جمعه ۲۸ ارديبهشت ۱۴۰۳
ساعت : ۱۵:۲۹
کد خبر: ۷۹۷۱۱
|
تاریخ انتشار: ۰۸ مهر ۱۳۹۳ - ۱۲:۴۰
معاون هنری سازمان فرهنگی هنری شهرداری تهران با اشاره به هنرهای تجسمی، موسیقی، تئاتر و ادبیات و نگاه حرفه‌ای سازمان در حوزه‌های آموزش، تولید و اجرا از برگزاری کلاس‌های آموزش موسیقی در آینده‌ای نزدیک خبر داد.
به گزارش رسانه خبری سازمان فرهنگی هنری شهرداری تهران، توقف یا تعطیلی مسئله این است! از ابتدای تابستان مسئله کلاس‌های آموزش موسیقی در فرهنگسراها مطرح شد. مسئولان سازمان فرهنگی هنری شهرداری می‌گفتند که این تنها یک توقف است؛ توقفی که با هدف بهبود اوضاع کلاس‌ها انجام می‌شود. در این میان اما باید حرف‌های هر دو طرف را جدی گرفت. تعطیلی کلاس‌های آموزش موسیقی دردسرهای بسیاری برای هنرجویان این رشته ایجاد می‌کند. از طرف دیگر کیفیت این کلاس‌ها هم مهم است. اگر توقف برای بهبود کیفیت انجام شده، باید حباب وآر براندازیم از نشاط کلاهمان را. برای پرداختن به زوایای مهم مسئله آموزش موسیقی در فرهنگسراها به سراغ امیر عبدالحسینی معاون هنری سازمان فرهنگی هنری شهرداری تهران رفتیم. عبدالحسینی از یک سو درباره لزوم آموزش صحیح سخن گفت و از سوی دیگر به نگاه حرفه‌ای سازمان نسبت به موسیقی اشاره کرد. او وعده داد که در همین ترم پاییز، کلاس‌های آموزش موسیقی در فرهنگسراها از سر گرفته شود، البته نه در تمام فرهنگسراها که در برخی از آنها. از طرف دیگر عبدالحسینی از سامان‌دهی علمی آموزش موسیقی در فرهنگسراها سخن گفت. در ادامه می‌توانید متن کامل گفت‌وگو با امیر عبدالحسینی را بخوانید.
 

  •  بحث توقف کلاس‌های آموزش موسیقی در فرهنگسرا‌ها از کی و به چه هدفی آغاز شد؟
قرار بر این بود که ما توقف آموزش موسیقی را در ترم بهارِ سال جاری داشته باشیم اما بسیاری از فرهنگسرا‌ها برای دوره بهار ثبت نام کرده بودند و نمی‌شد این کلاس‌ها را لغو کرد. به همین دلیل کار توقف آموزش موسیقی در فرهنگسرا‌ها به تابستان موکول شد. ما به فرهنگسرا‌ها اطلاع دادیم تا برای کلاس‌های آموزشی در تابستان ثبت‌نامی نداشته باشند. با این حال فرهنگسراهایی که برای دو ترم شهریه گرفته بودند نیز این اجازه را داشتند که کلاس‌هایشان را برگزار کنند.
 
  •  این توقف با چه هدفی انجام شد؟
اساس توقف بر ساماندهی نظام آموزشی هنر و ارتقای کیفیت آموزش بود. در قدم نخست تمام سوابق مدرسان موسیقی در فرهنگسرا‌ها از سوی مدیر موسیقی سازمان فرهنگی هنری شهرداری تهران بررسی شد. بحث دیگر گسترش ارتباط با خانه موسیقی و معرفی معلمان موسیقی از سوی خانه موسیقی بود. نکته دیگر نوشتن شرح درسی مدون بود؛ اینکه هر هنرجو در طول آموزش و در تمام جلسه‌ها چه می‌نوازد و چه می‌آموزد. می‌خواهیم شیوه آموزش را مشخص کنیم تا هنرجو در طول دوره آموزش دچار سردرگمی نشود و اگر مدرسی تغییر کرد، راه آموزش همچنان به‌‌ همان شیوه گذشته ادامه داشته باشد. بحث دیگر نگاهی حرفه‌ای در کار آموزش بود؛ یعنی ما نگاهی یک ترمی به هنرجویان نداشته باشیم و برای چندین ترم و با رویکرد مدرسه‌ای و دوره‌های مختلف برنامه‌ریزی داشته باشیم. بحث دیگر تشکیل شورایی برای راهنمایی هنرجویان و جهت‌دادن به ادامه راه هنرجویان بود. برای مثال وقتی کسی برای نواختن ساز تار مراجعه می‌کند، شورا و یا آموزگار، هنرجو را در انتخاب ساز و انتخاب معلم کمک و راهنمایی کند.
 
