شنبه ۲۲ ارديبهشت ۱۴۰۳
ساعت : ۱۲:۳۵
کد خبر: ۵۸۴۵۵
|
تاریخ انتشار: ۲۸ آذر ۱۳۹۱ - ۰۸:۵۶
رييس سازمان فرهنگي هنري شهرداري تهران گفت: ساختار اجرايي کشور براي تحقق سياست‌هاي فرهنگي عقب مانده و ناقص الخلقه است.

به گزارش شهر ، امير خوراکيان رييس سازمان فرهنگي هنري شهرداري تهران در گفت‌وگويي با هفته نامه مثلث به تشريح مسائل فرهنگي کشور و شهر تهران پرداخته است که در ادامه مشروح اين مصاحبه مي‌آيد:


* آقاي خوراکيان! مصاحبه را با بحث درباره وضعيت فرهنگي تهران آغاز مي کنيم. وضعيت فعلي چقدر مورد رضايت شماست؟

 

- اين سوال را از دو جنبه مي توان پاسخ داد. از يک جهت، زماني که ما از جنبه هاي مذهبي و انقلابي به وضعيت شهر تهران نگاه مي کنيم با شرايط دلگرم کننده و خوشحال کننده اي رو به رو هستيم که از ويژگي هاي مثبت پايتخت است. حتي يکي از ويژگي هاي تهران، نقش آفريني آن در جهان از اين منظر است؛ به گونه اي که تهران از اين جنبه امروز يک الگو در جهان است. اما از جهتي ديگر و در لايه اي ديگر زير پوست شهر تهران، ما آسيب هاي فرهنگي و اجتماعي بسياري داريم که آنها هم از دغدغه ها، مشکلات و ناراحتي هايي است که با آن مواجه هستيم. همين مسائل، فهرست ها و صورت مساله اي دارد که بسيار جدي، نگران کننده و محل تامل است.

 

* مثلا در چه حوزه هايي؟

 

- در حوزه روابط خانوادگي؛ هم در روابط ميان همسران، هم در بحث ازدواج و طلاق و هم در لايه هاي بعدي ما شاهد مشکلاتي هستيم. به عنوان مثال ممکن است برخي همسران به ظاهر از يکديگر جدا نشوند اما کيفيت رابطه ميان آنها نگران کننده است و در جهتي است که با ارزش هاي اخلاقي و ديني ما تناسب چنداني ندارد. بررسي ها نشان مي دهد که رابطه اعضاي خانواده با يکديگر و حتي معماري خانه ها به گونه اي پيش مي رود که متاسفانه جامعه بيشتر به سمت تقويت فضاهاي فردي حرکت مي کند تا فضاهاي مشترک. در حالي که در گذشته مهمانپذير و هال در خانه ها بزرگ تر بود، اما امروزه معماري ها در جهت افزايش تعداد اتاق هاي خصوصي است و همه امکانات فرد در يک اتاق قرار مي گيرد. يعني در زندگي هاي امروز، زندگي فردي پررنگ تر شده و اين از نظر ما يک آسيب جدي فرهنگي و اجتماعي است. از اين رو مساله خانواده يکي از صورت مساله هاي مهمي است که ما در تهران آن را بررسي و آسيب شناسي کرده ايم. مساله سبک زندگي نيز - که اخيرا مورد تاکيد رهبر معظم انقلاب قرار گرفته است - يکي از مسائلي است که ما در لايه هاي دروني زندگي با صورت مساله هاي زيادي در رابطه با آن رو به رو هستيم. مساله استفاده از فناوري هاي مختلف، رسانه ها و مديريت مصرف رسانه نيز يکي ديگر از آسيب ها و معضلاتي است که ما شاهد ضعف ها و آسيب هاي بسياري در اين خصوص هستيم. در مصرف درست رسانه الگوي مناسبي نداريم و دچار آسيب هايي در اين حوزه هستيم.

 

* مي توانيم اين گونه استدلال کنيم که مبناي شما اين است که فعاليت هاي خود را از کوچک ترين جوامع و نهادها همچون خانواده آغاز کنيد و به تدريج به جوامع بزرگ تر برسيد.

 

- مخاطب اصلي فعاليت هاي ما، خانواده است و در خصوص مسائل و مشکلات شهر تهران به صورت منطقه اي عمل مي کنيم؛ يعني سعي کرده ايم شاخص هاي فرهنگي هر منطقه را جدا از مناطق ديگر ارزيابي کنيم.

 

* پس در واقع برنامه هاي شما بر اساس سبک زندگي در هر منطقه متفاوت است.

 

- نمي توانيم به طور قاطع و کامل اين مساله را تاييد يا درباره آن اظهارنظر کنيم؛ ما هنوز به طور کامل در اين مسير پيش نرفته ايم. اين وضعيت خوبي خواهد بود که ما بتوانيم تمام برنامه هاي خود را بر اساس شاخص هاي فرهنگي هر منطقه تنظيم کنيم. اما درخصوص بررسي وضعيت فرهنگي شهر تهران به صورت کاملا منطقه اي و جزء به جزء عمل کرده ايم، يعني سعي کرده ايم ويژگي ها و مختصات فرهنگي - اجتماعي هر منطقه را به صورت جداگانه بررسي کنيم؛ چراکه تجربه نشان داده که تفاوت هاي بسيار زيادي در مشکلات فرهنگي مناطق مختلف شهر تهران وجود دارد. طبيعي است که دسترسي به اين ويژگي ها و شاخص ها آثار خود را در برنامه هاي محله اي منطقه اي ما - که به صورت فصلي توسط کارشناسان مناطق مختلف تصويب مي شود - نشان خواهد داد.

