جمعه ۲۸ ارديبهشت ۱۴۰۳
ساعت : ۰۵:۵۷
کد خبر: ۸۲۱۶۰
|
تاریخ انتشار: ۰۵ مرداد ۱۳۹۴ - ۱۵:۵۵
فیلم سینمایی «روایت ناپدید شدن مریم» در باشگاه فیلم نقد شد
فیلم سینمایی «روایت ناپدید شدن مریم» ساخته محمدرضا لطفی، عصر دیروز در فرهنگسرای ارسباران به نمایش در آمد و پس از آن با حضور عوامل فیلم و شاهپور عظیمی منتقد سینما نقد و بررسی شد.
به گزارش رسانه خبری سازمان فرهنگی هنری شهرداری تهران؛ فیلم سینمایی «روایت ناپدید شدن مریم» فیلمی تجربی ساخته محمدرضا لطیفی با بازی رضا بهبودی ، مجيد شكری، ياسر جعفری، صدف بهشتی و دكتر افشين يداللهی که در بخش هنر و تجربه در حال اکران است، عصر دیروز با حضور عوامل آن نقد و بررسی شد.

محمدرضا لطفی کارگردان این فیلم در ابتدای این نشست گفت: امیدوارم از فیلم «روایت ناپدید شدن مریم» لذت برده باشید. زیرا این نوع فیلم ها معمولا سلیقه‌ای هستند و می بینیم که برخی ها به شدت به آن علاقمند هستند و برخی ها نیز اصلا آن را نمی پسندند. من برای چهارمین بار است که در قالب باشگاه فیلم تهران در فرهنگسرای ارسباران حاضر می شوم و حدود 15 سال سابقه ژورنالیستی و نقد فیلم دارم. 
 
ناپدید شدن مریم در فرهنگسرای ارسباران

وی افزود: منتقدان در شاکله سینمای ایران شریف ترین قشر سینمایی هستند که بعضا مورد بی مهری قرار می گیرند. اما باید عرض کنم که نقد به معانی کوبیدن نیست بلکه به معنای بازگو کردن ایرادات یک فیلم گفته می شود. البته در اینجا منظور من نقد محترمانه است. متاسفانه نقد واژه ای است که برخی منتقدان برای اینکه تبدیل به چهره هایی بشوند از راهای دیگری در این امر استفاده می کنند.
 
این کارگردان سینما ادامه داد: فکر می کنم باید این نکته را عرض کنم که بر خلاف آنچه که می گویند هنرمند برای جامعه و مردم خودش کار می‌کند،هنرمند برای ارضای روحیات و علاقه های خود کار می‌کند. این کار و خلق اثر چه در زمینه نقاشی، تئاتر و یا فیلم سازی باشد. در حقیقت نخستین فردی که از فیلم سازی قرار است لذت ببرد خود فیلم ساز باید باشد.
 
وی در پایان گفت: خلق یک اثر غیر سینمایی همانند یک هنر و یا اجرای یک تئاتر بسیار ساده‌تر و کم هزینه‌تر است و بر این اساس هم فکر می‌کنم که در این وضعیت سینما فیلم‌سازان از سایر هنرمندان هوشمندتر هستند.
 
ناپدید شدن مریم در فرهنگسرای ارسباران

مجید شکری بازیگر این فیلم در بخش دوم برنامه در سخنانی گفت: همکاری و بازی من در این فیلم به رابطه دوستی من و آقای لطفی برمی گردد. او به من لطف داشت و در تمام مراحل نگراش فیلمنامه از شکل گیری تا مرحله نهایی و چندین و چند بار بازنویسی من را همراه خود کرد.
 
