به گزارش شهر به نقل از فارس، روز گذشته و در چهارمين روز ثبتنام از نامزدهاي يازدهمين دوره انتخابات رياست جمهوري، چهرههاي معروفي با مراجعه به وزارت کشور، نام خود را در فهرست نامزدهاي اين دوره از انتخابات به ثبت رساندند.
عارف ثبتنام کرد
محمدرضا عارف معاون اول دولت خاتمي و عضو مجمع تشخيص مصلحت نظام دقايقي پيش با حضور در وزارت کشور براي يازدهمين دوره انتخابات رياست جمهوري ثبت نام کرد.
وي را در اين ثبت نام، حاجي صوفي، معتمدي، توفيقي و حسن رسولي همراهي مي کردند.
عارف چندي پيش در يک نشست خبري اعلام کرد که براي کشور احساس خطر ميکند و اگر شرايط کشور اينگونه نبود به هيچ وجه کانديدا نميشد.
محمدرضا عارف در سال 1330 خورشيدي در خانوادهاي مذهبي در شهر يزد به دنيا آمد. پدر وي حاج ميرزا احمد عارف يکي از بازاريان سرشناس و از چهرههاي محبوب و مردمي و مذهبي يزد و همچنين از خادمان حضرت سيدالشهدا (ع) بود که مجالس روضهخواني و روشنگري منزل ايشان در شهر يزد در سالهاي پيش و پس از انقلاب بهعنوان پايگاه دانشجويان، دانشگاهيان و فرهيختگان يزد به حساب ميآمد.
ويژگي بارز محمدرضا عارف در کودکي نبوغ ذاتي وي در علم رياضي بود، آنچنان که در سن 5 سالگي مسلط به حساب سياق بود و پس از آن نيز درخشش بينظير وي در درس رياضي چنان بود که توانست در مسابقات رياضي کشور در رامسر در سال 1348 رتبه اول کشوري را به دست آورد و در کنکور سراسري رشتهي رياضي سال 1349حائز رتبهي دوم کشوري شده و پس از تحصيل در رشتهي مهندسي برق دانشکده فني دانشگاه تهران و موفقيت در کسب رتبه اول اين دانشکده در سال 1354 با معدل 3/91 از 4 از آن دانشکده فارغالتحصيل شود.
در همان سال با استفاده از بورس تحصيلي دانشگاه صنعتي اصفهان براي ادامه تحصيل راهي امريکا شد و در سال 1355 با اخذ مدرک کارشناسي ارشد و در سال 1359 با اخذ مدرک دکتراي برق مخابرات هردو از دانشگاه استنفورد با معدل 4 از 4 به ميهن بازگشت .
عارف از همان بدو ورود به کشور با توجه به شرايط حساس پس از انقلاب و وقوع جنگ تحميلي و نياز کشور به مديران آگاه و متخصص شروع به خدمت در دستگاههاي مختلف دولتي چون شرکت مخابرات و وزارت فرهنگ و آموزش عالي کرد.در سالهاي 73 تا 76 در سمت رياست دانشگاه تهران حضوري درخشان داشت. پس از آن نيز در کابينهي دولت اصلاحات در سالهاي 76 تا 79 بهعنوان وزير پست و تلگراف و تلفن مشغول به خدمت شد و در سالهاي 79 تا 80 به عنوان معاون رييس جمهور و رييس سازمان مديريت و برنامهريزي کشور به فعاليت خود ادامه داد و در سالهاي 1380 تا 1384 بهعنوان معاون اول رييس جمهور برگزيده شد.
علاقهمندي فراوان عارف به علم و دانش سبب شد که وي علي رغم مشغوليتهاي مديريتي در تمام اين سالها، بهعنوان استادي برجسته در دانشگاه صنعتي اصفهان و صنعتي شريف و ساير دانشگاهها با هدايت بيش از 110 پاياننامهي دکترا و کارشناسيارشد و تدريس در مقاطع کارشناسي، کارشناسي ارشد و دکترا به فعاليتهاي علمي خود ادامه دهد.
وي به عنوان يکي از نظريهپردازان مطرح جهان در نظريه اطلاعات موفق به معرفي شبکه مخابراتي معروف Aref Network شد و در راستاي گسترش علم مخابرات در کشور اقدام به راهاندازي دکتراي برق-مخابرات در دانشگاههاي تربيتمدرس، صنعتي اصفهان،يزد و چند دانشگاه ديگر کرد.