 

* شما از ابتدا که به سازمان فرهنگي هنري شهرداري تهران آمديد و مديريت فرهنگي پايتخت - و شهري که ام القراي جهان اسلام شناخته مي شود - را برعهده گرفتيد با چه شناختي اين مسئوليت را پذيرفتيد؟ فکر مي کنيد که از زمان آغاز مسئوليت شما در اين حوزه چه تغييراتي در حوزه فرهنگ شهري ايجاد شده است؟

 

- بعد از چند ماه ابتدايي کار، رسيدن به نقشه فرهنگي شهر تهران براي ما اولويت پيدا کرد؛ احساس کرديم يکي از مشکلات اساسي ما در اين سازمان پراکنده کاري هاي بسيار زياد است و صورت مساله هاي ما در شهر تهران اقتضا مي کند که بر روي اهداف دقيق تري متمرکز شويم.

از اين جهت دو مطالعه جداگانه انجام داديم؛ يک مطالعه در خصوص اسناد فرادستي سازمان از فرمايشات مقام معظم رهبري، سياست هاي فرهنگي کلان نظام و برنامه پنج ساله توسعه تا برنامه پنج ساله شهرداري، اساسنامه سازمان و تمام سندهايي که مي توانست به عنوان اسناد فرادستي مورد استفاده سازمان قرار گيرد.

تمام اين اسناد را در يک مجموعه گردآوري و از آن برآيند گرفتيم تا مطالباتي که در اين حوزه وجود دارد را بشناسيم. در مطالعه دوم 9 پژوهش در خصوص شهر تهران را ملاک قرار داديم. دو پژوهش را خودمان انجام داديم و مابقي را از دستگاه هايي که با آنها تعامل و مذاکره کرده بوديم گرفتيم و آن را براي خلاصه اي وضعيت فرهنگي - اجتماعي شهر تهران ملاک قرار داديم.

 

اين دو مطالعه را در کنار يکديگر قرار داديم و حدود 270 محور از اين مطالعات استخراج کرديم که مي توانست موضوع کار و فعاليت سازمان باشد. ما هر سال برخي از اين محورها را اولويت موضوعي سازمان قرار مي دهيم؛ اولويت بندي نيز به اين صورت است که بخشي در حوزه اخلاق، فرهنگ شهروندي و سبک زندگي است، بخش ديگر در مورد هويت شهر تهران است که به تفکيک در عرصه هاي هويت ملي، هويت انقلابي، هويت ديني و هويت شهروندي و محله اي مورد توجه قرار مي گيرد و بخش سوم نيز حوزه مديريت تغييرات فرهنگي است.

 

ما در اين سه حوزه اصلي موضوعات خود را دسته بندي کرده ايم و به عنوان اولويت هاي موضوعي سازمان - که آن را «هندسه محتوايي» نامگذاري کرده ايم - قرار داده ايم. در اين دو سال که ما در سازمان فرهنگي هنري شهرداري تهران مشغول به کار هستيم از اثربخشي کارهاي خود رضايت بيشتري داريم؛ چراکه بر روي محورهاي هجده گانه متمرکز مي شويم و برنامه هاي خود را منسجم مي کنيم. همين باعث شده است تا برنامه هاي ما در مناطق بيست و دوگانه تا حدود زيادي هدفمند باشد.

 

بخش هايي هم که وظيفه توليد محتوا را برعهده دارند وظيفه شان مشخص است. به عنوان مثال يکي از محورهاي اصلي ما بر اساس تذکرات و توصيه هاي رهبر معظم انقلاب اخلاق عمومي است و ايشان بر روي «صبر» تاکيد ويژه اي دارند. صبر و خويشتنداري در ماه مبارک رمضان جزء هندسه محتوايي ما بود و اين دو موضوع، محور فعاليت هاي ما در اين ماه قرار گرفت. شعار ما در ماه رمضان اين بود: «ماه خدا، ماه شکيبايي». توليدات ما در ماه رمضان که يک جزوه تصويري بود، سخنراني ها و نمايش و سرودي که سفارش داديم، با موضوع صبر توليد شد.

 

نمي خواهم بگويم تمام جهت گيري ما در اين راستا بود اما مي توانم بگويم که جهت گيري کلي ما در مناطق بيست و دوگانه تهران در ماه رمضان، صبر و خويشتنداري بود. شهروندي که هفده شب در برنامه هاي ما شرکت کرده و ذهن او در هر شب با زاويه اي از موضوع بردباري، صبر و خويشتنداري آشنا شده، در کنار فعاليت هاي متنوع تاثير بيشتري از اين موضوعات خواهد گرفت. بنابراين ما به دنبال اين هدفمندي محتوايي دربرنامه ها هستيم.

