جمعه ۲۸ ارديبهشت ۱۴۰۳
ساعت : ۱۴:۰۷
کد خبر: ۹۰۵۳۷
|
تاریخ انتشار: ۳۰ آذر ۱۳۹۵ - ۱۵:۳۱
در برنامه «همسفر با کتاب» مطرح شد که داستان «آنای رنگ‌پریده» درباره جنگ است، جنگی که نه تنها خانه‌ها و کاشانه‌های زیادی را ویران می‌کند و آدم‌های زیادی را به کشتن می‌دهد، که حتی روح کسانی را که زنده مانده‌اند هم می‌کشد و نابود می‌کند.
به گزارش رسانه خبری سازمان فرهنگی هنری شهرداری تهران، برنامه «همسفر با کتاب» خانه فرهنگ و کتابخانه سلام با حضور  جعفر توزنده جانی عصر روز دوشنبه ۲۹ آذرماه برگزار شد. 

در ابتدای جلسه مجموعه «ای کاش» نوشته هانریش بل و ترجمه سیامک گلشیری و محمدعلی مهمان‌نواز به حاضران معرفی و بعد داستان «آنای رنگ‌پریده»  از این کتاب خوانده شد و داستان توسط مخاطبان تحلیل و بررسی شد.
 
در ادامه توزنده جانی به موضوع داستان اشاره کرد و گفت: داستان «آنای رنگ‌پریده» مربوط به مرد جوانی است که تازه از جنگ برگشته، خانه‌ای اجاره کرده و هر روز از صبح تا شب کارش این است که سیگار دود کند و زندگی گیاه واری داشته باشد. صاحبخانه زن مسنی است. هر بار که سراغ مرد جوان می‌آید عکس پسرش را نشان می‌دهد و این سؤال را می‌پرسد که آیا پسر او را دیده است یا نه. مرد جوان هر بار جواب می‌دهد که او را ندیده اما زن صاحبخانه دست‌بردار نیست. هر دفعه عکس جدیدی از پسرش را نشان می‌دهد. یک بار عکسی را نشان می‌دهد که پسرش کنار واگن یک تراموا در لباس بازرسی دیده می‌شود. مرد جوان داخل واگن متوجه زنی می‌شود که در گذشته چند بار او را دیده است. زن صاحب‌خانه می‌گوید که این دختر نامزد پسرش بوده است. اما بر اثر موج انفجار صورتش سوخته بود و دیگر زیبایی قبلی را ندارد. زن صاحب‌خانه می‌گوید که آنا با وضعیت جدیدش اکنون در کنار خانه زندگی می‌کند. مرد جوان از اتاق خود بیرون رفته و سراغ آنا می‌رود. 

کارشناس برنامه پیرامون شخصیت نویسنده اظهار کرد: هانریش بل در سال ۱۹۱۷ در شهر کلن آلمان به دنیا آمد. با آغاز جنگ جهانی دوم به خدمت سربازی رفت و تا سال ۱۹۴۵ در جهبه به سر برد. او در ابتدا طرف حزب ناسیونال سوسیالیم هیتلر بود، اما وقتی در جبهه شرق زخمی شد دیدگاهش تغییر کرد و به عمق جنایت نازی‌ها پی برد و از آن زمان به بعد در تمامی داستان‌هایش جنگ را نکوهش کرد. هانریش بل در سال ۱۹۷۲ جایزه صلح نوبل را گرفت و در سال ۱۹۸۵ از دنیا رفت. 

وی افزود: داستان آنای رنگ‌پریده همچون دیگر داستان‌های هانریش بل اعلامیه‌ای علیه جنگ است. جنگی که باعث ویرانی‌های بسیار می‌شود و نه تنها خانه‌ها و کاشانه‌های زیادی را ویران می‌کند و آدم‌های زیادی را به کشتن می‌دهد، که حتی روح کسانی را که زنده مانده‌اند هم می‌کشد و نابود می‌کند. راوی این داستان که شخصیت اصلی هم هست کلامی سرد و بی‌روح دارد، گویی در وجود او هیچ چیزی باقی نمانده که همچون انسانی از درد و رنج دیگران رنج ببرد. او بارها در مقابل کلام صاحب‌خانه که از پسر مفقودش سؤال می‌کند چیز خاصی جز این که نمی‌داند بر زبان جاری نمی‌سازد.

توزنده جانی تصریح کرد: جنگ عامل ویرانی است و نویسنده از همان آغاز داستان این را به خوبی نشان می‌دهد. آنجا که از زبان راوی می‌گوید وقتی از جنگ برگشت دیگر کسی از گذشتگان باقی نمانده است، حتی پدر و مادرش. مرد جوان در این اثر که داستان از زبان او روایت می‌شود از صبح تا شب کارش این است که سیگار بکشد و به قول خودش زندگی گیاه واری داشته باشد. اما او نمی‌تواند تا آخر عمر داخل اتاقش بماند سیگار بکشد و به زندگی گیاه وار خود ادامه بدهد.  جنگ‌ها همیشه هستند اما زندگی هم ادامه دارد و این آدم‌ها هستند که با تمام تلخی‌های که جنگ برایشان به ارمغان آورده دوباره زندگی را از سر می‌گیرند. اما لازم است که محرکی در زندگی آنها باشد. محرکی هم که زندگی مرد جوان را دگرگون می‌کند و دوباره او را به جریان همیشگی بر می‌گرداند حضور دختری به اسم آناست. آنایی که هر چند دیگر زیبایی قبل را ندارد اما هرچه هست یادآور روزهای با شکوه راوی است. روزهای سرشار از زندگی و عشق و دوستی.  
 
وی افزود: آنا در این داستان نماد گذشته مرد جوان است. گذشته‌ای که در اکنون حضور دارد و نماد فرهنگ و سرزمین او است. سرزمینی که با جنگ ویران شده و اکنون دوباره باید آن را ساخت. آنجا که مرد جوان از اتاق بیرون می‌رود و دست روی دستگیره در خانه دختر جوان می‌گذارد، نشان از بازگشت دوباره او به زندگی دارد.  
 

نظر شما