تاليف،تحقيق،ترجمه:
ترجمهي کتاب سيستمهاي مخابراتي ديجيتال و آنالوگ که در سال 69 بهعنوان کتاب سال انتخاب شد.
ترجمهي کتاب سيگنالها و سيستمها .
ترجمهي کتاب سيگنالهاي تصادفي .
تاليف و يا ارائهي بيش از 280 مقالهي علمي
سابقهي فعاليتهاي سياسي قبل از انقلاب :
فعاليت سياسي و مشارکت در برگزاري جلسات مذهبي در دوران دانشجويي در دانشگاه تهران
دستگيري توسط کميته مشترک ضد خرابکاري ساواک در سال 1354
عضويت و فعاليت رسمي در انجمن اسلامي دانشجويان امريکا و کانادا از 1354 تا 1359
*خدمات پس از انقلاب
معاون طرح و توسعهي شرکت مخابرات ايران 1360-1359
سرپرست شرکت مخابرات ايران 1360
معاون دانشجويي وزارت فرهنگ و آموزش عالي 1361-1360
معاون آموزشي وزارت فرهنگ و آموزش عالي 1362-1361
قائممقام و معاون هماهنگي وزارت فرهنگ و آموزش عالي 1363-1362
معاون آموزشي وزارت فرهنگ و آموزش عالي 1369-1368
مشاور آموزشي و قائممقام وزير در هيات مميزهي مرکزي و رئيس شوراي هماهنگي هياتهاي امناي دانشگاهها و موسسات آموزش عالي و پژوهشي 1373-1369
رييس دانشگاه تهران 1376-1373
وزير پست و تلگراف و تلفن 1379-1376
معاون رييسجمهور و رييس سازمان مديريت و برنامهريزي کشور 1380-1379
معاون اول رييسجمهور 1384-1380
عضو پيوستهي فرهنگستان علوم ايران
عضو شوراي عالي انقلاب فرهنگي
عضو مجمع تشخيص مصلحت نظام
رييس انجمن رمز ايران
رييس انجمن علمي کنترل و فرماندهي (C4Iايران)
رييس انجمن علمي شبکههاي هوشمند انرژي ايران
رييس گروه علوم مهندسي فرهنگستان علوم ايران
رييس بنياد پيشبرد علم و فنآوري ايران (FAST-IRAN)
رئيس هيات موسسه بنياد اميد ايرانيان
عضو موسس بنياد باران
عارف: دليلي براي رد صلاحيتم نميبينم/رنگ انتخاباتيام سفيد است
محمدرضا عارف نامزد رياست جمهوري يازدهم صبح امروز پس از ثبتنام در نشست خبري خبرنگاران اظهار داشت: خوشحالم که صبح جمعه در جمع شما حضور يافتم و کانديداتوري خود را اعلام کردم.
معاون اول دولت اصلاحات بر همين اساس مهمترين انتخابات را انتخابات رياست جمهوري دانست که مردم براي مدت 4 سال عنان کشور را به دست منتخب خود واگذار ميکنند؛ بنده با توجه به تجربهاي که در بخشهاي مختلف در سه دهه گذشته دارم و شرايط خاصي که در کشور احساس کردم در صحنه حضور يافتم و اگر مردم اين افتخار را دادند خدمتگزار خوبي براي آنها خواهم بود.
خبرنگاري از وي پرسيد آيا حضور شما به اين معناست که گزينه نهايي اصلاحطلبان هستيد که عارف در پاسخ گفت: خوشبختانه روند اجماع در مجموعه اصولگرايان به خوبي پيش ميرود و اقدامات خوبي در اين زمينه صورت گرفته که طي روزهاي آينده نتيجه اجماع به مردم اعلام ميشود.
نامزد رياست جمهوري يازدهم در بخشي از سخنان خود اظهار داشت: حرف آخر را مردم مي زنند وقتي عملکرد خود را در سه دهه گذشته بررسي ميکنم در هر جايي موفق بودم و با ارتقاء جايگاه شغل قبلي را ترک کردم.
وي در پاسخ به اين سوال که آيا هاشمي براي ثبتنام ميآيد گفت: از حضور وي اطلاعي ندارم و موضعم در مورد هاشمي و خاتمي موضع قبليام است.