  

* مجموعه هاي فرهنگي مختلفي همچون سازمان زيباسازي، مجموعه همشهري و فرهنگسراها در مجموعه مديريت شهري وجود دارند که به صورت موازي در حوزه فرهنگ در تهران فعاليت مي کنند. تعامل شما و نهاد متبوع تان با اين نهادها چگونه است؟

 

- بخش هاي مختلفي با کارکرد فرهنگي در شهرداري تهران هستند که ما هم جزئي از آنها هستيم. هر يک از اين سازمان ها ماموريت هاي مستقلي دارند؛ اما به دليل لزوم هماهنگي، ما هر هفته جلساتي را در قالب يک شوراي عالي فرهنگي برگزار مي کنيم. در واقع تقسيم کارها، هماهنگي هاي کلان و توافقات لازم صورت مي گيرد و از اين جهت مشکل خاصي وجود ندارد. البته فرهنگسراها زيرنظر سازمان هستند اما اگر سازمان کار رسانه اي داشته باشد توسط موسسه همشهري انجام مي شود يا توافق مي کنيم که از لحاظ رسانه اي ما را پشتيباني کنند.

سازمان زيباسازي هم اگرچه نقش مستقيم فرهنگي ندارد اما در اين زمينه نقش آفريني مي کند و جنبه تبليغي-ترويجي را پوشش مي دهد و از سازمان در برنامه هايش حمايت مي کند. حتي سازمان ورزش شهرداري نيز قطعا کارکرد فرهنگي و اجتماعي دارد. اگرچه اين سازمان نهادي مستقل است که در حوزه ورزش فعاليت مي کند و به مديريت فضاهاي ورزشي مي پردازد اما در شوراي فرهنگي شهرداري تهران عضويت دارد و با سازمان ما هم تعامل و همکاري مي کند. در واقع سازمان فرهنگي هنري شهرداري تهران به عنوان بخش فرهنگي مجموعه شهرداري با ساير بخش ها هماهنگ است.

 

* با نهادهاي فرهنگي کلان کشور مثل وزارت ارشاد و شوراي فرهنگ عمومي چگونه تعامل مي کنيد و اساسا سازمان متبوع شما در حوزه سياستگذاري کلان فرهنگي چه نقشي را ايفا مي کند؟

 

- ما عضو بسياري از شوراهاي فرهنگي کشور هستيم و در جلسات آنها شرکت مي کنيم. حتي روساي برخي ديگر از نهادهاي فرهنگي اجتماعي عضو هيات امناي سازمان هستند. مثلا رييس سازمان تبليغات اسلامي، وزير فرهنگ و ارشاد اسلامي، رييس سازمان صداوسيما، رييس حوزه هنري، مديرعامل کانون پرورش فکري کودکان و نوجوانان و همچنين رييس سازمان بسيج از اعضاي هيات امناي سازمان ما هستند. عضويت اين افراد در هيات امناي سازمان ظرفيت خوبي است تا در جلسات مختلف درخصوص برنامه هاي گوناگون با آنها هماهنگ باشيم. اما اگر منظور شما يک هماهنگي کلان در سطح کشور باشد بايد بگويم که متاسفانه اين يکي از معضلات فعلي در حوزه فرهنگ است و در اين حوزه چالش هاي بسياري داريم.

 

* از زماني که رهبر معظم انقلاب در حوزه مديريت سازمان ها از اختيارات خود استفاده کردند و بر اين موضوع تاکيد داشتند که ترکيب مديريتي چنين سازماني بايد گفتمان نظام را پيگيري نمايد، فرصت بسيار خوبي براي اين سازمان ايجاد شد تا بتواند از اين اعتماد ويژه استفاده و مردم تهران را از اين فرصت بهره مند کند. آيا جمع شدن اين اعضا با اين ترکيب فوق العاده در کنار يکديگر، جنبه تعارف و رودربايستي دارد يا جنبه ديگري دارد؟

 

- نه؛ واقعا در سياستگذاري و تصويب برنامه هاي کلان ما تاثير بسياري دارند. من از گذشته اطلاع چنداني ندارم اما در حال حاضر از يکسو همه اعضا در جلسات سازمان حضور فعال دارند و از سوي ديگر از نتايج پژوهش هايي که ارائه مي شود استقبال مي کنند. اعضا حدود سه ساعت وقت صرف کردند و بر روي محورهاي محتوايي که ما تهيه کرده بوديم بحث کردند، برخي محورها را تغيير دادند و در نهايت به يک جمع بندي قابل توجه رسيديم. مي خواهم بگويم هيئت امنا واقعا در تمام زمينه ها نقش دارند.

ما بعد از اين جلسات رابطه بهتري با صداوسيما پيدا کرديم و حتي برخي برنامه هاي ما را پوشش دادند و پخش کردند. مثلا برنامه هايي که ما در ماه مبارک رمضان تحت عنوان «بر آستان جانان» اجرا مي کرديم هر شب با همين عنوان از شبکه تهران پخش مي شد؛ به گونه اي که صداوسيما بخشي از برنامه ما را گلچين مي کرد و روي آنتن مي برد. همين مساله باعث شد که ارتباط و تعامل بهتر و بيشتري ميان دو طرف برقرار شود. ما از نقش سياستگذاري و هماهنگي دوستان استقبال مي کنيم؛ اما اين که چقدر توانسته ايم در محتواي کارها تغيير ايجاد کنيم و جهت گيري ها و دغدغه ها را به حد مطلوب برسانيم بايد بگويم که در اين زمينه کارهاي خوبي انجام شده ولي لازم است در برخي بخش ها فعاليت بيشتري انجام دهيم.

