شنبه ۲۹ ارديبهشت ۱۴۰۳
ساعت : ۰۰:۳۳
کد خبر: ۶۲۲۳۶
|
تاریخ انتشار: ۲۰ خرداد ۱۳۹۲ - ۱۱:۵۳
از تشکيل وزارت محيط زيست تا قول براي احياي درياچه اروميه/
مهمترين کاري که بايد در حوزه محيط زيست انجام دهيم،تشکيل وزارت محيط زيست و توسعه پايدار با ادغام سازمان‌هاي موازي مانند سازمان جنگل‌ها و مراتع، سازمان شيلات، مرکز تحقيقات آب و خاک، سازمان هواشناسي و بخش حفاظت آب وزارت نيرو است.

به گزارش شهر ، دکتر محمدباقر قاليباف شهردار تهران و نامزد انتخابات رياست‌جمهوري در مصاحبه‌اي ضمن بحراني خواند وضعيت محيط زيست کشور خبرهاي جالب توجهي در اين حوزه داشت. از احياي مجدد شوراي عالي محيط زيست و تشکيل پارلمان محيط زيست گرفته تا ايجاد وزارتخانه محيط زيست.

 

گفتگوي دکتر محمد باقر قاليباف به شرح ذيل است:

 

وضعيت محيط زيست کشور را چگونه ارزيابي مي کنيد و چرا؟

 

هفته محيط زيست را به همه فعالان و عاشقان محيط زيست کشور تبريک عرض مي‌کنم اين هفته بهانه‌اي است که توجه جامعه چه جامعه رسانه‌اي و چه فعالان محيط زيست و چه افرادي که در حوزه تصميم‌گيري هستند را به محيط زيست بيش از پيش جلب مي‌کند.

 

ياد و خاطره افرادي را که در حوزه محيط زيست تلاش کردند و الان در بين فعالان محيط زيست نيستند بخصوص محيط بانان شهيد را گرامي مي‌داريم و اميدواريم با حفاظت از خاک سرزمين پاسدار فعاليت‌ها و تلاش‌هاي اين عزيزان باشيم.

 

وضعيت محيط زيست کشور هم‌اکنون در وضعيت بحراني است و شايد مهمترين دليل آن چالش‌هاي جدي است که در بحران‌هاي زيست‌محيطي در کشور با آن مواجهيم و به نوعي وضعيت زيست‌محيطي کشور را تحت تاثير قرار داده است.

 

رتبه زيست‌محيطي کشور که در حال حاضر با افت محسوسي مواجه شده و 30-40 پله کاهش يافته است نشان دهنده اين است که ما يک برنامه جامع در زمينه حفاظت از محيط زيسن نداريم و راهبردهاي لازم را يا داريم يا نداريم. و اگر داريم اين راهبردها اجرايي نيست چرا که اگر اين راهبردها اجرايي بود الان بايد نتايج آنرا در بهبود وضعيت محيط زيست کشور مي‌ديدم.

 

به هر حال اعتقاد بر اين است که مشکلات محيط زيست کشور را نبايد صرفا بر عهده دستگاه زيست‌محيطي کشور دانست و ما مهمترين مشکلمان در اين زمينه فقدان مدل توسعه پايدار در اداره کشور است. اگر مدل اداره کشور مدل توسعه پايداري باشد قطعا مي‌تواند به بهبود وضعيت محيط زيست در کشور کمک کند و مشکلات را به حداقل برساند.

 

به هر حال آب، خاک و هوا را اگر 3 عنصر حيات درنظر بگيريم در هر 3 عنصر ما تهديدات جدي داريم که کيفيت زندگي مردم را در نقاط مختلف کشور تحت تاثير قرار داده که نمونه بارز آنرا ريزگردها، آلودگي هوا و مشکلاتي مثل اين مي‌بينيم.

 

تا زماني که به راهبرد توسعه پايدار را عنوان مهمترين مدل در اداره کشور پايبند نباشيم حتما در اين زمينه با مشکلات جدي مواجه خواهيم بود.

 

در مدل توسعه پايدار ما احتياج به يک طرح جامع محيط زيست براي اداره کشور داريم که اين طرح جامع محيط زيست از همان مدل توسعه پايدار الهام مي‌گيرد که اين به عنوان اولويت اصلي دولت آينده بايد به آن توجه شود.

 

راهکار عملي شما براي حل معضل آلودگي هوا خصوصا در تهران و کلانشهرهاي آلوده کشور چيست؟

 

در اين زمينه بايد مشکل را ريشه‌اي‌تر ببينيم. بايد ريشه اصلي بحران‌هايي مانند آلودگي هوا که طي اين مدت به نتيجه نرسيده چه بوده است؟ شايد مهمترين دليل آن اين بوده که ما صاحب واقعي را در حوزه محيط زيست در کشور نداريم و با يک مديريت پينگ‌پنگي در بسياري از بحران‌ها مانند آلودگي هوا سازمان‌ها و ارگان‌ها توپ را در زمين هم انداخته‌اند.

