به گزارش رسانه خبری سازمان فرهنگی هنری شهرداری تهران؛ پنجمین و آخرین شب از شب شعرهای «بر آستان اشک» چهارشنبه ۲۲ مهر ماه در حالی در فرهنگسرای اندیشه برگزار شد که سالن برگزاری مراسم مملو از جمعیت بود و خیل کثیری از مشتاقان اباعبدالله در پنجمین شب ماه محرم در کنار شاعران و مداحان اهل بیت (ع) گرد هم آمده بودند تا محفلی نورانی و عاشورایی را رقم بزنند.
محمود حبیبی کسبی مجری و دبیر این برنامه با بیان اینکه همه ما شیعیان پیش از آغاز ماه محرم بر آستان اشک میرویم، اظهار کرد: عنوان این برنامه نیز به همین جهت نامگذاری شده است که ما شیعیان در آستانه ماه محرم خود را آماده عزاداری اباعبدالله الحسین میکنیم.
وی افزود: در شبهایی که این مراسم برگزار شد، لحظات شیرینی داشتم، چرا که معتقدم اشک برای امام حسین (ع) و غم آن حضرت را در دل داشتن، شیرین است.
در این مراسم محمد مستقیمی (راهی) شعر سپیدی برای حضرت ابوالفضل (ع) خواند:
هنوز ایستاده
بر جلجتای خویش
با قمقمهای از اشک
در دستانی که فراموش گشتهاند
به جرم ناشکیبایی
در عطش
و هنوز میاید
گوژپشت روان
آن کولی عاشق پیر
از پشت قبیلة کوهستان
لنگان
لنگان
با حسرتی گریان
یادگار دوشیزگی
گاهی که آمد عاشقانه
تا کوی او
پشت اردوی عشق
در عرقریزان آن نیمروز
چشم در راه
و میآمد
او که خود عاشق بود
نه بر این فریبا
که بر آن زیبا
میآمد او
تا عشق بردارد
تا بگذرد از پل عطش
در قحطسال خاک
او
آن یوسف پاک
دستانش را ربود
زلیخای آب
همان کولی عاشق
فریبای قبیلة کوهستان
و فراموشی او
دستان
آن ناشکیبایان را
در غفلت بوسة زلیخا
پیش از تشنگان
او یک قمقمه عشق دارد
به دندان
میتازد
میتازد
میتازد
و عشق چکه میکند
در راه
از اینجا
تا جلجتایی که ایستاده
به پرواز
از دیروز
تا همیشه
وسوسة زلیخا
همچنان جاریست
محمدرضا سهرابی دیگر شاعر پیشکسوت آئینی نیز چند رباعی عاشورایی خواند:
آن تشنه لبی که منصب سقا داشت
وقتی به حریم علقمه پای گذاشت
برداشت کفی آب و٬ به لب برد و نخورد
«غیرت» به تماشای «وفا» قد افراشت!
*
طوفان شد و شاخه گل یاس شکست
در دیده مرد٬ اشک الماس شکست
بر سینه مشک٬ تیر جانسوز که خورد
یک علقمه آیینه احساس شکست!
*
تا عشق تو را به جان و دل بگزیدم
چون شعله میان دود خود پیچیدم
در کنج خرابه٬ در میان طبقی
«خورشید» به شب ندیده کس من دیدم!
سید محمد سادات اخوی نویسنده و شاعر آئینی نیز در این مراسم با بیان اینکه امروزه شرایط به گونهای شده که اگر بخواهیم از شخصیتی در واقعه عاشورا بگوییم، باید درباره آن شخصیت توضیح دهیم، اظهار کرد: امام حسن (ع) فرزند کوچکی داشتند که در خانه امام حسین (ع) بزرگ شد و آن حضرت را همچون پدر میدانست و در روز عاشورا، هنگامی که امام حسین (ع) بر زمین افتاده بودند به بالینشان شتافت و در این هنگام ناگاه «ابجر بن کعب» شمشیر خود را برای ضربت زدن به امام حسین(ع) بالا برد و حضرت عبدالله بن حسن دستانش را به سمت شمشیر برد تا جلوی ضربهاش را بگیرد و شمشیر دو دستش را قطع کرد و نقل شده است که در آن زمان امام حسین (ع) گفت: آخ، جگرم. و عبدالله در آغوش آن حضرت جان داد.
