به گزارش رسانه خبری سازمان فرهنگی هنری شهرداری تهران؛ هفتاد و چهارمین نشست دوشنبههای کتاب فرهنگسرای اندیشه با موضوع نقد و بررسی کتاب «در خدمت و خیانت روشنفکران» جلال آل احمد با حضور صادق زیبا کلام پژوهشگر و تحلیلگر سیاسی و استاد دانشکده حقوق و علوم سیاسی دانشگاه تهران و ابراهیم فیاض پژوهشگر ایرانی حوزه جامعهشناسی و انسانشناسی و استادیار گروه انسانشناسی دانشگاه تهران دوشنبه 5 مرداد ماه در فرهنگسرای اندیشه برگزار شد.
در ابتدای این نشست صادق زیبا کلام با بیان این که سخن گفتن از توافق هستهای برایش ساده تر از سخن گفتن درباره کتاب «در خدمت و خیانت روشنفکران» جلال آل احمد است، اظهار کرد: موضوعی که امروز در این نشست مطرح شده است، موضوع بسیار اساسی و بنیادی برای جمهوری اسلامی ایران است و در واقع بحث رویکرد ما نسبت به غرب را مطرح میکند.
وی ادامه داد: اگر کسی بگوید به نظر شما اصلیترین و اساسیترین مسئله جمهوری اسلامی ایران چیست، خواهم گفت که ایران و غرب و این که بالاخره با غرب چه کار میکنیم مهمترین مسئله است. کتابی که امروز در این محفل به بحث گذاشته شده است نیز زیربنای موضوع ما و غرب است. کتاب جلال آل احمد با آن که مربوط به 50 سال پیش است اما مانیفست و آییننامه ضدیت و دشمنی جمهوری اسلامی ایران با غرب را تعریف میکند. درست است که کتاب 50 سال پیش تدوین شده، اما میتوان گفت آییننامه ایران در 30 سال گذشته بوده است.
زیبا کلام در معرفی کتاب گفت: آل احمد در مقدمه اثر عنوان کرده است که کتاب را در دی ماه 42 ، یعنی حدود 8 ماه پس از واقعه 15 خرداد 42 به نگارش در آورده است. کتاب را به انگیزه خونی که در آن واقعه ریخته شد و بی اعتنایی روشنفکران به این جنایت، تالیف کرده است. آل احمد در همان فصل اول اثر نشان میدهد که با کلمات بازی نمیکند و یکراست به سراغ اصل مطلب میرود. او با لغت روشنفکر مشکل دارد و این لغت و همچنین لغت «منور الفکر» را قابل انطباق با افراد این جامعه نمیداند. از نظر آل احمد روشنفکری در غرب تعریف مشخصی دارد اما در ایران کسانی که چه در دوران مشروطه به نام منور الفکر شناخته میشدند و چه بعدها که به نام روشنفکران شناخته شدند تقلیدی از نمونههای غربی بودهاند.
وی خاطرنشان کرد: اگر روشنفکران کشورمان در دوران مشروطه با مذهب در افتادند، به واسطه این نیست که از نظر جامعه شناسی مجبور بودهاند، بلکه این کار را کردند، چرا که روشنفکران غربی این کار را کرده بودند. جریان روشنفکری در غرب به ضرورت و اجتناب ناپذیری به این نتیجه میرسد که دیگر امیدی به کلیسا نیست و به خاطر ذات تقلیدی روشنفکران ما، آنها هم همین رفتار را از خود نشان دادند.
این استاد دانشگاه همچنین اظهار داشت: جلال آل احمد ویژگیهای روشنفکر ایرانی در آن دوران را فرنگی مآبی، بی دینی و یا تظاهر به بی دینی، درس خواندگی که تنها وجه اشتراکشان با روشنفکران غربی است و همچنین نسبت به محیط ملی، بومی و وطن خود بیگانه و بیتفاوت است.
زیبا کلام همچنین فصول شش گانه کتاب «در خدمت و خیانت روشنفکران» جلال آل احمد را به اختصار برای حضار معرفی کرد و گفت: آخرین فصل کتاب مانیفست و دستور العمل جمهوری اسلامی ایران تحت عنوان روشنفکر و جامعه امروز ایران است. و اگر بخشهایی از این فصل را بخوانم باور نمیکنید که 50 سال پیش نوشته شده است. باید به این پرسش توجه داشت که اساسا چه شد که جلال آل احمد و آثارش جاودانه شد. به شخصه معتقدم این کتاب به دلیل کارکردی که برای ایران داشت، ماندگار شد.
در ادامه مراسم ابراهیم فیاض نیز با بیان این که اخیرا دکتر اباذری در هشتادمین سالگرد مردم شناسی به جوانان گفتند که به سمت آثار جلال آل احمد و دکتر علی شریعتی بروید، اظهار کرد: آثار آل احمد و شریعتی در حال باز تولید هستند و حتی دکتر اباذری هم این موضوع را پذیرفته است.
وی ادامه داد: البته هنوز هم در جامعه نقد اجتماعی نداریم. نقد اجتماعی عیار میخواهد و عیارش هم باید از فلسفه بیاید و ما هنوز هیچ فلسفهای نداریم. نقطههای شروع معلوم نیست و هر کس هم حرفی میزند می خواهد نمایندگی بیاورد. جلال آل احمد و شریعتی نقد روشنفکری کردهاند و هر دو ضد روشنفکری بودند. هر دو نقد مشروطه به بعد داشتند.