  • این نکتهٔ پایانی که گفتید بسیار مهم است؛ اینکه هنرجویان با نظر شورایی تخصصی ساز خود را انتخاب کنند. روزگاری حسین علیزاده به هنرستان موسیقی می‌رود و ویلن می‌نوازد، اما هوشنگ ظریف با توجه به تشخیصش او را به نواختن تار ترغیب می‌کند. اکنون علیزاده به نابغه‌ای در نوازندگی این ساز و موسیقی ایرانی تبدیل شده است. آنچه شما هم به آن اشاره دارید برنامه‌ای درست است. آیا برنامه‌هایی که به آن‌ها اشاره کردید در همه فرهنگسرا‌ها اجرایی می‌شود؟
قرار نیست که در کل فرهنگسراهایی که داریم آموزش موسیقی داشته باشیم. ممکن است جامعه هدف در یک فرهنگسرا هنرهای تجسمی باشد که باید این هنرهای را در آنجا تقویت کنیم، یا ممکن است جامعه هدف در فرهنگسرایی دیگر موسیقی باشد که باید به تقویت این هنر بپردازیم. برای مثال در فرهنگسراهای ملل، بهمن، ابن سینا، ارسباران، شفق و سرو بیشترین استقبال از کلاس‌های آموزش موسیقی را داشته‌ایم. در عین حال در بسیاری از فرهنگسرا‌ها مانند فرهنگسرای قرآن و فرهنگسرای انقلاب ثبت نامی برای کلاس‌های موسیقی نداشته‌ایم که بخواهیم کلاسی در این فرهنگسرا‌ها برگزار کنیم. دغدغه مخاطبان این محله‌ها موسیقی نیست. جامعه هدف و مخاطب محله‌ای هر منطقه برای تعیین سیاستگزاری‌های ما بسیار مهم است.
 
  •  صحبت‌های شما بیانگر این است که توقف کلاس‌های آموزش موسیقی را با هدف بهتر کردن اوضاع آموزش انجام داده‌اید. وضعیت آموزش موسیقی در فرهنگسرا‌ها چه ایرادی داشت که دست به این کار زدید؟
ایراد و اشکال در عرصه آموزش هنر بسیار زیاد است. نه تنها در فرهنگسرا‌ها که نظام آموزشی هنر کشور دارای معضلات بسیار زیادی است. من گمان نمی‌کردم که آموزش هنر در فرهنگسرا‌ها تا این حد نامطلوب باشد. به این نکته توجه کنید که از بین 176 نفر مدرس موسیقی که در فرهنگسرا‌ها مشغول آموزش بودند، در بررسی مدیریت موسیقی صلاحیت 51 نفر برای تدریس تایید شد. البته غیر از بررسی صلاحیت معلمان، شیوه‌نامه تدریس و شرح درس تخصصی، فضاهای آموزشی، مخاطبان آموزشی، گروه فراگیران و موارد دیگری نیز مد نظر قرار گرفت.
 
  •  ملاک‌هایتان برای تایید صلاحیت مدرسان موسیقی در فرهنگسرا‌ها چه بود؟
سوابق اجرایی، تحصیلات مرتبط، استادانشان، شکل و نوع سرفصل و شرح درس، سوابق تدریس، فعالیت اجتماعی هنری در عرصه موسیقی شامل عضویت در کانون‌ها و انجمن‌ها، آثار استادان در عرصه تولید و اجرا و آموزش و پژوهش از جمله ملاکهای ارزیابی بود. ملاک برای تایید مدرسانمان تنها هنرمند بودن نیست و معلم بودن و قابلیت انتقال مطالب هم مد نظر قرار می‌گیرد.
 