 

ما اعتقادمان اين است که در اولويت اول بايد ساختار محيط زيست کشور را ارتقا دهيم تا اين که بتوانيم بسياري از مشکلات مانند آلودگي هوا را حل کنيم.

 

تشکيل مجدد شوراي عالي محيط زيست که حدود 8 سال است در کميسيون صنعت و محيط زيست دولت ادغام شده است با ساختار قوي که بتواند کميته‌هاي تخصصي داشته باشد و موضوعاتي مانند برنامه جامع کاهش آلودگي هوا اول در اين شورا مصوب شود و بعد در مجلس به قانون تبدل شود و ارتقاي سازمان حفاظت محيط زيست به وزارت محيط زيست و توسعه پايدار بايد يکي از زيرساخت‌هايي باشد که ما براي مقابله با بحران‌هايي مانند آلودگي هوا طراحي مي‌کنيم.

 

سازمان حفاظت محيط زيست به عنوان متولي موضوع محيط زيست هم از لحاظ منابع انساني و هم منابع مالي نمي‌تواند با اين بحران‌هاي جدي در کشور مقابله کرده و آنرا مديرت کند. به نظر مي‌رسد مهمترين کاري که بايد در اين زمينه انجام دهيم تشکيل وزارت محيط زيست و توسعه پايدار با ادغام سازمان‌هاي موازي مانند سازمان جنگل‌ها و مراتع، سازمان شيلات، مرکز تحقيقات آب و خاک، سازمان هواشناسي و بخش حفاظت آب وزارت نيرو که ما يک يکپارچگي در دستگاه زيست‌محيطي در بدنه دولت داشته باشيم.

 

که به تبع آن منابع انساني و مالي نيز ارتقا مي‌يابد که اگر اين اتفاق رخ دهد جايگاه محيط زيست در بدنه دولت ارتقا مي‌يابد و وضعيت اعتباري محيط زيست زماني که وزارتخانه باشد قطعا بهتر خواهد شد چون بودجه سازمان جنگل‌ها و مراتع و شيلات و هواشناسي و ... که بيشتر از بودجه فعلي سازمان محيط زيست است مي‌تواند با تشکيل وزارتخانه در هم ادغام شده و وضعيت منابع مالي و انساني محيط زيست ارتقا يابد.

 

موضوع ديگر وزير محيط زيست چون از مجلس راي اعتماد مي‌گيرد قطعا پاسخگوي مجلس خواهد بود. در حال حاضر سازمان حفاظت محيط زيست با توجه به اين که دستگاه نظارتي مجلس نمي‌تواند سازمان محيط زيست را مکلف به اجراي بسياري از موضوعات بداند حياط خلوتي شده و همه مي‌توانند با آرامش در سازمان محيط زيست زندگي کنند.

 

در حالي که بسياري از وزارتخانه‌هاي ما براي کوچکترين چالش به مجلس فراخوانده مي‌شوند و به هر حال بايد پاسخگو باشند. معتقدم که وزير محيط زيست بايد پاسخگوي همه بحران‌هاي زيست‌محيطي در کشور باشد و اين وزير محيط زيست است که بايد روي کيفيت سوخت، کيفيت صنعت در بحث محيط زيست و يا مسايل مشابه پاسخگوي مجلس باشد.

 

ما اول نيازمند ارتقاي جايگاه سازمان محيط زيست هستيم و پس از آن طرح جامع محيط زيست براي ادراه کشور و به تبع آن در بحران‌هايي که پيش مي‌آيد قوانين محيط زيست را مد نظر قرار دهيم.

 

طرح جامع کاهش آلودگي هوايي که در اوايل دهه 70 طراحي شد چه خوب بود که قانون مي‌شد و الان مي‌توانستند با متخلفان برخورد کنند. لذا در اولين کاري که در دولت آينده در بحث آلودگي هوا داريم طرح‌هاي جامعي که در دولت‌هاي قبلي وجود داشته را بازبيني اوليه مي‌کنيم کما اين که در همين مدت هم کارشناسان ما اين امر را مورد بازبيني قرار داده‌اند و به جاي اختراع کردن دوباره چرخ، با تعاملي که با مجلس داريم آنها را در قالب لايحه به مجلس مي‌دهيم و پس از آن که به عنوان يک قانون مصوب شد تکاليفي که در اين بخش وجود دارد وظايف دستگاه‌ها مشخص شده و به سمت اجرا مي‌رود.

 

بنده به عنوان رييس دولت اگر مردم بنده را اصلح تشخيص داده و راي اعتماد مردم را بگيريم فقط مسوول محيط زيست کشور را پاسخگو در اين زمينه در برابر خود مي‌دانم و آن فرد است که بايد آنقدر قدرت اجرايي و هماهنگي داشته باشد که مشکلات را حل کند و اين اختيار را بنده به مسوول محيط زيست در بحث آلودگي هوا و ساير موارد در دولت آينده خواهم داد.