وی در ادامه خاطرهای از کتاب آیت الله شیخ محمد کوهستانی مازندرانی در رابطه با اهمیت و احترام حضرت عبدالله در نزد اباعبدالله الحسین (ع) نقل کرد.
سادات اخوی همچنین شعری عاشورایی خواند که بخشهایی از آن را در زیر میخوانید.
شاعر که رو سپید نشد، مو سپید شد
از حرف و نقطه و کلمه تا اسیر شد
شاعر که پای واهمه عمرش گذشته بود
قربانی هر آنچه که میپرورید شد
با من سکوت بود و سرافکندگی و مرگ
آمد نسیم حنجر گرم تو، عید شد
کاظم بهمنی دیگر شاعر این محفل پرشور بود که به شعر خوانی پرداخت.
رسالتت نه فقط صاحب پسر شدن است
تو را کنار علی شأنِ همسفر شدن است
بزرگ مادرِ ماهِ همیشه کامل عشق!
هنوز نور تو در حال بیشتر شدن است
محبتت رقمی در دل علی دارد
که رو به آینه در حال ضربدر شدن است
رسیدن تو به وصل علی به ما آموخت
مهمتر از همه از جانبش نظر شدن است
حسودهای مدینه تو را نمیفهمند
و قلب تیره سزاوار شعله ور شدن است
تمام میشود این غم همین که برگردی
فرشته مشکلش از بابت بشر شدن است
تو آن ضمیر بلندی که راز عرفانت
نتیجهٔ گذر از مرز خون جگر شدن است
سکوت کن که ادب یادداشت بردارد
سخن بگو که حیا فکر بارور شدن است
که عشق در تو نه با مهر مادری یکسوست
نه فارغ از غم هفتاد و یک نفر شدن است
دو دست خویش به جای تو داده فرزندت
وگرنه میل تو هم بر شکسته پر شدن است
حسین تا که نماند به روی نیزه غریب
سفارشت به پسرها بدون سر شدن است
خیال مرثیه سازم به روضه میکشدم
ولی تمایلم امشب به برحذر شدن است
به زخمتان دم رفتن نمک نمیپاشم
بشیرم و همه سعیم به خوش خبر شدن است
خیال مرثیه ساز مرا ببخشای سرو
کبوترست و به دنبال نامه بر شدن است
سید حمیدرضا برقعهای شاعر آئینی سرای کشور نیز یکی از تازهترین سرودههایش را در این محفل خواند:
آن شب که چهارچوب غزل در غزل شکست
مست مدام شیشه میدر بغل شکست
یک بیت ناب خواند که نرخ عسل شکست
فرزند آن بزرگ که پشت جمل شکست
پروانه رها شده از پیرهن شده است
او بیقرار لحظه فردا شدن شده است
بر لب گلایه داشت که افتادم از نفس
بیتاب و بیقرار، سراسیمه چون جرس
سهم من از بهار فقط دیدن است و بس
بگذار تا رها شوم از بند این قفس
جزء دست خط یار به دستم بهانه نیست
خطی که کوفی است ولی کوفیانه نیست
رسالت بوذری مجری تلویزیون نیز در این مراسم در سخنانی ضمن معرفی کتاب «کامل الزیارات» به تالیف ابن قولویه گفت: این کتاب احادیث و روایات صحیح و خوبی دارد که خواندن آن را در این ایام پیشنهاد میکنم.
وی در ادامه سه روایت این کتاب را که بر اهمیت عزاداری سید الشهدا، امام حسین (ع) تاکید داشت برای مخاطبان بازگو کرد.
