به گزارش رسانه خبری سازمان فرهنگی هنری شهرداری تهران جعفر ابراهیمی (شاهد) با حضور در برنامه «اساتید قصه گویی» به بررسی شیوههای قصه گویی در دوران گذشته و امروز پرداخت.
جعفر ابراهیمی در نشست «استادان قصهگویی» گفت: آنچه در تمام قصهگوییها فراموش میشود، نیاز روحی کودک و نوجوان است. قصهگویی سنتی ویژگیهایی در خود داشت که قصهگویی مدرن امکان فراهم کردن آن را ندارد. وقتی مادربزرگها قصه میگفتند، محبت و مهربانی خود را به کودک انتقال میدادند.
ابراهیمی درباره شگرد قصه گویی به شیوه کهن گفت: در گذشتههای دور وقتی شخصی به شکار میرفت، پس از بازگشت آتشی بر میافروخت و اتفاقات آن روز را با هیجان و توضیحات فراوان برای دوستانش تعریف میکرد. قصهگو وقتی قصهها را تعریف میکرد، نگاهش به حرکات چشم و صورت شنوندگان نیز بود که هنگام شنیدن کدام قسمت از قصه نگران میشوند و از شنیدن کدام قسمت شاد. او از حالت چهره افراد تجربههای مختلفی به دست میآورد و از این تجربه برای دفعههای بعد استفاده میکرد.
وی افزود: گاهی یک قصه چنان جذاب بوده که افراد دیگر حتی آن را برای دوستانشان تعریف میکردند. کم کم شگردهای قصه گویی در همین روندها شکل گرفت. ولی این شیوه قصه گویی به فراموشی سپرده شد و پدربزرگها و مادربزرگها کمتر به قصه گویی پرداختند.
ابراهیمی در ادامه گفت: کسانی که میدانند، قصهگویی چه تاثیرات فراوانی بر کودکان و نوجوانان دارند، کارهای نوینی در این حوزه انجام دادهاند. آنها مربیانی در مهد کودکها آموزش دادهاند تا قصهگویی کنند زیرا قصهگویی یکی از روشهای سرگرم کردن کودکان است. ولی باید در خاطر داشت اگر قصه گو تخصص کافی در این زمینه نداشت باشد، ممکن است افسانه و قصهای را تعریف کند که بار عاطفی خاصی برای کودک نداشته باشد.
نویسنده رمان نوجوان «گلدره و گلتاج» درباره روند قصه گوییهای مدرن در ایران افزود: زمانی که برای نخستین بار رادیو در ایران شروع به کار کرد، برنامههای قصه شب و نمایشهای رادیویی و حتی قصهگویی به شیوه قدما که پدربزرگها و مادربزرگها قصه را تعریف میکردند، از جمله سرگرمیهای مردم بود. ولی در رادیو فقط صدای قصهگو پخش میشد. بعدها که تلویزیون آمد، بچهها با دیدن چهره قصهگو و شنیدن صدای تو، تا حدی ارتباط بهتری با قصه گو برقرار کردند.
وی با اشاره به مزایای قصه گوییهای زنده گفت: در قصهگوییهای زنده، شنونده در ساخت و پرداخت قصه مشارکت میکند. یعنی مخاطب میتواند حتی اگر در حین قصه گویی سوالی داشت، از قصه گو بپرسد و ابهامات خود را برطرف کند. حتی درباره رفتار شخصیتهای قصه نظر بدهد. این ارتباط زنده برای قصهگویی بسیار کارساز است. علاوه بر اینکه مخاطب احساس میکند به او شخصیت داده شده است.
شاعر «بوی گنجشک» افزود: آنچه در تمام قصه گوییهای امروز فراموش میشود، نیاز روحی کودک و نوجوان است. کودکان و حتی بزرگسالان نیاز دارند که دور هم باشند. وقتی دو نفر با یکدیگر قصه را میشنوند، لذت بیشتری میبرند تا زمانی که شخصی به تنهایی قصهای را گوش میکند. ما انسانها دوست داریم شادیهایمان را با یکدیگر تقسیم کنیم.
ابراهیمی درباره اهمیت انتقال حس محبت در قصهگویی افزود: قصهگویی سنتی ویژگیهایی در خود داشت که قصه گویی مدرن امکان فراهم کردن آن را ندارد. وقتی مادربزرگها قصه میگفتند، محبت و مهربانی خود را به کودک انتقال میدادند. چنین قصه گوییهایی مملو از محبت مادرانه بود. یعنی به خاطرهای تبدیل میشد که فرد هر وقت، یاد آن قصه میافتاد، یاد مهر مادری و مادربزرگی نیز میافتاد.
شاعر مجموعه «آسمان ابری نیست» در ادامه گفت: این روزها که پدرها و مادرها شاغل هستند و حوصله سر و کله زدن با کودک را ندارند، یک کتاب در اختیار کودک قرار میدهند تا دیگر به او کاری نداشته باشد. غافل از اینکه کودک بیش از کتاب، نیاز به مهر مادری دارد. کودکان قدرت تخیل بالایی دارند که میتوانند حتی در تنهایی خود را سرگرم کنند. کمبود محبت برای کودک و نوجوان یکی از مسائل مهم است. چه اشکالی دارد که کودکستانها و مهدکودکها برای قصهگویی از حضور مادربزرگ و پدربزرگهایی که توانایی قصهگویی زیادی دارند، دعوت کنند؟ آنها تجربههای خوبی دارند که حتی مربیان آموزش دیده فاقد آن هستند. حتی در برنامههای تلویزیونی نیز باید از این راهکار استفاده کرد. چه اشکالی دارد که مجری یک برنامه تلویزیونی زن یا مرد پیری باشد که توانایی ارتباط برقرار کردن با کودکان را دارد؟
گفتنی است سلسله نشستهای با «استادان قصهگویی» در طول برگزاری بیست و هشتمین نمایشگاه بینالمللی کتاب تهران، روزانه در دو نوبت صبح و عصر، با حضور جعفر ابراهیمی و مصطفی رحماندوست در فرهنگسرای کتاب اجرا میشود.
فرهنگسرای کتاب در ضلع شرقی بلوار امام رضا(ع) در مصلی امام خمینی (ره)، نبش خیابان هفتم واقع شده است.