 

در بحث آلودگي هوا صورت مساله مشخص است و در هر هر شهر طرح‌هاي جامع کاهش آلودگي هوا وجود دارد.

گسترش حمل و نقل عمومي، خارج کردن خودروهاي فرسوده، توجه به معاينه فني خودرو و بحث آلودگي صنايع مواردي است که کارشناسان بهتر است در اين خصوص صحبت کنند و تلاش خواهيم کرد که همه اينها را در قالب لايحه‌اي که به مجلس مي‌دهيم اجرايي کنيم و مرتب هم روند اجرايي شدن اين موضوع بايد در شوراي عالي محيط زيست بررسي و بازبيني شده و نقاط ضعف شناسايي شده و نسبت به رفع آنها اقدام کنيم.

 

شوراي عالي محيط زيست را در دولت آينده پارلمان محيط زيست مي‌دانيم يعني بايد تغييراتي در ساختار آن هم انجام شود و نماينده تشکل‌هاي زيست‌محيطي و متخصصان اين حوزه، علاوه بر نمايندگان مجلس، علاوه بر وزرا بايد در اين پارلمان حضور داشته باشند و رييس سازمان محيط زيست بايد در بسياري از بحران‌ها همانند بحران آلودگي هوا مرتبا به شوراي عالي محيط زيست که جلسات مستمري حداقل ماهي يکبار خواهد داشت و بنا به ضرورت بيشتر خواهد بود پاسخگو باشد.

 

به هر حال تا زماني که ساختار سازمان محيط زيست را هم در شوراي عالي محيط زيست و هم تبديل سازمان محيط زيست به وزارت محيط زيست را انجام ندهيم و قدرت دستگاه حاکميتي محيط زيست و مسوول آنرا ارتقا ندهيم، همين اتفاقي مي‌افتد که در حال حاضر رخ داده . يعني يک خودروساز به خودش اجازه مي‌دهد بسياري از قوانين و مصوبات را وتو کند و ارتقاي استانداردهاي خودرو و سوخت به همين دليل اجرايي نمي‌شود که اين امر هم ضعف قانون است و هم ضعف مجري قانون که سازمان محيط زيست است که بنده آنرا مقصر نمي‌دانم چرا که اختيارات و پتانسيلش آنقدر نيست که بتواند از پس يک خودروساز بر بيايد.

 

اينها از وظايف رييس دولت است که ساختار زيست‌محيطي را در بدنه دولتش ارتقا دهد و به همان اندازه آن دستگاه و رييس آن بايد پاسخگو باشند.

 

يکي از مشکلاتي که چند سالي است مردم تهران و اکثر استانهاي کشور خصوصا استانهاي غرب و جنوب غرب و حتي شرقي با آن مواجه شده اند پديده ريزگردهاست. برنامه عملي دولت شما براي مقابله با اين پديده چيست؟

 

بر خلاف آن چيزي که ادعا مي‌شود مشکل ريزگردهاي ما صرفا خارج از مرزهاست قبول نداريم. منشا ريزگردهاي ما داخلي و خارجي است گرچه سهم ريزگردهاي خارجي بالاتر است.

 

لذا تمرکز رسانه‌ها و بخش‌هاي تصميم‌گير در حال حاضر به سمت رفع مشکل در بخش ريزگردها معطوف شده است. بنده همين اخيرا در سفري که به قم براي ديدار با مردم داشتم به دليل وزش باد در همان نقطه گرد و غباري که از بيابان‌هاي اطراف آن منطقه بلند شد ماشين حرکت ما را دچار اختلال کرد و همين امر نشان دهنده آنست که آن لحظه گرد و غبار نقطه‌اي را داشتيم.

 

ما بايد در 2 حوزه ورود کنيم. در بحث بيابان‌زدايي در داخل بايد طرح‌هاي جامعي اجرايي شود و پروژه‌هايي مانند آبخيزداري و آبخوانداري که شايد نزديک 10 سال است فراموش شده و شايد در دولت‌هاي قبلي توجه بيشتري به آن مي‌شد مخصوصا در اواخر دهه 70. بايد در بحث بيابان‌زدايي و روش‌هايي که در بحث توسعه جنگل‌کاري و نهال‌کاري و در جاهايي که اين امکان وجود ندارد مالچ پاشي را گسترش دهيم.

 

اين ريزگردهاي عربي نبايد ما را از اجراي پروژه‌هاي داخلي در اين خصوص غافل کند و يکي از برنامه‌هاي دولت ما که سازمان محيط زيست و وزارت جهاد کشاورزي بايد پيگيري کند اجراي طرح‌هاي بيابان‌زدايي است و در اين زمينه هم نبايد چرخ را دوباره اختراع کنيم چرا که در دولت‌هاي قبلي پژوهش‌ها و برنامه‌هاي خوبي تدوين شده است که بايد به سمت اجرا و جذب اعتبار براي اجرايي کردن آنها برويم.