عارف از برنامههاي خود براي رشد اقتصادي گفت و مهمترين آن را مهار تورم عنوان کرد.
يکي ديگر از سوال خبرنگاران اين بود که اگر تائيد صلاحيت نشديد يا انتخابات به نفع شما نبود چه برخوردي خواهيد کرد ادامه داد: دليلي براي رد صلاحيتم نميبينم چراکه يک خدمتگزار خدوم بوده و طبق ارزشها عمل کردم و فرد قانونمندي هستم؛ اميدوارم انتخابات باشکوهي داشته باشيم و همه دستاندرکاران مر قانون را رعايت کنند تا همه اعتماد داشته باشند.
عارف همچنين درباره حضورش و رايآورياش گفت: خوشبينم به دليل عملکرد خودم و در واقع جايگاهي که اصلاحطلبان دارند و اگر اصلاحطلبان با اجماع بيايند کانديدايشان پيروز ميشود.
سوال ديگري که خبرنگاران از عارف پرسيدند مربوط به عدهاي از افراد ميشد که روند انتخابات را زير سوال ميبرند و در خارج از کشور حضور دارند که وي در پاسخ به اين سوال گفت: ممکن است فردي از کشور برود اما اينکه اين موارد را به دولت اصلاحات وصل کنيم غيرضروري است. روند انتخابات را که طبق قانون عمل ميشود تائيد ميکنيم؛ راي مردم امانت است و امانتداران بايد در امانتداري نهايت کار خود را انجام دهند.
«نگران بودم که بخش عظيم جامعه که به دلايلي انگيزه لازم را ندارند فعال کنم و جلسات خوبي در اين راستا در دانشگاه داشتم تا قشر جوان و دانشجو را فعال کنم و نتايج خوبي نيز به دست آورديم.» اين جواب عارف براي سوال جذب آراي خاموش بود.»
وي در عين حال به باز شدن فضاي کشور و انتخاباتي شدن آن نيز اشاره کرد که گروههاي مختلف نقطهنظرات خود را اعلام کنند.
معاون اول خاتمي معتقد است اگر قشر خاموش بيايد قشر اصلاحطلب پيروز ميشود.
عارف در خصوص پرونده هستهاي نيز اظهار داشت: اين پرونده سياسي است و بايد دنبال راهحل سياسي و تعامل قوي با دنيا بود؛ بايد تلاشمان اين باشد تا در اولين فرصت اين پرونده بسته شود چراکه تاخير زماني به نفع ما نيست و بايد در چارچوب منافع ملي و پيگيري اخلاق خود اين کار را انجام دهيم.
«نظري ندارم.» اين پاسخ عارف به تقسيمبندي اصلاحطلبان اصلي و بدلي بود.
عضو مجمع تشخيص مصلحت نظام درباره رابطه با آمريکا افزود: حل مشکل را رابطه با آمريکا نميدانم چراکه مشکل در کشور بايد درست شود و مشکلات مديريتي داخل کشور هستند. بايد به سمت اصلاح ساختارهاي داخل کشور برويم اما در عين حال اهل تعامل و مذاکره هستيم و در شرايطي که دست برتر داشته باشيم دنبال صلح هستيم.
وي با تاکيد بر اينکه به دنبال توسعه همهجانبه و فراگير هستم تصريح کرد: بايد در همه بخشها توسعه وجود داشته باشد؛ در اتفاقات 88 بايد در يک زماني تحليلها و کارشناسيهاي قبل و بعد از انتخابات و سهم همه گروهها و افراد را مشخص کرد، کشور را بايد به سمتي ببريم که امکان اين بحث بوده و براي جلوگيري مجدد اقدامات لازم را انجام دهيم. نميخواهم مچگيري کنم اما بايد تحليل را ارائه کرد.
«مسئله دانشجويان ستارهدار را از پرونده آموزش عالي پاک خواهم کرد.»؛ متاسفانه با سعه صدر با دانشجو برخور نشده است، با تفکيک جنسيتي مخالفم و امکانات هم اين کار را به ما نميدهد.
وي در پاسخ به اين سوال که آيا شما دولت اصلاحات هستيد گفت: دولت من دولت اصلاحات نيست دولت شايستهسالار است؛ اصلاً نگاه جناحي و باندي ندارم و معتقد به دولت شايستهسالار هستم.
