به گزارش گروه فرهنگي شهر، نشست نقد و بررسي فيلم کوتاه داستاني «… و ديگر هيچ نبود» از توليدات سازمان هنري رسانهاي اوج، با حضور حجتالاسلام عليرضا پناهيان، محمدباقر مفيدي کيا کارگردان و محمدرضا شفاه تهيه کننده، برگزار شد.
حجت الاسلام پناهيان در اين نشست که در محل سالن نمايش سازمان هنري رسانهاي اوج برگزار شد، با اشاره به اينکه مخاطب هنگام ديدن اين فيلم احساس خوبي دارد، اظهار داشت: نکته قابل توجه اين فيلم، تعليقهاي خوب آن بود؛ يعني به سادگي گرههايي ايجاد شده و در طي فيلم هم گشوده ميشد و به گرههاي بعدي ميرسيد. در کل روند پيشرفت در طول فيلم وجود داشت و در يک خط ممتد و مساوي پيش نميرفت؛ به نحوي که اگر نموداري از فيلم کشيده شود، به سمت يک اوج و قلهاي پيش ميرود که اين نکته از نظر من خيلي خوب بود.
وي با اشاره به اينکه در فيلم «…و ديگر هيچ نبود» به خوبي به جزئيات پرداخته شده بود، افزود: دقت به جزئيات آن هم در يک فيلم کوتاه، کار قابل توجهي است. خوب است که در ساخت فيلمهاي دفاع مقدسي، به اين موضوع توجه شود.
حجتالاسلام پناهيان با اشاره به مضمون فيلم سينمايي «طلا و مس» اظهار داشت: هر اثري اگر به دقت، زيبا و موشکافانه به جزئيات بپردازد، مورد تحسين و استقبال خواهد بود؛ مثل فيلم طلا و مس که براي اولين بار به طرز صحيحي به جزييات ريز زندگي طلبهها پرداخت و به همين دليل از رهبر معظم انقلاب، يک امتياز مثبت گرفت.
وي با اشاره به وجود ايده داستاني جديد در شکلگيري اين فيلم افزود: در ابتداي تماشاي اين فيلم بر اين باور بودم که مانند فيلمهاي ديگر دفاع مقدسي بهصورت غيرحرفهاي به ايجاد خط دوستي ايران و عراق و اين که جنگي وجود نداشته پرداخته شده اما بعد متوجه شدم قصه اين کار متفاوت است.
حجت لاسلام پناهيان تصريح کرد: بازي کردن با ذهن مخاطب در فيلم امر مطلوبي است که در «...و ديگر هيچ نبود» اتفاق افتاد. ساختن اين فيلم داستاني کوتاه از نظر محتوا و مضمون از ضرورتهاي امروز جامعه ما است. ساخت چنين فيلمهايي در بهبود ارتباط بين ايران و عراق، از نظر تأثيرگذاري بر افکار عمومي شيعيان عراق در خصوص ايرانيان بسيار موثر است چرا که اين روزها غربيها به شدت در حال کار کردن روي افکار عراقيها هستند.
وي با اشاره به اين که يکي از پيامهاي استراتژيک اين فيلم ايجاد اتحاد بين شيعيان ايران و عراق است، افزود: بسيار بهتر است فيلمهاي داستاني بلند با اين مضامين ساخته شود؛ اين در حاليست که در فيلمهاي کوتاه اگر خيلي به جزئيات پرداخته شود، حوصله مخاطب سر ميرود اما؛ اين اتفاق در « ... و ديگر هيچ نبود» رخ نداده است.
برخي کارگردانان جنگي حتي به خودشان زحمت نميدهند به شهرک دفاع مقدس بروند!
حجت الاسلام پناهيان با اشاره به اينکه اصل دو خطي داستان و ايده، فوقالعاده بوده است افزود: در ساخت برخي فيلمهاي دفاع مقدس، گروه سازنده حتي به خودشان زحمت نميدهند براي فيلمبرداري به شهرک دفاع مقدس بروند و به جاي آن مکاني که مقداري خاک در آن ريخته شده شبيهسازي ميشود که مخاطب حوصلهاش از ديدن چنين فيلمهايي سر ميرود.
وي با اشاره به اين که در اين فيلم معجزه و امداد الهي به خوبي به تصوير کشيده شده تصريح کرد: داستان «... و ديگر هيچ نبود» دچار شعارزدگي نشده و براي مخاطب باورپذير است؛ در واقع هوشمندي فوقالعادهاي در طراحي ايده و پرداختن به جزئيات آن وجود دارد.
وي ادامه داد: در نشان دادن مسائل مربوط به دفاع مقدس اسراري وجود دارد و نبايد اينطور نشان داده شود که شهيد شدن يک نفر امر سادهاي است. به نظر من مسائل معنوي و عالم غيب در اين فيلم به خوبي نشان داده شده است.