مثلا يکي از فعاليت هاي محتوايي درون فرهنگسراها کلاس هاي آموزشي است. نظر ما اين بود که اين کلاس هاي آموزشي از لحاظ شيوه اجرا و از لحاظ محتوا دچار اشکالاتي است. صادقانه و بدون مبالغه عرض مي کنم که کار بزرگي که در اين دو سال انجام داده ايم بازسازي و بازنگري در نظام آموزشي سازمان و به عبارت بهتر «تهيه طرح تحول آموزش» است. اولا بسياري از شاخص هايي که در اجراي آموزش مدنظر ما بود در حال پياده شدن است و ما از ابتداي امسال شروع به اجرا کردن اين طرح هستيم. البته ما يک سال و نيم در حال تهيه اين طرح بوديم. مثلا مربيان بايد دوره اي را طي کنند، تاييد شوند، مجوز مربي گري دريافت کنند و بعد وارد کلاس هاي آموزشي شوند و به امر تدريس بپردازند. اين در حالي است که پيش از اين هر فردي که داراي مدرک مربي گري از ساير آموزشگاه ها بود مي توانست در کلاس هاي ما تدريس کند.

در اين فرآيند ما از لحاظ توجه به شاخص هاي مذهبي، اعتقادي، اخلاقي و... مي توانيم مربي را تاييد کنيم. در بحث محتوا نيز همين طور؛ ما حدود 900 رشته آموزشي را طراحي کرديم که براي آنها کاربرگ تهيه شده و اعضاي هيات علمي آنها را تاييد کرده اند. موضوعات اين رشته ها طراحي شده و الان حدود 200 منبع آموزشي در آستانه توليد است؛ البته موضوعاتي که ماموريت سازمان در آنها گنجانده شده است.

يعني ما به جاي اين که به سمت موضوعاتي برويم که ماموريت سازمان ما نيست، مسير آموزش را به سمت موضوعاتي که در حوزه اخلاق و فرهنگ شهروندي، آسيب هاي اجتماعي، مسائل خانوادگي و... است تغيير داده ايم و آنها را در طرح تحول آموزش مورد توجه قرار داده ايم. از اين رو با تحول آرام اما متقن و کارشناسي شده اي که در فضاها و محتواي کارها پيش بيني مي کنيم، سعي کرده ايم اين دغدغه را که از اين فضاهاي فرهنگي چه استفاده اي مي شود و محتواي فعاليت هاي آن چقدر با اهداف اصلي نظام و دغدغه هاي فرهنگي و اخلاقي مطابقت دارد تا حد زيادي برطرف کنيم و تلاش نماييم که اين تطابق روز به روز افزايش يابد.

مساله ديگر، جهت گيري برنامه هاي ماست؛ قبلا برنامه هاي سازمان جهت گيري ديني کمرنگ تري داشت اما در اين دوره در بسياري از مناسبت هايي که وجود دارد و در فضاهاي ديني مناطق بيست و دوگانه ما برنامه هاي مفصل و حضور فعالي دارند. اينها نشان از آن دارد که رويکردهاي سازمان هم در جهت رويکردهاي اخلاقي، ارزشي و ديني تقويت شده و هم در دوره هاي آموزشي فرهنگسراها يک تحول بسيار جدي اما کارشناسي شده را پيش گرفته و رقم زده ايم.

 

 

* اشاره کرديد که رويکرد اصلي شما در برنامه ريزي و سياستگذاري ها رويکردهاي ديني بوده است. نتيجه عملي اين سياست ها تا چه حدي در جامعه ديده مي شود؟ به عنوان مثال صبح هر روز 10 ميليون نفر از مردم اين کشور وارد شهري مي شوند که شما رييس فرهنگي آن هستيد؛ آيا اين احساس را مي کنند که اينجا جمهوري اسلامي ايران است و نقش ام القراي جهان اسلام را دارد؟ آيا منويات رهبر معظم انقلاب که مي خواستند چهره فرهنگي پايتخت يک چهره ديني و اخلاقي باشد محقق شده است؟ يا اصلا قرار است که اين منويات محقق شود؟

 

- اگر بخواهيم صادقانه بگوييم نه؛ اما ما اين مساله را در فضاي برنامه هاي خود تا حد قابل ملاحظه اي پياده کرده ايم. يعني شهروندي که در برنامه هاي ما حضور پيدا مي کند اين تفاوت را به صورت محرز و مبين مي بيند و متوجه مي شود که رويکرد برنامه ها تا حد خوبي منطبق با معارف ديني است. اما در فضاي عمومي شهر ما بايد کارهاي بسياري انجام دهيم؛ تغييراتي اتفاق افتاده و حتي تغيير رويکردهايي را در فضاي تبليغات شهري مي بينيم اما هنوز نکات زيادي باقي مانده است. مدعي هستيم که اين تغيير رويکرد در برنامه هاي ما کاملا محسوس است.

