شنبه ۲۹ ارديبهشت ۱۴۰۳
ساعت : ۰۹:۱۰
کد خبر: ۶۱۹۲۵
|
تاریخ انتشار: ۰۵ خرداد ۱۳۹۲ - ۱۲:۲۹
در نشست شهر، موزه، خاطرات جمعي مطرح شد/
تغييرات مداوم، مواجهه با گذشته و در نتيجه گمگشتگي هويت امکان تبديل بافت تاريخي تهران را به موزه شهر از بين برده است.

به گزارش شهر سومين نشست تخصصي خاطره در شهر با موضوع شهر، موزه، خاطرات جمعي با حضور احمد محيط طباطبايي عضو هيئت اجرايي کميته ملي موزه هاي ايران، سعيد سادات نيا دبير انجمن صنفي معماران، محمدرضا اصلاني از مستند سازان بافت هاي تاريخي وفرهنگي و نيز محمد مطلبي عضو مجمع عمومي فدراسيون جهاني معماران منظر در خانه هنرمندان ايران برگزار شد.


در ابتداي اين مراسم محيط طباطبايي در بيان «موزه شهر» گفت: تعريف موزه اين است که موزه مکان و فضايي است که بخشي از ميراث طبيعي، تاريخي و فرهنگي بشر را معرفي مي کند. به اين مفهوم کل يک شهر، فضاي مجازي ما و هر چيزي که منزلت يک فرهنگ را دارد موزه است. بخش غير ملموس خاطرات جمعي از بخش ملموس آن مهم تر است هر چند که اين دو در کنار هم شکل کاملي را ايجاد مي کنند مثلا بازار نائين بازسازي شد اما آن شکل زندگي گذشته و خاطره جمعي در آن حفظ نشد، برعکس بازاري در رشت وجود دارد که از نظر کالبدي از بين رفته است اما همان رفتارها، صداها و خريد و فروش ها در آن مشاهده مي شود.


شهري محترم با حفظ بافت تاريخي

در ادامه سعيد سادات نيا پيرامون موزه باز شهري گفت: در سال 1383 هيئت دولت مصوبه اي را پيرامون مجموعه ميدان مشق حدفاصل خيابان امام خميني، خيابان سرهنگ سخايي، خيابان فردوسي و خيابان سي تير تصويب کرد که اين مجموعه به عنوان موزه هاي ملي ايران شمرده شود.اما با وجود مصوبات محکمي که در آن زمان وجود داشت کار متوقف شد. در مواردي پسرفت را نيز شاهد بوديم از جمله اين که ساختمان شهرباني بايد تبديل به موزه مي شد که اکنون به مالکيت وزارت امور خارجه درآمده است. انتظاري که مي رفت اين بود که اين محدوده يک فضاي باز شهري که دچار شب مرگي نباشد، تبديل شود.


دبير انجمن صنفي معماران افزود: ما نيز مي توانيم همانند بسيار از شهر هاي بزرگ در دنيا با استفاده از جاذبه توريستي بافت هاي تاريخي و باز ارزش خود درآمدي بسيار بيشتر از درآمد نفت را براي شهرهايمان کسب کنيم. نوع برخوردي که بايد با اين فضاها باشد دغدغه اصلي است. دليل اين همه آلودگي و بي توجهي به محيط زيست و به روابط انساني به اين بر مي گردد که ما نتوانسته ايم در شهرمان يک فضاي تاريخي و فرهنگي و در واقع يک هويت را مسلط کنيم و بر آن اساس حرکت کنيم، در واقع در تهران هويت گمشده اي وجود دارد.


اين شهرساز تصريح کرد: بايد اين عقيده به وجود بيايد که براي داشتن شهري محترم و شهرونداني که داراي هويت و شناسنامه جمعي هستند بايد فضاهاي تاريخي را نگه داشت و سامان داد.


بافت تاريخي شهر نقاط ثبات در دنياي بي ثبات امروز

همچنين محمد مطلبي گفت: در جهان امروز به دليل تغييرات موجود در فناوري گسست ها تمامي ندارد. اين تغييرات فرصت ايجاد تحول را به ما نمي دهد. بنابراين دنيايي ما دنياي تجربه مکرر تغييرات است. اين امر آشفتگي را چه در جوامع پيشرفته و چه در جوامع جهان سوم ايجاد مي کند.