معاون اول خاتمي با تاکيد بر اينکه برنامه خود را اعلام خواهم کرد و برنامهام براي جوانان اشتغال است اظهار داشت: تامين مسکن و ازدواج نيز از ديگر مسائل خواهد بود چرا که سن ازدواج در کشور 5 سال بالا رفته و با ايجاد تسهيلات و شرايط مناسب جوانان بايد بتوانند تشکيل زندگي دهند.
خبرنگاري از عارف پرسيد شما با آقاي جهانگيري و مهرعليزاده اجماع کردهايد و وي در پاسخ گفت: ما 4 نفر هستيم که اين مسئله را پيگيري ميکنيم.
وي در پاسخ به اين سوال که شما گفتهايد آقاي روحاني اصلاحطلب نيست گفت: ارادت بنده را به آقاي روحاني همه ميدانند. ايشان خود گفته بود که اصولگراست وگرنه بنده درباره وابستگي جناحي کسي صحبت نميکنم.
عارف در پاسخ به اين سوال که آيا فکر نميکنيد دوره شما ديگر گذشته است افزود: از لحاظ سياسي جوانم و فکر نميکنم فردي در اين کشور ولايتمدارتر از ما پيدا شود.
عارف همچنين شعار خود را معيشت دانست که همراه با منزلت و عقلانيت باشد.
وي در پاسخ به سوالي درباره رنگ انتخاباتي اش گفت: رنگ انتخاباتي ام سفيد و رقيب اصلي من عدم حضور مردم است.
حضور حداد عادل در ستاد انتخابات کشور
غلامعلي حداد عادل صبح امروز (جمعه) براي ثبت نام در ميان نامزدهاي انتخابات رياست جمهوري، در ستاد انتخابات کشور حضور يافت و نام خود را در ميان نامزدهاي کانديداتوري انتخابات رياست جمهوري ثبت کرد.
خانواده پدري و دوران کودکي و نوجواني
در زمان ناصرالدين شاه قاجار زماني که اولين ماشين دودي (قطار) وارد ايران شد و بين تهران و شاه عبدالعظيم شروع به کار کرد، براي انجام امور فني آن حاج عباس استخدام شد؛ براي کار ايشان که مکانيک قطار بود، هنوز واژهاي معادل وجود نداشت و از طرف ديگر اولين تعمير کار قطار ايران، با حجم انبوه آهن آلات اين وسيله نيز مشغول به کار بود، به همين جهت حاج عباس معروف به حداد عادل شدند.
از محل درآمد مناسب اين کار، کمکم کاميون و بعدها اتوبوس خريداري شد و هر 4 فرزند پسر ايشان راننده کاميون و گاراژدار شدند و در همين مسير فعاليت اقتصادي کردند؛ سال 1320 در هيئت ابوالفضليهاي تهران ازدواجي کليد ميخورد.
حاج عباس حدادعادل و حاج حسن مصدق که هر دو از موسسين اين هيئت بودند، فرزندان خود را به عقد يکديگر درميآورند و حاج رضاي حداد و دختر حاج حسن مصدق وصلت ميکنند.
حاجرضا مشغول به رانندگي و همسر ايشان به سبک همه زنان متدين آن دوران خانه دار بودند، از ثمرات اين وصلت فرزندي به نام غلامعلي است که در 19 ارديبهشت 1324 متولد ميشود، کودکي را در يکي از مناطق پايين شهر آن دوران مي گذارند؛ محل بازي او و همسالانش منطقه فقير و نامناسبي به نام «پاي خط»، از ضعيفترين مناطق تهران بود.
دبستان را در مدرسه عمومي بندار رازي در خيابان لرزانده گذراند، اما نکته مهم دوران نوجواني ايشان پيوستن به مدرسه علوي، از اول نظري سابق بوده است؛ در آنجا زير نظر مرحوم علامه کرباسچيان و آقاي روزبه تعليمات ديني و علمي ديد، در همان مدرسه که از قويترين مدارس دوران خود بوده کار علمي جدي را تجربه ميکند.
