به گزارش رسانه خبری سازمان فرهنگی هنری شهرداری تهران، از بیرون که صدا را میشنوی انتظار داری با فضایی قریب به استادیوم چندهزار نفری روبرو شوی اما وقتی وارد سالن اجتماعات میشوی چیزی نمیبینی. نه اینکه کسی اینجا نباشد اما بر خلاف عادت معمولِ زاویه دیدمان، سالن اجتماعات چیده شده است از صندلیهای کوچکی که ارتفاعشان به نیم متر هم نمیرسد. همه چیز طوری در حد دسترسی صاحبانشان و نزدیک به سطح زمین قرار گرفتهند که گویی ارتفاع دیوارها و سقف به اندازه بلندی صدایشان و عظمت صداقت دعایشان تا به آسمان کشیده شده است. عجیبتر اینکه این حجم صدا از نهایتا ۶۰_ ۷۰ کودک به گوش میرسد. کودکان مهد و پیش دبستانی فرهنگسرای رازی که با لباسهای رنگارنگ و همگی نویشان دست در دست مادرشان آماده ند تا اینبار «هفت سین» را به جای نوروز جشن بگیرند.
کودکان بعد از سکوتی و قامتی که به احترام سرود ملی انجام داده ند، دعا میخوانند و یکصدا و خودجوش چنان از ته دل صلوات میفرستند که انتظار داری هر آینه مستجاب شدن آرزوهای پاکشان را پیش رویت ببینی. بعد از اجرای سرودهای دست جمعی بهاری حالا باید به تماشای هنرنماییهای انفرادی دوستانشان بنشینند قرائت قرآن کریم، خواندن شعرها و سرودهای نوروزی و دکلمه خوانی شعر «همای رحمت» سروده استاد شهریار، بخش میانی مراسم است که اجرای آن را تمام و کمال خود کودکان بر عهده دارند.
برنامه بعدی حل معمای روبیک است بچهها وقتی حرکتها و چرخشهای سریع و چند هزارم ثانیه مکعب در دست دوستشان را میبینند، اگر نگوییم مبهوت حداقل میخکوب میشوند. میخکوب چیرگی ابوالفضل بر خانههای رنگی و سرسخت مکعب روبیک. پس از حل این معمای پیچیده همه طوری ابراز خوشحالی میکنند که گویی خودشان را در این پیروزی سهیم میدانند. گروه نمایشی که مانند پانزده سال گذشته میهمان جشن نوروز فرهنگسراست با کیبورد خود فضای موزیکال و شادی را در سالن ایجاد میکند. بچهها حالا سر از پا نمیشناسند، خنده و شادی و دست زدن و آوازهای دسته جمعیشان با هم ترکیب شده است و در یک کلام شاد بودن را فریاد میزنند.
در مهمترین بخش که نام جشن هم از آن گرفته شده است. هر کدام از سینهای هفت سین توسط گروههای دو سه نفری از بچهها به روی صحنه آورده میشوند. هر گروه یک سین را با شعر و موسیقی معرفی میکنند و قطعات کوتاه نمایشی را اجرا میکنند. حالا نوبت حاجی فیروز است که دف زنان جای خود را میان بچهها باز کند و بعد از دیده بوسی با آنها با خواندن شعرقدیمی و فولکلور «ارباب خودم» آنها را با این کارکتر نمایشی ایرانی آشنا کند. گرفتن عکسهای یادگاری هم در پایان مراسم انجام میشود، در انتها بچهها هدیهها، تنگ ماهی قرمز و هفت سینهای مینیاتوریشان را گرفتند و مثل ماهیهای در دستشان، سر میخورند و رها میشوند لا به لای شکوفههای صورتی سفید و درختان بهاری بوستان رازی.