؛ اما نكته‌اي كه در اينجا وجود دارد اين است كه اين دسته از افراد مگر چند در صد جامعه را تشكيل مي‌دهند؟ مسلما درصد مزبور بسيار پايين است. چگونه مي‌تواند موضوع اكثريت افراد جامعه را به خود اختصاص دهد؟ اما قشر فيلمساز، روشن‌فكر يا به طور كلي قشري كه با رسانه سروكار دارند، موضوعات و روابطي را زياد مي‌بينند كه نمي‌تواند روابط به طور مثال اين جمعيت 17 هزار نفري تهران شود و در اينجا هم نمي‌توان كسي را مقصر دانست. در اين ميان آن كشاورز ساكن شهرستان چه ارتباطي مي‌تواند با اين طيف فيلم‌ها برقرار كند؟ فيلمساز هم آن كشاورز را نمي‌شناسد. اصلا فيلمساز چند درصد افراد متوسط به پايين جامعه را مي‌شناسد؟ به خاطر چنين روند فيلمسازي معلوم است كه شبيه آثار جيراني از جمله اينكه فيلمي به تصوير كشيده مي‌شود كه افراد آن به شدت مرفه هستند؛ اما دليلي براي اين مرفه بودن ندارند. 

 

فيلم‌هاي ملموس از دل جامعه در مي‌آيد

زادمهر با اشاره به اينكه 90 درصد مخاطبان از جمله خود ما نمي‌توانند چنين فيلمي‌ را درك كنند، گفت: اما فيلم «گل‌هاي داوودي» ساخته جيراني مضمون آن از دل موضوعاتي برآمده بود و درد اجتماعي داشت. بنابراين براي مخاطبان جامعه بود.

 

اين منتقد سينما با اشاره به اينكه جامعه ما آماده شنيدن موضوعات مطرح شده در فيلم «من مادر هستم» است، افزود: به شرط اينكه اين موضوعات درست بيان شود. اين درحالي‌ست كه در فيلم مذكور شاهد آروغ‌هاي شكم ‌پري افراد مرفه هستيم. در واقع افراد در اين فيلم از دارندگي زياد دچار مشكلاتي شده‌‌اند.

 

وي با تاكيد بر اينكه در «جدايي نادر از سيمين» هم راجع به دروغ صحبت مي‌شود، تصريح كرد: مسايلي که در «جدايي نادر از سيمين» مطرح بود، مردم مي‌پذيرند. به دليل اينكه داستانش را خوب تعريف مي‌كند و شخصيت‌ ها براي بيننده ملموس است. در فيلم «من مادر هستم» ملموس نبودن شخصيت از اينجا ناشي مي‌شود كه به طور مثال ناهيد (هنگامه قاضياني) وكيل بالاشهرنشين است؛ اما اينكه آن پسر را نمي‌پذيرد و مخالفت مي‌كند، نگاه سنتي ناهيد را انعكاس مي‌دهد و اين موضوع براي مخاطب پذيرفتني نيست. در واقع مادر در اينجا برخلاف تعريف شخصيتش براي مخاطب به طور سنتي عمل مي‌كند و دم از پول و امثال آن مي‌زند. اين قبيل پرداخت‌ها موجب مي‌شود تماشاچي با فيلم همراه نشود.

 

فيلم پرداخت ظريفي ندارد

اين منتقد سينما با اشاره به به اينكه طرح اين مسايل به ظرافتي نياز دارد كه آن ظرافت بسيار پله پله و هوشمندانه بايد طراحي شود، گفت: جيراني يك خط داستاني داشته؛ اما با پروبال دادن به آن داستانش را ادامه مي دهد که اين پروبال دادن درگير كننده نبوده است. به همين دليل، تماشاچي فيلم را پس مي‌زند.