دانشگاه، فعاليتهاي علمي و مبارزات قبل از انقلاب
سال 1342 با ديپلم رياضي وارد رشته فيزيک دانشگاه تهران ميشود و 1345 در همين رشته مقطع کارشناسي ارشد را در دانشگاه دولتي شيراز پي ميگيرد؛ در همانجا با جديتر شدن مبارزات، او نيز فعاليتهاي انقلابي و مبارزاتي خود را شروع ميکند همزمان با تحصيل به دليل قوت و توانايي علمي مشغول به تدريس در دانشگاه ميشوند.
در شيراز انجمن اسلامي دانشگاه را راهاندازي ميکند و پس از مدتي دستگير شده و تحت بازجويي ساواک قرار ميگيرند؛ نهايتا به جهت مبارزات انقلابي و فعاليتهاي سياسي از دانشگاه شيراز اخراج ميشوند؛ آشنايي آقاي حداد با شهيد علامه مطهري نيز در همين دوران و در شيراز اتفاقي ميافتد گرچه بعدها تبديل به رابطه استاد و شاگردي محکمي ميشود.
ايشان آن طور که بين نزديکان شهيد مطهري مشهور است به بهترين شاگرد غير روحاني استاد مطهري شناخته ميشوند؛ سال 1347 در رشته علوم اجتماعي مجدد وارد دانشگاه تهران ميشوند اگرچه در اين ايام به دليل استمرار مبارزات و فعاليتهاي انقلابي در چند نوبت از دانشگاه اخراج ميشود.
در اوايل دهه 50 نيز توسط ساواک دستگير شده و البته با همه فراز و فرودهاي زندگي انقلابي در سال 1353 دروس دکتري خود را در رشته فلسفه با رتبه ممتاز به جهات علمي به پايان ميبرد؛ از خانواده ايشان افراد مبارز و انقلابي ديگري نيز دستگير ميشوند و از نکات کمتر توجه شده اين مسئله خواهر ايشان است که کم سن و سال ترين دختر دستگير و شکنجه شده در ساواک است.
شهيد مجيد حداد عادل نيز که برادر کوچکتر ايشان بوده است به همراه برخي ديگر از اعضاء خانواده از دستگير شدگان مبارزات قبل از انقلاب بودند؛ شهيد مجيد حداد عادل که سرپرستي استانداري کرمانشاه رادر اوايل جنگ بر عهده داشت در غروب روز هفتم مهرماه سال 1360 در جبهه دارخوين و در سن 30 سالگي بر اثر اصابت ترکش کاتيوشا به ناحيه سر در عمليات ثامنالائمه (ع) که همان عمليات شکست حصر آبادان بود، آسماني شد.
در دوران زندان ساواک آقاي حداد، به دليل قوت فکري و انقلابي وي، تقي شهرام (نويسنده بيانيه تغيير ايدئولوژيک سازمان مجاهدين) که مدتي با حداد در يک بخش زندان بوده است گفته بود : «علي حداد حتما بايد از بدنه مبارزين مسلمان جدا شود و من اگر جاي ساواک بودم حتما به هر طريقي اين کار را ميکردم ».
در همين سالها و در کنار اين مبارزات بود که پس از تدريس در دانشگاه شيراز در دانشگاه صنعتي شريف و دانشگاه ملي سابق (شهيد بهشتي) نيز دروس مختلفي را تدريس کرد؛ با همه فعاليتهاي انقلابي، مبارزات، اخراجهاي مکرر از دانشگاه، دستگيري خود و خانواده و شکنجه شدن اعضاء خانواده و موارد متعدد از اين دست که بيانگر خط روشن ايشان قبل از انقلاب بوده، برخي به دليل مسئوليت سيد حسين نصر در دفتر فرح گمان بردهاند که وي نيز با دفتر فرح ارتباط کاري داشته، در حالي که دکتر حداد اصرار نصر را براي همکاري با وي در اين حوزه نميپذيرد، حتي پا فشاري ايشان براي حضور در انجمن فلسفه و حکمت شاهنشاهي را هم رد ميکند و اين گمان غلط به دليل تحصيل فلسفه نزد دکتر نصر بوده که استاد مذهبي فلسفه آن زمان دانشگاه تهران است.
از سوي ديگر به جهت قدرت علمي در فلسفه، حدادعادل جوان مورد توجه سيدحسين نصر واقع ميشود و اين نيز مزيد بر اين شائبه شده است؛ ايشان همچنين عضويت در حزب رستاخيز را که در آن دوران اجباري بود را نپذيرفت و به همين دليل تهديد به اخراج دانشگاه صنعتي شريف شد و البته با انقلابيتر شدن فضاي کشور در سالهاي بعدي از اين فشار ها کاسته شد.