 

اما بحث ريزگردهاي عربي که از عراق وارد کشور مي‌شود نيز کشور ما را خيلي تحت تاثير قرار مي‌دهد که در حال حاضر 11 استان کشور به طور مستقيم و مستمر تحت تاثير اين ريزگردها هستند و تعداد زيادي از استان‌هاي ديگر به طور متناوب تحت تاثير اين پديده هستند.

 

بنده در سفري که به استان خوزستان داشتم اولين دغدغه مردم بحث ريزگردها بوده است. معتقدم که بحث ريزگردها را با ديپلماسي زيست محيطي بايد حل کنيم و اين ديپلماسي زيست‌محيطي در حد روساي محيط زيست و کارشناسان نيست بلکه اين موضوع کاملا سياسي و حاکميتي است و روساي جمهور کشورهاي منطقه بايد اين موضوع را حل کنند. در اين مدت تنها سفرهاي زيارتي و کارشناسي بين ايران و عراق صورت گرفته و هيچ اجماع و تلاشي براي اجرايي کردن اين مراودات انجام نشده است.

  

بر اساس يک برنامه ديپلماسي زيست محيطي بايد به يک پروتکلي با نظارت برنامه محيط زيست سازمان ملل متحد برسيم که پيشنهاد ما پروتکل تهران است که در ماههاي اول استقرار دولت اجرايي خواهد شد. در پروتکل تهران کشورهاي ايران، عراق، ترکيه، عربستان، اردن و سوريه در حد روساي جمهور دعوت خواهند شد. البته بعد از جلسات کارشناسي که معتقدم حجم زيادي از جلسات کارشناسي انجام شده است و بايد روساي جمهور آنرا به نتيجه برسد.

 

سازمان ديده بان اين پروتکل هم بايد برنامه محيط زيست سازمان ملل متحد بايد باشد و تعهد هر کشور هم از لحاظ فني و هم اعتباري در اين پروتکل مشخص شود و ساليانه به صورت ادواري روساي جمهور بايد جلساتي را داشته باشند و شرکت کنند و گزارش پيشرفت کار ارايه شود. در حين جلسات روساي جمهور روساي محيط زيست کشور بايد روند پيشرفت فني را راهبري و هدايت کنند که در اين زمينه ما مي توانيم اقدامات خوبي داشته باشيم. لذا هم در بخش داخلي و هم بين‌المللي براي حل مشکل ريزگردها برنامه داريم. هرچند نبايد انتظار داشته باشيم که در کوتاه مدت نتيجه حاصل شود هرچند اين برنامه نيز زمانبندي شده است. اما مهم است مردمي که تحت تاثير اين ريزگردها قرار دارند خصوصا استانهاي مرزي ببينند که کار در حال انجام است و صرفا سفرعاي غيرهدفمند بين کشورها انجام مي شود. الان مي شنوم که دوره هاي آموزشي بين کشورها انجام مي شود.

 

در حالي که در زمينه ريزگردها صورت مساله مشخص است و نيازي به آموزش و هزينه کرد اضافي نيست و بايد برنامه اجرايي در اين خصوص اجرايي شود.

 

يکي از مهمترين مغضلات زيست محيطي کشور خشک شدن درياچه اروميه و تبعات اجتماعي، اقتصادي و زيست محيطي آن است. شما در صورت انتخاب به عنوان رييس جمهور آينده چه برنامه عملي و مشهود براي حل اين بحران زيست محيطي داريد؟

 

موضوع درياچه اروميه بسيار مهم است و الان به يک موضوع ملي تبديل شده. شرايط منحصر به فردي درياچه اروميه به لحاظ اکوسيستمي دارد ولي چون من تخصص آنرا ندارم نمي توانم آنرا تشريح کنم ولي به عنوان يک فردي که وضعيت را رصد مي کنم، علاوه بر مشکلات زيست محيطي که براي آن ايجاد شده، تبعات اجتماعي و فرهنگي براي مردم اروميه و آذربايجان غربي داشته است.

در سفري که به آذربايجان غربي داشتم احساس کردم خشک شدن درياچه اروميه قسمتي از هويت مردم را گرفته و مردم از اين موضوع آزار مي بينند. در 15 سال گذشته آب ورودي به درياچه اروميه کاهش محسوسي داشته که دلايل مختلفي دارد از جمله بهره برداري بي رويه و بدون برنامه از منابع آبي آن، حفر چاههايي که در آن منطقه بدون برنامه انجام شده. طبق آماري که به من دادند 24 هزار و 700 حلقه چاه عميق غيرمجاز و فاقد پروانه در حوضه آبريز صادر شده است که اين امر مشکلات فراواني ايجاد کرده است.

از سوي ديگر در سدسازي هايي که در بالاست آن احداث شده ميزان ورودي آب را کم کرده است. به هر حال يکي از مشکلات عمده اي که داريم آمايش سرزمين است که در دولت آينده بايد به آن توجه شود.