وی افزود: نکته دیگر در رابطه با سابقه بازیگری من که بیشتر در حوزه تئاتر بوده و آقای لطفی هم به عنوان کارگردان وقتی دیدند که من اینقدر به قضیه اشراف دارم و دلنگرانی که ایشان نسبت به زمان محدودی که در اختیار داشتند موجب شد تا با این پروژه همکاری کنم. البته اگرچه که نگارش و بازنویسی های متعدد این فیلمنامه 3 سال طول کشید اما برای ساخت آن به دلایل متعدد که همیشه در ساخت فیلمسازان با آن روبرو هستند باید همه چیز از جمله ساخت را در ان زمان کم مدیریت کنند.
 
شکری خاطرنشان کرد: چالش این فیلم برای بازیگران آن این بود که اگر می خواستی فقط بازی انجام بدهی موجب میشد تا مخاطب آن را پس بزند و اگر هم نمی خواستی بازی کنی که چیزی درنمی آمد و درنهایت کاری سطحی و بی خود از آب در می آمد. برای همین بازی ما همانند راه رفتن بر روی لبه یک تیغ بود تا به نحوی بازی کنیم که داستان و قصه در آن برای مخاطب باورپذیر باشد که من بازیگر همان شخصیتی هستم که تمامی اتفاقات فیلم برای من رخ داده است.

ناپدید شدن مریم در فرهنگسرای ارسباران
 
بابک قائم تدوینگر این فیلم نیز در بخش سوم نشست نقد و بررسی در سخن کوتاهی گفت: فکر می کنم که تدوین این فیلم جدای از اصل خود اثر نیست. در حقیقت می توانم بگویم که تدوین فیلم بیشتر در راستای خود فیلمنامه ارزیابی می شود. بنابر این هم سعی می کنم که اثر به گونه ای تدوین شود که در راستای داستان فیلم پیش برود.

ناپدید شدن مریم در فرهنگسرای ارسباران

شاهپور عظیمی منتقد سینما هم در جلسه نقد و بررسی حاضر بود. وی گفت: ما منتقدها اصلا محبوب نیستیم. این هم موضوعی طبیعی است. زیرا چرت تماشاگر و فیلم ساز را پاره می‌کنیم. ما منتقدان در واقع به نکاتی در فیلم‌ها اشاره می‌کنیم که ممکن است از نظر سازندگان فیلم و مخاطبان دور مانده باشد. یا مسائلی را در مورد فیلم های مورد نقد مطرح می کنیم که همواره جای سوال دارد.
 
وی افزود: در خیلی از شبکه‌های اجتماعی عکس‌هایی را می‌بینید که باتوجه به توضیحات ذیل آن برای مخاطب القاء می‌کنند که این عکس واقعی است و این درحالی است که آن عکس واقعی نیست و هنرمند نقاش تمام سعی خود را انجام می دهد تا این عکس واقعی به نظر بیاید. این همان کاری است که هنرمندان و فیلم سازان در کارهای خود برای جذب مخاطب انجام می‌دهند.
 
این منتقد سینما ادامه داد: در سینما فراوان دیده ایم که در ابتدای یک فیلم می‌نویسند این فیلم بر اساس یک داستان واقعی نوشته شده است. همین موضوع کافی است تا مخاطب خود را برای دیدن حداقل بخشی از واقعیت در آن فیلم آماده کند. اما نکته متناقض این است که هنر سینما هیچ ربطی به واقعیت ندارد. بنابراین هر فیلم سازی تلاش می‌کند که کار خود را با این فریب آغاز کند که فیلم او واقعی است.
 
عظیمی خاطرنشان کرد: البته به این نکته توجه داشته باشید که وقتی می‌گویم فریب، بخش منفی ماجرا مد نظر من نیست. در واقع بیان می‌کنم که سینما هنر بسیار دروغگویی است. مخاطب نیز اصلا نباید به دنبال راست و واقعیت در سینما باشد. حتی اگر فیلم اعلام کند که بر اساس واقعیت ساخته شده است. زیرا فیلم و دنیای واقعی دو جهان کاملا مختلف است.
 
