جمعه ۲۸ ارديبهشت ۱۴۰۳
ساعت : ۰۵:۵۴
کد خبر: ۸۴۷۵۱
|
تاریخ انتشار: ۳۰ آذر ۱۳۹۴ - ۱۲:۱۰
ارمغان بهداروند
تئا‌تر علائمی دارد و از جمله این علائم، یکی هم از قول این و آن گریستن است. این روز‌ها، اگر به چشم‌هایمان حق بدهیم، گریستن‌های بسیاری بر صحنه تئا‌تر اتفاق افتاده است و می‌افتد! 

گریستن از قولی کسی که راضی به خاکریز شدن خانه‌اش شد تا سقف خانه‌ای نریزد اما... (هتلی‌ها) 

گریستن از قول کسی که قول داده بود، جنگ، خم به ابرویی نیاورد (دریادلان) 

گریستن از قول شمشیری که غمگین‌‌ترین رستگاری تاریخ را روایت می‌کند (ترور) 

گریستن از قول چریکی که جنگ را نه برای جنگ که برای «صلح» برگزیده بود (تکه‌های سنگین سرب) 

گریستن از قول مغمومی که با دو چشم خویش مرگ «خواستن و توانستن» را در خاطره دارد (خاطرات و کابوس‌های یک جامه‌دار از زندگی و قتل میرزا تقی خان امیرکبیر) 

گریستن از قول «اروند» که از شرم برنگشتن غواص‌هایش زمینگیر شده بود (اروند خون) 

گریستن از قول غربت حرمی که بی‌پرنده مانده است (سبز، سفید، سرخ) 

تئا‌تر گریستن از همه قول‌هاست. به چشم‌هایمان اعتماد کنیم. همه این گریستن‌ها یعنی اینکه تئا‌تر، با مردم است، برای مردم است، مردم است...
نظر شما