چهارشنبه ۲۶ ارديبهشت ۱۴۰۳
ساعت : ۲۳:۵۱
کد خبر: ۶۰۴۲۷
|
تاریخ انتشار: ۱۴ اسفند ۱۳۹۱ - ۱۳:۳۳
نگاهي به اوج جنگ تمام‌عيار سينمايي جريان صهيونيستي ـ هاليوودي عليه انقلاب اسلامي و نهايتا جايزه اسکار «آرگو» و در کنار آن نگاهي به حرکت مديريت سينمايي ايران، نشان مي‌دهد صحنه شطرنج حاضر براي اين مديريت تمام باخت رقم خورده است.

به گزارش شهر و به نقل از فارس، هر چند سال‌هاي سال است سينماي غرب و هاليوود با فيلم‌هايي چون «بدون دخترم هرگز»، «300»، «الکساندر»، «سنگسار ثريا» و ... در کنار ستيز غرب با انقلاب اسلامي بوده است اما چند سالي است که هجمه سينمايي غرب شدت گسترده‌تري يافته است.

  

 * فتنه 88 نقطه عطف عبور از پاتک‌هاي سينمايي به جنگ تمام عيار

  

سال 1388 و فتنه آن سال را مي‌توان نقطه آغازين اين گسترش هجمه سينمايي غرب عليه ايران دانست چه آنکه تزلزل سينماي ايران و به‌ويژه برخي سينماگران آن در برابر آن فتنه طراحي شده از سوي دشمنان نظام اسلامي چشم غرب به يک پتانسيل موجود در ايران روشن شد.

 

فتنه 88 نقطه عطفي بود که جريان سينماي صهيونيستي ـ هاليوودي را در کنار جريان سينماي روشنفکر ضدايراني قرار داد و تلاشي شروع شد تا با عبور از پاتک‌هاي سينمايي در مرحله گذشته به يک جنگ تمام عيار سينمايي در مرحله جديد وارد شود.

 

* سينماگران خارج‌نشين حلقه نخست ارائه تصوير وارونه از ايران

 

در اين بين عناصر مختلفي نقش داشته و دارند که از يک طرف سينماگران ايراني خارج نشين هستند که از مخملباف‌ها و قبادي‌ها تا شيرين نشاط و مرجان ساتراپي هستند که با فيلم‌هاي خود و حضور در جشنواره‌ها و مراکز فرهنگي ـ هنري وابسته به تفکر غرب در اقصي نقاط جهان تلاش مي‌کنند تصويري وارونه از ايران جلوه بدهند.

 

فيلم مستند «روزهاي سبز» حنا مخملباف در حمايت از فتنه، «باغبان» محسن مخملباف در حمايت از بهائي‌ها، «مرغ با آلو» و «پرسپوليس» مرجان ساتراپي و «فصل کرگدن» بهمن قبادي که آخرين نوع از اين گونه فيلم‌هاست همه و همه نوعي نگاه سياه و کثيف را درباره ايران ارائه مي‌کنند.

 

 * فيلمسازي زيرزميني و اعتراضي داخل ايران حلقه دوم

 

در کنار اين جريان فيلمسازي خارج‌نشين، يک جريان فيلمسازي زيرزميني يا اعتراضي وجود دارد که در ايران آثار خود را توليد مي‌کند و به جشنواره‌هاي کوچک و بزرگ مي‌فرستد.

 

نقطه عطف اين جريان، حضور فيلمي از «جعفر پناهي» در آخرين جشنواره برلين است که عليرغم ممانعت قانوني وي از ساخت فيلم به مدت 20 سال، وي توانست با کمک «کامبوزيا پرتوي» فيلم «پرده بسته» خود را روانه اين جشنواره بکند و حتي از آن جايزه بگيرد.

 

بماند اختصاص بخش ويژه‌اي از برخي جشنواره‌ها از جمله جشنواره فيلم روتردام به «فيلم‌هاي زيرزميني» ايران که توجه جديدي به اين عرصه را در اين جريان صهيونيستي ـ هاليوودي نشان مي‌دهد.

  

* مديريت فرهنگي غرب عليه انقلاب اسلامي از داخل ايران تا قلب لس‌آنجلس

  

در کنار اين دو جريان که يکي در داخل کشور و به صورت زيرزميني و يکي در خارج از کشور به فعاليت مشغول است، دستگاه‌هاي قوي مديريت فرهنگي غرب قرار دارند.