این استاد دانشگاه با اشاره به این که صادق زیبا کلام در ابتدای ورودش توافق هستهای را به او تبریک گفت، عنوان کرد: من هم به ایشان گفتم سرکاری شما! کسی که تاریخ را بررسی نمیکند، آینده را هم نمیفهمد. ما آنقدر وا مانده هستیم که هنوز نفت خام استخراج میکنیم. کسانی شعار پیروزی و کسانی هم شعار شکست میدهند در حالی که معتقدم همه سرکار هستیم.
فیاض با اشاره به این که در کشورمان هنوز روشنفکر نداریم، عنوان کرد: هنوز کتابهای مارکس به طور کامل در ایران ترجمه نشده است، مارکس 40 هزار صفحه کتاب دارد در حالی که ما بخش کمی از آن را ترجمه کردهایم. در سخنرانی دیگری گفته بودم که مارکس با دین مخالف نبود و در جملاتش از دین تعریف کرده است و در جایی که میگوید دین افیون تودههاست نیز از افیون به معنای مسکن استفاده کرده است.
وی با تاکید بر این که در روشنفکری هم مانند صنعت فرمالیسم هستیم، گفت: متاسفانه در هر حوزهای هم به سرعت پدر پیدا میکنند و پدر علوم و موضوعات مختلف را معرفی میکنند در حالی که نمیگویند مادر این خانواده کیست و فرزندانش که هستند. معتقدم روشنفکر نداریم و جلال آل احمد هم یک مقلد است و مقلد مردم شناسی هایدگری است و شریعتی نیز به دلیل خراسانی بودن و طبع لطیفش، شعر و شاعری هم در آن آورده است و آن ها بیشتر مسائل را پیچیده کرده اند.
زیبا کلام نیز در بخش دیگری از این مراسم با بیان این که آشنایی ایران با غرب به دوران صفویه و قرن 16 و 17 بر میگردد، عنوان کرد: آن آشنایی هیچ تاثیری بر جامعه ما نگذاشت، چرا که ابعادش خیلی گسترده نبود. اما تمام ایرانیانی که در قرن 18 و 19 غرب را دیدند، آن را پسندیدند و متوجه شدند که چقدر عقب ماندهایم. انقلاب مشروطه نیز در همین راستا و طی فرایند یکصد سالهای از امیدها و آرزوها برای ایجاد تغییر و اصلاحات و مدرن شدن جامعه شکل گرفت. بر خلاف بسیاری، معتقدم مشروطه را کسی به انحراف نکشید و اساسا خواسته مشروطه از ابتدا برپایی حکومت اسلامی نبود که قرار باشد به انحراف کشیده شود.
این پژوهشگر و کارشناس مسائل سیاسی با تاکید بر این که احزاب چپ در تمام کشورها بعد از جنگ جهانی دوم رشد کردند، گفت: در دهه 50 و 60 میلادی مارکسیست در جهان به اوج میرسد و از اواخر دهه 60 نقطه جوش را رد میکند و رو به افول میگذارد. باید به این مسئله توجه داشته باشیم که چرا در کشورهای دیگر مارکسیست رو به افول رفت، اما در ایران به نظر میرسد نیرومندتر هم شده است. مارکسیست در کشوری دوام پیدا کرده است که از قضای روزگار به شدت مذهبی است.
فیاض نیز در سخنانی با بیان این که روشنفکری برای کشورهای سوسیالیستی است، اظهار کرد: بر خلاف آقای زیبا کلام که معتقد است ارتباط ایران با غرب از دوران صفویه آغاز شده است، معتقدم خیلی پیشتر از این ایران با غرب آشنا شد و ملاصدرا فسلفه غرب را با عرفان هندی قاطی کرد و به ما داد. رمز انحطاط ما ملاصدرا است و 300 سال کشورمان را به عقب برگرداند. ملاصدرا غرب زده است و اخباریه از دل نظریات او بیرون آمد.
وی تصریح کرد: دینی که امروز داریم، دین مداحی است و به دهه 70 اروپا خیلی شباهت دارد. مساجد به گونهای شدهاند که تنها کار و خدمات اجتماعی ارائه میدهند. مساجد به موسسات خیریه تبدیل شدهاند و ساختار فکری در آنها وجود ندارد. در نمایشگاه قرآن امسال دیدم که استقبال از کتابهای مرحوم شریعتی بیش از تمام کتابهای دینی و قرآنی بود.
این استاد دانشگاه با بیان این که آمریکا پیشتاز نظام جهانی است، گفت: آمریکا ضد روشنفکری است و فلسفهاش، فلسفه زندگی روزمره است و نظام جهانی هم نظام ضد روشنفکری است چرا که آمریکا این گونه است. آینده آمریکایی نیز، آینده روشنفکری نیست. شبکههای اجتماعی مجازی و دیجیتال دیگر اجازه روشنفکری نمیدهند و حتی تلویزیون هم این گونه شده است که میخواهد با برنامههایی همچون خندوانه بگوید زورکی بخندید و با برنامه های دیگر بگوید زورکی گریه کنید و عقلانیت را کنار گذاشتهاند. بحث درباره جلال آل احمد و دکتر شریعی نیز به دلیل نوستالژی که دارند خوب است، وگرنه آینده نه از آن جلال است و نه شریعتی.
زیبا کلام نیز با تاکید بر این که آمریکا ستیزی و غرب ستیزی هویت یک ایرانی است، گفت: ما باید کالبد شکافی اساسی کنیم که چه شد که جامعه ما غرب ستیز شد. در حالی که انقلاب اسلامی هم غرب ستیز نبوده است و در تمام مصاحبههای امام خمینی(ره) که در نوفل لوشاتو از او گرفته شده و در کتابی گردآوری شده، ندیدم که سخنی از ضدیت با غرب به میان بیاورند و باید ببینیم این ضدیت با غرب از کجا آمده است.