مطلبي افزود: نتيجه اين آشفتگي در جوامع پيشرفته فضاهاي بي محتوا و بي روح در محيط هاي شهري ايجاد مي شود و در جهان سوم فضاهاي از هم گسيخته الحاقات معنايي، شنيداري و بصري را در محيط پيرامون تجربه مي کنيم . به اين دليل است که در فضاهاي شهري اين جوامع هارموني ديده نمي شود و محيط پر است از تابلو هاي مختلف، صداهاي مختلف، رنگ هاي مختلف، انواع وسائل نقليه و ... دليل اين همان آشفتگي ناشي از تغييرات دائمي است. تکنولوژي هاي جديد مي آيند و ما بدون توجه به کارکرد اصلي آن بي حد و حصر و بيش از مخترع آن از اين تکنولوژي استفاده مي کنيم. نتيجه اين آشفتگي در هر دو نوع جامعه تقليل فضا به جنبه هاي کمي انسان است. در اين حالت است که معنويت، شادي، عشق و ... گم شده است. ما شهر مي سازيم که شهر ساخته باشيم نمي دانيم در آن فضا قرار است که چه اتفاقي بيفتد.


وي ادامه داد: در ايران قديم دوران ثباتي داشتيم، سطح زندگي مردم و امکانات آنها تقريبا در يک سطح بود و تغييرات به آهستگي صورت مي گرفت. بناها و مناظر تاريخي که امروزه در اختيار داريم همه مربوط به آن دوران ثبات است. در جهان امروز اعتقادات سابق و مباحث متافيزيکي که خود را به آن وصل مي کرديم از درجه اعتبار ساقط شده و به هيچ جا بند نيستيم. به اين وضعيت، وضعيت بي ثباتي گويند. در چنين وضعيتي توجه به نقاط ثبات بسيار مهم است. اين نقاط ثبات همان بناها و مناظر تاريخي است که در همان دوران ثبات گذشته شکل گرفته. اين بناها به اين دليل که به ما مي گويند چه بوده ايم با ارزش مي شوند.


اين معمار منظر تصريح کرد: يک بافت تاريخي شهري به مثابه موزه اي است که نقاط ثبات را به ما مي دهد زيرا به ما هويت مي دهد. يک بافت تاريخي موزه اي است که آثار با ارزش کالبدي و معنايي را در خود دارد. شهري که در آن زندگي جريان نداشته باشد شهري مرده و مصنوعي است. اما اگر يک شهر تاريخي را خوب مديريت کنيم مي توان آن را به يک موزه باز تبديل کرد که نه تنها تک تک آثار آن داراي ارزش است بلکه کليت آن نيز ارزشمند است.


تکرار در از بين بردن گذشته

ارد عطار پور مستند ساز بافت هاي تاريخي و فرهنگي نيز در مورد موزه شهر گفت: طبيعي است که بافت مرکزي تهران نيز مي توانست يک موزه شهر باشد، اما متاسفانه همواره در برابر جريانات اجتماعي به صورت راديکال عمل کرده ايم. بدين صورت فرصت هايي چون تبديل بافت تاريخي به موزه شهر از تهران گرفته شده است و به جريانات ارزشي تبديل مي شود.


اين مستند ساز افزود: در دو مقطع يکي در انقلاب مشروطه و ديگري در انقلاب بهمن 57 يک محدوديت عرفي درست کرديم براي اين که تهران را از هويت و گذشته خود دور کنيم. ثمره انقلاب مشروطه کريم آقا خان بوذرجومهري بود که شتابان به سمت مدرنيته به زعم خود حرکت کرد. دور شدن از گذشته به دليل مورد تاييد نبودن در انقلاب 57 نيز همراه با اضافه شدن معيارهاي ارزشي تکرار شد. چيزي که در سال 68 رخ داد يعني دور شدن از تهران پر خاطره اي که مي توانست به نسل بعد منتقل شود ادامه اين فرآيند است. شهر ديگر آن پتانسيل را به هيچ وجه که نداشت هيچ، بخش هاي محله اي هم که مي توانست يادآور هويت ما باشد به شدت تخريب شد.


وي با اشاره به منطقه شميرانات گفت: امروز کسي که در شميرانات قدم مي زند با هويتي روبرو است که تاريخ شهري ما را نمي سازد.اتفاقي از اين دست که در دوران قبل از انقلاب براي سنگلج رخ داد.

پس از شهري که مدام در حال تغيير و تحول است و مديريت آن در طول زمان باثبات همراه نيست، نمي توان انتظار داشت که به يک موزه شهر تبديل شود.

نظر شما