ازدواج و خانواده
در سالهاي منتهي به دهه 50 با تنها دانشجوي دختر چادري دانشکده علوم تربيتي و روانشناسي دانشگاه تهران که به خاطرچادري بودن وي نيز چند مورد اخراج از کلاس و دانشگاه را تجربه کرده بود و از خانواده روحانيت بود ازدواج کرد.
ثمره اين ازدواج 1 فرزند پسر به نام فريدالدين و 3 فرزند دختر با نامهاي آزاده، زهرا و بنتالهدي است؛ فريدالدين دکتري علوم سياسي ميخواند و معلم مدرسه و استاد دانشگاه است؛ همسر او نيز خانه دار و در کنار آن معلم ادبيات است.
آزاده حداد دکتراي نانو دارد و مشغول تربيت 4 فرزند و خانهداري است، همسر ايشان متخصص درمان ژنتيک بيماريهاي صعبالعلاج است و در يکي از بيمارستانهاي دولتي مشغول به طبابتاند و در دانشگاه تدريس همان رشته را هم انجام ميدهند، زهرا حداد کارشناسي ارشد مديريت ارتباطات خوانده و معلم مدرسه است همسر ايشان روحاني است و در قم مشغول به تدريس درس خارج فقهاند.
بنت الهدي حداد نيز کارشناسي ارشد فلسفه خوانده و وي نيز خانهدار است؛ همسر او خواهر زاده شهيد وزوايي و متخصص هوش مصنوعي و استاد دانشگاه تهران است. به غير از داماد روحاني ايشان، همگي در منزل پدري زندگي مي کنند.
فعاليتهاي انقلابي، مديريتي و اجرايي ابتداي انقلاب
با پيروزي انقلاب مبارزه و کارهاي علمي، فکري و فرهنگي وي تبديل به مديريتهاي اجرايي مهم و کلان کشور گرديد. در دولت اول پس از انقلاب شرط پذيرش ميناچي در وزارت ارشاد وقت (وزارت فرهنگ و هنر سابق) حضور دکتر حداد در معاونت اين وزارت خانه بوده که به توصيه جريان روحانيت و انقلابي شوراي انقلاب و مخصوصا شهيد بهشتي و شهيد مطهري اتفاق ميافتد.
کمي بعد از آن ايشان به وزارت آموزش و پرورش ميرود و در آنجا نيز به مدت حدود 11 سال ابتدا مشاور و بعد معاونت اين وزراتخانه را بر عهده ميگيرد؛ از اقدامات مهم دوران مديريت وي در آموزش و پرورش تغيير تمام کتب درسي زمان پهلوي، تنها ظرف 3 سال بوده است؛ برخلاف دانشگاهها که در انقلاب فرهنگي تعطيل شد، براي مدارس کشور با وسعت زياد اين امکان فراهم نبود لذا اين کار، مستمر و سريع انجام شد. رهبري در دهه 70 با عنايت به همين تغييرات در کتب درسي مدارس، اين بخش را از نقاطي بر شمردند که خيالشان نسبت به آن راحت است؛ از ديگر مسئوليتهاي حساس و مهم ايشان در ابتداي انقلاب، شوراي مديريت صداوسيما بود که با حضور افرادي چون غضنفرپور(نزديک به بنيصدر)، بهزاد نبوي، دکتر هادي، موسوي خوئينيها و ايشان صورت گرفت.
نکته شايان ذکر تا اين سالها آن است که دکتر حداد تا سال 1372 به همراه يکي ديگر از انقلابيون، پرسابقهترين معاونين وزير جمهوري اسلامي بودند و تقريبا حدود 13 سال اول انقلاب را در قوه مجريه گذراندهاند؛ با وجود اين مسئوليتهاي اجرايي بنا به ضرورت انقلاب و در آستانه اصلاحات و اواخر سازندگي به طور جدي به فعاليتهاي علمي و فرهنگي دانشگاه بر ميگردد.
براي تقويت جبهه فکري انقلاب اسلامي فعاليتهاي علمي خود را گسترش داده و در همين دوران به رياست فرهنگستان انتخاب شد و مدير عاملي بنياد دايرة المعارف نيز به ايشان سپرده ميشود.