ضرورت دارد که در بالادست اين درياچه برنامه توسعه کشاورزي ديم را داشته باشيم. در بحث احياي اروميه بايد يک برنامه کوتاه مدت و ميان مدت داشته باشيم.

در برنامه کوتاه مدت معتقدم که بايد سدها آزاد شود و ورودي آب بيشتر شود و در کنار آن هم الگوي کشت را در زمينهاي کشاورزي تغيير دهيم و به کشت ديم تبديل کنيم. بايد يک هزينه و فايده را بررسي کنيم که ميزان درآمد ما از کشاورزي حوزه آبريز چقدر است و نبودن آن چه ميزان مي تواند خسارت به اقتصاد ما وارد کند از سوي ديگر ازبين رفتن درياچه اروميه چه خسارات اقتصادي، زيست محيطي و فرهنگي مي تواند وارد کند. اگر اين محاسبه انجام شود قطعا احياي درياچه اروميه مي تواند اولويت داشته باشد.

عدم ابگيري سدها، اصلاح روش آبياري به آبياري قطره اي و آبخوانداري و بعد هم تغيير الگوي کشت و به سمت کشتهايي که کمتر به آب احتياج دارد و مي توان به صورت ديم انجام شود.

براي احياي درياچه اروميه در کوتاه مدت با عدم آبگيري سدها حدود 2 ميليارد مترمکعب آب وارد درياچه اروميه کنيم در کوتاه مدت مي تواند علايم حيات را به اين درياچه بازگرداند هرچند بر اساس مطالعات کارشناسان احياي کامل اين درياچه به 7 ميليارد مترمکعب آب نياز دارد.

البته معتقدم که اين موضوع بايد به صورت يک کار ويژه بررسي شود و اعتبارات ويژه اي نياز دارد که دولت آنرا پيش بيني خواهد کرد.

در بحث ديپلماسي زيست محيطي کمتر توانسته ايم از حمايت هاي بين المللي استفاده کنيم و اگر يک ديپلماسي فعال داشته باشيم مي توانيم از حمايت هاي بين المللي در بسياري از پروژه هاي زيست محيطي استفاده کنيم. همانطوري که مکزيکوسيتي آلودگي هواي خود را از طريق حمايت هاي بانک جهاني و برنامه محيط زيست سازمان ملل متحد حل کرد ما در در بحران هاي زيست محيطي مانند بحران درياچه اروميه مي توانيم از حمايت فني و مالي دستگاهها و مجامع بين المللي استفاده کنيم.

ولي اين قول را من به مردم آذربايجان مي دهم که در کوتاه مدت و در يک برنامه 1.5 ساله مي توانيم 2 ميليارد مترمکعب آب را از طريق عدم آبگيري سدها آزاد کنيم و به تبع آن بايد پيش بيني اعتبار به سبب خسارتهايي که به کشاورزان وارد مي شود انجام دهيم و وام هايي را توسط بانک کشاورزي پيش بيني کنيم که کشاورزي مکانيزه و تغيير الگوي کشت را در حوزه آبخيز درياچه اروميه اجرايي کنيم تا در درازمدت کشاورزي در اين منطقه از وابستگي به آب وردي به درياچه اروميه رها شود.

 

يکي از مسايلي که محيط زيست کشور را رنج مي دهد نابودي جنگلها و تنوع زيستي کشور است براي اين مساله چه برنامه اي داريد؟

 

در بحث جنگل 2 ديدگاه وجود دارد. يکي ديدگاه بهره برداري که سازمان جنگلها دارد و ديگري ديدگاه حفاظتي که سازمان محيط زيست دارد.

الان ميزان جنلگلهاي ما در کشور به حدي کاشه يافته که معتقدم بايد نگاه دوم يعني نگاه حفاظتي در اولويت قرار گيرد چرا که ديگر جنگلي نمانده که بخواهيم بهره برداري کنيم و اگر همين اندک جنگل کشور نيز از بين برود ما به کلي بايد با اکوسيستم جنگل خداحافظي کنيم.

به همين دليل است که بنده معتقدم سازمان جنگلها بايد زيرمجموعه سازمان حفاظت محيط زيست قرار گيرد چرا که اولويت ما بايد حفاظت باشد تا بهره برداري.

در حال حاضر اگر چوب از خارج کشور وارد کنيم قطعا توجيه اقتصادي بيشتري دارد تا بهره برداري از جنگل هاي باقيمانده کشور. گرچه بايد برنامه هاي احياي مجدد جنگلها را داشته باشيم و در برخي جاها نيز کشتهاي جديد را داشته باشيم.

ولي قالب تفکر ما در بحث جنگل بايد به سمت حفاظت برود و به همين دليل جنگلها را بايد در اولويت حفاظت قرار دهيم. از سوي ديگر بايد تلاش کنيم سطح مناطق حفاظت شده کشور را به استانداردهاي جهاني برسانيم و حتي از استانداردها نيز فراتر رويم.