 

* چشم انداز شما براي پياده شدن اين برنامه ها در سطح شهر براي چه زماني تعريف شده است؟

 

- در بخش هاي فرهنگي عوامل تاثيرگذاري داريم که بسيار گسترده و پيچيده هستند و البته از يک سازمان هم نمي توان انتظار داشت.

 

* در کوتاه مدت هم انتظار زيادي نمي رود.

 

- بله؛ نهاد خانواده، رسانه ملي و آموزش و پرورش نقش بسياري دارند و ما هم بخشي از اين مقوله هستيم که در فضاي عمومي شهر فعاليت مي کنيم. اما بر اساس برنامه ريزي هاي صورت گرفته، برآورد ما اين است که اگر بتوانيم بر روي برخي از اولويت هاي موضوعي در حوزه آموزش و برنامه هاي عمومي مداومت به خرج دهيم مي توانيم ظرف پنج سال در برخي شاخص هاي رفتاري عمومي تغييرات را به طور واضح ببينيم.

 

* در خصوص اخلاق محوري چه طور؟

 

- بحث من در رابطه با همين مساله اخلاق عمومي است.

 

* منظورم اين است که مردم و جامعه از رفتارهايي که در جهت تقابل است به سمت رفتارهاي سرشار از تعامل حرکت کنند.

 

- اين يک مساله ايده آل است و من مدعي آن نيستم. اما مي گويم در برخي موضوعات مي توانيم انتظار داشته باشيم که نتايج بهتري حاصل شود؛ موضوعاتي که چند سال است بر روي آنها تمرکز مي کنيم. به عنوان مثال «تحکيم نهاد خانواده» مي تواند يکي از موضوعاتي باشد که مورد انتظار ماست؛ چراکه بخش هاي بسياري از برنامه هاي ما بر روي اين موضوع متمرکز شده است. در حوزه صبر و خويشتنداري هم ما مي توانيم اين انتظار را داشته باشيم؛ چراکه مجموعه اي از تدابير انديشيده شده و برنامه ريزي شده است.

 

در حوزه آسيب هاي اجتماعي من يقين دارم که اگر بتوانيم دو سال ديگر آنچه را که تدارک ديده ايم در همين شرايط به مرحله اجرا درآيد و شرايط تغيير چنداني نکند، سطح آگاهي مردم در اين حوزه به شدت افزايش خواهد يافت. ما واقعا بر روي اين موضوعات کار کرده ايم و به گونه اي برنامه ريزي کرده ايم که حتي مادري که براي آموزش گلدوزي به فرهنگسراها مراجعه مي کند به طور منسجم و برنامه ريزي شده از برخي آسيب هاي اجتماعي که دختر او را تهديد مي کند مطلع شود. معتقديم بسياري از آسيب هاي اجتماعي در جامعه امروز ما از عدم آگاهي خانواده ها ناشي مي شود؛ برايشان مهم است اما با مدل اتفاق افتادن چنين آسيب هايي آشنا نيستند و از آخرين وضعيت فرهنگي اجتماعي شهر و کشور و رسانه کمي فاصله گرفته اند. اگر اين آگاهي ها گسترش يابد نقش والدين در حفظ خانواده و روابط ميان اعضا فعال تر از وضعيت فعلي خواهد بود.

 

* پيوست فرهنگي موضوع بسيار مهمي در جمهوري اسلامي است. شهرداري در ساخت و سازها و پروژه هاي عمراني خود چه قدر به اين موضوع توجه مي کند؟

 

- شعار آقاي قاليباف و همکارانش در شهرداري تهران، تبديل شهرداري از يک نهاد خدماتي به يک نهاد اجتماعي است. اين نشان دهنده تغيير در تمام پروژه ها و رويکردهاست. بسياري از پروژه ها ذاتا فرهنگي بوده و با اين رويکرد پيش رفته است. اما در عين حال نسبت به خصوصيات فرهنگي بخشي هم که جنبه عمراني پررنگ تري دارد، توجه شده است.

 

نمي خواهم ادعا کنم که پيوست فرهنگي در تمام پروژه ها رعايت شده؛ شايد در برخي پررنگ تر و در برخي کمرنگ تر بوده است، اما در تمام پروژه ها به موضوع فرهنگ توجه ويژه اي صورت مي گيرد. گاهي به يک پيوست علمي دقيق کارشناسي شده فرهنگي منجر مي شود و گاهي هم ممکن است در سطح پايين تري به اين مساله دقت شود. باز هم تاکيد مي کنم که اين مساله از اولويت هاي شهرداري است. به عنوان مثال اگر در پروژه باغ موزه قصر نگاه فرهنگي نبود و ما مي خواستيم با يک نگاه عمراني و فرهنگي به آن نگاه کنيم، مي توانست يک فرصت بزرگ اقتصادي باشد؛ اما اين زندان با يک نگاه کاملا فرهنگي بازسازي شده و جز استفاده فرهنگي و اجتماعي استفاده ديگري از آن نشده است. طبيعتا اين فضا، به جهت امکانات و کيفيت بازسازي تاثير بسزايي در حوزه فرهنگ شهري خواهد داشت. تپه هاي عباس آباد نيز با کيفيت و جايگاه منطقه اي خاص خود مي توانست يک پروژه اقتصادي موفق باشد؛ اما هر طرحي که براي اين منطقه تعريف شده فرهنگي است و حتي به تدريج به يک کانون تاثيرگذار فرهنگي در جهان اسلام تبديل خواهد شد. موزه، کتابخانه، نمايشگاه کتاب، باغ کتاب و چندين پروژه بزرگ فرهنگي در اين فضا پيش بيني شده است.