تاسيس رشته فرهنگ و ارتباطات در دانشگاه امام صادق (ع)، تدريس در حوزه علميه، تدريس و مدير گروهي تاريخ علم در دانشگاه تهران و بسياري ديگر از فعاليتهاي علمي و فرهنگي در همين دوره کوتاه انجام گرفته است؛ بيان اين نکته نيز خالي از لطف نيست که ايشان اولين استاد غير روحاني موسسه آيتالله مصباح طي سالهاي اوايل دهه پنجاه در قم بودهاند و اگر چه دوستي نزديک ايشان با علامه به سالهاي قبل از انقلاب برميگردد در دهه 70 که فقدان کار هاي تئوريک انقلابي بيشتر ميشود همکاري نزديکتري را با مجموعه ايشان انجام ميدهند.
دکتر حداد چه در زماني که آيتالله مصباح موسسه راه حق را داشتند و چه در ادوار مختلف موسسه آموزشي وپژوهشي امام خميني (ره) با علامه و شاگردان ايشان همکاري علمي و اداري داشتهاند؛ در کنار همه اين اشتغالات اجرايي، مديريتي و علمي دريافت جايزه دانشمند برجسته جهان اسلام، کتاب سال جمهوري اسلامي، چهره ماندگار فلسفه حاکي از تلاش براي تعميق فکري و انجام کارهاي انقلاب است.
مبارزات مجلس ششم و رياست دوره هفتم مجلس
در همين سالهاي مياني دهه 70 اوضاع کشور مخصوصا در حوزه سياست نابسامان است؛ اصولگرايان در انتخابات مجلس ششم اگر چه با افراد شاخصي در انتخابات به ميدان ميآيند؛ اما فقط آقاي هاشمي رفسنجاني و حداد توانستند وارد مجلس شوند ماجراي معروف مسجد هدايت که ايشان و خانوادهشان در آن صندوق راي داده بودند و در اعلام نتايج راي ايشان صفر اعلام شده بود در همين دوره اتفاق ميافتد.
بعد از ورود به مجلس ششم با تلاش جدي حزب مشارکت و سازمان مجاهدين، اعتبار نامه وي تا چهار ماه تاييد نشد! در رفتوآمدهاي همين چند ماه و در فرصتهاي خالي مجلس ششم بود، که براي دومين بار زبان فرانسه را مرور کرد ايشان به زبانهاي عربي و انگليسي سخنراني و مذاکره ميکنند و به زبان فرانسه نيز تسلط دارند.
او در مجلس ششم رئيس فراکسيون اصولگرايان(اقليت) شد؛ به اين ترتيب وي در خط مقدم مبارزه با افراطيون اصلاحطلب قرار ميگيرد، از همين رو اصلاح طلبان تندرو هرگز ميانه خوبي با ايشان نداشته و ندارند؛ موضعگيري ايشان نيز نسبت به آنان همواره شفاف و صريح بوده است.
نطقهاي انقلابي و مخالفتهاي ايشان با لوايح و طرحهاي ضد نظام، بسياري از بحثهاي گرم مجلس ششم را ايجاد کرد و اقليتي قدرتمند را براي اصولگرايان در مجلس ششم پديدار ساخت؛ دکتر درحالي در مجلس به مواجهه با اين جريان پرداخت که در همان دوران، فتنه منتظري، اصلاح قانون مطبوعات، پس لرزههاي وقايع 18 تير، ماجراي آقاجري، تحصن مجلس ششم و بسياري ديگر از مسائل در آن مجلس پيش آمد.
در کنار اين فعاليتها در مجلس، با مسئوليت رئيس فراکسيون اقليت، زمينه سازي براي بازگشت اصولگرايان به صحنه خدمت رساني انقلاب نيز در کنار ديگر دلسوزان وجه همت ايشان قرار ميگيرد.
با موفقيت نيروهاي وفادار به انقلاب و مردم در شوراي شهر دوم، جريان اقليت از اين شورا و شهرداري احمدينژاد با تمام توان حمايت ميکند و با پيروزي اصولگرايان در انتخابات مجلس، ايشان با راي اول مردم تهران وارد مجلس شوراي اسلامي شده و به رياست آن انتخاب ميشود.
