به گزارش رسانه خبری سازمان فرهنگی هنری شهرداری تهران، برنامه «همسفر با کتاب» در تاریخ ۲۶ مرداد از ساعت ۱۷ تا ۱۹ در خانه فرهنگ و کتابخانه سلام با حضور جعفر توزنده جانی برگزار شد.
در این برنامه داستان «پیرمرد فرتوت با بالهای عظیم» نوشته گابریل گارسیا مارکز خوانده شد. ماجرای داستان از این قرار است که مردی به اسم «پلایو» بعد از سه روز بارندگی وقتی از خانهاش بیرون میرود، پشت حیاط خانه خود متوجه موجودی عجیب میشود.
این موجود پیرمردی است که بالهای عظیمی روی شانه دارد. خبر پیدا شدن این موجود عظیم در دهکده ساحلی غوغایی برپا میکند. اولین کسی که به دیدار پیرمرد میآید، کشیش دهکده است. کشیش بعد از بازدید او میگوید که آنها بهتر است گول ظاهر او را نخورند. او شیطانی است که در قالب یک فرشته به روی زمین آمده است.
کشیش برای بررسی بیشتر درباره موجود عجیب و غریب، نامهای به مقامات بالای کلیسا مینویسد تا آنها بگویند این چه موجودی است. در همین زمان مردم بسیاری برای دیدن پیرمرد میآیند و پلایو برای اینکه کسی به او آسیب نرساند از سربازان کمک میخواهد.
اما هر چه هست پیرمرد داخل قفسی که پلایو برایش ساخته روزهای سختی را می گذارند و همچون پرنده ای اسیر شده است. سرانجام بعد از گذراندن یک زمستان سخت یک روز فرشته به زحمت بال باز کرده و از آنجا برای همیشه می رود.
توزنده جانی در برنامه «همسفر با کتاب» عنوان کرد: مارکز در این داستان همچون داستان دیگرش یعنی «زیباترین غریق جهان» برخورد انسانها را با یک موجود آسمانی و غیر عادی نشان می دهد. این که چگونه هر کسی با توجه به جایگاه و موقعیتی که دارد به شکلی متفاوت با چنین پدیده ای برخورد می کند. اما هرچه هست هیچ گروهی آنچنان که باید و شاید و شایسته چنین موجوداتی است با آنها رفتار نمی کند.
به گفته این نویسنده و منتقد ادبی، در داستان مارکز حتی کسی مثل کشیش که باید در این امور سر رشته داشته باشد، قادر نیست واقعیت وجودی چنین موجودی را مشخص کند و این که می تواند چه نقشی در زندگی مردم داشته باشد. داستان مثل همیشه با موقعیتی شروع می شود که ما را وارد فضایی خیالی و جادویی می کند. فضایی که از آن به عنوان رئالیسم جادویی یاد می کنند.
پس از خوانش داستان فوق و نقد و بررسی این داستان توسط مخاطبین، سه داستانی که توسط مخاطبان نوشته شده بود خوانده و پیرامون آخرین کتابهای خوانده شده توسط گروه نیز صحبت شد.