افشین اعلاء شاعر و ترانه سرای کشورمان نیز در این مراسم با اشاره به حادثه منا گفت: امسال ماه محرم را در حالی آغاز میکنیم که ملت ایران در سوگ حادثه منا و حاجیان از حج برنگشته هستند. در شهر کوچک من در شمال کشور، هنوز ۱۱ حاجی بازنگشتهاند و خداوند لعنت کند آل سعود را که به چنین جنایتی دست زدند.
وی ادامه داد: حاجیان شهید شده در منا، لب تشنه از دنیا رفتهاند و برخی از آنها ساعتها طول کشیده است که جان عزیزشان را از دست بدهند و مانع از امداد رسانی به آنها شدهاند. روزهای سختی را گذراندهایم و خواهش میکنم که مسوولان ایران از کنار این فاجعه به آسانی عبور نکنند.
اعلاء با اشاره به تشابهات شهادت حاجیان در حادثه منا با شهادت امام حسین (ع) و یارانشان در کربلا، گفت: این حاجیان خیلی مظلوم بودند چرا که دعوت شده بودند و راه را بر آنها بستند و تنها به مفری نیاز داشتند تا از آن مهلکه نجات پیدا کنند. همانطور که بر ابا عبدالله راه را بستند و آب ندادند، این حاجیها هم تشنه از دنیا رفتند. همچنین همسران این حاجیها، بدون شوهرانشان بازگشتند و سختیهای زیادی را متحمل شدند و تصور میکنم امسال ملت ایران و به ویژه خانواده این عزیزان خیلی بیشتر حال حضرت زینب را درک میکنند.
این شاعر کشورمان خاطرنشان کرد: البته حادثه عاشورا هیچگاه قابل مقایسه با هیچ حادثهای در طول تاریخ نیست و تنها میخواستم شباهتهایی از این دو حادثه را بگویم.
وی در ادامه شعری برای جان باختگان حادثه منا و چند شعر عاشورایی خواند:
داغی رسید و باغ منا را برشته ساخت
در روز عید، خرمنی از خیل کشته ساخت
شیطان ز رمی خویش، گرفت آخر انتقام
با ماتمی که قلب حرم را برشته ساخت
آل سعود، محشری از خون و اشک و آه
در سوگ حاجیان ز حج برنگشته ساخت
حجاج را چو دانه تسبیح بر زمین
افکند و تار و پود دلم رشته رشته ساخت
«تبت یدا ابی لهب» آری بریده باد
آن دستها که در حرم از کشته پشته ساخت
با پارههای جامه احرام حاجیان
فرشی سفید از پر و بال فرشته ساخت
شاید که میرود ز منا سوی کربلا
این کاروان که بیرقش از خون نوشته ساخت
پیمان طالبی شاعر جوان کشور نیز در این مراسم به شعرخوانی پرداخت.
هر روضهای برای همه جانگداز نیست
هر گوش را لیاقت افشای راز نیست
بالانشین منبر نی! خطبهای بخوان
غیر از سر تو هیچ سری بر فراز نیست
آنجاذبه که در حرم کربلای توست
در شهر مکه یافت نشد، در حجاز نیست
من سینه میزنم که عبادت کنم تو را
مومن شدن به نافله و جانماز نیست
هر سالکی به هیئت تو پا گذاشته ست
فهمیده راه سیر الی اله دراز نیست!
ای بیکفن! پس از تو مشخص شده ست که
پیراهن و لباس دگر امتیاز نیست
زاهد به طعنه گفت: به مسجد بیا! ولی
رفتم به آن دری که نگویند، باز نیست!
بعد از هزارسال – ببینید! – پرچمی
جز پرچم حسینیه در اهتزاز نیست
در پایان مراسم نیز امیر حسین مدرس، بازیگر و مجری تلویزیون و سینمای کشور به مرثیه سرایی و نوحه خوانی اباعبدالله الحسین (ع) پرداخت.