  •  در این باره کمی بیشتر توضیح دهید که موضوع شفاف‌تر شود.
برای مثال، در طول بررسی سوابق مدرسانِ هنر خوشنویسی، روزی مدیر هنرهای تجسمی نزد من آمد و سوابق خانمی را به من ارایه داد که فوق ممتاز خوشنویسی بود و چند نمایشگاه و چند جایزه هم گرفته بود و اُرگانهای مختلفی هم توانایی‌اش را تایید کرده بودند. اما در این میان نکته‌ای وجود داشت و آن اینکه؛ مدرک تحصیلی این خانم دیپلم بود. این پرسش برای ما مطرح شده که اگر در سر کلاس، هنرجویی از این خانم پرسشی به غیر از مسائل فنیِ خوشنویسی و شیوه نگارش داشته باشد و علاقه‌مند به اطلاعات کامل‌تری از روند تاریخ خوشنویسی و یا آثار و احوال خوشنویسان و یا نگاه علمی‌تر باشد آیا او می‌تواند پاسخ هنرجو را بدهد. مثلا اگر هنرجو از او درباره معنای شعر و یا مفهوم متنی که می‌ن‌گارد پرسشی را مطرح کرد، آیا او می‌تواند پاسخ مناسبی را ارائه کند؟! یا اینکه اگر مقطع تحصیلی هنرجویان کار‌شناسی و کار‌شناسی ارشد باشد او قادر به انتقال و تعلیم هست یا خیر. بنا بر این، تنها خوشنویس بودن و تنها هنرمند بودن برای تدریس کافی نیست و باید به جنبه-های معلم بودن و قدرت انتقال مفاهیم آموزشی نیز توجه شود.
 
  •  صرف نداشتن مدرک تحصیلی عالی که دلیل بر کم سوادی فرد نیست. ممکن است‌‌ همان شخص با‌‌ همان مدرک دیپلمش سواد ادبی و هنری بالایی داشته باشد.
بله موافقم. عکس این موضوع هم صادق است. ممکن است شخصی مدارک بالای تحصیلی داشته باشد اما در زمره افراد کم سواد قرار گیرد. بررسی اول ما تایید مدارک و سوابق و مهارت‌هاست و در بررسی نهایی بررسی علمی و عملی و اجرایی نیز انجام می‌شود.
 
  •  با توجه به نکته‌ای که اشاره کردید، آیا همین پروسه متوقف کردن کلاس‌ها را برای خوشنویسی هم انجام داده‌اید؟
ما خوشنویسی را متوقف کردیم تا اوضاع آموزش این هنر را سروسامان دهیم. جالب اینکه هیچ کسی اعتراضی نکرد و هیچ حاشیه‌ای برای ما ایجاد نشد. استاد امیراحمد فلسفی از سرآمدان خوشنویسی ایران را همراه کردیم تا در موزه هنرهای دینی امام علی (ع) از مدرسان آزمون بگیرد. پس از بررسی این مدرسان از سوی استاد فلسفی، نام پذیرفته‌شدگان ارائه شد. استاد فلسفی در فهرستی که ارائه داد در مقابل نام هر کدام از مدرسان، سطحی که می‌توانند آموزش دهند را نوشت و در واقع برای ما حدود و توانایی هر کدام از مدرسان را مشخص کرد. در حال حاضر کلاس‌های خوشنویسی براساس‌‌ همان اصولی که استاد فلسفی گفت، در حال برگزاری است و روال عادی خود را در پیش گرفته است. پس از این کار نیز مدیر تجسمی ما طرح درس و شرح درس آموزش خوشنویسی را مشخص کرد.
 
  •  یعنی کلاس‌های آموزش خوشنویسی در فرهنگسراهای تهران اکنون روندی درست را طی می‌کند؟
آموزش خوشنویسیِ فرهنگسرا‌ها اکنون روندی حرفه‌ای و مطلوب دارد و می‌-خواهیم که موسیقی ما هم روندی حرفه‌ای را در پیش گیرد. برای مثال در آموزش ساز تار، دو جلسه نخست به معرفی ساز و بدنه و صنعت ساز اختصاص دارد و سپس نت خوانی را آموزش می‌دهند و پس از چند جلسه نوبت به سازدست گرفتن و آموزش پوزیسیون می‌شود. در ادامه کتابهای مورد نظر مشق می‌شوند. آموزش موسیقی یک روند مشخصی دارد و ما می‌خواهیم که این روند واحد و هماهنگ باشد.
 