 

نشان دادن مشكلات با تبعات آن

داوود زادمهر با بيان اينكه براي نشان هشدار در فيلم و تاثيرگذاري آن روي مخاطبان، بعد از به تصوير كشيدن بدي‌ها، بايد آنها را نفي كرد و آثارشان را به تصوير كشيد البته نه با هر جزيياتي، گفت: بايد بتوانيم در فيلم مسايلمان را مطرح كنيم از جمله اينكه مشروب‌خواري غلط است و در كنار آن نتيجه اين غلط‌ها و اشتباهات را هم نشان دهيم. مهم چگونه نشان دادن اين موضوعات است. در حقيقت مخاطب با ديدن اين تصاوير و اتفاقات غلط در زندگي تبعات زندگي غلط را هم ببيند اين درحالي‌ست كه اين موضوع در فيلم جيراني وجود ندارد.

 

ضابطه‌مند شدن سينما

وي به لزوم گروه‌بندي مخاطبان سينما اشاره كرد و گفت: در كشورمان براي هر مورد فيزيكي و روزمره‌اي قانون و محدوديت سني تعيين مي‌كنيم؛ ولي به اين موضوع فكر نمي‌كنيم كه بايد هر محصولي مناسب سن بخصوصي باشد و قبلا براي آن دسته‌بندي صورت بگيرد. ضابطه‌اي براي اين مسايل نداريم و اين به ذات سينماي ايران برمي‌گردد. غربي‌هايي كه معتقديم سينما را براي تفريح استفاده مي‌كنند؛ در اين مقوله بسيار زياد ضابطه‌مند عمل مي‌كنند و براي فيلم‌هايشان رده‌بندي سني دارند؛ اما در ايران فيلم را كه اسباب راهنمايي و هدايت مي‌دانند؛ مسايلي در آن مطرح مي‌شود كه حتي شنيدن آنها براي سنين پايين مناسب نيست؛ چه برسد به اينكه فيلم آنها را هم ببينند. بايد بدون رتبه‌بندي سني در اين موارد ممكن است چنين فيلمي براي زير 16 سال تاثير معكوس و حتي منفي در برداشته باشد. علاوه بر گروه‌بندي سني افراد جامعه براي ديدن فيلم، افراد آمادگي ذهنيت پذيرش موضوعات فيلم مورد نظر را هم بايد داشته باشند.

 

ممنوعيت باعث فروش فيلم مي‌شود

زادمهر با اشاره به اينكه اگر اعتراض‌ها به فيلم «من مادر هستم» انجام نمي‌شد اين فروش فعلي نمي‌توانست به وجود آيد، اظهار داشت: ممنوعيت‌ها باعث كنجكاوي افراد مي‌شود و تمايل به ديدن پيدا مي‌كنند. فيلم‌هاي توقيفي طي اين چند سال‌ و سپس اكران شدن آنها مويد اين مطلب است. در حقيقت شايد هيچكدام هم فيلم خوبي ممكن است نباشند حتي فيلم‌هايي هم از روي پرده پايين كشيده شدند اما شرايط اين چنيني باعث فروش اين دسته فيلم‌ها شده است.

 

اين منتقد سينما همچنين در ارتباط با ممنوعيت اكران فيلم‌ها، گفت: مگر با نمايش اين فيلم‌ها چه اتفاقي در جامعه رخ داده است؟ فيلم پرفروش حدودا يك ميليارد مي‌فروشد، اين فروش فقط 25 هزار نفر را شامل مي‌شود و اين رقم در 70 ميليون نفر جامعه چه رقم قابل توجهي است و چه تاثير مي‌تواند داشته باشد؟ كه اينگونه با آن برخورد مي‌شود؟ درحاليكه ابزارهاي خشن‌تري از جمله ماهواره و غيره در جامعه وجود دارد بنابراين يك عده‌اي موضوع را بي‌دليل بزرگ مي‌كنند.

 

وي در پايان اظهار داشت: جواد شمقدري رييس سازمان سينمايي هم در اين خصوص حرف درستي به معترض كنندگان مي‌زند مبني بر اينكه اگر اعتراض به اين فيلم داريد، چيز ديگري جايگزين آن كنيد.


نظر شما