هرچند معتقدم در حال حاضر نيز معتقدم وضعيت حفاظت مناطق محيط زيست کشور وضعيت مطلوبي نيست و ما بايد جنگلهايي را به مناطق حفاظت شده کشور بيافزايند تا ما احياي مجدد جنگل را داشته باشيم.

حجم زيادي از جنگلهاي ما بايد بهره برداري از آنها به طور کامل متوقف شود و در اين زمينه بخشي بر عهده دولت است و بخشي نيز بر عهده قوه قضاييه است که برخورد جدي در اين زمينه با متخلفان داشته باشيم. اگر ما قانون حفاظت از جنگلها را در مجلس به روز کنيم و قوه قضاييه نيز به به طور جدي با متخلفان برخورد کند بايد بخش زيادي از جنگلها را از ظرفيت بهره برداري خارج کرده و به ظرفيت حفاظت برگردانيم.

هرچند در مناطق حفاظت شده هم ما مشکلات جدي در اين زمينه داريم. در بحث مناطق حفاظت شده هم بايد ارتقاي حفاظت داشته باشيم و يگان حفاظت محيط زيست نيز هم به لحاظ فني هم به لحاظ تعداد ارتقا يابد که اين امر را بايد با تعامل با نيروهاي نظامي و انتظامي حل کرد.

گرچه در اين زمينه مشکلات حقوقي جدي هم وجود دارد و هيمن الان مي بينيم محيط باناني که در اين حوزه شهيد مي شوند و هيچ حمايت حقوقي و قانوني از آنها نمي شود.

در بخش حقوق محيط زيست بايد يک سري از مشکلات را با دستگاه قضا حل کنيم و تا زماني که اين امر اتفاق نيافتد نبايد انتظار داشته باشيم کيفيت حفاظت ارتقا يابد لذا در ارتقاي مناطق حفاظت شده برنامه حقوق محيط زيست را بايد در کنار برنامه هاي کمي و کيفي پيگيري کنيم. از سوي ديگر اضافه کردن بخشهاي بيشتري از جنگلها به مناطق حفاظت شده نيز بايد در دستورکار دولت قرار گيرد.

در بخش مرتع نيز وضعيت به هيمن شکل است. مشاهده مي کنيم که بحثهايي مطرح مي شود که چراي بي رويه انجام مي شود يا چراي انجام شده در مرتع بيش از ظرفيت است اينها بايد جلوگيري شود. بستگي به نگاه سازمان محيط زيست دارد که چقدر بتواند ساير ارگانها را مکلف به رعايت اين مسايل کند.

اما در مجموع بايد بگويم که دولت آينده ما دولت دوستدار محيط زيست است و در بحث اعتبار هم بايد اول در مجلس اعتبارات محيط زيست را ارتقا دهيم. اعتبارات سازمان محيط زيست را بنده از برخي مشاورانم پرسيدم مي گويند که مجموع اعتبارات عمراني سالانه سازمان محيط زيست از اعتبارات معاونت آموزش سازمان ترافيک شهرداري تهران هم کمتر است!

با اين پول واقعا مي شود چکار کرد؟ معجزه کرد؟ لذا ما بايد اعتبارات سازمان حفاظت محيط زيست را ارتقا دهيم و يکي از راهکارها تبديل آن به وزارتخانه است. چرا که قطعا اعتبارات يک وزارتخانه از يک سازمان بيشتر است.

يکي از مصوباتي هم که اواخر دولت دهم داشتيم که من در اوايل دولتم کارگروهي را مکلف مي کنم آنرا پيگيري کنند و اگر لازم باشد آن مصوبه ملغي شده و مصوبه جديدي جايگزين آن شود بهره برداري معادن در مناطق حفاظت شده است است که اين مصوبه نشان مي دهد نگاه ما حتي به مناطق حفاظت شده نگاه بهره برداري است که اين نگاه بايد اصلاح شود.

 

حافظان محيط زيست در اين عرصه خصوصا محيط بانان مظلوم واقع شده اند براي آنها آيا برنامه اي داريد؟

 

هم محيط بانان و هم کارکنان محيط زيست وضعيت حقوقي و معيشتي آنها بر اساس اطلاعاتي که به من دادند پايين تر از حد متوسط ساير ارگانهاست. يک محيط بان با آن سختي کار و کاري که بايد شبانه روز انجام دهد با چه انگيزه اي بايد فعاليت کند؟ بعضا شنيده ام که براي گشت زني خودرو و موتور آنها نيز سهميه بنزين تعلق نمي گيرد. اينها مشکلات ريشه اي است که بايد با افزايش اعتبارات سازمان محيط زيست و احياي مجدد سازمان مديريت و برنامه ريزي که در دولت من انجام خواهد شد بتوانيم اين اعتبارات را افزايش دهيم و در بودجه سالانه اي که دولت به مجلس مي دهد بايد اعتبارات محيط زيست از جايگاه بالايي برخوردار باشد.