وی اضافه کرد: در این میان برخی ژانرها هستند که به واقعیت و یا فراواقعیت خیلی تنه می زنند. بر این اساس یکی از این ژانرها، ژانر وحشت است. در این راستا بهتر است که بدانید در دهه 90 فیلم مهمی در تاریخ سینما ساخته شد که با ندیدن و نشان ندادن تماشاگر خود را ترساند. در آن فیلم و در آن زمان تماشاگر آن فیلم از هیچ می ترسید. این موضوع به تدریج در سینمای جهان به یک عنصر مهم تبدیل شد.
 
این منتقد سینما ادامه داد: به عنوان یک منتقد فیلم "روایت ناپدید شدن مریم" را به خاطر رویکرد آن تحسین می کنم. چرا که در ایران ساخت فیلمی در ژانر وحشت در بسیاری از موارد معادل با فیلم کمیک می شود. در حقیقت تماشاگر ما به جای اینکه بترسد می خندد. زیرا اتفاقات آن فیلم برای فرد تماشاگر باور پذیر نیست. یعنی آن فیلم ساز نتوانسته واقعیت را رنگ آمیزی کرده و به تماشاگر قالب کند.
 
عظیمی افزود: نکته مهم اینجاست که این نقص در ژانر وحشت در سینمای ایران در فیلم آقای لطفی اتفاق نمی افتد. فیلم «روایت ناپدید شدن مریم» پژواک‌هایی از فیلم معروف «جادوگر شهر بلر» دارد. به عنوان یک منتقد عنصر اصلی و اساسی آن که آقای لطفی در مقام یک کارگردان در آن موفق است این است که فیلم «روایت ناپدید شدن مریم» هیچ چیز به تماشاگر نشان نمی‌دهد ولی موفق می‌شود او را بترساند.
 
وی تصریح کرد: مخاطب و تماشاگری که این فیلم را می بیند نمی داند چه اتفاقی برای شخصیت خانمی که در این فیلم ناپدید می شود افتاده است. کارگردان این فیلم در قالب شخصیت های فیلم آگاهانه آب را گل آلوده می کند تا واقعیت ها را هرچه بیشتر بپوشاند. آن هم برای این موضوع است که بیشتر از این چیزی به فرد تماشاگر نشان داده نشود. بر این اساس این موضوع یک هنر در سینما محسوب می شود.
 
ناپدید شدن مریم در فرهنگسرای ارسباران

این منتقد خاطرنشان کرد: این امر خصوصا در ژانر وحشت موجب می شود تا شما به جای اینکه چیزی را نشان بدهید صرفا با گفتن، نقل قول و ارجاع به چیزهایی که نشان داده نمی شود تماشاگر خود را بر روی صندلی ها نگه دارید. نکته دیگری که در فیلم برای من بسیار جالب بود این است که این فیلم در پایان خود به هیچ نتیجه گیری مشخصی دست نمی زند. در واقع زمانی که فیلم تمام می شود مخاطب در یک خلائی به سر می برد که تازه به فکر می افتد که این فیلمی که دیدم چی بود. 
 
عظیمی در پایان گفت: فیلم «روایت ناپدید شدن مریم» در چهارچوب و اشل خود کاری می کند کارستان و به عبارتی بهتر اینکه وقتی مخاطب خوب فکر می کند وحشت می کند که آنچه که دیده آیا واقعی بوده یا واقعیتی درکار نبوده است. اما باید عرض کنم که پلان های پایانی فیلم، آن انعکاسی که در چشم بازیگر خانم است، آن دوربین روی دست، سپس آن تاریکی و در آخر آن جیغی که شخصیت خانم فیلم که ناپدید می شود می کشد ولی هیچ اتفاقی هم نمی افتد و فیلم هم تمام می شود نشان می دهد که فیلم ساز خیلی تلاش کرده که با آن نادیدنی هایی که سینما قرار نیست نشان بدهد تماشاگر خود را بترساند.

منبع: نسیم
نظر شما