 

* شما مي گوييد که در اغلب ساخت و سازها به موضوع پيوست فرهنگي توجه مي شود و پس از مراحل کارشناسي به اجرا درمي آيد. اما در برخي ساخت و سازهاي شهرداري - مانند مترو و ايستگاه هاي BRT - نمادهايي وجود دارد که به نمادهاي فراماسونري بي شباهت نيستند. آيا اينها هم از لحاظ کارشناسي بررسي شده است؟

 

- همکاران ما در اين زمينه دو جلد کتاب تهيه کرده اند که در آن نمادهاي شبهه ناک بررسي شده است؛ چراکه بايد در اين زمينه کار کارشناسي صورت گيرد و از اظهارنظرهاي سليقه اي پرهيز شود. ما در خصوص برخي ادعاها هرچه قدر پيگيري کرديم به هيچ مستندي نرسيديم. اما شهرداري دوگونه مطالعه انجام داده است؛ نمادهايي که اطمينان داريم هيچ اشکالي در آنها وجود ندارد را در يک کتاب جمع آوري کرده ايم و نمادهايي که احتمال اشکال در آنها وجود دارد را در يک مجموعه ديگر. اين دو مجموعه در اختيار طراحان، مهندسان و ساير همکاراني که در اين بخش ها مشغول به فعاليت هستند قرار گرفته تا از تکرار چنين اشتباهاتي پيشگيري کنند و حتي گزارش هايي که به ما مي رسد بلافاصله بررسي و در صورت لزوم اصلاح مي شود. در خصوص ايستگاه هاي مترو بحث جدي تر است و ما کار کارشناسي بسيار جدي بر روي آن انجام داده ايم. حتي در آينده برخي ايستگاه ها، ايستگاه هاي موضوعي خواهند بود؛ يعني ايستگاه با يک پيام فرهنگي خاص طراحي مي شود.

 

* البته با وجود اين که شما مي گوييد برنامه هايي براي پيشگيري از تکرار چنين اشتباهاتي داريد اما متاسفانه شاهد آن هستيم که اين موضوع ادامه دار شده است. به عنوان مثال مشهورترين عکس جنگ جهاني دوم با تغييراتي به يک نماد دفاع مقدس تغيير پيدا کرده و در يکي از ايستگاه هاي مترو قرار گرفته است. يا در اتوبوس هاي تندرو هلامت جلوي اتوبوس ها شبيه چشم جهان بين بود و البته اين امکان وجود داشت که اصلاح شود.

 

- به هر حال بايد اين مسائل بررسي شود. در خصوص برخي از آنها مثل سامانه اتوبوس هاي تندرو دستور اصلاح صادر شده است. در اين بحث ها، اقدام ما دو مرحله اي است؛ يک مرحله، مرحله اي است که به سرعت اقدام مي شود تا اشکال برطرف شود. اما در مرحله دوم اصلاح بلندمدت صورت مي گيرد و تلاش مي کنيم با طراحي جديد فضا را تغيير دهيم.

 

* ما در گلکاري هاي اتوبان شهيد همت هم اين مساله را مي بينيم و گويا شهرداري و گلکار هر کدام به دنبال منافع خودشان هستند. در ساخت و سازهاي شهرداري منطقه سه نيز همين اتفاق رخ داده و نمادهاي فراماسونري در ساخت و سازهاي حاشيه اتوبان صدر به چشم مي خورد.

 

- اصل اين دغدغه درست است و ما قبول داريم که در اين مجموعه اشکالاتي وجود داشته است. به هر حال مجريان در اين پروژه ها گسترده هستند و طبيعتا سليقه هاي شخصي هم اعمال مي شود؛ اما ميزان حساسيت شهرداري نسبت به اين مسائل بسيار بيشتر از گذشته است. شايد در گذشته ده درصد اين دقت فعلي هم وجود نداشت؛ اما در اين دوره در جلسات تذکر داده مي شود، پيگيري مي شود و بازرسي گزارش تهيه مي کند. واقعا ميزان حساسيت شهرداري نسبت به اين مسائل به مراتب بيشتر از گذشته است.

 

* شما بايد سازماني باشيد که در شهرداري در بحث پيوست فرهنگي جدي ترين حرف را بزنيد. آيا واقعا هستيد؟

 

- نه؛ ما در بخشي از اين پروژه ها هستيم. مثلا ما در پروژه هايي که از ابتدا مشخص است که براي سازمان ساخته مي شود نقش جدي داريم و مي توانيم پاسخگو باشيم؛ چون پروژه هاي ما توسط پيمانکاران ساخته مي شود و ما فقط بهره بردار هستيم. در تمام عمليات عمراني شهر يا فضاهايي که ساخته مي شود، روال شهرداري اين نيست که از ما نظرخواهي کنند؛ اما در ساخت و سازهاي کلان شهرداري در معاونت عمراني اين دغدغه به وجود آمده و جايگاهي براي آن تعريف شده است. تا پيش از اين در طرح ها، المان ها و شاخص ها اين ملاحظه نبود.

