به گزارش رسانه خبری سازمان فرهنگی هنری شهرداری تهران، حمید شانس هنرمند نام آشنای هنر مجسمهسازی و سازنده مجسمههای نیمتنه نیما و ابنسینا در بوستان ملت، نیمتنه شریعتی در بوستان شریعتی و خالق نیمتنه امیر کبیر در مقابل دارالفنون که جزو میهمانان ویژه هشتمین نشست معرفی نگارخانههای برتر سازمان فرهنگی هنری شهرداری تهران بود در سخنانی به بیان رفتاری که فرهنگسراها و نگارخانهها برای ادامه فعالیت به آن نیازمندند پرداخت و گفت: باید امروز رفتار فردایمان را پایهگذاری کنیم و گرنه در آینده همیشه جوابگوی مسائل گذشتهمان خواهیم بود.
وی افزود: شهرداری مدیریت مسائل شهروندی را در صف کلان بر عهده دارد و طبیعتاً سازمان فرهنگی هنری و سازمان زیباسازی باید برای بخشی از مهمترین این مسائل برنامهریزی کنند. در واقع عواطف جمعی و فعالیت فرهنگی در فضاهای عمومی مسئولیت بزرگی است که بر عهده این سازمانهاست.
حمید شانس در ادامه با بیان اینکه آنچه این سازمانها تا به حال انجام دادهاند خوب اما ناکافی بوده است، ادامه داد: در اوایل مدرنیته، دوره تولید شکل گرفت؛ شهرها به تولیدکنندگان اصلی تبدیل شدند که در آنها طبیعتاً آثار هنری هم مانند هر تولید دیگری به عرصه فروش گذاشته میشدند؛ اساس تشکیل شدن گالریها اینگونه بود.
وی افزود: اما شهرهای امروزی دیگر تولید کننده نیستند بلکه به عکس شهرهای مصرفاند. بعد از انقلاب فنی تکنولوژیک، بعد از صرفهجویی در مواد و بعد از رشد شتابان و روز افزون ربات و تکنولوژی در صنعت؛ امروزه شهرها تولیدات اضافی زیادی دارند که باید مصرف شوند. محور شدن مجتمعهای خرید که به سرعت در حال رشدند و همه نیازهای خانواده را تأمین میکنند از تفریح و پر کردن اوقات فراغت تا حتی فعالیتهای هنری. مردم حالا خرید میکنند پس هستند.
این هنرمند شناخته شده مجسمهسازی افزود: گرایش مردم به محصولات هنری را جریان فرهنگی نمیسازد بلکه اقتصاد و بالاتر از آن اقتصاد هنر میسازد. در این شهرهایی که برای مصرف انبوه شکل گرفتهاند ما ناگزیریم که هر چیزی را با مصرفی که در جامعه دارند تعریف کنیم. مصرف در این دوره به دو بخش کالا و خدمات مصرفی و هنر و مباحث معنوی تقسیم میشوند. متأسفانه در روزگار ما تعادلی بین مصرف بین مصرف تولیدی و مصرف معنوی وجود ندارد و همین امر دلیل عمده مشکلات ماست.
حمید شانس اضافه کرد: مهمترین راهکاری که پیش روی ماست مشارکت شهروندان است. این روزها مثلاً در حوزه مجسمهسازی شیوه نوینی وجود دارد. مجسمهسازان دیگر مجسمهای نمیسازند و بعد در جایی بگذارند؛ بلکه فضایی را بر اساس یک ایده دوبارهسازی میکنند؛ این اتفاق امکان مشارکت بین هنرمند و شهروند را ایجاد میکند.
وی افزود: شهروند فردا، شهروند با دانش، تحصیلات و فرهیخته است. شهر جدید نیز شهر خدمات است و در آن کشاورزان و کارگران تنها سه یا چهار درصد مردم را تشکیل میدهند و باقی مردم این شهر کسانی هستند که اوقات فراغت زیادی دارند. آنها نمیخواهند مصرفکننده کالاها و محصولات هنری باشند؛ آنها میخواهند خلاقیت را مصرف کنند.
شانس ادامه داد: برای مصرف خلاقیت، ما نیازمند فرهنگسراها و نگارخانهها نیستیم، ما نیازمند سایتهایی هستیم که در آنها آب و خاک و باد و آتش را به هم پیوند دهیم و بر این اساس امکان به وقوع پیوستن یک تجربه خلاقه را برای مخاطبان ایجاد کنیم، نه برای تولید یک اثر هنری قابل اعتنا؛ بلکه برای سامان دادن به قابلیتها، نگاه و توانایی شهروندان این شهر جدید.
وی در پایان گفت: هنر فردا برای زنده ماندن و برای مصرف شدن به طیف وسیع شهروندان نیازمند است. کسانی که قرار است در یک عمل هنری سهیم شوند و ما باید برای این قضیه سازماندهی داشته باشیم.