  •  اتفاق‌هایی که شما به آن اشاره می‌کنید بر روی کاغذ کارهایی درست و مفید است. برای سروسامان دادن به خوشنویسی به سراغ امیراحمد فلسفی رفته‌اید، در راهِ سامان دادن به وضعیت آموزش موسیقی از چه کسانی کمک می‌گیرید؟
در موسیقی‌‌ همان نگاهی را دنبال می‌کنیم که در خوشنویسی و یا سایر هنر‌ها مد نظر است. جلسات متعددی با استادان صاحب‌نام برگزار شده و نظرات متعددی گردآوری شده که یعقوب ربوخه که هم مدیر موسیقی سازمان است و هم از نوازندگان چیره‌دست سنتور که افتخار شاگردی زنده‌یاد مشکاتیان را در سابقه‌اش دارد، در حال تدوین و تکمیل آنهاست.
اگر چه با کار‌شناسان حوزه موسیقی سازمان، اعضای نام آشنای خانه موسیقی، استادان پرسابقه نیز مشورت شده اما باید این موارد پالایش و نهایی شود.
به نظر می‌رسد هنرمندانی مانند استادان هوشنگ ظریف، داریوش طلایی، نصراله ناصح‌پور، علی اکبر شکارچی و... که بیشتر معلمی کرده‌اند باید الگوی ما قرار گیرند. شایسته است تا در کلاس‌های آموزشی فرهنگسرا‌ها و در همه رشته‌ها به جای شلوغ کردن فضا، کیفیت بالا رود تا خروجی‌های خوبی داشته باشیم. کسی می‌تواند موسیقی را درست درس بدهد که معلمی بداند. این غیر از تخصص و سابقه است. اولویت ما برای کسانی است که فارغ التحصیل رشته موسیقی باشند.
 
  •  اکنون سال هاست که این روشِ تدریس در فرهنگسراهای ما وجود دارد و بسیاری با همین شیوه به کلاس‌های موسیقی در فرهنگسرا‌ها مراجعه می‌کنند. اینکه شما می‌خواهید اوضاع آموزش را بهتر کنید، بدون شک کار درستی است اما می‌شد همین کار‌ها و تغییر‌ها را بدون تعطیلی کلاس‌های موسیقی در ترم تابستان انجام داد. آن هم ترم تابستان که بیشترین مراجعین را دارد.
باید ضمن بررسی صلاحیت استادان، آمار درستی از هنرجویان تهیه می‌-کردیم و با استادان صاحب نظر صحبت می‌کردیم. هر کلاسی استانداردهایی دارد که اگر این استاندارد‌ها نباشد ترجیح آن است که کلاسی در فرهنگسرا‌ها نباشد. توقف باعث بازنگری و ارزیابی و تهیه چشم‌انداز حرفه‌ای و ایده‌آل بود.
 
  •  الان این شُبهه به وجود آمده که سازمان فرهنگی هنری شهرداری تهران می‌خواهد موسیقی را به کلی از فضای فرهنگسرا‌ها حذف کند.
موسیقی همیشه و همواره در فضاهای فرهنگی جاری و ساری است. رویکرد ما فقط آموزش موسیقی است. اگر نه بسیاری از رویداد‌ها در فرهنگسرا‌ها وجود دارد. نگاه حرفه‌ای در امر نشست تخصصی، تولید آثار و اجرا در فضاهای فرهنگی سازمان جریان دارد.
 
  • یعنی به نظر شما با توقف کلاس‌های آموزش موسیقی در فرهنگسرا‌ها، کار آموزش موسیقی روی زمین نمی‌ماند؟
30 فرهنگسرا با 300 آموزشگاه خصوصی فعال موسیقی قابل مقایسه نیست. این آموزشگاه‌ها کار آموزش موسیقی را پیش می‌برند. این آموزشگاه‌ها درجه بندی مختلف و استادان مختلف دارند. فضیلت من به عنوان معاون هنری سازمان فرهنگی هنری شهرداری تهران این است که بتوانم فرهنگ سازی درستی انجام دهم. در فرهنگ و هنر شهروندی اولویت من تولید محصول، تولید آثار موسیقی، حمایت از گروه‌های حرفه‌ای و حمایت از آموزشگاه‌های خصوصی موسیقی است. به عنوان مثال درست در مقابل فرهنگسرای «سرو»، آموزشگاه موسیقی «وزیری» را داریم که متعلق به استاد کیوان ساکت است. هم از وزارت فرهنگ و ارشاد مجوز دارد و همه معلم‌هایش سرشناسند. تعامل اینگونه خواهد بود که این آموزشگاه چه خدمت آموزشی به فرهنگسرای سرو می‌دهد و فضای فرهنگسرا چه خدماتی به این آموزشگاه می‌تواند ارائه کند. یا در جای دیگر آموزشگاه استاد هوشنگ ظریف در خیابان شریعتی است. قرار نیست ما پنج فضای فرهنگی دورتادور این آموزشگاه را به کلاس‌های موسیقی تبدیل کنم. ما این همه از حمایتِ بخش خصوصی دم می‌زنیم، پس کجا باید حمایت کنیم؟! تمام نکاتی که می‌گویم زنجیره‌ای به هم پیوسته است که در یک مسیر مشخص، چشم انداز ما برای هنر را مشخص می‌کند.
 
