جمعه ۲۸ ارديبهشت ۱۴۰۳
ساعت : ۱۴:۱۴
کد خبر: ۷۴۷۷۵
|
تاریخ انتشار: ۲۹ بهمن ۱۳۹۲ - ۱۴:۱۱
«الکسی سرگونین» شب گذشته دومین اجرای خود را در سایه‌ چند «حاشیه ایرانی» در جشنواره بین‌المللی موسیقی فجر روی صحنه برد.
به گزارش شهر، شب گذشته سالن رودکی شاهد رسیتال پیانوی الکسی سرگونین روس بود که بسیار مورد توجه تماشاچیان قرار گرفت. اما پس از به روی صحنه آمدن «حمیدرضا اردلان» که یکی از آثارش توسط این جوان روس نواخته شد‌، بحث‌هایی بین این آهنگساز ایرانی و مخاطبان درگرفت که حائز اهمیت بود.

بخش اول رسیتال پیانوی روسیه شامل دو قطعه از «فلیکس بلومنفیلد» و «بتهوون» بود. پس از تنفسی 10 دقیقه‌ای سرگونین روی صحنه آمد و اعلام کرد به جای قطعه «شوبرت» قرار است قطعه‌ای غافلگیرکننده از «ایگور استراوینسکی» را ارائه کند.

وی در این‌باره گفت: قصد دارم به جای سونات شوبرت اثری از استراوینسکی را که با حال و هوای الان من همخوانی دارد، ارائه کنم. این اثر غیرمنتظره است و دوست دارم آن را طوری اجرا کنم که نت‌ها حس خاص و تنوع رنگی را به شما تلقین کند.

این سونات که «بوسه خاک» نام داشت، دربرگیرنده فراز و فرودهای بسیاری بود که سرگونین با متدهای مختلف آن را به گوش شنوندگان رساند. پس از این قطعه، نوازنده و آهنگساز روس اعلام کرد که قطعات بعدی سونات شماره 2 «علیرضا مشایخی» و بیت شماره 2 «حمیدرضا اردلان» خواهد بود.

او با همراهی مترجم روس زبان خود برای معرفی این قطعات گفت: اثر استاد مشایخی شامل موتیف‌های قومی و تکنیک‌های خاصی است و من تاکنون موسیقی شبیه این اجرا نکرده‌ام. نکته مهمی که درباره بیت شماره 10 استاد اردلان وجود دارد، این است که این اثر تداعی‌کننده «مانترا» (ذکر و دعا) است. مانترا یک مفهوم مذهبی یا ماورایی است. این قطعه به معنی یک مربع سیاه است. بیت شماره 2 اردلان از لحاظ رنگ‌آمیزی در اوج قرار دارد.

سرگونین 25 ساله سپس از حمیدرضا اردلان دعوت کرد تا روی سن بیاید. اردلان سخنان خود را این‌گونه آغاز کرد: موسیقی فجر باید از شو بودنش یک مقداری دربیاید. پس از سه دهه دیگر بس است. موسیقی فقط شو یا کارناوال نیست. همین...

وی سپس افزود: جای تقدیر دارد که شما با یک گوش شنوا مجموعه‌ای از آثار دوره‌های مختلف را شنیدید. آقای سرگونین یکی از استعدادهای کشورش محسوب می‌شود.

این آهنگساز ایرانی سپس اندکی درباره سابقه تحصیلی و فعالیت هنری این جوان روس توضیح داد و اضافه کرد: یکی از ویژگی‌های آثار ایشان تناسب پنهانی است که با هر قطعه‌ای از آهنگسازهای جهان برقرار می‌کند و چیزی به اثر اضافه می‌کند. او در کارهای خود بلندی و آهستگی‌هایی را به کار می‌برد که مختص آثار ایشان است.

اردلان در ادامه افزود: نکته دیگری که درباره الکسی سرگونین وجود دارد این است که ایشان گیاه‌خوار هستند. البته من این مطلب را در مزمت گوشت‌خواری نمی‌گویم، اما فکر کنید که وقتی شما قصد دارید یک مرغ را بخورید، سر آن را می‌برید، پوستش را می‌کَنید، جوارحش را بیرون می‌ریزید، می‌پزیدش، آن را داخل بشقاب می‌گذارید، با چاقو و چنگال می‌بریدش و در نهایت آن را می‌جوید. این به معنی انجام دادن چندین حرکت خشن است.

در این میان بود که یکی از تماشاچیان با حالتی اعتراض‌آمیز گفت: این حرکت به نظر شما خشن است. شما با این حرف‌تان کل جهان را زیر سوال می‌برید!

اظهارات اردلان با همهمه و خنده برخی از مخاطبان که اکثرشان دانشجوی رشته موسیقی یا هنرآموز بودند همراه شد. در این میان یکی از حضار با صدای بلند گفت: این کار از قطعه شما که خشن‌تر نیست.

در پایان اردلان گفت، اجازه بدهید آخرین سخن همین حرفی باشد که شما زدید.


الکسی سرگونین
الکسی سرگونین پس از پایان اجرا در لابی سالن رودکی حاضر شد و به سوالات خبرنگاران و برخی از مخاطبان پاسخ گفت. گروهی از دانشجویان رشته موسیقی دور سرگونین جمع شدند و نظر او را راجع به آثار حمیدرضا اردلان پرسیدند.