خانه ملت در دوره انتقالي و پيچيده اواخر خاتمي و اوايل احمدينژاد نيازمند تدبير و مديريت کارامد است؛ همين مجلس هفتم به اذعان کارشناسان سياسي معتقد و مکتبي از نقاط مثبت کارنامه مجلس و ايشان است و معمولا با خاطره مثبت از آن ياد ميشود؛ کما اينکه رهبر انقلاب در آخرين ديدار مجلس هفتميها فرمودندکه مجلس هفتم از صخره زار مجلس ششم روييد و درباره مديريت اين مجلس بيان فرمودند که: «يکى از چيزهايى که من واقعاً بايد از برادران مجلس هفتم، بخصوص جناب آقاى دکتر حداد عادل تشکر کنم - حالا آنچه که در بيرون منعکس است، ممکن است در مواردى جور ديگرى باشد؛ اما ما در متن قضايا بوديم و حرفها را از اين طرف و از آن طرف مىشنيديم و تلاشها را ميديديم - اين است که حقاً و انصافاً تلاش زيادى در مجلس هفتم ميشد براى اينکه نگذارند بين دولت و بين مجلس اختلاف به وجود بيايد؛ واقعاً تلاش و کار ميشد؛ حالا بعضى از رسانهها و مطبوعات و منبردارهاى سياسى بىانصافيهايى ميکنند، ليکن حقيقت قضيه اين است؛ اينکه ما ميديديم و مشاهده ميکرديم.»
اين تاييد کلي و مهم در پايان عملکرد آن دوره و در کنار تذکرات ايشان به مجالس بعدي بيانگر موفقيت نسبي در مديريت مجلس هفتم است؛ مجلسي که تدابير عاقلانهاي چون همکاري با دولت خاتمي براي پيشبرد کارهاي اجرايي کشور، جلوگيري از استيضاحهاي سياسي (که در مجالس بعد به چشم ميآيد)، مديريت منطقي استيضاح خرم و اقدامات انقلابي و شجاعانهاي چون تحقيق و تفحص از دانشگاه آزاد با همه فشارهاي مخالف، تحقيق و تفحص از قوه قضاييه، جلوگيري از ريخت و پاشها در اداره مجلس و حقوق نمايندگان، وضع قوانين قاطعانه در تاييد غني سازي طرح ساماندهي استخدام معلمان و معيشت آنها، طرح به روز رساني حقوق بازنشتگان و بسياري ديگر از اين دست طرح ها مديريت همراه با موفقيتي را براي اصولگرايان در مجلس هفتم رقم ميزند.
در دو سال همزماني مجلس هفتم با دولت احمدي نژاد گرچه ايشان به شيوه اداره کشور در پاره اي از موارد انتقاداتي داشتند اما در مقابل فشار هاي نابجاي مخالفان احمدينژاد تغير روش نداده و سعي در مديريتي متعادل و همراه با حفظ آرامش داشتند؛ از نکات مهم ديگر مجلس هفتم در کنار اقدامات انقلابي و تدابير مختلف براي گذراندن اين برهه، رعايت اخلاق وايجاد آرامش نيز در عملکرد اين مجلس ديده مي شود. بعد از پايان مسئوليت اين دوره، رهبري ،ايشان رابه عنوان مشاور عالي خود انتخاب کردند.
مجالس هشتم، نهم و فتنه 88
در شروع مجلس هشتم با لابيگري سياسي آقايان رحيمي، باهنر و کردان، اصلاح طلبان مجلس که از دير باز دل خوشي از حداد نداشتند به سمت آقاي لاريجاني رفتند؛ برخي طرفداران دولت نيز به اميد اينکه ايشان رابطه بهتري با دولت خواهد داشت با ايشان به توافق رسيدند.
در اين دوره با اصرار نمايندگان ارزشي مجلس رياست کميسيون فرهنگي مجلس را بر عهده گرفتند و البته ديري نپاييد که با روشن شدن زواياي امر تغيير نظر دادند، به همين جهت در دوره نهم سه جريان انقلابي مجلس يعني پايداري، رهپويان و ايثارگران از رياست مجلسي ايشان حمايت کردند؛ در دوره نهم تقابل با جريان راست سنتي و آقاي لاريجاني نيز پررنگتر اتفاق افتاد و ايشان اگر چه لابيهاي مجلس به سمت رياست آقاي لاريجاني پيش ميرفت انقلابي و محکم تا آخرين لحظه مبارزه