  • اکنون این پرسش برای بسیاری وجود دارد که کلاس‌های موسیقی در ترم پاییز با همین کیفیتی که شما از آن حرف می‌زنید کار خود را از سر می‌گیرند یا اینکه همچنان باید متوقف بمانند.
معلم‌ها، کارگاه‌ها و طرح درس‌های مشخص شده است که تا چند هفته دیگر ابلاغ خواهد شد و برای ترم زمستان با شکل و شمایل بهتری پیگیری می‌شود. قالب کار در حال آماده شدن است و آرام آرام کار ادامه پیدا می‌کند. هم معلم، هم پوسته فرهنگسرایی، هم نگاه حرفه‌ای و هم مخاطب باید آماده باشد.
 
  •  برنامه‌های دیگری که در زمینه موسیقی دارید به چه صورتی است؟
ما برنامه‌های دیگری با نگاه‌های حرفه‌ای داریم که یکی از آن‌ها در هفته گذشته برگزار شد. نشستی بود در قالب برنامه آوای دوست و با رویکرد پژوهشی موسیقی دستگاهی ایران که با حضور استادان شناخته شده ساز کمانچه از جمله داود گنجه‌ای، مهدی آذرسینا، علی اکبر شکارچی، هادی منتظری، سعید فرج پوری، اردشیر کامکار و سعید مقدسی به نحو مطلوب و حرفه‌ای در فرهنگسرای اندیشه برگزار شد. این نشست‌ها برای ساز‌های مختلف و با حضور چهره‌های شناخته شده ادامه خواهد داشت.
 
  •  در صحبت‌هایتان به نگاه حرفه‌ای نسبت به هنر اشاره کردید. میان نگاه حرفه‌ای و بحث آموزش، کدام یک را برای فرهنگسرا‌ها می‌پسندید؟
اگر میان آموزش و نگاه حرفه‌ای بخواهیم یکی را انتخاب کنیم، ‌ من نگاه حرفه‌ای را انتخاب می‌کنم. ما باید از حرفه ای‌ها حمایت کنیم. نگاه اوقات فراغتی نداریم و مبحث هنر را سرگرمی و بازی نمی‌دانیم. هنر در خدمت اهداف و آرمانهای فرهنگی است و باید تاثیرگذار باشد.
 
  •  طی چند ماهی که از سال جاری گذشته با برخی از گروه‌های کوچک موسیقی صحبت می‌کردم و مهم‌ترین گلهٔ آن‌ها این بود که سالن‌های کوچک با ظرفیت 500 نفر را برای برگزاری برنامه‌هایشان در اختیار ندارند. در حالی که بیشترین تعداد این سالن‌ها در شهر تهران در اختیار شهرداری قرار دارد. حال که صحبت از حمایت گروه‌های موسیقی حرفه‌ای می‌کنید، بهتر نیست که این سالن‌ها را در اختیار این گروه‌ها قرار دهید؟
ما از تمام گروه‌ها حمایت می‌کنیم. مشروط بر اینکه تمام مجوزهای لازم را گرفته باشند. حداقلِ حمایت ما این است که فضا و سالن را در اختیارشان قرار می‌دهیم. مدیر و سرپرست گروه باید بیاید و صحبت کند و برنامه را معرفی کند و مجوز‌هایشان را ارائه دهند و سالن مورد نظرشان را معرفی کنند و ما هم تمام همکارهای‌های لازم را با آن‌ها داریم. ما آن‌ها را با امکانات و شاید محدودیت‌های فنی سالن‌ها آشنا می‌کنیم. نگاه این است که هر گروهی که به ما مراجعه کند نه تنها به آن‌ها کمک می‌کنیم، بلکه هدایت‌های لازم را هم انجام دهیم. حتی اگر گروه بتواند اثری مناسب با رویکردهای ما بسازد به آن‌ها سفارش می‌دهیم.
 