 

* به هر حال سازمان شما بايد مرجعي براي همين مسائل باشد... شما يک فرد فرهنگي مسلمان و انقلابي هستيد که بر اساس ملاحظاتي در اين جايگاه قرار گرفته ايد. حتما نگاه شما به مساله فرهنگ يک نگاه تعريف شده است. اگر اين مسائل به مجموعه مهندسان شهرداري واگذار شود چنين وضعيتي ادامه پيدا مي کند. چگونه بايد تهران را به عنوان ام القراي جهان اسلام و بر اساس فرمايشات رهبر معظم انقلاب بسازيم؟ آيا ممکن است بدون حضور شما اين اتفاق رخ دهد؟

 

- اگر در سطح کلان چنين توجهي باشد به اين شاخص ها توجه مي شود. مثلا در شاخص هاي مذهبي شهر تهران بر اساس بررسي هاي انجام شده به اين نتيجه رسيده ايم که در برخي مناطق مساجد بسيار کمي داريم. اين اشکال البته مستقيما به شهرداري مربوط نمي شد اما يک ضعف است. در هر صورت به اين نتيجه رسيديم که در مناطقي که با بحران کمبود مسجد رو به رو هستيم 72 مسجد احداث کنيم؛ شهرداري به صورت جدي در اين مساله فعال شد و هر 72 زمين به اين پروژه تخصيص پيدا کرد. ممکن است اين کار تمام صورت مساله تبديل تهران به يک ام القراي اسلامي نباشد اما نمي توان تاثير آن را انکار کرد. ما از اين لحاظ بخش هاي متعددي را در حوزه هاي مختلف داريم که مي توانند در مجموع در اين مساله موثر باشند.

 

* البته بسياري از اين مسائل در دوره هاي پيش از شما پايه گذاري شده است.

 

- بله؛ هم به دوره ما و هم به سازمان ما. بخش عمده اي از اينها به بخش هاي ديگر شهرداري مربوط مي شود.

* در سال هاي اخير بخش عمده اي از امورات فرهنگي از مساجد به فرهنگسراها منتقل شده و به جهت کمرنگ بودن جنبه هاي مذهبي برنامه هاي فرهنگسراها باعث شده است که اين نهادهاي فرهنگي تا حدودي از فضاي مذهبي و انقلابي دور بمانند. شما چه راهکاري براي جلوگيري از اين وضعيت داريد؟

- البته من اين مساله را در خصوص اين دوره قبول ندارم و معتقدم که عکس اين موضوع اتفاق افتاده است. با تغيير رويکرد در برنامه هاي ما و تغييراتي که در برنامه هاي آموزشي ما اتفاق افتاده، ما تا حدود زيادي از رويکردهاي عمومي منفي يا بي خاصيت به سمت رويکردهاي محتوا محور، داراي پيام خاص و جهت گيري هاي معنوي حرکت کرده ايم. طبيعتا برنامه هايي که ما در مناسبت هاي مذهبي داريم و در فرهنگسراها و پارک هاي کنار فرهنگسراها برگزار مي شود، پيش از اين کمتر مورد توجه قرار مي گرفت. البته شما خودتان هم قبول داريد که فضاي مسجد و برنامه اي که خاص مسجد است يک اقتضا دارد و فرهنگسرا، برنامه هاي اوقات فراغت و حضور خانواده ها اقتضاي ديگر.

 

* اما در عين حال بايد نوعي تعامل ميان مساجد و فرهنگسراها وجود داشته باشد.

 

- بله؛ اما بايد جهت گيري ها همسو بوده و در تناقض نباشد. يعني آنچه که ما در فرهنگسراها از نظر محتوا، پيام و کار فرهنگي ارائه مي دهيم نبايد با آنچه در مساجد مطرح مي شود و محور اعتقادات ماست در تناقض باشد.

 

* مساجد ما در انقلاب هم کميته بود، هم تئاتر، هم کتابخانه، هم کارگاه داستان نويسي و هم محل عبادت بود. آيا قبول داريد که با طرح ساخت فرهنگسراها، برنامه هاي فرهنگي گذشته از مساجد جدا کرد و امروز که جوانان براي آموزش موسيقي، تئاتر، خط و نقاشي به فرهنگسراها مي روند تا حدود زيادي از معنويت مسجدي و انقلابي دور شده اند؟

 

- به نظرم اين مساله به کيفيت کار ما بستگي دارد. يعني اگر برنامه هاي ما با همين روح، محتوا و جهت گيري باشد حتما کمک کرده ايم؛ مثل مسجدي که در کنار آن کلاس هاي هنري و فرهنگي وجود دارد اما چون متعلق به مسجد است جهت گيري اش مثبت، مکمل و کمک کننده است. در عين حال اگر کيفيت برگزاري کلاس و ويژگي هايي که در برگزاري آن کلاس رعايت مي شود - از جهت مدل کلاس، مدل مربي و محتواي کلاس - در تناقض با آن جهت گيري ها باشد طبيعتا همين اتفاق رخ مي دهد؛ اما خيلي آرام و نرم. حتي ممکن است کسي هم متوجه نشود و بگويد که کلاسي در حال برگزاري است اما عملا اين تناقض در آن وجود داشته باشد. تمام همت ما بر اين است که جهت گيري محتوايي را درست کنيم.