ما به فعاليت هاي محيط زيست بايد نگاه پيشگيرانه داشته باشيم چرا که اگر در اين بخش خوب و درست هزينه کنيم در بسياري از جاها از هزينه هاي زايد جلوگيري مي کند.

به طور مثال اگر کيفيت هوا را با صرف هزينه بهبود ببخشيم هزينه هاي زايدي که به بخش سلامت وارد مي شود به ميزان قابل توجهي کاهش مي يابد که اين امر نشان مي دهد هم دولت و هم سازمان محيط زيست بايد در زمينه زيست محيطي کردن برنامه هاي ساير دستگاهها نيز تلاش کنند.

صنايع و بنگاهها و ساير دستگاهها را بايد مکلف کنيم که درصدي از درآمد رخود را به مسايل زيست محيطي اختصاص دهند که اين امر را در دولت آينده پيگيري مي کنيم.

 

پروژه هايي مانند احياي ببر و شير ايراني را قبول داريد و آنرا ادامه مي دهيد؟

 

در اين زمينه من تخصص ندارم ولي در کل بايد همه فعاليت هايي که انجام مي شود بايد پيوست مطالعاتي داشته باشد و در يک مرجع ذيصلاح تصويب شود. به همين دليل است که معتقدم شوراي عالي محيط زيست بايد مرجع تصميمگيري همه فعاليتها باشد. اين شورا بايد کارگروههاي تخصصي داشته باشد که شوراي عالي محيط زيست اين دست موضوعات را به آن کارگروهها ارجاع دهد و پس از دريافت نظر آنها در شوراي عالي محيط زيست مصوب شود.

 

لذا در بحث جابجايي گونه ها و تنوع زيستي که موضوع خيلي مهم و ظريفي است و بر اساس اطلاعات کمي که من دارم در جابجايي گونه ها اهميت زيستگاه است.

سازمان محيط زيست به تنهايي نبايد تصميم گيرنده در اين زمينه باشد و مرجع تصميم گيرنده در پروژه هاي زيست محيطي در دولت آينده شوراي عالي محيط زيست خواهد بود.

 

از کجا اطمينان پيدا کنيم که مصوبات زيست محيطي در دولت شما اجرا مي شود و مانند قبل تنها در حد مصوبه باقي نمي ماند؟

 

دولت من يک دولت توسعه گرا مبتني بر ارکان توسعه پايدار و حفاظت از محيط زيست است. من تلاش خواهم کرد تا حد امکان محيط زيست فداي توسعه نشود.

 

ما نياز به توسعه، راه و جاده و فعاليت هاي عمراني داريم چرا که کشور ما از لحاظ زيرساخت ها از کشورهاي منطقه عقب افتاده است ولي ما نبايد به خاطر محيط زيست فعاليت ها را متوقف کنيم ولي نگاه بايد نگاه توسعه پايدار و رعايت الزامات زيست محيطي باشد.

تمام تلاشمان اين است که در تمام مصوبات ما مسايل زيست محيطي رعايت شود که اين امر نقش مسوول محيط زيست در دولت آينده را بيش از پيش پررنگ مي کند که در اين حوزه در وزارتخانه هاي ديگر اثرگذار باشد.

دوم نقش تشکلهاي زيست محيطي که بايد دولت را رصد کنند و مشکلات موججود را مطرح کنند چرا که بسياري از مشکلات زيست محيطي در دنيا با رصد تشکلهاي غيردولتي پر رنگ و برطرف مي شود. در عين حال معتقدم که تشکلهاي زيست محيطي نبايد احساسي برخورد کنند و کل محيط زيست را در درخت جستجو کنند.

قطعا کشور نياز به توسعه دارد ولي هچ دولتي حق ندارد به خاطر توسعه محيط زيست را تخريب کند. و الزامات زيست محيطي را بايد در مسير توسعه رعايت کند.

سازمان محيط زيست نيز بايد از ظرفيت تشکلهاي زيست محيطي استفاده کند.

رسانه ها نيز در اين زمينه نقش موثري دارند و بايد دولت را نقد کنند. قطعا هيچ دولتي نمي تواند ادعا کند که هيچ مشکلي در بحث محيط زيست نداشته باشد اما بايد تلاش کند که نظرات متخصصان محيط زيست را جلب کند اما نه نظرات احساسي بلکه نظراتي مه منشا عقلاني داشته باشد.

يکي از مشکلاتي که در تشکل ها مي بينيم بعضا خود را توانمند نکرده اند اما حضور آنها و رصدي که روي دولت مي کنند را ارج مي نهيم.

 

نظر شما در خصوص آموزش و فرهنگسازي در حوزه محيط زيست چيست با توجه به اين که سالهاست اين بخش عملا در کشور به نوعي به دليل کمبود اعتبارات تخصيصي تعطيل شده است.