  •  برای این کار هم صحبتی عملی انجام شده است؟
در حال حاضر مدیر موسیقی ما با 19 نفر از هنرمندان حرفه‌ای برای تولید اثر صحبت کرده و از این میان 7 مورد قطعی شده و آثار در حال ضبط هستند که در زمان‌های مناسب منتشر می‌شوند. همین الان هم از حدود 10 گروه حرفه‌ای حمایت می‌کنیم و به آن‌ها سالن می‌دهیم. اگر این گروه‌ها بتوانند براساس محورهای ما آثاری را تولید کنند، حمایت مالی هم در دستور کارمان قرار می‌گیرد.
 
  •  در چند ماه گذشته و پس از توقف کلاس‌های آموزش موسیقی در فرهنگسرا‌ها، انتقادهای بسیاری متوجه شما بود. نظرتان درباره این انتقاد‌ها چیست؟
اگر چه وقتمان را گرفت اما توجهی به آن‌ها نداشته‌ایم. بیشترشان هیجانات کاذب و رفتارهای زودگذر بود. بعضی هم بهانه‌ای برای دشمنی و بذرافشانی کینه‌های قبلی را پیدا کردند. بخشی از این هیجان‌ها هم توسط افرادی ایجاد می‌شود که ظاهرا نقش دلسوز را دارند در حالی که دوستی آن‌ها برای موسیقی‌‌ همان دوستی خاله خرسِ است. در هر حال انجام هر کار همیشه موافق و مخالف داشته است. افرادی که علاقه‌مند بوده و موضوع را از نزدیک پیگیر شده و دلایل را شنیده‌اند همراه و متقاعد شده‌اند.
 
  •  چندی پیش هم پیروز ارجمند مدیرکل دفتر موسیقی انتقادهایی را به کارهای شما در سازمان فرهنگی هنری شهرداری تهران وارد کرد و شهاب مرادی را هم به بیان واضح رویکردش دعوت کرد.
او گفته بود که مرادی باید اعلام موضع کند. من هم در یادداشتم گفتم که ما اعلام موضع کرده‌ایم. او گفته بود که مگر فرهنگسرا، فرهنگستان است که اینگونه برخورد می‌کنید. باید بگویم که اتفاقا هست! معضل اصلی ما این است که فرهنگ و هنر را هیچگاه جدی نگرفتیم. همانجا گفتم که اگر فرهنگستان را نهاد سیاستگزار بدانیم، فرهنگسرا محل اجرای سیاستهای کلان فرهنگ و هنر است. او اشاره کرده بود که موضع وزارت فرهنگ و ارشاد را می‌گوید که منتظریم و تا کنون در حوزه آموزش موسیقی اعلام موضعی نکرده است. مجدد عرض می‌کنم که رویکرد ما در هنر نگاه حرفه‌ای است. شما هیچگاه نمی‌بینید که در کلاس‌های زبان خارجه یا کلاس‌های کامپیو‌تر آدمی بی‌تخصص معلم باشد. بنابراین مشکلات زیادی در مسیر آموزش این موارد دیده نمی‌شود. اما وقتی نوبت به هنر می‌رسد ذوق و سلیقه هم به میان می‌آید و درست همین جاست که هنر ضربه می‌بیند.
 
  •  راهی که در زمینه آموزش موسیقی در پیش گرفته‌اید، آیا در هنرهای دیگر هم عملی می‌شود؟
همانگونه که گفتم در حوزه خوشنویسی انجام شده و در سایر رشته‌های هنرهای تجسمی، ادبیات و تئا‌تر هم انجام خواهد شد. به یاد دارم در بازدید یکی از کلاس‌های نقاشی فرهنگسرا، خانمی درس می‌داد که فوق لیسانس نقاشی بود. رنگ را می‌ریخت روی بوم و بوم را تکان می‌داد تا از درونش اتفاق و شکل در بیاید و می‌گفت «هپن آرت» است! ما که نمی‌خواهیم بچه‌های مردم و هنرجویان را بازی دهیم. آموزش طراحی، آموزش تکنیکهای نقاشی و توجه به خلق آثار خوب برای نمایش در گالری فرهنگسرا‌ها مد نظر است و به دنبال پز و ادای الکی نیستیم.
 
در جایی که من هستم در چهار هنر تجسمی، موسیقی، تئا‌تر و ادبیات نگاهی حرفه‌ای داریم که هم حوزه آموزش و هم حوزه تولید و اجرا را در بر می‌-گیرد. این روند شروع شده و با قدرت به پیش می‌رود و در روزگاری نه چندان دور شاهد خروجی‌ها و محصولات هنری در عرصه آموزش، پژوهش و تولید آثار خواهید بود.
 
منبع: تسنیم
نظر شما