 

* در حال حاضر داستان نويسي به سمت رمان مي رود؟

 

- حتما مي رود؛ اما کدام رمان؟ کدام استاد را الگو قرار مي دهد؟ کدام متن ها را نمونه کار خود قرار مي دهد؟ اين موضوع بحث ماست.

 

* آيا رعايت مي شود؟

 

- تا حدود زيادي اين تغييرات در حال وقوع است.

 

* آيا شما با خيال راحت از محل کار به خانه مي رويد؟

 

- اصلا؛ کارهاي انجام نشده زيادي داريم. ولي من اطمينان دارم که تا حدود زيادي و در بسياري از بخش ها توانسته ايم اين تغييرات را اعمال کنيم. در حوزه مربيان، در حوزه محتوا و در حوزه کيفيت برگزاري کلاس تغييرات جدي اعمال کرده ايم. براي مثال در گذشته هر فرهنگسرايي مي توانست با هر موضوعي کلاس هايي را برگزار کند و ما از موضوع و محتواي آن بي اطلاع باشيم؛ ولي امروز سامانه اي با عنوان «سينا» - سامانه يکپارچه آموزش - طراحي شده و هر فرهنگسرا براي برگزاري کلاس ها بايد موضوعات موردنظر خود را از درون اين سامانه انتخاب کند. ديگر نمي تواند هر موضوعي را به اختيار خود انتخاب کند و از هر استادي استفاده کند؛ بلکه بايد موضوع را از ميان رشته هايي که ما معرفي کرده ايم انتخاب کند و استاد هم بايد از فرآيند تعريف شده عبور کرده باشد. در همين دو نکته بسياري از مسائل حل مي شود.

 

* استاد و مربي شما در فرهنگسرا چقدر توجيه شده است؟

 

- همين اساتيدي که در دوره هاي ما شرکت کرده اند با استادي که قبلا هيچ ارتباطي با ما نداشته تفاوت دارند. حداقل مجبور بوده که هشت ساعت در کلاس هاي توجيهي ما حضور پيدا کند.

 

* يعني مجموعه شما همه فرايند فرهنگي فرهنگسراها - از استاد تا محتوا - را رصد مي کنند؟

  

- از اول امسال اين اتفاق افتاده است. البته اگر بخواهم صادقانه بگويم بايد عرض کنم که در بسياري از رشته ها، نه در تمام آنها.

 

* از ابتداي پايه گذاري سازمان فرهنگي هنري شهرداري تهران معمولا يک نگاه سياسي بر اين سازمان حاکم بوده و همين موضوع باعث شده که در اخلاق و ماموريت هاي فرهنگي انحرافاتي ايجاد شود. شما در دوره مسئوليت تان چقدر تلاش کرده ايد که اين فضاي سياسي را کمرنگ تر کنيد و وجهه فرهنگي را پررنگ تر نماييد؟

 

- به نظرم يکي از مشکلات اساسي حوزه فرهنگ اين است که عمليات فرهنگي تحت فشار انتظارات و قضاوت هاي سياسي قرار دارد. اين يکي از آسيب هاي فضاي فعلي فرهنگي در کشور ماست. از اين رو ما تلاش مي کنيم که سازمان نقش ابزاري پيدا نکند؛ خصوصا اين که سازمان ما در پيشينه خود چنين سابقه اي را دارد و ما ناخواسته در معرض چنين اتهامي هستيم. بايد مراقبت کنيم که تا حد امکان در نوع برنامه ها و فعاليت هاي مان اين نگاه نباشد؛ اگرچه ممکن است برخي به فعاليت هاي ما - در هر حوزه اي و به هر شکلي - اشکال وارد کنند و بگويند که اينها چنين منظوري داشتند. البته در کارهاي عمراني هم چنين شبهه اي وارد مي شود اما ما خودمان صادقانه در تلاش هستيم که حرکت فرهنگي مان، انتخاب موضوعات، اولويت هاي موضوعي، توليد محتوا و مدل برگزاري برنامه هاي مان، جهت گيري سياسي نداشته باشد؛ بلکه دغدغه ها و انتظاراتي باشد که مقام معظم رهبري با اشراف جامع و دلسوزي بي نظير در حوزه فرهنگ مطرح مي کنند. تلاش ما اين است که در اين موضوع سهم کوچک خود را ادا کرده و نقش مثبتي ايفا کنيم.

 

* شايد يکي از دلايلي که سبب شده است اين سازمان زيرسايه سياست قرار بگيرد و حتي گاهي موضوع فرهنگ کمرنگ تر از سياست باشد حضور مديران سياسي در راس اين مجموعه بوده است.

 

- شايد؛ اما ما سعي کرده ايم در دوره ما اين گونه نباشد.

 

* البته با توجه به مساله اي که شما به آن اشاره کرديد و گفتيد که در تمام فعاليت هاي شهرداري - از کارهاي عمراني تا کارهاي فرهنگي - اتهام استفاده سياسي به ما وارد مي شود، شايد بتوانيم اين طور نتيجه گيري کنيم که چون مجموعه شهرداري تهران يک مجموعه سياسي است تمام فعاليت هايش زير سايه سياست است.

 

نظر شما