 

ما با فقر فرهنگي در زمينه محيط زيست مواجه هستيم که به عنوان مثال مي توانيم به بازي فوتبال ايران و کره جنوبي اشاره کنيم که در عکس هاي منتشر شده از آن ديدم که تماشاجيان کره پس از بازي نسبت به پاک کردن استاديوم و محل هاي استقرار خود اقدام مي کردند. بنده شنيده ام که در ژاپن استاديوم هاي ورزشي بعد از مسابقه تميزتر از قبل مسابقه هستند اين امر نشان مي دهد که نقش محيط زيست را بايد در نگاه مردم ارتقا دهيم که در اين راستا نقش رسانه ملي و رسانه هاي ديداري و شنيداري خيلي مهم است. اميدواريم نگاه صدا و سيما با توجه به اثرگذاري خود در بخش محيط زيست نگاهي فرهنگي داشته باشد نه نگاهي بازرگاني و ما بتوانيم از ظرفيت شبکه هاي صدا و سيما استفاده کنيم.

در حال حاضر مي بينيم که شبکه هاي تخصصي در صدا و سيما ايجاد شده و ضمن تشکر و تقدير از اين اقدامات ضروري است که سازمان صدا و سيما يک شبکه تخصصي محيط زيستي داشته باشد که هم براي مخاطب عام و هم مخاطب خاص توليد برنامه کند.

در بحث رسانه ها هم همين گونه است. در حال حاضر تعداد زيادي از رسانه ها بخش تخصصي محيط زيست دارند. رسانه ها و تشکل ها بايد دولت را رصد کنند.

 

آيا با حذف رسانه ها و فعالان اين عرصه در صورت نقد دولت و فعاليت هاي شما موافقيد؟ مي خواهم آستانه تحمل شما را بدانم.

 

در شهرداري تهران هم شما مي بينيد که مرتبا با توجه به اين که در فضاي توسعه بوديم در حوزه محيط زيست نقد شده ايم ولي ياد ندارم از يک خبرنگار محيط زيست شکايتي کرده باشيم هرچند براي بسياري از اين ها جواب داشتيم و از طريق رسانه اين نيز پاسخ آنها را داديم اما هيچوقت به سمت شکايت از اين خبرنگاران و برخورد با آنها يا حذفشان نرفتيم.

چرا که معتقدم اگر اينها نباشند مشکلات خيلي بيشتر خواهد شد و اينها مي توانند به ما کمک کنند تا مشکلات حل شود. لذا جايگاه خبرنگاران خيلي مهم است و نبايد نگاه حذفي به رسانه ها و خبرنگاران محيط زيست داشته باشيم.

معتقدم نقد بايد باشد ولي رنگ و بوي سياسي نداشته باشد و احساسي هم نباشد و بر اساس تخصص باشد. خيلي از نقدها را مي بينيم که عقبه کارشناسي ندارد. قطعا مسوول محيط زيست در دولت آينده بايد با رسانه ها جلسه بگذارد و نظرات آنها را جويا شود.

بايد در شوراي عالي محيط زيست و پارلمان محيط زيست رسانه ها نيز يک نماينده تخصصي داشته باشند چرا که آنها بيشتر کف جامعه را مي بينند تا مسوولان محيط زيست. لذا در پارلمان محيط زيست که همه اقشار بايد با عقبه تخصصي و تجربي حضور داشته باشند قطعا حضور يک نماينده از رسانه ها نيز مي تواند کمک موثري کند.

اين تعامل بايد تعامل دو طرفه باشد و قطعا دولت آينده از فعاليت رسانه ها استقبال مي کند. همين رسانه شما که امروز متوجه شدم يک رسانه تخصصي در حوزه محيط زيست است که به مجموعه شما تبريک مي گويم که اين رسالت را بر عهده گرفته ايد. اين سايت ها و خبرگزاري هاي تخصصي زيست محيطي بايد افزايش داشته باشد چرا که هم نيازش احساس مي شود و هم رقابت ايجاد مي کند. اگر چند خبرگزاري زيست محيطي ديگر هم کنار شما قرار گيرد هم رقابت ايجاد مي کند و هم کيفيت کار شما ارتقا مي يابد.

اميدوارم اگر مورد اطمينان مردم قرار گرفتم و کارم را در دولت آغاز کردم سال آينده در همين موقع با خبرگزاري شما مصاحبه داشته باشم و شما هم همين سوالات را مجددا از بنده بپرسيد تا ميزان پيشرفت مسايل مطرح شده را به ملت شريف ايران اعلام کنم.

 

از وقتي که در اختيار ما گذاشتيد تشکر مي کنيم.

 

بنده هم از اين که مي بينم آنقدر فرهنگ محيط زيست رو به رشد است که رسانه هاي تخصصي در اين زمينه شکل گرفته اند و به رصد فعاليت ها مي پردازند خوشحالم و براي شما و مجموعه همکاررانتان آرزوي موفقيت مي کنم و خدا قوت مي گويم.

 

منبع: سايت خبري محيط زيست ايران (IENA)

نظر شما