این جوانان در گفت‌وگوی خود با این نوازنده روس گفتند: بسیار از کار شما لذت بردیم. خیلی روان و هنرمندانه پیانو می‌زدید. اما می‌خواستیم نظرتان را درباره آقای اردلان بپرسیم. ما دانشجوی رشته موسیقی هستیم، اما اعتقاد چندانی به ایشان نداریم. چطور است که شما آثار ایشان را دوست دارید؟ ما اصلا موسیقی ایشان را نمی‌فهمیم. استاد مشایخی هم موسیقی نو کار می‌کنند، اما کار آقای اردلان اصلا برای ما قابل درک نیست.

الکسی سرگونین که اندکی در درک سوالات به زبان انگلیسی مشکل داشت، رو به مخاطبان خود گفت: من آثار ایشان را بسیار می‌پسندم.

سپس یکی ار دانشجویان اضافه کرد: کارهای آقای اردلان خیلی مینیمالیستی هستند. چهار صفحه نت روبروی شما بود که سه صفحه‌ی آن تکرار یک نت خاص بود!

سرگونین اما در پاسخ، با انگلیسی دست‌وپا شکسته‌ی خود گفت که کارهای حمیدرضا اردلان و علیرضا مشایخی را دوست دارد و قصد دارد بیشتر با موسیقی ایرانی آشنا شود.

وی پیش از آمدن مترجم روسی‌اش، درباره‌ی سابقه‌ی کاری خود گفت که هنوز دانشجوی دکتری نشده‌، اولین‌بار است که به ایران آمده‌ و تمرین چندانی برای این کار نداشته است.

سرگونین در ادامه گفت: برای قطعه بلومنفیلد دو ماه تمرین کردم و به منظور حفظ حال و هوای اثر، در میان کار به تمرین موسیقی جَز می‌پرداختم. برای اجرای قطعات پیانو، من همیشه آثاری را انتخاب می‌کنم که بر نواختنش حس راحتی را احساس کنم.

وی سپس در پاسخ به سوال خبرنگار ایسنا راجع به مفهوم «مونترا» توضیح داد: مونترا به معنای تکرار و ذکر است‌، تکرار کلمات مذهبی که به آرامش ذهنی منتج می‌شود. مثل توپی که در حال بالا و پایین رفتن است، ذکر و دعا به کنترل ذهن کمک می‌کند و نوعی تمرین روانی است.

این نوازنده روس همچنین در پایان درباره انتخاب قطعاتی که در اجراهایش می‌نوازد، گفت: گاهی به صورت رندوم و گاهی هم آن چیزی را انتخاب می‌کنم که در ذهنم وجود دارد. برای مثال اثری که از بلومنفیلد انتخاب کردم، به دلیل فرا رسیدن صدوپنجاهمین زادروز این آهنگساز بزرگ بود. اکنون در موسکو سالروز تولد او را جشن می‌گیرند و من به خود گفتم حتما در این اجرا اثری از وی را به روی صحنه خواهم برد.

در بروشورهایی که پیش از اجرای تالار رودکی توزیع شد، درباره‌ی سرگونین آمده است: الکسی سرگونین‌، نوازنده پیانو و آهنگساز‌، در سال 1988 در شهر کوچکی در برانول روسیه به دنیا آمد. او کودکی خود را به نواختن پیانو و آهنگسازی گذراند. افزون بر آن‌، همواره علاقه شدیدی به ساخت اشیای جدید داشت و از این رو در همان کودکی یک شهر اسباب‌بازی در خانه محل زندگی‌اش ساخت.

وی در سال 2008 از دانشگاه شوپن مسکو در رشته نوازندگی پیانو فارغ‌التحصیل شد و هم‌اکنون دانشجوی دوره‌ی دکتری کنسرواتوار مسکو در دانشکده‌های پیانو (نزد پروفسور ک. کنور) و آهنگسازی (نزد پروفسور آ.چایکوفسکی) محسوب می‌شود. یکی دیگر از مهارت‌های او هنر آوانویسی پیانو است. او آثاری چون «خروش قرون» اثر جان آدامز و «آیین بهار» اثر ایگور استراوینسکی را تنظیم کرده است. سرگونین در سال 2011 یک نسخه جدید برای پیانو از باله «خیالات گم شده» اثر دسیاتنیکوف‌ را به درخواست تئاتر بولشوییک در مسکو ساخت‌.

همچنین در ادامه‌ی این مطلب مختصری درباره سابقه‌ فعالیت، سبک کاری و دو قطعه‌ی حمیدرضا اردلان توضیح داده شده است: مجموعه‌ی «بیت‌ها» شامل 13 قطعه برای پیانو است که در این اجرا دو قطعه از آن انتخاب شده است. این مجموعه مبتنی بر تئوری تکرار نوشته شده است که خود حاصل شیوه‌ی تفکر «ترانس مدرن» (Trans Modern) است. ترانس مدرن پیشنهاد عبور از مدرنیسم مبتنی بر هنرهای آئینی و جمعی در دوره معاصر را دارد. موضوع اصلی این مجموعه آثار وقوع تکرار با حضور بیت‌ها در جهت «تنبیه» گوش معاصر است. این مهم توسط دعوت به «تمرکز بر باطن اصوات» حاصل می‌آید تا جایی که آهنگساز در «بیت» شماره‌ 10 یک نت (la) را موضوع اثر قرار می‌دهد و تعداد تکرار آن را بر عهده‌ی نوازنده می‌گذارد. در این آثار «تکرار» خصلتی همانند یک «ذکر یا مانترا» را جست‌وجو می‌کند که می‌تواند منجر به «گذر» شود.
منبع: ایسنا
نظر شما