 

اين دستگاه‌هاي فرهنگي از داخل ايران تا قلب لس‌آنجلس فعاليت گسترده‌اي براي تقويت روز افزون اين دو جريان داشته‌اند.

 

نقش بخش‌هاي فرهنگي سفارت‌هاي اروپايي و به‌ويژه سفارت فرانسه در ايران تنها بخشي از اين اتفاق است که با نگاه به ساخت برخي از فيلم‌ها از جمله «يک خانواده محترم» و «فصل کرگدن» ديده مي‌شود.

 

در کنار آن، جشنواره‌هاي کوچک منطقه‌اي چون جشنواره بيروت، جشنواره ابوظبي و ...، جشنواره‌هاي کوچک در اقصي نقاط جهان چون جشنواره‌هاي کلرمون فرانسه يا روتردام، جشنواره فيلم‌هاي ايراني لندن، جشنواره واشنگتن و حتي «جايزه فيلم آسيا» در هنگ‌کنگ قرار دارند که ميزاني از تشويق را به اين دو جريان سينمايي ارائه مي‌کنند.

  

* حمايت کن، برلين و اسکار نوک پيکان حمايت از جريان‌هاي سينماي ضدايراني

  

اما بخش مهمتر اين مديريت سينمايي جشنواره‌هاي برتر سينمايي جهان از جمله جشنواره‌هاي کن، برلين و جايزه اسکار و پخش‌کنندگان جهاني هستند که نوک پيکان حمايت از اين دو جريان سينمايي را بر عهده دارند.

 

نمونه بارز ورود اين جشنواره‌هاي برتر سينمايي، حمايت جانانه آنها و از جمله جشنواره برلين و کن از «جعفر پناهي» در سه سال گذشته است که از انتخاب او به عنوان هيئت داوران يا گذاشتن صندلي خالي او بر روي سن تا اهداي جايزه به يکي از ضعيف‌ترين فيلم‌هاي سينمايي همه نمونه‌اي از اين امر است.

 

بنابر اين گزارش، مديريت فرهنگي جريان صهيونيستي ـ هاليوودي البته با قدرت هرچه تمام‌تر بر پروپاگانداي خود عليه ايران و انقلاب اسلامي گام برمي‌دارند و در آخرين اقدام خود در اين عرصه جايزه بهترين فيلم اسکار که به زعم بسياري، مهمترين جايزه سينمايي سال است را به فيلم «آرگو» اهدا کرد.

  

* بي‌برنامگي مديريت سينمايي ايران دربرابر جنگ تمام عيار سينمايي

  

اما نکته مهم در اين بين بررسي جايگاه مديريت سينمايي کشور است که در برابر اين جنگ تمام عيار سينمايي بدون برنامه‌اي خاص قرار گرفته است.

 

نگاهي به توليدات يکسال گذشته سينماي ايران که در سي‌ويکمين جشنواره فيلم فجر ديده شد و به‌ويژه فيلم‌هاي موسوم به «فاخر» که هزينه هنگفتي براي آنها خرج شده است خروجي مديريت سينماي ايران را برخلاف آنچه که بايد باشد، نشان مي‌دهد.

 

نگاهي به يکي از فيلم‌ها که از قضا کانديدا و برنده سيمرغ بلورين جشنواره نيز شد نشان مي‌دهد مديريت سينماي ايران، اين سينما را يله رها کرده‌اند تا فيلمي نه در تقبيح اشغالگران عراق بلکه در تحسين اروپايي‌ها بسازند؛ اروپايي که سردترين لحظات آن نيز شفابخش انسان‌هاي زبان بسته مي‌شود.

 

از طرف ديگر مديريت خروجي بين‌المللي سينماي ايران اعم از حضور مسئولان سينمايي در جشنواره‌هاي مختلف برلين و کن و ...، اعطاي پروانه اکران بين‌المللي و همچنين فيلم‌هاي ارسالي رسمي ايران به اين جشنواره همه اگر در راستاي حرکت جريان سينمايي صهيونيستي ـ هاليوودي نباشد خلاف آن نيست.

 

در اين بين مي‌توان به توليد فيلمي چون «يک خانواده محترم» آن هم با همکاري فرانسوي‌ها يا لابي با اسکار مهمترين بازوي مديريت جريان سينمايي صهيونيستي ـ هاليوودي براي جايزه گرفتن «جدايي ...» و افتخار به چنين جايزه‌اي اشاره کرد.

نظر شما