پناهيان در پايان خاطرنشان کرد: ايده ساخت اين فيلم از يک اعتقاد شکل گرفته است. مهم اين است که گروه توانسته داستان را به زبان يک قصه سينمايي درآورد و فيلم نامه نيز به گونهاي است که قصه را از آخر به اول تعريف کرده که اين روش ايده را خوب در ميآورد. به نظر من موضوع داستان اين فيلم حتي از طرف عراقيها هم مورد استقبال قرار خواهد گرفت.
سرگذشت شهداي گمنام جزء کنجکاويهايم بود
در ادامه اين نشست محمدباقر مفيديکيا، کارگردان « ... و ديگر هيچ نبود» با اشاره به نحوه شکلگيري داستان اين فيلم اظهار داشت: ايده داستان اين فيلم سال 85 يعني زماني که براي پاياننامهام در دانشکده کار ميکردم به ذهنم رسيد. وي ادامه داد: هميشه به قطعه شهداي گمنام در بهشت زهرا(س) سر ميزدم و سرگذشت آدمهاي آنجا به نوعي جزء کنجکاويها و دغدغههايم بوده است. هميشه وقتي به آنجا ميرفتم براي خودم اين سوال وجود داشت که ممکن است در ميان اين شهدا بعضي ايراني نباشند.
اين کارگردان افزود: ايده اوليهام به اين صورت بود که يک خبرنگار خارجي به عنوان مثال خبرنگار BBC به ايران ميآيد و ميخواهد در مورد جبههها براي شبکهاش خبر ببرد. به اين فکر ميکردم که در ميانه راه با يک گروه بسيجي همراه ميشود؛ گروه بسيجي در محاصره قرار ميگيرند و همه گم ميشوند و همه با هم شهيد ميشوند و خبرنگار خارجي هم بين آنها شهيد ميشود. بعدها اين ايده را براي استاد راهنمايم محمد مهدي عسگرپور تعريف کردم و با مشاورههاي ايشان يک قصه تلفيقي با استفاده از گفتههاي ايشان درآمد و در نهايت آنچه که ميبينيد آماده شد.
مفيديکيا گفت: براي من اين ايده وجود داشت که وقتي يک سرباز عراقي از صدام به عنوان نماد باطل فرار کرده و به دنبال مادرش ميگردد، در طول مسيرش يک نفر از طرف امام خميني(ره) که به نظر من پيکي است از طرف ايشان، از او ميخواهد به او بپيوندد. در واقع بسيجي براي سرباز صداميکه قصد جنگ ندارد، پيک راهگشا ميشود و در حقيقت ولايت تکويني حضرت امام(ره) که بر مردم پاک داشتند، از طريق اين پيک به آن عراقي هم منتقل ميشود. در اين صورت ميشود که عراقي جزء شهداي گمنام ميشود و سرباز ايراني هم جزء مفقودالاثرها ميشود و بعد از آن مادر سرباز ايراني هم با توجه به وصيت پسرش که در خواب به او ميرساند، مادر عراقي هم ميشود، اينها مفاهيمي بود که من در طول فيلمنامه به آن اضافه کردم.
رازگشايي از سرگذشت يک شهيد گمنام
فيلم کوتاه داستاني «... و ديگر هيچ نبود»، روايتي تازه از موضوع دفاع مقدس و رازگشايي از سرگذشت يک شهيد گمنام است که سازمان هنري رسانه اي اوج آن را تهيه کرده است.
محمدباقر مفيدي کيا نويسنده و کارگردان اين فيلم است که پيش از اين ساخت فيلم هاي کوتاه مختلفي را در کارنامه کاري خود دارد و ساختههايش در جشنوارههاي مختلف از جمله جشنواره فيلمهاي 100 ثانيهاي و جشنواره فيلم دفاع مقدس برگزيده شده است. فيلمنامه اين اثر در جشنواره فيلمهاي کوتاه جم در سال 86 جزء آثار منتخب بوده است. شهرک سينمايي دفاع مقدس و بهشت زهرا برخي از لوکيشنهاي اين فيلم هستند. محمد عفراوي، سپهر حيدري نژاد، نصرت شاه نظري، محمد مهدي شيخ صراف و محمدعلي چميگو در اين فيلم کوتاه به ايفاي نقش ميپردازند. محمد مهدي عسگرپور مشاور فيلمنامه، احمد گودرزي تصويربردار، امير شاهوردي صدابردار، قاسم مربي طراح صحنه و لباس، هادي قاليخاني طراح گريم،: پيمان سبزهعلي مدير توليد،: مهدي سليماني منصور دستيار کارگردان و برنامهريز، محمود عرفاني دستيار کارگردان و مدير صحنه،: ريحانه سعيديان منشي صحنه، محمدمهدي شيخ صراف عکاس و تصويربردار پشت صحنه، حميد سليماني جلوههاي ويژه ميداني، گروه اکشن عليرضا قرهخاني بدلکاران و احسان ميرزايي اجراي اين فيلم کوتاه را برعهده داشتهاند.